چهار اشتباه سعید عسگر در عملیات ترور حجاریان

 

سعید عسگر فردی است که سعید حجاریان، عضو سابق شورای شهر تهران را در۲۲ اسفند ۱۳۷۸ با اسلحه ماکاروف و از ناحیه صورت ترور کرد. این ترور اگر چه سر و صدای زیادی به پا کرد ولی از ساختار مبتدیانه ای بهره می برد که این باعث گردید تا چند روز پس از این ترور ضاربان و طراحان میانی آن به دام بیافتند.
 
علی قلهکی:با توجه به اینکه در فروردین سال ۷۹ تیم ترور حجاریان دستگیر شدند و روز دقیقی از این ماه در منابع برای دستگیری "عسگر" و تیمش به چشم نمی خورد، فرصت خوبی است که برخی از اطلاعات این پرونده را کنار هم آورد.

در مورد این ترور، مسائلی طی مصاحبه ها و همچنین کتابی که در این باره، منتشر گردید طرح می شود که با بازخوانی دقیق آنها شبهات جالبی به ذهن می رسد که گزارش زیر ۴ دلیل اصلی کشف هسته ترور این عملیات را با توجه به گفته شاهدان عینی و تطبیق با دیگر نمونه های مشابه نشان می دهد.

 ساختار کلی عملیات های ترور را می توان در سه مرحله دسته بندی کرد.
۱-  مرحله تصمیم گیری ترور در رهبری تیم
۲-  مرحله شناسایی دقیق محل، طعمه و جمع آوری اطلاعات
۳-  اجرای عملیات بر اساس گراهای گرفته شده از دو مرحله قبل
عملیات ترور بنا بر پیچیدگی های فنی و تشکیلاتی عموما از افراد آموزش دیده و یا حداقل از افرادی که جزئی ترین نکات حفاظتی یک ترور را رعایت می کنند، شکل می گیرد.

حجاریان در یکی از آخرین مصاحبه خود در مورد این ترور در سال ۹۲ می آورد: " معتقدم سعید عسگر در جریان ترور من کاره‌ای نبود. عسگر تنها ماشه بود. آنهایی که ماشه را کشیدند مهم هستند."(۱)

حجاریان در پاسخ به سوالی با عنوان "یک جمله درباره ترورتان بگویید"، به ذکر یک جمله بسنده می کند، " آنهایی که من را ترور کردند افراد بی‌تجربه‌ای بودند."

حجاریان در ادامه این مصاحبه موضوع عدم شکایت سپاه از سعید عسگر را از موارد نقص پرونده حمله به خوابگاه دانشجویی طرشت خواند و گفت: " رسما و کتبا شکایتی از سپاه در این پرونده واصل نشده است."

روزنامه فتح در گزارشی که بعد از دستگیری سعید عسگر در آن سالها منتشر می شود با اشاره به برخی از اشتباهات فاحش تیم ترور می نویسد:"تیم اجرای ترور از افراد زبده انتخاب می شود و سعید عسگر جوانی کار آزموده برای چنین عملیات مهمی نیست."(۲)

فارغ از برش های استفاده شده در این گزارش، از میان روزنامه و مکتوبات منتشر شده طی سال ۱۳۷۸ تا به الان، با کنار هم قرار دادن برخی از جزئیات این ترور، به  برخی رفتارهای به جای مانده از تیم ترور که باعث به دام افتادن آنها در زودترین زمان ممکن بوده می رسیم، که به چند مورد از آنها می پردازیم.
 
۱-سعید عسگر پس از مدت ها به این نتیجه می رسد که باید با فساد مبارزه کند و آن را در حلقه بسته دوستان همفکر خود مطرح می کند، گزینه نهایی شاخص و سیاسی که او پس از چند ترور گذشته خود بنا بر توصیه دوستان و مطالعه شخصی اش به آن می رسد کسی نبوده جز "سعید حجاریان". او در این جلسه در کمال بی احتیاطی نام فردی که قرار است ادب شود را به راحتی در میان جمعی حداقل ۶ نفره می آورد. یک فرد هر چند هم اهل بی احتیاطی باشد، سعی می کند با حداقل اصول حفاظت گفتاری این نکته را مطرح کند و نام سوژه ترور را با احتیاط ببرد.

این بی احتیاطی صرفا در لسان "سعید عسگر" نبوده بلکه فرد شماره دو تیم ترور – محسن مرتضی مجیدی ـ نیز با همین درجه بی احتیاطی شروع به بازگو نمودن جزئیات ترور در میان اطرافیان خود می کند.

