PEZHVAKEIRAN.COM سید حسن خمینی به دنبال خلق سیاست است
 

سید حسن خمینی به دنبال خلق سیاست است


به گزارش انتخاب، البته اینک مسیر او بیش از آن‌که معطوف به پرسشگری و روشنگری باشد، صیانت از آرمان‌های انقلاب در برابر تحریف‌های منفعت‌طلبانه است. سخنان اخیر او که تکرار دغدغه‌های گذشته‌اش در قالبی فقاهتی است، نشان‌ می‌دهد که در این راه ثابت‌قدم است. اما مقصد نهایی او صیانت از گذشته نیست. مسیری که  سیدحسن خمینی برگزیده، ناگزیر او را به‌سمت پرسشگری از گذشته و روشنگریِ ضمن حفظ مبانی تغییرناپذیر اسلامیت و جمهوریت  سوق می‌دهد. سیدحسن خمینی ظرفیت و آمادگی این حرکت استراتژیک را دارد. او با کناره‌گیری ناخواسته از انتخابات مجلس خبرگان نشان داد شرکت در هر کنش دموکراتیک الزاما منجر به شأنی دموکراتیک نخواهد شد، گرچه برخی توانسته‌اند از مسیری دموکراتیک بر صدر بنشینند.

سیدحسن خمینی به‌دنبال خلق سیاست است. برای همین به «حیل» دموکراتیک تن نمی‌دهد و این کار ساده‌ای نیست. اگر به‌طور قراردادی بین سه مفهوم دموکراسی، نادموکراسی، و ضددموکراسی تمایز قائل شویم، مراد از «حیل دموکراتیک»، مجموعه‌ روحیاتی است که به هیچ‌ وجه ضددموکراتیک نیست، اما نادموکراسی را در دموکراسی ادغام می‌کند. برای مثال یک قسم از قدیمی‌ترین «حیل دموکراتیک»، همان چیزی است که افلاطون در کتاب «جمهور» به «عدم حجیت» تعبیر می‌کند. به‌بیان دیگر، می‌توان باب‌طبع اکثریت رأی‌دهندگان، وعده توزیع کرد و بعد از انتخاب‌شدن، تغییر موضع داد یا برنامه‌ای متفاوت از وعده‌ها در پیش گرفت.  غالب اصلاح‌طلبان تاکنون این قسمِ حیل را در سیاست به‌کار نبسته‌اند. «حیلی» که می‌توانست آنها را در منظومه قدرت نگاه دارد و ناگزیر با کسانی خویشاوندشان کند که در طرز تفکر هیچ خویشاوندی و قرابتی‌ ندارند. مرزبندی با علی لاریجانی در این استراتژی قابل فهم و تبیین است. علی لاریجانی تنها متعلق به خودش نیست. او اینک در جایگاهی نمادین نشسته است، متعلق به جریانی که اینک در انتظار ادای دینِ لاریجانی است تا آنها را در این بزنگاه تاریخی از تنهایی رها سازد. اصولگرایان تندرو اگر می‌دانستند کارشان به اینجا می‌کشد، بی‌محابا به آتش نمی‌زدند. البته جوهر سیاست تلخ است و تلخ‌تر آن‌که لاریجانی توأمان حامی و برخوردار از حمایت کسانی است که در جریحه‌دارکردن غرورش دست به هر کاری زدند. از برهم‌زدن سخنرانی‌اش گرفته تا پایین‌آوردن آرای او در قم.

 علی لاریجانی بهتر از هرکسی می‌داند دوره کارش در مجلس تمام شده و با ریاست مجددش باید خود را تکرار کند و بعید است ترکیب این مجلس به او فرصت بدعت در سیاست بدهد تا او امکان نقد گذشته را بیابد. این‌دست رفتارها، آن‌هم از سوی افرادی که در قدرت بوده‌اند چندان سابقه‌ای نداشته است. پس دوباره‌نشینی بر کرسی ریاست با حامیان آزمون‌داده، ارزش افزوده‌ای ندارد. او رافع مصائب جمع و جریانی می‌شود که نشان داده‌اند اگر پایش بیفتد در تخریبش بی‌باکند. مسئله اما، لاریجانی و حامیانش نیست. آنها تکرار مکرر نوعی سیاست‌اند. مسئله اینک، لاریجانی و اصلاح‌طلبان‌اند. حمایت برخی از اصلاح‌طلبان از لاریجانی، ذات تفکر اصلاح‌طلبی را مخدوش می‌کند. حیلِ دموکراتیک با مانیفست اصلاح‌طلبی که مهم‌ترین رسالتش نقد بی‌رحمانه گذشته و روشنگری وضعیت موجود است، سر ناسازگاری دارد.

 اصلاحات یعنی تغییر، تغییر رو به آینده. سیاست واقعی زمانی شکل می‌گیرد که باور به توان تأویل و بازآفرینی گذشته وجود داشته باشد. در انتقاد به عملکردها و به نقدکشیدن آنها و آشوبناک‌کردن گذشته است که سیاستی تازه رخ عیان می‌کند. گذشته صلب نیست. برای تحول‌طلبان، گذشته در قدرت صلب و منجمد نمی‌شود. برای تغییر در آینده باید گذشته را تغییر داد. 

اگر علی لاریجانی - چه با حمایت اصلاح‌طلبان و چه بدون حمایت آنها- رئیس شود آیا قادر به تغییر گذشته است؟ پس فارغ از تعارف‌های سیاسی، مرزبندی جدی بین تفکر او و اصلاح‌طلبان وجود دارد. کسانی که این مرزبندی‌های فکری را نادیده می‌گیرند و آن را به مصافحه‌های رفاقتی در صحن مجلس تقلیل می‌دهند، نگاهی ابزاری به اصلاحات و حتی لاریجانی دارند. با این نگاه نه می‌شود سیاستی خلق کرد، نه گذشته‌ای را تغییر داد و نه آینده‌ای ساخت. محمدرضا عارف نیز از این قاعده مستثنا نیست. چه رئیس مجلس باشد چه نباشد باید در قامت اصلاح‌طلب ظاهر شود و از منویات اصلاح‌طلبی دفاع کند. پرسشگری از گذشته و روشنگری در حال. اینها نکاتی استراتژیک است که معامله بر سر آنها مفهوم واقعی اصلاحات را تهی از معنا می کند. 

این از نادر فرصت‌هایی است که با نامزدی عارف به اصلاح‌طلبان روی کرده است. آنها در پیش چشم مردم در موقعیتی برد- برد قرار دارند. عارف منتخب اول تهران است که شأنی دموکراتیک دارد و اگر با شیوه‌ای دموکراتیک، و نه با «حیل» دموکراتیک بر صدر نشیند، اصلاحات گام‌های جدی و بلندی برخواهد داشت.
منبع: روزنامه شرق

منبع:پژواک ایران