PEZHVAKEIRAN.COM غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۵
 

غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۵
م. کامبوزیا

 

بخش پنجم-  کشف و استخراج نفت در ایران و خوانین بختیاری

پیشگفتار

همانطوری که در بخش های پیشین نقل شد، در زمان عقد قرارداد دارسی و به تبع از آن در هنگام عملیات کشف و استخراج نفت در ناحیه ماماتین و نفتون واقع در قلمرو قوم بختیاری و پیش از آن نیز کشور ایران عملاً به صورت ملوک الطوایفی به حالت روزمرگی اداره می گردید. پادشاهان قاجاریه و سیاستمداران فاسد نالایق و بازیچه دست بیگانگانش، بیشتر در تلاش تأمین مخارج عیش و عشرت خودشان و انباشت ثروت حتی به قیمت وطنفروشی بودند تا حفظ استقلال، تمامیت ارضی، تأمین امنیت کشور ایران و رفاه حال مردم.

عقب افتادگی مملکت ایران در آنزمان تا به آن حد بود که اگر کسی قصد مسافرت به خوزستان را داشت که در آنزمان بخش بزرگی از آن "عربستان" نامیده می شد و تحت حکومت عملاً خود مختار شیخ خزعل کعبی اداره می گردید،، به دلیل نبود راه مستقیم و ناامنی ناشی از خودمختاری توأم با شورش عشایر ناحیه لرستان و بختیاری در مناطق بین راه، به هیچ وجه برایش مقدور نمی بود که مستقیماً از تهران به آنجا سفر نماید. مسافر مورد نظر می بایست ابتدا به عراق رفته و از آن طریق وارد مثلاً شهر مُحَمّره (خرمشهر بعدی) بشود.

از جهت چگونگی زندگی مردم در آن دوره فقط کافی ست نگاهی انداخته شود به عکس هایی که مستشاران خارجی در آن دوره از مردم کوچه و بازار گرفته اند. فقر و فلاکت و کثافت از سر و روی آنها می بارد. برای نمونه در انتهای مقاله دو عکس از مردم عادی ایران در زمان قاجار را ملاحظه می فرمایید البته بدون آنکه سوژه ها توسط عکاس خارجی به هیئت ظاهری مرتبی در آورده شده باشند تا برای عکس انداختن مناسب بشوند.

 این بیت شعر عامیانه نیز به روشنی و بی نیاز به توضیحی بیشتر وضعیت خورد و خوراک مردم را در آن زمان نشان می دهد:

اگر از درد بی گوشتی بمیرم   /   کلاغ از توی قبرستان نگیرم

و اما در این چنین دوران فلاکت باری، فتحعلیشاه قاجار که نزدیک به 1000 زن عقدی، صیغه و کنیز و رقاصه داشت و ناصرالدین شاه که 105 همسر عقدی و صیغه ای و حتی برخی دیگر از شاهان قاجار سرگرم وطنفروشی و هوس رانی های ویژه خودشان بوده اند از جمله با استفاده از سُرسُره مَرمَر.(1)

برای نشان دادن نمونه پنهان مانده ای از جنایات یکی از شاهان قاجار، احمد شاه، نگاهی می اندازیم به ایران در زمان جنگ جهانی اول که مصادف با پادشاهی این ناجوانمرد بوده است. لازم به یادآوری است که . کشور ایران در آن زمان مطابق قرارداد 1907 سن پطرزبورگ به سه ناحیه تحت کنترل روسیه، انگلستان و بی طرف (به علت حکمرانی شیخ خزعل دست نشانده انگلستان در خوزستان، منطقه بی طرف نیز عملاً زیر نفوذ انگلستان قرار داشته است) تقسیم شده بود.(نقشه) بر اساس این قرارداد قوای انگلستان از جنوب و ارتش روسیه از شمال بخش های وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده بودند. هفت سال پس از این اشغال آتش جنگ جهانی اول شعله ور گردیده و علیرغم اعلام بی طرفی ایران شعله هایش دامن کشور ما را نیز گرفته است.