محسن مرتضی مجيدی در بخشی از اعترافات خود در جلسه دادگاه می گوید:"موتور را بردم پاركينگ، كليد را دادم محسن يزدی. گفت كجا بودی، گفتم: حجاريان را زديم . گفت: چرا چرت و پرت مي‌گويی، گفتم: بعدا توضيح مي‌دهم." (۳)

۲- سعیدعسگر و تیمی که قصد ترور را داشته تصمیم می گیرد در جلسه نهایی، صرفا کتک زدن سعید حجاریان را در دستور کار قرار دهد، که ناگهان بنا بر نظر شخصی، تصمیم به شلیک یک گلوله به فک پایین سعید حجاریان می گیرد که باز هم در لحظات قبل از شلیک مجددا تصمیم خود را عوض کرده و گونه سعید حجاریان را هدف قرار می دهند. حد برخورد با سعید حجاریان به فاصله چند روز از یک کتک کاری ساده، به شلیک مستقیم به صورت می رسد. تغییر نحوه مضروب نمودن سعید حجاریان از یک زد و خورد معمولی، به ترور با اسلحه کمری آن هم در جلوی درب شورای شهر تهران نیازمند جابجایی برنامه ترور از یک کار ساده به یک کار تشکیلاتی سنگین داشت که تیم ترور حجاریان، از کنار آن می گذرد.

مجیدی(راکب موتور ۱۰۰۰سی سی) در جلسه دادگاه به صراحت از قصد اولیه خود می گوید: "حجاريان دانشجويان را به بيراهه كشيد عامل فساد است و مي‌خواهد حكومت اسلامي را براندازد. من هم آدرس او را خواستم تا بچه‌هاي بريزند و او را كتك بزنند."(۴)

مجیدی در بخشی دیگر از اظهارات خود در جلسه محاکمه با ذکر جزئیات بیشتری از لحظه ترور می آورد:"من متوجه شدم حجاريان آمد. عسگر حركت كرد و من موتور را روشن كردم. سعيد عسگر زحمت شليك را كشيد من به عسگر گفته بودم كه به عنوان تنبيه يك تير به فك متحركش بزند البته عسگر گلن گدن را بد كشيد و صدای زيادی داد و به همين دليل حجاريان شنيد و برگشت پس به جای فك گلوله به گونه‌ی او اصابت كرد.(۵)

برخی اقوال غیر رسمی از آن حکایت دارد که حجاریان پس از شنیدن صدای مسلح کردن کلت کمری توسط "عسگر" وقتی وی را در حال شلیک می بیند، روی دو پا می ایستد که این باعث می شود که گلوله به جای پیشانی به گونه او اصابت کند. این اقدام حجاریان ممکن است که از آموزش های او در زمان معاونت طرح و برنامه وزارت اطلاعات به جای مانده باشد.

۳- ترور با موتور ۱۰۰۰سی سی که در اصطلاح عرف به "موتور سنگین" معروف است، اگر چه باعث سرعت عمل در عملیات "ترور" و فرار از صحنه می شود ولی عامل جلب توجه در گریز از محل ارتکاب جرم آن هم در محله شلوغی چون اطراف پارک شهر است.

این قبیل از موتورها آن هم در جو سال های ۷۸ بسیار محدود در دسترس نیروهای امنیتی و نظامی بوده است. حتی بنا بر اطلاعات غیر رسمی ترورهای دانشمندان هسته ای در تهران نیز توسط موتور "کیپس ۱۵۰ سی سی" و "پالس" بوده تا کمترین جلب توجه را برای مردم اطراف صحنه ترور داشته باشد و این نکته را در ذیل خود دارد که هیچ دلیل منطقی برای استفاده از این موتور در منطقه پرتردد میانی شهر تهران وجود ندارد. اصرار تیم ترور بر نمایان بودن وسیله ترور آن هم در روزهای ملتهب سال ۷۸ چه بوده است؟

بر اساس اظهارات شاهدان عینی، مدل های مختلفی از موتور با حجم ۱۰۰۰سی سی را در عملیات ترور نقل نموده اند.

