فائزه هاشمی: به خاطر عملکرد احمدینژاد هر روز یک «مین» جدید زیر پای روحانی منفجر میشود
فائزه هاشمی: به خاطر عملکرد احمدینژاد هر روز یک «مین» جدید زیر پای روحانی منفجر میشود / رهبری اعضای شورای نگهبان را منصوب میکند و خودش نیز بر کار آنها نظارت میکند، نمیشود فردی کاری را انجام بدهد و خودش هم ناظر بر آن کار باشد.
سحام، روحالله زم: پس از آنکه رهبری حکومت اسلامی ایران به دلیل سیاستهای هزینهزای هستهای خود از «نرمش قهرمانانه» سخن راند و مجبور به مصالحه بر سر پرونده هستهای گردید، کسی گمان نمیکرد موج حملات اقتدارگرایان وابسته به نهادهای قدرت، تنها سه ماه پس از اجرایی شدن برجام، فضای سیاسی کشور را در بر گیرد. حسن روحانی و تیم دیپلماسی وی به رهبری «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه، پس از نزدیک به دو سال مذاکرات فشرده موفق شدند سایه تحریمها را از سپهر سیاسی کشور رفع و زمینه را برای بازگشت مدیریت کشور به «مدار عقلانیت» مهیا کنند؛ تلاشی که مورد تایید یکپارچه مردم در انتخابات هفتم اسفندماه ۱۳۹۴ واقع گردید.
«فائزه هاشمی رفسنجانی» را شاید بتوان یکی از بیپرواترین منتقدان نهادهای اقتدارگرا در ایران دانست. او به خاطر شجاعت و صراحت خود بارها تحت فشار، بازجویی، هتاکی نیروهای موسوم حزبالله و زندان قرار گرفته است. «فائزه هاشمی» تاکید میکند: «برجام» را باید از «روابط دو جانبه ایران و آمریکا» تفکیک کرد. او معتقد است: «توقیف ۲ میلیارد دلار از اموال ایران توسط دیوانعالی قضایی آمریکا در چارچوب برجام نمیگنجد بلکه این اقدام را باید در قالب روابط دو جانبه ایران و آمریکا بررسی کرد.» خانم هاشمی به خبرنگار «سحام» میگوید: «مگر ما دشمنیمان با آمریکا را کنار گذاشتیم که انتظار داریم آمریکا دشمنیاش را با ما کنار بگذارد؟»
«توافق هستهای ایران با غرب»، «انتخابات هفتم اسفندماه ۱۳۹۴»، «عمل جراحی مهدی هاشمی»، «به کارگیری ۷۰۰۰ نیرو برای طرح امنیت اخلاقی»، «رد صلاحیت مینو خالقی منتخب مردم اصفهان توسط شورای نگهبان پس از انتخابات»، «حجاب اجباری»، «عملکرد دولت حسن روحانی در عرصه سیاست داخلی» و «نامه مهم و تاریخی مهدی کروبی از رهبران محصور جنبش سبز به حسن روحانی» بهانههایی بود که موجب شد با «فائزه هاشمی رفسنجانی» فرزند رییس مجلس مجمع تشخیص مصلحت نظام به گفتوگو بنشینیم؛ گفتوگویی که اگر چه با سوالات متعدد خبرنگار «سحام» به درازا کشید، اما با صبر و حوصله «فائزه هاشمی» همراه بود.
