شکواییه ده‌ها استاد و طلبه حوزه علمیه به ملت ایران/ محتوای یک شکایت بی‌نتیجه از آیت‌الله مکارم

 

چکیده :مردم ایران آیا می‌دانید چرا به شکایت آیت‌الله نکونام از مکارم شیرازی رسیدگی نمی‌شود؟ وقتی با گذشت نوزده ماه به شکایت آیت‌الله نکونام رسیدگی نمی‌شود، یا اینکه دادگاه صالحی در این مملکت وجود ندارد! یا تمام سران قوه قضا در این مملکت، از پول و قدرت مکارم شیرازی در هراسند که جرأت حتی یک تو گفتن را به او ندارند! ...


حدود ۱۵۰ نفر از اساتید و طلاب حوزه‌های علمیه در شکواییه‌ای خطاب به ملت ایران در خصوص عدم رسیدگی مسئولین به شکایت آیت‌الله نکونام، استاد حوزه محبوس در زندان قم، از آیت‌الله مکارم شیرازی، دستگاه قضایی را نسبت به مفاسد اقتصادی و اخیرا مفاسد اعتقادی مکارم شیرازی هشدار داده‌اند.

به گزارش کلمه، امضاکنندگان این بیانیه تصریح کرده‌اند: مردم ایران آیا می‌دانید چرا به شکایت آیت‌الله العظمی نکونام از مکارم شیرازی رسیدگی نمی‌شود؟ وقتی با گذشت نوزده ماه به شکایت آیت‌الله العظمی نکونام رسیدگی نمی‌شود، یا اینکه دادگاه صالحی در این مملکت وجود ندارد! یا تمام سران قوه قضا در این مملکت، از پول و قدرت مکارم شیرازی در هراسند که جرأت حتی یک تو گفتن را به او ندارند!

در این نامه، همچنین به بخش‌هایی از شکایت‌نامه آیت‌الله نکونام از مکارم شیرازی اشاره شده و آمده است: مرا براى مدت نزدیک به شصت‏ روز در حفره‌‏اى به نام سلول غیررسمى بردند. آنان روزهایى، بیش از ده ‏ساعت از من پرسش مى‌کردند. آنان با حرف‏‌هاى ساختگى و افراد توهمى، بى‌‏آن‏که کسى یا چیزى را ببینم، مرا با پرسش‏‌هاى ناخوانده تست مى‏‌کردند و با اجبار مى‏‌خواستند هرچه را که مى‏‌گویند، تنها بگویم بله. براى مثال، مى‏‌گفتند به شما وحى مى‌‏شود تا حرف‏‌هاى بیهوده‏‌ى دیگرى چون مسایل اخلاقى.

آیت الله نکونام اولین بار در دی ماه سال ۹۳، پس از آنکه از مواضع آیت الله مکارم شیرازی علیه اینترنت پرسرعت انتقاد کرد، بازداشت شد. هرچند مکارم چندی بعد، ارتباط خود با این موضوع را رد کرد.

با این حال آیت‌الله نکونام بدون شاکی خصوصی و در دادگاهی که هیچ جزئیاتی از آن تاکنون برای افکار عمومی روشن نشده، به دو سال حبس محکوم شده بود که پس از اعتراض دادستانی، به پنج سال افزایش پیدا کرد.

وی در پایان سال ۹۳، در پی وخامت حالش پس از سکته مغزی از زندان آزاد شد. اما انتشار مطلبی در روزنامه قانون در فروردین ماه به بازداشت دوباره وی منتهی شد.

نکونام از آن زمان در زندان به سر می‌برد و سختگیری‌های ویژه‌ای همچون ممنوعیت گهگاه ملاقات با خانواده و ممانعت از اعزام به مراکز درمانی به بهانه نپوشیدن لباس زندان نیز از سوی مسئولان بر وی اعمال می‌شد.

متن این نامه و اسامی امضاکنندگان آن که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

ملت شریف ایران

نوزده ماه است که از پرونده‌سازی و بازداشت آیت‌الله العظمی نکونام؛ مرجع تقلید شیعه توسط دادگاه ویژه روحانیت می‌گذرد و هنوز به شکایت معظم له از آیت‌الله مکارم شیرازی رسیدگی نشده است. شکایتی که در بخشی از آن می‌خوانیم: «نمى‌‏دانم به چه کس یا ارگانى عرض‏‌حال داشته باشم؟ آن‏قدر مى‏‌دانم که تنها بى‏‌کسى‏‌ام، موجب سى‏ سال انگ زدن و پرونده‌‏سازىِ دیروز و امروزى گشته است، بدون آن‏که کوچک‏ترین اعتراضى نسبت به آن داشته و یا از خود دفاعى کرده باشم؛ زیرا آن‏ها که باید کارى را انجام دهند که مى‏‌دهند و من نیز نسبت به آن‏ها نه قدرتى و نه اعتمادى داشته‌‏ام که واقعیتى را بیان کنم.