در این آشفتگی و بی سرو سامانی مملکت، قحطی بزرگی هم موجب به خاک سیاه نشاندن مردم بینوای ایران می گردد که می توان از آن به درستی با عنوان "هولو کاست 9 میلیون ایرانی به دست دولت انگلیس" یاد کرد. از دلایل بروز این قحطی یکی این می بوده که «دولت بریتانیا به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران [هم برای مصرف قشون اشغالگر خودش و هم به جهت ایجاد بحران در ایران]، وارد نکردن غذا از هندوستان و بین‌النهرین [که هر دو توسط دولت انگلستان اداره می شده اند]، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده  و اتخاذ سیاست‌های مالی ضد مردمی از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی بوده است»، شیوع بیماریهای واگیردار و خشکسالی»(2) نیزکه اختیار تغییر هیچکدام از آن عوامل در ید قدرت احمد شاه و دولت منصوب او نبوده است.

اما همین احمد شاه قاجار که بر اساس سوگند پادشاهی یی که خورده بوده است می بایست حافظ جان و مال و ناموس مردم ایران نیز باشد، به جای تلاش جهت تامین خوار بار برای مردم قحطی زده ایران، آنهم به هر قیمت که ممکن و مقدور باشد، شخصاً برای کسب سود بیشتر تبدیل به چهارمین عاملی می گردد که موجب تلفات سنگین انسانهای بیگناهِ قحطی زده می گردد:« یکی از محتکران عمده غلات، احمدشاه بود که تن به پیشنهاد خرید منصفانه رئیس الوزرای خود نیز نمی‌داد و مقادیر زیادی گندم و جو در انبارها ذخیره کرده بود. شاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید صدراعظم خود اظهار می‌داشت «جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم». در این برهه میرزا حسن خان مستوفی الممالک با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشکار و نهان انگلیس و روس، با وضع برنامه‌ای درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته، مقابله با محتکران و اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود.»(3)   

به عبارت دیگر، دست کم خون حدود یک پنجم از کشته شدگان حداقل 6 میلیون نفری آن قحطی(4)، یعنی تقریباً یک میلیون نفر به گردن همین پادشاه طماع، بی لیاقت و خیانتکار است. اما در کمال تآسف فرهیختگان(!؟) و تاریخ دانان(!؟) جمهوری اسلامی افسوس می خورند که رضا شاه به کمک انگلیسی ها این چنین موجود پلیدی را خلع و سرانجام جانشین وی شد. یک جملۀ نمونه خروار از اینگونه سینه به تنور چسباندن ها برای احمد شاه قاجار ذکر می گردد:«... احمد شاه  ... تن به اسارت نداد و از سلطنت گذشت ای کاش که این پادشاه جوان بخت به کودتا تسلیم نمی‌شد.»

خواندن وصف ژنرال دنسترویل از سرنوشت مردم قحطی زده ایران تن هر انسانی ، البته به جز احمد شاه قاجار آن « پادشاه جوان بخت»، را می لرزاند: «اکنون که برف‌ها آب شده و بهار آغاز شده است، مردم می‌روند بیرون و مثل گاو در مراتع می‌چرند. بسیاری از این مردم نگون‌بخت در حال چریدن در مراتع مرده‌اند.»

آنوقت در این میان رضا شاه، رضا خان قلدر است و احمد میرزا، احمد شاه قاجار!؟

***

در چنان هرج و مرجی که ذکر نمونه هایی از آن در بالا رفت، خوانین بختیاری نیز که خود را مالک زمین هایی می دانستند که برای انجام عملیات کشف و استخراج نفت مورد نظر شرکت دارسی بوده، توسط عوامل خود به انحاء مختلف از انجام عملیات مربوطه جلوگیری می نمودند. در این رابطه در حد گنجایش مقاله حاضر به این موضوع پرداخته خواهد شد.

در حقیقت حق نیز تا حدودی به جانب آنها می بوده است. زیرا شرکت نفت دارسی می بایست مطابق متن قرارداد خود با مظفرالدین شاه، به جز زمین های «غير ذيزرع»، زمين‌هاي کشاورزی و مراتع مورد نياز جهت انجام عملیات کشف و استخراج نفت را مستقيما از مالكين آنها اجاره يا خريداري كند.