مشروح گفتوگوی خبرنگار «سحام» با «فائزه هاشمی رفسنجانی» در پی میآید:
موضع شما درباره رد صلاحیت خانم مینو خالقی منتخب مردم اصفهان چیست؟
بسیاری از حقوقدانان و فعالان سیاسی در این مورد اظهار نظر کردهاند، از نظر من نیز اینکار شورای نگهبان غیرقانونی است، شورای نگهبان در حال گذاشتن بدعت تازهای است که فراتر از قانون است، ایراد کار هم اینجاست که یک نهاد نظارتی بر عملکرد شورای نگهبان وجود ندارد، ضمن اینکه تفسیر قانون اساسی هم در اختیار شورای نگهبان است که خودش درباره کارهای خودش قانون را تفسیر میکند که این به نوعی خروج از بیطرفی هم هست، اگر قرار باشد من کاری را انجام بدهم، باید در جای دیگری تفسیر قانون انجام شود، خودم تفسیر کنم، خودم اجرا کنم، خودم نظارت کنم. پس نهاد نظارتی در کجا قرار میگیرد؟ چون نهاد نظارتی وظیفهاش کنترل قدرت است و اینکه قدرت در چارچوب قانون و در جایگاه خودش حرکت کند. وظیفه شورای نگهبان همیشه معلوم بوده؛ «بررسی صلاحیت کاندیداها برای انتخابات» و «نظارت بر اجرای انتخابات»، ما بعد از اجرای انتخابات تایید صلاحیت یا رد صلاحیت نداریم، ما پیشبینی دیگری در قانون داریم که آن مجلس است. در بدو ورود نمایندگان، اعتبار نامه آنان در مجلس مورد بررسی قرار میگیرد، اگر سند تازهای یا مورد جدیدی بیاید که قبلا در دسترس نبوده، در مجلس اظهار نظر میکنند، یا اعتبارنامه نماینده تایید میشود یا رد میشود، کاری که شورای نگهبان کرده و بعد از انتخابات، صلاحیت نماینده مورد اعتماد مردم اصفهان را به بهانه اسناد جدید ارائه شده رد کرده، غیرقانونی است و آنها در جایگاهی نیستند که بتوانند اینکار را انجام دهند.
متاسفانه شورای نگهبان کارهای غیرقانونی و فراقانونی زیادی در کارنامه خود دارد. به عنوان مثال در اسفند ۹۴ و زمان انتخابات کاری عجیب و غریب انجام دادند و رسما هم اعلام کردند و به جای آن که بیایند «عدم صلاحیت» را احراز کنند، «صلاحیت» را احراز کردند و این باز برخلاف قانون است. قانون اساسی ما میگوید «اصل بر برائت است» و اینکار شورای نگهبان در تضاد آشکار با این اصل قانون اساسی است. جالب آنجاست که یکی از وظایف شورای نگهبان این است که اگر مصوبات مجلس برخلاف قانون اساسی باشد، آن را رد میکند ولی به خودش اجازه میدهد که برخلاف قانون اساسی و در جهت منافع گروهی و حزبی کار خلاف قانون انجام دهد. اینجا جزو وظایف وزارت کشور است، ما انتظارمان از وزارت کشور این است که اعتبارنامه خانم مینو خالقی صادر شود، این وظیفه مجلس است که بررسی کند ادعاهایی که میشود درست است یا غلط، ولی بر فرض هم که باشد (که البته من نمیدانم هست یا نه)، آیا این خطا در حدی است که رد صلاحیت بشود؟ همه خطا دارند، همه ممکن است اشتباهی را انجام دهند، هر کار خطایی را که نمیشود مبنا قرار داد و برای جلوگیری از حضور افراد در مجلس رد صلاحیت کرد. من بعید میدانم آنچه درباره خانم مینو خالقی گفته شده، درست باشد.
فکر میکنید چه کسی باید جلوی روند اقدامات غیرقانونی و فراقانونی شورای نگهبان را بگیرد؟
متاسفانه تا جایی که من میدانم در قانون اساسی، نهادی ناظر بر عملکرد شورای نگهبان پیشبینی نشده، شاید برخی بگویند این وظیفه رهبری است، چون جایگاه رهبری بر بسیاری عملکردها نظارت دارد و باید هدایت کند، این هم به نظر من «نقض غرض» است که رهبری اعضای شورای نگهبان را منصوب میکند و خودش نیز بر کار آنها نظارت میکند. به نظر میرسد ناظر باید از نهاد دیگری انتخاب بشود، نمیشود فردی کاری را انجام بدهد و خودش هم ناظر بر آن کار باشد. متاسفانه در قانون ما ناظر بر عملکرد شورای نگهبان پیشبینی نشده است. اگر این حرف درست باشد، معنایش آن است که یک خلاء حقوقی وجود دارد و باید مجلس یا سایر نهادهای مرتبط با این خلاء، برای این کار فکری بکنند و اقدامی انجام دهند، چون نظارت یکی از اصول اصلی است که قدرت از جایگاه خود خارج نشود و از جایگاهی که قانون حدود آن را مشخص کرده، سوء استفاده نکنند که منجر به فساد و دیکتاتوری نشود، به نظر میرسد قانون برای شورای نگهبان چنین نظارتی را پیشبینی نکرده است.
مسئله اینجاست که اگر مجلس هم بخواهد قانونی تصویب کند، باز این قانون باید به شورای نگبان برود و تایید شود، در حالی که شورای نگهبان این کار را نمیکند.