پیش از این، به چنگال ایادى … گرفتار بودم و امروزه آقاى مکارم شیرازى. ایشان از چند سال پیش، به جنگ افتاده‏‌اى آمده است. من جز علم و تخصص، چیزى ندارم و پدرى معنوى چون امام را داشته‏‌ام که از دوازه سالگى همراهى‏‌اش کرده‏‌ام بدون آن‏که وابستگى گروهى در جانم رخنه کرده باشد؛ بلکه همیشه، اندیشه‌‏اى علمى و فرهنگى نسبت به تشیع ولایى و انقلاب و افکار مردمى داشته‌‏ام.

مرا براى مدت نزدیک به شصت‏ روز در حفره‌‏اى به نام سلول غیررسمى بردند. آنان روزهایى، بیش از ده ‏ساعت از من پرسش مى‌کردند. آنان با حرف‏‌هاى ساختگى و افراد توهمى، بى‌‏آن‏که کسى یا چیزى را ببینم، مرا با پرسش‏‌هاى ناخوانده تست مى‏‌کردند و با اجبار مى‏‌خواستند هرچه را که مى‏‌گویند، تنها بگویم بله. براى مثال، مى‏‌گفتند به شما وحى مى‌‏شود تا حرف‏‌هاى بیهوده‏‌ى دیگرى چون مسایل اخلاقى.

هر روز و شب افرادى به صورت موازى پرسش‌‏هاى فراوانى را تکرار مى‏‌کردند و هم‏چون طایفه‏‌ى مصوّبه، حرف خود را وحى مى‏‌پنداشتند و دیگر شنواى حرف دیگرى نبودند و با غذاهاى پر نمک و چرب که بسیار زیان‏‌آور و نامناسب من بود، مرا به سکته و فشار خون و زیادى قند خون مبتلا ساختند و هرچه گفتم طبیب و دکتر، جوابى نمى‏‌دادند.

دادستان ویژه گفت: خدمت آقایى بودم، گفت نابودش کنید، و من به ایشان گفتم: سلام مرا به آن آقا برسانید و بگویید نابودش کردم. هرچه پرسیدم آن آقا کیست، جواب ندادند.

این بود مزد بیش از پنجاه سال خدمت به انقلاب و امام و تدریس و نبوغ. مى‏‌گویند کارى مى‏‌کنیم تا شما از کشور بروید، ولى به قول مرحوم بهشتى: من هسته‌‏ام و به ریش این مردم بسته‏‌ام. جایى و کسى را ندارم که آن‏جا بروم. اگر بشود حرفم به گوش رهبر انقلاب برسد، خواسته‏‌ام مى‏‌باشد، و اگر دادرس حقى وجود داشته باشد، از آقاى مکارم شکایت دارم تا ناگفته‏‌هاى فراوانى را مطرح سازم و موقعیت دادگاه ویژه در قم مشخص گردد که چگونه طیفى و گروهى اداره مى‏‌شود. زیاده عرضى نیست.»

گفتنی است دادگاه ویژه روحانیت قم به صورت طیفی و باندی و زیر نظر مستقیم مکارم شیرازی اداره می‌شود و به بیانی دیگر حوزه علمیه قم زیر نظر مکارم شیرازی و سپاه پاسداران می‌باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی که خود را صاحب قم و حوزه آن می‌داند، از سال ۱۳۸۶ شروع به آزار رساندن و تخریب معنوی آیت‌الله العظمی نکونام نموده است؛ در سال ۸۶ و بعد از چاپ حدود صد عنوان کتاب از آیت‌الله العظمی نکونام و به بهانه چاپ کتاب تحریف‌ناپذیری و حجیت قرآن کریم ‌توسط ایشان، با تحریک وزارتخانه‌های اطلاعات و ارشاد دولت هشتم، مجوز انتشارات و مؤسسه آیت‌الله العظمی نکونام را باطل کرد.

آیت‌الله مکارم شیرازی در سال ۸۷ از طرف آیت‌الله العظمی نکونام به مناظره علمی راجع به کتاب تحریف‌ناپذیری و حجیت قرآن کریم دعوت شد، ولی بخاطر ضعف علمی (که در فتواهایش مشهود است) و به دلیل آگاهی کامل از مراتب علمی و معنوی آیت‌الله العظمی نکونام، از مناظره شانه خالی کرده سپس با تحریک استانداری قم، در حالی که عده‌ای از خبرنگاران برای ضبط مناظره علمی دعوت شده بودند، جلسه را به تعطیلی کشانده و خبرنگاران توسط عوامل استانداری وقت قم پراکنده شدند.