و اما دارسی با توجه به گزارش مسافران و مأمورین پیشین دولت انگلیس در ایران از ضعف دولت مرکزی قاجار و خودمختاری نسبی در منطقه خوانین بختیاری آگاهی کامل داشته است. از این جهت پیش از شروع عملیات کشف نفت در دو منطقه ماماتین و نفتون که از جملۀ قلمرو گرمسیری ایل بختیاری بود و آن عشایر زمستان ها را در آنجا سپری می کردند، مذاکره با خوانین بختیاری را گریز ناپذیر می دید.

مطابق ماده سوم و نهم قرارداد دارسی: « دولت علّيه ايران كليه اراضي غيرمزروعي واقع در حوزه امتياز را در صورت نياز جهت اجراي عمليات بلاعوض در اختيار مهندسين صاحب امتياز ميگذارد و در صورت احتياج به زمينهاي زراعتي، صاحب امتياز ميبايست بهاي عادلانه اي به قيمت روز بابت چنين املاكي پرداخت كند.» و همچنین به منظور ایجاد امنیت در آن مناطق از طریق انعقاد یک قرارداد با خوانین بختیاری، اراضی مورد نیاز "شرکت سیندیکیت کانشنس" را از آنها خریداری نماید.»

اگر چه برابر دو بند پیشتر ذکر شده، دارسی این اجازه را می داشته است که اراضی مورد نیاز شرکت خودش را از مالکین آن اجاره یا خریداری نماید، اما نه بدون اطلاع و دخالت دولت مرکزی ایران. در حالیکه دارسی برای پیاده نمودن اهداف اقتصادی شرکت نفت انگلیسی و تحقق نیات سیاسی-استعماری انگلستان بدون اطلاع دولت مرکزی ایران از طریق عوامل خود مستقیماً با اسفندیار خان سردار اسعد ایلخانی (عکس) و محمدحسین خان سپهدار ایل بیگی بختیاری(عکس) وارد مذاکره می گردد.

اینکه دولت ایران در سال 1898 میلادی برای جلوگیری از تحریک روسها در رقابت با بریتانیا، به خوانین بختیاری این اختیار را داده بوده که مجاز باشند تحت نظارت نماینده دولت مرکزی، مستقیماً برای احداث جاده کاروان رو شوشتر به اصفهان با شرکت برادران لینچ وارد مذاکره و عقد قرارداد بشوند، از پیش زمینه مناسب را برای خودمختاری بیشتر خوانین بختیاری و بی اعتنایی آنها به دولت مرکزی را فراهم نموده بوده است.

دارسی نیز به نوبه خود به خوبی آگاهی می داشته که چنانچه بخواهد برای خرید اراضی مورد نیاز از طریق دولت مرکزی ایران با خوانین بختیاری وارد مذاکره بشود، مجبور می شده مبالغ هنگفتی نیز به عنوان حق الحساب به مقامات فاسد مرکزی بپردازد. ضمن آنکه خوانین بختیاری نیز به هیچوجه حاضر به فروش اراضی متعلق به خودشان از طریق دولت مرکزی نمی بوده اند. علاوه بر این دولت انگلیس نیز بنا به برنامه های بلند مدت استعماری یی  که برای ایران  و منطقه طرح نموده بوده است، تصمیم داشته که از قدرت گیری و استقلال خوانین بختیاری و سایر حاکمان محلی مانند شیخ خزعل در مقابل دولت مرکزی ایران حمایت نماید.

پیش نویس قراردادی که محمد حسین خان سپهدار تهیه می نماید، ضمن ارائه پیشنهاد پرداخت ده در صد از سود خالص سهام به ایل بختیاری، از نظر حقوقی نیز بسیار معقول و متقن بوده به طوری که با قوانین بین المللی نیز همخوانی می داشته است. اما ژنرال جان پریس، کنسول انگلیس در اصفهان به عنوان نماینده دارسی از امضای آن قرارداد خودداری می نماید. در مقابل شرکت سیندیکیت کانشنز پیشنهاد می نمایند که سالانه مبلغی به عنوان حق الارض به طایفه ایلخانی و ایل بیگی بختیاری پرداخت نماید که مورد موافقت خوانین قرار نمی گیرد. لذا مذاکرات بدون نتیجه متوقف می گردد.