در آنجا اگر شورای نگهبان رد کند و مجلس هم کوتاه نیاید، به مجمع تشخیص مصلحت نظام می رود، باز راهکاری وجود دارد که در آنجا برای این خلاء تصمیمگیری میشود.
دو سال قبل انصار حزب الله اعلام کرد گشتهای موتوری را به راه میاندازد که این اعلام با مخالفتهایی همراه شد. حالا به نظر میرسد همان کار تحت نظر نیروی انتظامی انجام شده و ۷۰۰۰ نفر در قالب گشت نامحسوس امنیت اخلاقی سازماندهی شدهاند. نظر شما درباره این اقدام مغایر با حقوق شهروندی چیست؟
اینکار در قالب طرح امر به معروف و نهی از منکر انجام میشود که به بسیجیان اختیاراتی را دادند، این موضوع جدیدی که اعلام شده، به نظر میآید مانند همه آن کارها جایگاه قانونی ندارد، به نظر من این کارها، کارهایی نیست که نتیجه داشته باشد و کارهایی نیست که در چارچوب «اهداف انقلاب» باشد. به نظر من حتی «انحراف از اهداف انقلاب» نیز هست که در زندگی خصوصی مردم تجسس شود. خود آیتالله خمینی در سالهای انقلاب اعلام کردند که ما به این مسائل کاری نداریم و در مسائل خصوصی مردم تجسس نمیکنیم (کلمات دقیق آن را الان به خاطر ندارم، اما محتوایش همین بود) و اینکه ما بعدا بیاییم حجاب را اجباری کنیم مغایر اهداف اولیه انقلاب است. من اعتقاد دارم افراد در انتخاب نوع پوشش خود آزادند و این جزو حقوق اولیه افراد یک جامعه است، ضمن این که میبینیم در طول این سالهایی که از وقوع انقلاب گذشته، این کار اثر مثبت نداشته است، از آمارها و وضعیت فعلی جامعه میشود دید و سنجید که آیا حجاب قویتر شده یا ضعیف تر گردیده، بدحجابی یا بیحجابی چه وضعیتی پیدا کرده، اینکار هم مانند همه کارهای دیگر نتیجه معکوس داده، اینکه دوباره بخواهیم بر یک کار غلط تاکید و پافشاری کنیم که به خوبی نتیجهاش قابل ارزیابی است، به نظر من هم کار اشتباه است و هم اینکار، کاری خلاف قانون است. در قانون چنین نیروهایی پیشبینی نشدهاند، نیروی انتظامی نمیتواند بیاید و یکباره بگوید ما در حال انجام چنین کاری هستیم، به هر حال جایی باید این کار را قانونی کند و نمیشود سلیقهای چنین کارهایی را انجام داد.
به نظر شما راهکار چیست؟
من اعتقاد دارم اگر وضعیت حجاب در جامعه ناهنجار شده، به خاطر قانون «حجاب اجباری» است، معمولا هر چیزی که حالت اجبار پیدا کند نتیجه عکس میدهد، اعتقاد و عقیده را نمیشود به زور و اجبار پیاده کرد و بعد بگوییم همه باید عمل کنند و همه هم عمل کنند. ممکن است در کوتاه مدت اثری داشته باشد و عدهای هم عمل کنند، اما اینقدر این رفتارها تند و گسترده شد که من فکر میکنم خانمها و دختران ما، اکثرا یک شب را در (بازداشتگاه) وزرا بازداشت بودهاند، بنابر این وقتی چنین اتفاقی میافتد برای مردم چه فرقی میکند؟ ۲ شب به وزرا بروند، ۳ شب بروند، قبح این حرکت به دلیل برخوردهای اشتباه ریخته و اثر ندارد. من معتقد به پوشش آزاد در چارچوب قانون و رعایت برخی حرمتهای اجتماعی و اخلاقی هستم، یعنی حد و حدودش تعریف بشود اما «حجاب اجباری» جوابگو نیست و نتایج آن به خوبی قابل مشاهده است.