در سال ۱۳۹۰ و بعد از چاپ رساله عملیه بی‌نظیر آیت‌الله العظمی نکونام که در طول تاریخ تشیع یگانه است، دوباره آیت‌الله مکارم شیرازی به یکی از مخالفین سرسخت آیت‌الله العظمی نکونام تبدیل گشت و بالاخره در سال ۱۳۹۳ و با فراگیر شدن مرجعیت آیت‌الله العظمی نکونام، مافیای حوزه‌های علمیه و نیز حاکمیت به سرکردگی مکارم شیرازی و برخی از سپاهیان، با ترس از آیت‌الله‌العظمی نکونام چاره را در پرونده‌سازی برای ایشان دیدند و چون به لحاظ اقتصادی، علمی، سیاسی، امنیتی و علی‌‌ الخصوص انقلابی ره به جایی نبردند تا بتوانند پرونده‌ای قطور برای معظم‌له درست کنند، پس چاره را در پناه بردن به حدیث جعلی مباهته دیده و با بهتان زدن و به زعم خودشان، مردم را از کنار آیت‌الله‌العظمی نکونام پراکنده ساختند! ترسیدند، چرا که با جاافتادن مرجعیت ایشان دیگر احدی نمی‌توانست در مبارزه با فساد سیستماتیک و نفاق نظام، یافته جلودار معظم شود.

ملت شریف ایران!

مستحضرید که اگر خدای متعال بخواهد کسی را بزرگ و برتر کند، اگر همه عالم جمع شوند تا این کار انجام نشود، آن امر به اراده الهی محقق خواهد شد. آری اگر مشیت الهی بر این قرار گیرد که آیت‌الله العظمی نکونام صاحب مرجعیت فراگیر در داخل و خارج از کشور گردند، احدی، نه مکارم شیرازی و نه دادگاه ویژه قم و نه مافیای نظام، نخواهد توانست نور معرفت و مرجعیت معظم له را به خاموشی کشانده و ایشان را منزوی و خانه‌نشین گرداند.

مردم ایران آیا می‌دانید چرا به شکایت آیت‌الله العظمی نکونام از مکارم شیرازی رسیدگی نمی‌شود؟ وقتی با گذشت نوزده ماه به شکایت آیت‌الله العظمی نکونام رسیدگی نمی‌شود، یا اینکه دادگاه صالحی در این مملکت وجود ندارد! یا تمام سران قوه قضا در این مملکت، از پول و قدرت مکارم شیرازی در هراسند که جرأت حتی یک تو گفتن را به او ندارند!

ما امضا کنندگان این نامه سران دستگاه قضایی را نسبت به مفاسد اقتصادی و اخیرا مفاسد اعتقادی آقای (آیت‌الله) مکارم شیرازی هشدار باش می‌دهیم و معتقدیم بجای رفتارهای گاه جناحی و سیاسی از آن دستگاه، بهتر است به ریشه مفاسد کلان ممکلت عزیزمان بپردازند و ردپای فساد را در بیت فرد مذکور و یکی دو بیت دیگر بیابند که سابقه وابستگی و همکاریشان با آقای مکارم به سال‌های قبل از انقلاب باز می‌گردد و بطور بسیار مرموز و آهسته‌ای در طول سالیان متمادی به بیوت مرجعیت شیعی بدل گشته‌اند و متاسفانه رسانه ملی نیز بخصوص در طول ماه مبارک رمضان در اختیار این سه تن قرار می‌گیرد. برای شروع کار بهترین، ساده‌ترین، در دسترس‌ترین و سریع‌ترین راه، پیگیری شکایت آیت‌الله العظمی نکونام از آقای مکارم شیرازی بطور کاملا علنی و شفاف می‌باشد.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