  جورج رینولدز نماینده محلی شرکت دارسی در رابطه با درخواست سهم ده در صدی خوانین بختیاری نامه ای در تاریخ 16 نوامبر 1904 به محمدعليخان علاءالسلطنه ــ وزير امور خارجه ايران می نویسد و مشکلات مربوطه را شرح می دهد. او از جمله می نویسد:« به نظر ميآيد لازم است به رؤساي بختياري بفهمانيد كه اگرچه سطح زمين مال ايشان است، ولي آنچه در زير زمين است، مال اعليحضرت شاهنشاه هست و داخل امتيازنامه است كه اعليحضرت شاه ايران به مستر دارسي مرحمت فرموده اند و تكليف آنها اين است كه به مستر دارسي از براي اجراي عمل پيدا كردن نفط همه قسم حمايت و رعايت را مرعي دارند و قطع طمع از خير شراكت نمايند.»

در دنباله دولت انگلستان نیز وارد گود مذاکره شده و آرتور هنري هاردينگ، وزيرمختار انگليس در تهران، نامه  جداگانه ای به وزارت امور خارجه ايران ارسال می دارد. وی نیز ضمن تشریح  حقوقی قرارداد دارسی با زیرکی خاص ادعا می نماید: «مستر دارسي حاضر بود كه از قرار صد، دو و نيم براي خوانين حقوق منظور كند. ولي صدي ـ دهي كه خودشان مطالب نمودند، طبعآ به نظر مستر دارسي تحميل فوق العاده ميآمد كه علاوه بر آنچه به دولت ايران بايد برسد، به آنها بدهد. بنابراين به نظر چنين ميرسد كه حقانيت اين بوده باشد كه درباره اراضي غير ذيزرع كه متعلق به اشخاص متفرقه نيست و نمي توان گفت كسي به غير از اعليحضرت اقدس شهرياري در آنها حق مالكيت دارد، طوايف را مجبور دارند كه ترك ادعاي خود را نمايند و هرگاه مشكل يا پرزحمت باشد كه علاوه بر حقوقي كه بايد به دولت بدهد، به رؤساي محليه و عشاير نيز حقي بدهد، دولت علّيه آن وجه را از حق خود كسر كنند»

در دوران وقفه ایجاد شده، ابتدا اسفندیار خان سردار اسعد ایلخانی (پدر بزرگ ثریا اسفندیاری همسر دوم محمد رضا شاه) فوت می کند و سپس محمد حسین خان سپهدار ایل بیگی بختیاری.( وی به طرز مشکوکی دارفانی را وداع می گوید. به طوری که از او به عنوان "نخستین قربانی استعمار نفت" یاد می کنند.)

مقامات محلی شرکت دارسی نیز که میدان را از آن دو شیرمرد بختیاری خالی می بینند، تصمیم می گیرند که با خوانین جدید که تصور می نمودند نرم خو تر از سلف های خود هستند، وارد مذاکره بشوند.

در این رابطه در طول روزهای 16 تا 19 اکتبر سال 1905 میلادی مذاکرات نمایندگان انگلستان، رینولدز و پریس در منطقه شلمزار در کوهپایه های زاگرس با ایلخانان جدید بختیاری، صمصام السلطنه (عکس) و غلامحسین خان شهاب السلطنه ایل بیگ (عکس) از سر گرفته می شود. مشکل اساسی دیگری که توافق را دشوار می ساخته تشدّد آرا فی مابین خود خوانین بختیاری بوده است که هر کدام از آنها طالب میزان سهم مشخصی بودند به غیر از آنچه که نمایندگان آنها درخواست می نموده اند!

پس از موافقت و مخالف های چند باره با میزان حق السهم خوانین از یک سو توسط دارسی و شرکا و پریس و در سوی دیگر خوانین بختیاری، سرانجام ژنرال پریس با ترفند های خاص خود رضایت خوانین بختیاری را با دریافت سه در صد از سهام به دست می آورد و در 17 رمضان 1323ق/ 15 نوامبر 1905م قرارداد مورد نظر از يك سو به امضاي صمصام السلطنه، شهاب السلطنه، صارم الملك (عکس) و عليقلي خان بختياري (عکس) و از سوي ديگر ژنرال جان پريس، جورج رینولدز و امين الشريعه اصفهاني می رسد.

