گزارشی از واردات هزاران میلیاردی؛ چگونه زندگی کارگران به خط فلاکت سقوط کرد؟
کلمه – گروه کارگری: وقتی از اخراج یا بیکاری دهها کارگر خبر میزنیم، دقیقا درباره چه چیزاطلاعرسانی میکنیم؟
– بیکاری پنجاه و چهار کارگر فولاد آرمان شفق
– صد و بیست کارگر کارخانه فولاد قزوین اخراج شدند
– رئیس اتحادیه کاشیسازان: بیکاری حدود هزار کارگر از نیمهدوم سال گذشته
– کارخانه «عمران البرز» با ۵۲ کارگر تعطیل شد
– بیکاری۱۵۰۰کارگرمعادن زغال سنگ طی ۶ماه گذشته
– ۲۰۰ کارگر چاه نفت کمانکوه تعدیل شدند
– بیکاری ۱۸۰۰ کارگر در استان اصفهان از ابتدای سال جاری
– ۱۲۰ کارگر صنعت کاشی بیکار شدند
– قطعات بتنی گیلان با ۱۷۰ کار بصورت کامل تعطیل شد
– کارخانه قند ورامین به طور کامل تعطیل شد/ بیکاری ۲۸۵ کارگر
– بیکاری ۲۵۰ کارگر پارس سرام با اتمام قرارداد؛ بلاتکلیفی کارگران رسمی
این اخبار تنها گوشهای از خبرهایی است که در روزهای گذشته فقط در یک خبرگزاری درباره بیکاری کارگران منتشر شده است. این خبرها فقط از بیکاری سخن گفتهاند. در هیچ کدام از خبرها نیامده است که با بیکاری هر کارگر زندگی چند نفر تحتالشعاع قرار میگیرد. چند دانشآموز از تحصیل جا خواهند ماند. چند بیمار خانواده از ادامه درمان منصرف خواهند شد. چند خودکشی بر آمار سالانه کشور اضافه خواهد شد. چند پدر و مادر خجلزده فرزندان خود میشوند. هیچ کدام از این موارد در هیچ خبری در دنیا مخابره نخواهد شد.
آمارها نشان میدهد ۱.۳ میلیون بیکار کشور قبلا شاغل بوده و به دلایلی از جمله تعطیلی، تعدیل نیرو و یا تصمیم شخصی بیکار شدهاند. این آمار نگرانکننده را باید گذاشت در کنار نظر کارشناسان که معتقدند جمعیت کنونی بیکاران مثل یک بمب ساعتی است و باید نگران فروپاشی باشیم.
تحلیل گزارش جدید وزارت کار درباره اوضاع بیکاری در بازار کار ایران نشان میدهد دستکم نیمی از بیکاران فعلی کشور که طبق آخرین اعلام بیش از دو میلیون و ۷۲۹ هزار نفر هستند، یک دوره اشتغال را تجربه کردهاند ولی حالا به عنوان بیکار شناخته میشوند.
به بیان دیگر، برخی مشاغل به دلیل تعطیلی واحدهای تولیدی، افت تولید، واردات کالاهای مشابه و از دست رفتن بازار، تصمیم سرمایه گذار به تعدیل نیرو و یا تغییر شرایط کاری، همچنین تصمیم خود نیروی کار به ترک شغل و مانند آن باعث می شود تا برخی افراد پس از یک دوره اشتغال دوباره بیکاری را تجربه کنند.
بنابراین اگر شرایط امنیت شغلی، سرمایه گذاریها و همچنین حمایتهای کافی دولت در اقتصاد و بازار کار وجود داشته باشد امروز بیکاری به نصف میزان فعلی آن کاهش مییابد. در سال ۹۳ از مجموع ۲ میلیون و ۵۱۴ هزار بیکار مطلق کشور، یک میلیون و ۲۵۰ هزار نفر بیکارانی بودهاند که قبلا اشتغال داشتهاند.