۱۹/۴/۹۵

حجج اسلام آقایان دکتر محمد محقق، دکتر کریم رودباری، دکتر محمد ولی‌منتظر، محمد راد، اصغر وکیلی، کریم پورمنصور، محمد ولی مؤمن، علیرضا سپهری، اسماعیل محمدلو، سیدمرتضی معصومی، حسن غلامی، رضا نورمفیدی، سید عباس تقوی، همت اردستانی، حسین توتونچی، میر ولی زواره‌ای، علی جان‌محمدی، مهدی زاهدی، مرتضی خانی، محمد جواد تویسرکانی، محمد حیدری، وحید پور مختار، نیت میانجی، محمود حسین‌زاده، عزیز توحیدی، صفدر اکبر، حمید کوثری، هادی قره چمنی، محمد تقی بزرگ پور، براتعلی کشاورز، امیر علی میرباقری، مصطفی نورانی، خداداد موسیوند، حیدر کسرایی، قاسم علیزاده، عبدالله منتظر، محسن بهمنی، محمد رضا بادکوبه ای، رسول رمضانی،یعقوب باقری، کامیار خورشیدی، شمس‌الله اصغری، ابراهیم ملکانی، محمد مهدی بیضایی، مجتبی راه چمنی، نورالله فرجی، ارسلان نکایی، موسی سلحشور، مسلم دین‌دار، فرهاد پیرمؤذن، محمدحسن جودکی، سید طالب شریعتمداری، سجاد اسلامی، غلامعلی روحی، عبدالکریم شربابی، زلفعلی رضایی، نشانعلی لشکری، سید حامد ابن الرضا، باقر افضلی، علی حسین قشقاوی، محمد مهری، علی بیرانوند، مرتضی نارویی، سیداصغر میرولی، دوست‌علی بنابی، طاهر زند، محمداکبر کوچکی، جواد طاهری، اسماعیل اشکوری، جمال‌الدین کریمی، میرولی‌الله علوی‌نسب، رضا کامکار، مسعود خوئینی، مهدی سیاحی، علی کچویی، مرتضی دوستی، بابک اکبرپور، علی نقی باستانی، غضنفر(علی) مرادپور، مجید خداپرست، حسین رستمی، علی‌اصغر ترکاشوند، ناصر پورحاتم، اکبر خداپرست، علی مهدیان، محمدرضا ناصری، حامد روحانی فر، عزیز مولایی، ابراهیم ناطق، سیدکاظم عسگری، سیدحمید حائری، غلامرضا فرهود، داوود ریحانی، امیر دانش، غلامعباس دوستدارحق، محسن کریمی، الله یار نورانی، سید جواد میرسید محمد، حسین تازیان و سید رضا طباطبایی.

شاگردان خارجی آیت الله العظمی نکونام:

میرعقیل نقویان، شاه حسین بلتستانی، صاحب علی بلتستانی، نورعلی بلتستانی، السید کمال الدین النجفی العلوی، مولا حسین گجراتی، سید نور علامه، حیدر علی نیشاپوری کشمیری، عباس الله آباد کشمیری، سید بدر زیدی، علی جان یخ سوز، دکتر حامد رضا حمدون، آیت حسین اسلام آبادی، السید نورالدین فضل الله، الشیخ عماد بنی تمیم الکربلایی، کریم هاتف البغدادی، السید خالدالمیالی، سیدحامد صدر جبل عاملی و جابر الحجازی.

ادامه شاگردان ایرانی:

سیدمرتضی پورمصطفی، خداکرم عمرانی، حسین بادامی(فتاح)، امیرعلی قائنی، عباسعلی کاتبی، سجاد نعمت‌اللهی، علیرضا شیخ‌علی، حیدر شمس‌اللهی، علی‌ حق‌شناس، بختیار نورایی، امید ملک‌داد، فردوس کلهری، موسی آذر، داریوش(محمد) بهداد، همت روزبه، تقی اسفندیاری، حسنعلی رجب‌زاده، عیسی توحیدی، احمد رهبر، خداداد سلگی، توحید محمدزاده، سیدصادق شاه‌بابا، عمران یوسفی، حجت یوسفی، موسی‌الرضا مظاهری، زلفعلی پوردستان، حبیب شمشیری (فاطمی)، یوسف مجلل، وحید مولاوردی، میثم جام(تایبادی)، یعقوب اسماعیلی، سیروس (حسین) ده‌سرخی، سیدعادل تقی‌نسب، بابالله پهلوان، جهان حدادی، مجتبی تقی‌داد، میکائیل حسن‌زاده، محسن بیدهندی، یحیی یحیوی، امیرمحمد خورشیدی، هادی باقری، علی مهدوی، باقر رحمتی، سیدنور بطحایی، کمال مظلومی، محمد کاتب، کرامت هوروند، رضا درودی، علی خاکسار، سیدمحمود هاشمی یاسوجی، امیرعلی حسن‌زاده، مهدی شیخ‌علی اوسط، عطاالله شاهرودی، مرتضی نادم، اسماعیل بختیاری، هاشم کسرایی، عبدالله کامرانی، ارسلان خیری، هادی تویسرکانی، نادر اشکوری، محمود رستمی، علیار حسن‌وند، محمدتقی وامدار، حیدر آسایش، علیرضا پیل‌تن (نیازی)، محمود محمدولی، محمدناصر بادامی گیلانی، حسن تیموری و احمد نامور.

منبع:پژواک ایران