به دلم چنگ نزن
مینا اسدی
خنده دار نیست.
بیزارم نکن
به دلم چنگ نزن.
آفتاب به تابد
یا که نتابد
ابرها که پیدا شوند
در آسمانی که تا دمی پیش بازار رنگ بود
و ببارند
و به روز درخشان ما دهن کجی کنند
پرندگان
اخمو بشوند
و به پیش بینی هوا شناسان
تف کنند
من در آن باغ زیبا ایستاده باشم
با رنگ سرخ بر لبانم
و بر گیسوانم
و سرود پابرهنگان را
در آوازی به خوانم
در زخم قلبم می دانم
که کسی
در سرد خانه خوابیده است.
به دلم چنگ نزن
مینا اسدی.......اول ماه مه دوهزار و سیزده...استکهلم
|"از دفترشعر جاکش ها- مینا اسدی"
منبع:پژواک ایران