از سوی دیگر یکی از ویژگیهایی که قانون باید داشته باشد آن است که نباید در مقابل افکار عمومی قرار گیرد. مثلا در مورد ماهواره قانون ممنوعیت آن تصویب و اجرا شد، نتیجه چه شد؟ الان بیش از ۷۰ درصد مردم ماهواره دارند. قانونی که اکثریت جامعه به آن «نه» بگویند، باید توسط قانونگذار و سران حکومت به کل از قوانین حذف بشود که حداقل شاید بتواند اثر مثبتی را بگذارد و مردم را تشویق کند. قانونی که اکثریت مردم را در برابر خود قرار دهد مقبولیت ندارد. یکی از وجوه قانون مقبولیت و پذیرش آن از سوی مردم است، ما داعش نیستیم که بخواهیم کاری را به زور انجام بدهیم. البته برخیهایمان فکر میکنیم که داعش نیستیم، شاید خیلی از حرکاتمان مانند داعش باشد، منتها اسممان داعش نیست. خود من که با حجاب هستم میگویم اینکار خلاف است، موضوع فقط بیحجابها نیستند، حتی با حجابها و عده زیادی از افراد متشرع هم مخالف اینگونه قوانین هستند، اینکه به زور بخواهیم قانونی را تصویب کنیم و به زور هم آن را اجرایی کنیم و برای آن هم مجازاتهای سنگین قرار دهیم، حرکتی داعشی است و به نظر من جواب نداده و نخواهد داد. فکر میکنم اگر حجاب آزاد باشد، ممکن است عدهای خوششان نیاید، اما این برای مردم منطقیتر و مقبول تر است. ما در تاریخ اسلام هم چنین چیزی نمیبینیم که حضرت محمد یا حضرت علی به زور موضوعی اعتقادی را به مردم تحمیل کرده باشند و آنان را برای عدم انجام آن مجازات کرده باشند. حتی برای غیر مسلمانان نیز در زمان حکومت پیامبر و حضرت علی چنین چیزی وجود نداشته، بلکه برعکس سفارش کردهاند که همه باید از حقوق برابر برخوردار باشند. از نظر من این رفتارها اصلا اسلامی هم نیست.
نکته بعدی که در این قضیه مشاهده می شود آن است که مدام حملات را به سمت وزارت ارشاد میبرند که چرا کار فرهنگی انجام نمیشود و چرا وزارت ارشاد فرهنگسازی نمیکند؟ وزارت ارشاد یکی از موسسات فرهنگی است که در کنار موسسات زیادی، وظیفه انجام کار فرهنگی را بر عهده دارد. شما اگر بودجه سال ۱۳۹۵ را نگاه کنید، بنیادهای بسیار زیادی هستند که نه به وزارت ارشاد مربوط هستند و نه به دولت، بلکه در مجموعه اصولگرایی قرار میگیرند، چرا آنها کار فرهنگی نمیکنند؟ چرا همه مسئولیتها بر گردن وزارت ارشاد گذاشته میشود؟ وزارت ارشاد یکی از ۵۰ – ۴۰ ارگان فرهنگی است، وقتی «سیاست چکشی» وجود دارد، کار فرهنگی جواب نمیدهد، کار فرهنگی زمانی موثر است که سیاست چکشی وجود نداشته باشد.
منظورتان این است که حاکمیت در برخورد با حجاب سیاست یکپارچه ندارد؟
منظورم این است که در برخورد با حجاب برنامهریزی وجود ندارد، جز رفتارهای چکشی و تحمیلی برنامه دیگری وجود ندارد، اگر هم برنامهریزی فرهنگیای انجام شده، بسیار ضعیف است، اما میخواهند همه تقصیرات را به گردن وزارت ارشاد بیندازند، در صورتی که ارشاد یک بخش فرهنگی در کنار ۵۰ – ۴۰ بنیادی است که از دولت بودجه میگیرد، همه این ارگانها مسئولیت دارند، اگر قرار باشد کار فرهنگی برای توسعه حجاب انجام شود، به نظر من صداوسیما که مخاطب میلیونی در کشور دارد، وظیفه سنگینتری دارد و میتواند تاثیرگذارترین نهاد فرهنگی در این مجموعه باشد.