جین راف گارثویت استاد تاریخ در کالج دارتموث آمریکا که در رشته مطالعات آسیایی تحقیق می‌کند و از انسان‌شناس‌های متخصص ایران است از قول پریس می نویسد: «صراحتآ بايستي بگويم كه بسيار متعجب شدم كه چنين معامله سودآوري را با خوانين انجام دادم. وقتي آنها رقمي حدود دوازده، شانزده و بيست درصد از سود سهام را پيشنهاد مي كردند، سه درصد نمي تواند رقم قابل ملاحظه اي باشد؛ بله تنها سه درصد!»

بر اساس قرارداد منعقده، شرکت نفت انگلیسی می بایست اراضی کشاورزی اعم از آبی یا دیم را به قیمت منصفانه ای از خوانین خریداری نماید. چنانچه در این مورد اختلافی پیش بیاید، حل مشکل می بایست از طریق کنسول بریتانیا در مُحَمّره (خرمشهر) و نمایند خوانین حل و فصل گردد.

نگهبانی و حراست از افراد و تجهیزات شرکت به عهده خوانین می بوده که از این بابت سالانه مبلغ دو هزار لیره به آنها پرداخت می گردیده که 41 در صد از آن بلافاصله پس از عقد قرارداد قابل پرداخت بوده است. علاوه بر آن در صورت کشف نفت مبلغ هزار لیره به آن دوهزار لیره پیشتر یاد شده اضافه می گردیده که در کل هر سه ماه یکبار به صورت پیش قسط به خوانین پرداخت می شده است.

نکته مهمی که در قرارداد آورده شده و نفع خوانین را در بر داشته این بوده است که: «از هر واحد متعدد كمپاني نفت كه در خاك بختياري تشكيل يابد، از هر صد سهم شراكت عمومي متداول، سه سهم شركت از خوانين گرفته نشود.». زیرا این امتیاز از دید حقوقی به خوانین حق داده می شده است که  از سهام شركتهاي اكتشاف، حفاري، انتقال و غيره اي كه به نوعي با اراضي نفتي واقع در سرزمين بختياري كار داشتند، سه درصد مطالبه كنند؛ امري كه بعدها موجب بروز اختلافاتی چند می گردد. در ضمن کلیه تجهیزات فنی، ساختمانها و تآسیسات شرکت انگلیسی پس از پایان امتیاز 60 ساله دارسی به خوانین تعلق خواهد داشت. (البته با ظهور رضا شاه و برچیدن بساط ملوک الطوایفی در اختیار دولت ایران قرار داده می شود.) 

حق قضاوت به منظور حل و فصل هرگونه اختلاف در اجرای قرارداد به عهده سرکنسول بریتانیا در اصفهان گذاشته شده بوده است. داوری دو نماینده سیاسی بریتانیا، کنسول های آن دولت در مُحمّره و اصفهان، نشان دهنده اهمیت بسیار زیاد این قرارداد برای دولت انگلستان بوده است. آنها به روشنی می دانسته اند که با توجه به بافت سنتی جامعه ایلات بختیاری نمی توانسته اند انتظار ثبات و دوام زیادی در اجرای قرارداد منعقده داشته باشند. گذشت زمان نیز درستی این پیش بینی آنها را نشان داده است. (ادامه دارد)

م. کامبوزیا

2016-10-04

منابع:

-          محمد علی موحد، کتاب خواب آشفته نفت.

-          روزنامه دنیای اقتصاد، قرار داد خوانین بختیاری و کمپانی نفت بختیاری.

-          خانم استفانی کرونین، استاد تاریخ دانشگاه لندن، مقاله سیاست‌های قرضه: شرکت نفت ایران و انگلیس و خان‌های بختیاری.

-          دکتر غفار پوربختیار، مقاله بختیاری ها، نفت و دولت انگلیس.

-          روزنامه دنیای اقتصاد، گروه تاریخ اقتصاد، قرارداد خوانین بختیاری و کمپانی نفت بختیاری.

-          علیرضا ابطحی، قرارداد جدید اراضی میان شرکت نفت انگلستان و خوانین بختیاری.

-          سرهنگ ابوالفتح اوژن بختیاری، کتاب تاریخ بختیاری. 