روزنامه "گزارش روز" در این باره می آورد:"در رابطه با این که ضاربین سوار بر موتور سیکلت ۱۰۰۰سی سی هوندا بودند، با در نظر گرفتن این مساله که موتور هوندا مخصوص نیروهای امنیتی می باشد و تعداد آنها نیز محدود است، می توان گفت پیدا کردن ضاربین، چندان کار مشکلی نباشد."(۶)

اما بر خلاف مطلب ذکر شده از این روزنامه، سعید عسگر در جلسه دوم دادگاه می گوید:"یکشنبه ۲۲ اسفند ماه سال گذشته ـسال ۷۸ ـ ساعت ۷ صبح با اتوبوس و تاکسی به میدان حر رفتم و طبق قرار ساعت ۸ و ۲ دقیقه، مجیدی با یک موتور سوزوکی هزار سر قرار آمد.(۷)

ولی چگونه این تیم ترور که در کارنامه خود برخی از ترورها را در منطقه شهر ری سازماندهی کرده و در هیچ یک ترورهای قبل خود از این موتور استفاده نکرده بودند، نتوانسته بودند حدس بزنند که وارد نمودن این گونه موتورها به کشور در انحصار شرکت هایی بوده که به شدت تحت رصد هستند و قابلیت رهگیری ساده بعد از ترور را دارا می باشد؟

به طور مثال روزنامه "صبح امروز" در آن ایام از قول مدیر بازرگانی شرکت تیزرو(نزدیک به بنیاد مستضعفان و جانبازان) در مصاحبه ای می آورد:"اوایل انقلاب این شرکت نزدیک به ۵۰ عدد از این موتورها را وارد کرد....تمام کسانی که این موتورها را خریداری کرده اند، همگی سند دارند و قابل پیگیری هستند و نقل و انتقال آن هم با مجوز دولتی صورت گرفته....وی گفت: کسی که سوار این موتور شده است، موتور سوار کارکشته ای بوده، رانندگی آن مخصوص است، به خصوص در مواردی که بحث کار جدی، نظیر ترور در میان باشد."(۸)

شیوه ترور شهید صیاد شیرازی نیز توسط منافقین بر اساس استفاده از موتورهای با حجم سی سی پایین بوده است.

برخی گزارش ها از بی احتیاطی دیگری از سعید عسگر و راکب موتور حکایت دارد و آن را تامل بیش از یک ساعت در مقابل ساختمان شورای شهر تهران قبل از ترور، است.(۹)

استدلال تیم ترور حجاریان در استفاده از این موتور را می توان در دو بخش خلاصه کرد:

۱)نگهبانان ساختمان شورای شهر تهران با دیدن این موتور، احساس می کنند که نیروهای امنیتی برای هدف خاصی مدتی در جلوی این ساختمان توقف کرده اند و به همین دلیل به آنها مشکوک نشده و مدارکی از آنها نخواسته اند، فرض "مجیدی" ـراکب موتور سیکلت ـ بر این بوده که استفاده از این موتور به آنها لاک امنیتی داده و باعث می شود افراد حفاظتی ساختمان شورا، مزاحم آنها نشوند.

۲)تیم ترور با توجه به شتاب و سرعت موتورهای سنگین، احتمال تحت تعقیب قرار گرفتن و یا به دام افتادن پس از عملیات را، بسیار کم رنگ فرض کرده و در خیابان های اطراف پارک شهر ـ هر چند هم که شلوغ باشد ـ می توان جان سالم به در برد و از مهلکه گریخت.

۴- بر اساس گفته های شاهدان عینی صحنه ترور و نگهبانان شورای شهر فردی که ضارب سعید حجاریان بوده، چهره اش به گونه ای نمایان گردیده که قابل شناسایی بوده است. راویان این واقعه از چهره دارای محاسن فرد ترور کننده خبر می دهند. جدا از تمهیدات امنیتی برای پوشاندن چهره، اقتضای سوار شدن بر یک چنین موتورهایی همراه داشتن کلاه کاسکت است. یکی از شاهدان عینی نیز از محاسن بلند ضارب همراه با کاسکت سخن به میان می آورد. محاسنی که حتی از طلق کاسکت نیز، چند سانتی بیرون آمده بود. شاید هم کاسکتی که از آن استفاده کرده اند، فک نداشته و اصطلاحا "کلاه بدون فک" بوده است.

نوع ترور به قدری ضعیف سازمان دهی شده بود که گروهک منافقین یک روز پس از ترور، با انتشار اطلاعیه ای سو قصد به حجاریان را رد کرد، اما اعلام نمود حجاریان را مسئول اقدامات امنیتی سال ۶۰ به بعد می داند.(۱۰)

چند نمونه از واکنش ها به نوع عملکرد تیم ترور در این بخش را ببینید؛
"صبح امروز" دراین خصوص می نویسد:"یک نفر صفحه اول کیهان را بالا می برد و نتیجه چهره نگاری اداره آگاهی را به مردم نشان می دهد. کسی این را می شناسد؟ یکی می گوید این اهل مریخ است . . . ."(۱۱)