به نظر شما دولت حسن روحانی در عرصه سیاست داخلی، دولت بی خاصیتی نبوده؟ به نظر میرسد دولت آقای روحانی اصلا در سیاست داخلی هیچ دخالتی نمیکند و امور را به نهادهای اقتدارگرای غیر مردمی واگذار کرده؟
نه، من این را قبول ندارم، جایگاه دولت را باید در چارچوب اختیاراتش دید، به نظر من صحبتهایی که آقای روحانی میکند صحبتهای بسیار محکم و خوبی است. در مسائل فرهنگی و سیاست داخلی هم مواضع خیلی خوبی گرفته و بخشی از این سخنان هم در داخل کشور دنبال میشود. در سیاست داخلی، دولت با مسائلی همچون حجاب، آزادی زندانیان سیاسی و مسائلی که مورد مطالبه اصلاحطلبان است، روبروست و دولت قدرتی در این خصوص ندارد، و قدرت اصلی جاهای دیگری است که آنها موافق نیستند. آنها «تصمیمگیر» هستند و عمل میکنند. ما قدرت دولت را در جمهوری اسلامی میدانیم چقدر است و چطور عمل میکند. من به این موضوع خیلی اعتقادی ندارم. از سوی دیگر مجلس نهم هم، مجلس همراهی نبود و آقای روحانی نتوانست وزرایی که میخواست را انتخاب کند. مثلا در وزارت علوم آقای «فرجیدانا» عملکرد بسیار خوبی داشت، اما مجلس او را استیضاح و عزل کرد. مجلس نهم مانع کار دولت حسن روحانی بوده است. به نظر من باید صبر کنیم تا مجلس دهم که مجلسی معقول، منطقی و خالی از تندروهای منفعتطلب و سیاست باز است، زمام کار را به دست گیرد تا ببینیم دولت آقای روحانی کاری را میتواند انجام دهد یا نه؟ از نظر من وزرای دولت عمدتا محافظهکار شدهاند، چون از سوال، تذکر و استیضاح مجلس میترسند. عملا هم جز ۵ – ۴ وزیر فعال و خوب، وزرا از ترس مجلس نهم کاری نکردند، باید صبر کنیم تا مجلس دهم بیاید و بعد عملکرد دولت را ارزیابی کنیم.
در سیاست خارجی دولت خیلی فعال عمل کرد و تحریمها را برداشت و برجام را به نتیجه رساند، در سیاست داخلی دولت وارد عمل شد اما موانع زیادی را داشت. ما نتیجهای که در برجام گرفتیم، در سیاست داخلی نگرفتیم، برجام میتواند در مسائل زیادی خصوصا مسائل اقتصادی تاثیرگذار باشد که باید صبر کنیم تا روند اجرای آن آغاز شود.
همین دولت را با همین اختیارات آقای احمدینژاد داشت، ولی کار خود را در سیاست داخلی با قلدری انجام میداد.
آقای احمدینژاد اختیارات صد در صد داشت، احمدینژاد با اقتدارگرایان همسو بود و هر کاری دلش میخواست میکرد و تشویق هم میشد. من اصلا چنین تعبیری را قبول ندارم، احمدینژاد هیچ مانعی از آن طرف نداشت. احمدینژاد در دو سال آخر که جلوی آقای خامنهای ایستاد، اندکی از اختیاراتش محدود شد. اینهمه خلاف، ندانم کاری، اشتباه، اختلاس و کارهای خلاف قانون در دولت آقای احمدینژاد انجام شد، به کدام یک از کارهایش اصولگرایان حتی اعتراض کردند؟ هر بار هم موضوع میخواست در مجلس پیگیری بشود، پیغامی میآمد که نشود، اتفاقا آقای احمدینژاد از سوی همین افرادی که حالا مانع حرکت دولت اقای روحانی هستند، به شدت حمایت میشد.
نظرتان درباره نامه آقای کروبی به حسن روحانی چه بود؟ چرا اغلب اصلاحطلبان راه سکوت را در برابر این نامه انتخاب کردند؟
مگر رسانههای اصلاحطلب میتوانستند موضعگیری کنند؟ وقتی تا از آقای خاتمی حرفی زده میشود رسانهای تعطیل میشود، انتظار داریم رسانهها چه موضعگیریای بکنند؟ تازه آقای خاتمی نه محکومیتی دارد و نه چهره ضد انقلابی داشته، بلکه همیشه هم در چارچوب نظام حرکت کرده، مگر رسانهها میتوانستند درباره نامه آقای کروبی صحبت کنند؟ هر کدام حرف میزدند تعطیل میشدند.
از وضعیت برادرتان بگویید. چند وقت پیش به بیمارستان منتقل شد و گفتند که عمل پروستات کرده.