همچنین در این سال، ۷۹۱ هزار نفر معادل ۶۳ درصد بیکاران مزد و حقوق بگیر بخش خصوصی بودهاند و بالاترین میزان ریزش نیروی کار مربوط به کارگران ساده با ۲۶ درصد و پس از آن نیز صنعتگران و کارکنان مشاغل مربوط با ۲۰ درصد است.
اما این آمار نگرانکننده که هر روز هم در حال افزایش است میراث کیست؟ با آنکه در زمان دولت نهم و دهم آمارها از صداقت بویی نبرده بودند و تنها عدد و رقمهایی بودند که برای تزیینات گزارش عملکردها استفاده میشد، با این حال همان هم میتواند اندکی از عمق فاجعه را نشان دهد. بر طبق همان آمارها ۱۴هزار واحد تولیدی فقط در زمان دولتهای نهم و دهم تعطیل شدند.
آنچه امروز گریبان کارگران و صاحبان واحدهای صنعتی بخش خصوصی و دولتی را گرفته، زاییده همان سیاستهای غلط و فسادهای سیستماتیک دولت محمود احمدینژاد است. ۵۶ درصد کل درآمد ارزی کشور از سال ۱۳۳۸ تا پایان ۱۳۹۲ در این دولت حاصل شد که سهم صنعت فقط ۳۱ درصد و سهم واردات ۶۷ درصد بود. در آغاز دولت نهم حجم کل واردات کشور ۱۶ میلیارد دلار بود که این رقم در پایان دولت دهم به بیش از ۹۰ میلیارد دلار رسید که از سقوط صنعتی کشور نشان داشت.
آمار واردات تنها یک سال از دولت محمود احمدینژاد نشان میدهد که ایران تنها از کشور چین بیش از هفت میلیارد دلار واردات داشته که بر این اساس چین بعد از امارات متحده عربی بیشترین میزان صادرات را به ایران داشته است.
در این میان اما واردات برخی کالاها از چین تعجب برانگیز است. در واقع با ارز دولتی و در حالی که کشور با نوسانهای ارزی شدید روبرو بود، واردکنندگان از کشور چین کالاهایی وارد کردند که قطعا امکان تولید آنها در داخل وجود داشته، بخش قابل توجهی از این کالاهای وارداتی، محصولات کشاورزی است.
سال ۹۰، سال اوج بحرانهای بینالمللی و تنشهای سیاسی و البته فساد و اختلاس و بروز بابک زنجانیها در عرصه کشور، سالی بوده است که حدود دو میلیون تن جنس بنجل از چین وارد کشور شده است.
واردات بیرویه و بیمنطق اقتصادی کشور را به نابودی کشاند که اثراتش امروز بر دامان کارگران نشسته است. زیربنای سستی که طی هشت سال در کشور بنا نهاده شد، امروز زیر پای کارگران سراسر کشور خالی شده است.
این درست زمانی بود که نمایندگان مدعی اصولگرایی و مدافعان مثلا طبقه کارگر در مجلس سکوت کامل اختیار کرده بودند تا احمدینژاد و تیم پایداریاش کشور را به انتهای انحطاط برسانند.
همزمان با این سکوت سنگین، یارانش همچون سعید جلیلی سیاست خارجی را در دست داشت تا تحریمهای بیشتر کمر قشر مستضعف را بیش از پیش خم کند.
سعید جلیلی، مسئول سابق تیم مذاکرهکننده هستهای، اما امروز برجام را واویلا خوانده است، غافل از آن که او بمب ساعتی را در زمان مذاکره کوک کرده است که هر لحظه باید منتظر انفجارش بود.
مسعود پزشکیان نماینده منتخب مردم تبریز در مجلس دهم در جواب او حق مطلب را ادا کرده است. او گفته است: “آیا واویلایی بالاتر از اینکه در دوران تحریم بازارهای دنیا را از ما گرفته بودند و جوانان ما بیکار شدند، وجود دارد؟”
منبع:پژواک ایران