در جای دیگر یکی از عابران ماجرا را اینگونه تعریف می کند:"ضارب سوار بر موتور سیکلت بود و هنگم عبور از مقابل اتوموبیلم، برای لحظه ای چهره او را دیدم. چهره نگاری که از ضارب آقای حجاریان در مطبوعات چاپ شده با چهره نگاری که از ضارب به عمل آمده بود، مشابهت زیادی داشت. چهره نگاری همسرم نیز از فرد مراجعه کننده به در خانه، با چهره نگاری من از ضارب، مشابهت زیادی داشت."(۱۲)

یک روزنامه در میانه گزارش خود می آورد:"تصویر چهره نگاری شده، مربوط به عوامل ترور نیست."(۱۳)

کریم ارغنده پور عضو سردبیری روزنامه مشارکت در تحلیلی، اینگونه قلم می زند:"نحوه ترور بسیار جسارت آمیز بود. قاتل چهره اش را نپوشانیده، ترور در جمع صورت گرفته، وسیله نقلیه ترور بسیار مشخص بود، این حیثیت وزارت اطلاعات را زیر سوال می برد."(۱۴)

اما روزنامه نزدیک به سعید حجاریان ـ نمایان بودن چهره ضارب را دلیل اصلی مکوک نشدن مسئولین حفاظت شورای شهر بیان می کند و می آورد: "در بعضی از موارد، کنترل جدی روی مجوز دار بودن موتورهای ۲۵۰ سی سی به بالا انجام نمی شود. این مشکلی است که در حال حاضر وجود دارد و صرف اینکه فرد سوار بر موتور، ظاهری موجه و حزب اللهی داشته باشد، از او مجوز و کارت خواسته نمی شود."(۱۵)

سرهنگ مستوفی، افسر ویژه تحقیق پرونده ترور نیز در مصاحبه با روزنامه نزدیک به حزب کارگزاران بر این نکته صحه می گذارد و می گوید:"یک تن از اعضای شورای شهر تهران و نگهبان درب این شورا و تعدادی زن و مرد عابر و مراجعه کننده به شورا که در صحنه حاضر بوده اند، به ماموران برای چهره نگاری ضارب کمک کرده اند. "(۱۶)

روزنامه آفتاب امروز به نقل از شخص نزدیک به سعید عسگر و با القای این نکته که ضارب شاید فرد دیگری باشد، می نویسد:"روز بعد از ترور حجاریان سعید عسگر به من گفت:ضارب می توانست یک کلاه کاسکت بر سرش بگذارد......"(۱۷)

از کنار هم قرار دادن چهار نمونه بالا می توان به عملکرد عجیب تیم ترور در به جای گذاشتن کدهای خاص از خود در قبل، هنگام و بعد از ترور به خوبی پی برد.
نوع عملکرد این تیم ترور و اینکه سوابقی را در ترورهایی در منطقه شهر ری از خود به جای گذاشته بوده اند، نمی تواند انسان را به راحتی به این جواب برساند که "سعید عسگر" و دوستانش "خیلی نابلد" در امر ترور بوده اند و به عمد قصد داشتند پایشان در ماجرا گیر کند.

عملکرد ناشیانه آنها با توجه به اسباب مهیا شده آنها برای ترور، بی شک علامت سوال های همچنان بی پاسخ را در جلوی دیدگان مخاطب می گذارد.

۱-روزنامه شرق، ۲۹ اسفند ۹۲، ص۲۸
۲ ـ فروردین ۷۹، ص ۲، عماد الدین باقی
۳- خبرگزاری ایسنا، ۷اردیبهشت ۷۹، اعترافات عاملان ترور
۴- همان
۵- همان
۶- روزنامه گزارش روز ۲۵ اسفند ۷۸
۷- روزنامه مشارکت ۷ اردیبهشت ۷۹، ص ۴
۸- روزنامه صبح امروز ۲۵ اسفند ۷۸
۹- روزنامه صبح امروز در تاریخ ۲۳ اسفند ۷۸
۱۰-روزنامه رسالت، ۲۴اسفند ۷۸،ص۱۳
۱۱-روزنامه صبح امروز،۲۴ اسفند ۷۸،ص ۱۲
۱۲-روزنامه آفتاب امروز، ۱۷ فروردین ۷۹، ص۱۱
۱۳-روزنامه اخبار اقتصاد ۲۳اسفند ۷۸،ص ۱
۱۴_روزنامه پیام آزادی، ۲۵اسفند ۷۸
۱۵- روزنامه صبح امروز، ۲۳اسفند ۷۸، ص۱۵
۱۶- روزنامه هم میهن، ۲۴ اسفند ۷۸
۱۷- روزنامه آفتاب امروز،۱۸ فروردین ۷۹، ص ۱۰

منبع:پژواک ایران