پزشکان مهدی میگویند به دلیل حضور وی در جبهه و شیمیایی شدن او، مشکلی در مثانهاش پیدا شده که با جراحی لیزری فعلا برطرف شده و هر سه ماه یکبار هم باید تست پزشکی انجام دهد که آن بیماری عود نکند. یکی از دوستان دیگر مهدی که در جبهه حضور داشت و شیمیایی هم شده بود، مشکلی مانند مهدی پیدا کرده که او هم در حال معالجه است. در کل وضع عمومی و جسمانی مهدی خوب است، اما در زندان شرایط سختی دارد و از جانب مجموعه زندان نیز اذیت و آزارهایی را متحمل میشود.
به نظر شما آقای روحانی رئیسجمهور یک دورهای میشود؟
به نظرم نه، آقای روحانی خوب عمل کرده، در مجموع ارزیابی من نسبت به عملکرد دولت آقای روحانی مثبت است. انتخابات هفتم اسفند ۱۳۹۴ نشان داد که امیدها نسبت به آقای روحانی زیاد است و او طرفداران بالایی دارد. پس از اجرایی شدن برجام و همراه شدن مجلس با دولت، اگر دولت آقای روحانی حرکتهایی را بکند، ما آثار بیشتری از دولت آقای روحانی را در دو سال باقیمانده عمر دولت خواهیم دید و من فکر نمیکنم شرایطی فراهم شود که دولت آقای روحانی یک دورهای بشود، این موضوع بیشتر تبلیغات جناح رقیب است، البته آنطرف خیلی تلاش میکنند که این اتفاق بیفتد، اما فعلا در حد تبلیغات هستند، شما اگر صداوسیما را ببینید (با خنده: البته من نمیبینم ولی مهدی که در زندان ۲۴ ساعته تلوزیون ایران را میبیند برای ما تعریف میکند)، دائما در حال تخریب دولت است و همه مسائل را به صورت دروغ و راست مطرح میکند که دولت را تخریب کند که معمولا این تخریبها اثر معکوس هم دارد. اما برای آنها خیلی مهم است دولت روحانی یک دورهای شود، با اینکه از حالا قضاوت کردن زود است، اما من بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد. البته باید بر روی دو سال آینده دولت محاسبهای جدی کرد که ببینیم با وجود مجلسی همراه دولت چگونه عمل میکند.
از نظر شما دو کار خوب دولت آقای روحانی در عرصه سیاست داخلی چه بوده است؟
برگزاری انتخابات که از امورات مهم در سیاست داخلی است. البته قبل از برگزاری انتخابات رد صلاحیتهای گسترده و غیرقانونی توسط شورای نگهبان اتفاق افتاد که از حیطه عمل آقای روحانی خارج بود، اما با وجود این، انتخابات نسبتا خوبی برگزار شد که به هر حال قدرت وزارت کشور و برنامهریزی دولت را نشان میدهد.
در وزارت علوم عملکرد آقای «فرجیدانا» ارزنده و مثبت بود. آقای «جنتی» در مباحث فرهنگی و وزارت ارشاد خوب عمل میکند، مطالبات مردم را پیگیری و دنبال میکند، حالا اگر بر فرض ارشاد مجوز کنسرت میدهد و گروههای فشار آن را لغو میکنند که بر گردن دولت آقای روحانی و آقای جنتی نیست، آنها کار خودشان را انجام دادهاند، ما هم وضعیت و شرایط کشور را میدانیم چگونه است. یا مقاومتی که آقای «واعظی» میکند، زمان انتخابات میخواستند اینترنت را فیلتر و قطع کنند که آقای واعظی اجازه نداد، اینها همه کارهای خوب است که انجام میشود، افراد همیشه خوبیها را زود فراموش میکنند و همیشه نقاط ضعف را بیان میکنند. وزارت بهداشت در حال پیگیری کارهای خوبی بود که برخی از آنها به دلیل مشکل بودجه و مشکلات مالی دولت متوقف ماند، بدهکاریهای دولت آقای احمدینژاد تا سالها ادامه دارد. هر روز به خاطر عملکرد احمدینژاد، یک «مین» جدید زیر پای دولت روحانی منفجر میشود. برنامه آقای «قاضیزاده هاشمی» برای وزارت ارشاد بودجه کلانی احتیاج دارد. با اوضاع تحریمها، افت قیمت نفت، رکود اقتصاد و اختلاسهای صورت گرفته در دولت قبل، مگر پولی باقی مانده که دولت به فعالیتهای خدماتی اختصاص بدهد؟ تازه از این مرحله به بعد، کم کم دولت به سمت حل مشکلات قدم بر میدارد. انصاف این است که موانع را ببینیم و بسنجیم، بعد ببینیم که آقای روحانی خوب عمل کرده است یا نه؟
همانطور که همه میدانیم «برجام» مورد تایید شخص رهبری بوده و او از جزییات آن اطلاع داشته و بعد از تایید نهایی ایشان، برجام امضا و تایید شده است. اما حملات هواداران رهبری به برجام این روزها حالت تهاجمیتری به خود گرفته، به نظر شما پشت پرده این حملات چیست و این عده معدود چه اهدافی را دنبال میکنند؟
به نظر من علت اصلی آن «انتخابات» است، برجام یک حرکت موفق و یک امتیاز مثبت برای دولت آقای روحانی بود. نتیجه انتخابات اسفندماه ۱۳۹۴ هم این مجموعه را عصبانی کرد. در واقع این کارها از روی عصبانیت شکست در انتخابات و بداخلاقیهای پس از آن است. از نگاه و تحلیل من، این افراد از بدعهدی آمریکا در اجرای برجام میگویند. در نظام تحریم، ما سه دسته تحریم داشتیم؛ تحریمهای سازمان ملل- تحریمهای اتحادیه اروپا و تحریمهای آمریکا. برجام فقط در مورد تحریمهای سازمان ملل است. در برجام آمریکا تعهدی نداده که تحریمهای خود را بردارد، در برجام اساسا موضوع، موضوع آمریکا نیست. اینکه آمریکا بدعهدی میکند و کشورهای دیگر از ترس آمریکا جرات نمیکنند وارد مبادلات با ایران شوند، دقیقا به تحریمهای آمریکا باز میگردد. مگر ما در ایران از فحش دادن و دشمنی با آمریکا دست برداشتهایم که توقع داریم آمریکا در روابط دو جانبه از دشمنی با ما دست بردارد؟ تا جایی که من میدانم اینها ارتباطی با برجام ندارد. در واقع این سخنان، سخنان حاشیهای است که گفته میشود تا برجام را ناموفق جلوه دهند و با منفعتطلبی گروهی و باندی وانمود میکنند دولت روحانی در برجام ناموفق بوده و منافع ملی را قربانی کرده است. مسائلی که از بدعهدی آمریکا میگویند ارتباطی با برجام ندارد و در روابط ما با آمریکا تعریف میشود. به همان میزان که ما دشمنی را با آمریکا را تشدید میکنیم، باید انتظار هم داشته باشیم آمریکا در برداشتن تحریمهای خودش نیز با ما همکاری نکند. تازه آمریکا قدمهای مثبتی برداشته، در هفته گذشته سه خبر مثبت از آمریکا داشتهایم؛ به عربستان توصیه میکند که باید با ایران مذاکره کرد، جان کری اعلام میکند شرکتهای خارج از آمریکا برای مبادله و تجارت با ایران نگرانی نداشته باشند و برای اینکار اقدام کنند، آب سنگین ایران را هم خریداری میکند و به کشورها توضیه میکند برای خریداری آب سنگین از ایران نگرانی نداشته باشند و اقدام کنند و با ایران معاملات دیگر را هم انجام دهند. با این تفاسیر من معتقدم سیاهنماییها درباره برجام واقعی نیست و ناشی از مسائل سیاسی و از دست دادن منافع گروهی خاص است.
اما از طرفی میبینیم که ۲ میلیارد دلار ما را هم دیوان عالی آمریکا توقیف کرد.
آن موضع در روابط دو جانبه است و ربطی به برجام ندارد. مگر قرار است آمریکا دشمنیاش را با ما کنار بگذارد؟ ما باید «رابطه دو جانبه با آمریکا» و «برجام» را با هم تفکیک کنیم. مگر ما دشمنیمان با آمریکا را کنار گذاشتیم که انتظار داریم آمریکا دشمنیاش را با ما کنار بگذارد؟ البته من فکر میکنم حکم دادگاه عالی آمریکا برای نهایی شدن احتیاج به گذراندن چندین مرحله داشته باشد و الان در این مقطع، نهایی نباشد. بر فرض اگر حالا هم نهایی باشد، در چارچوب برجام نیست و در چارچوب روابط دو جانبه تعریف میشود.
منبع:پژواک ایران