پانوشت ها:

1-«نحوه استفاده از سُرسُره بدین صورت بود که شاه و تمامی همسران برهنه می‌شدند. شاه در پایین سرسره و در مکانی که بدن وی را ثابت و با حالت مناسب نگاه می‌داشت، مستقر می‌شد و همسران یکی یکی از بالای سرسره به پایین سرازیر می‌شدند و بعد از تماسی مختصر از شاه جدا می‌شدند تا نفر بعدی به پایین سرازیر شود. (به نقل از: پشت پرده‌های حرمسرا- حسن آزاد-انتشارات انزلی-۱۳۸۲)

«فتحعلی ‌شاه ساعاتی را به خوشی صرف آن می‌کرد که زیبارویان حرم لخت و عریان، یک به یک از سرسره پایین بلغزند و در میان بازوهای آقایشان قرار گیرند و سپس بازی‌کنان در حوض غوطه‌ور شوند»

(John H Waller, Beyond the Khyber Pass: the road to Britis disaster in the First Afghan War, Random House, 1990, p. 59.)

«الان درست پنجاه و پنج روز و پنج ساعت و پنج دقیقه بود که من به بعضی ملاحظات چرند و پرند ننوشته بودم، یعنی عادت یک سال و نیمه خودم را ترک کرده بودم و چنان‌که همه ایرانی‌ها می‌دانند ترک عادت موجب مرض است. یعنی ... و همان‌طور که خاقان مغفور فتحعلی‌شاه قاجار اگر روزی دو ساعت زیر سُرسُره عمارت نگارستان طاق‌واز نمی‌خوابید ناخوش می‌شد و ...» (چرند و پرند شماره 12»

2 و 3- قحطی بزرگ، محمدقلی مجد، ترجمه: محمد کریمی.

4- «در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن از بین رفتند» و همچنین: « طبق اسناد آمریکایی، در سال 1914 جمعیت ایران 20 میلیون نفر بود که در سال 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافت، یعنی حدود ده میلیون نفر [9 میلیون] از مردم ایران از گرسنگی و بیماری های ناشی از کمبود مواد غذایی و سوءتغذیه مردند.»- کتاب قحطی بزرگ، محمدقلی مجد، ترجمه: محمد کریمی) و « در سال ۱۳۳۶ قمری (۱۲۹۷ شمسی.

«جنگ جهانی در میان بود و گرانی نیز پیش آمد و می‌توان گفت یک سوم مردم از میان رفتند» - شیعیگری احمد کسروی ص ۵۳.

ژنرال دنسترویل فرمانده نیروهای انگلیسی در شمال و غرب ایران در سال 1918 در باره قحطی راجع به اقدام انگلیس در خرید غله در ایران می‌نویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ ۵ می ۱۹۱۸ (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۷)از همدان می‌نویسد: «قحطی در این جا اسفناک است... ما محصول را ۴۰ تومان می‌خریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری می‌میرند و بسیاری نیز در حال کمک‌رسانی مرده‌اند. اکنون که برف‌ها آب شده و بهار آغاز شده است، مردم می‌روند بیرون و مثل گاو در مراتع می‌چرند. بسیاری از این مردم نگون‌بخت در حال چریدن در مراتع مرده‌اند.»

متاسفانه دولت انگلستان حتی حاضر نشده است اسناد و مدارک خود را برای تحقیق در اختیار آقای مجد، نویسنده کتاب قحطی بزرگ ارائه بدهد. برای اطلاعات بیشتر در مورد این قحطی و خیانت نابخشودنی دولت انگلستان به ملت ایران به لینک زیر مراجعه بفرمایید:   http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8705110712

و همچنین مقاله: هولوکاست- 9 میلیون ایرانی به دست بریتانیای کبیر.

تصاویر مرتبط با مقاله:

 

یکی از بانوان جامعه ایران در زمان قاجار               مرغ فروش دوره گرد

 

نقشه تقسیم ایران بین روسیه، انگلستان و منطقه به ظاهر بی طرف

اجساد پاره ای از قربانیان قحطی بزرگ در ایران

 

اسفندیار خان ایلخانی (سردار اسعد اول) - محمد حسن خان سپهدار (نخستین قربانی استعمار نفت)- نجف قلی خان صمصام السلطنه بختیاری.

 

غلامحسین خان سالار محتشم  (شهاب السلطنه)-نصیر خان صارم الملک  (سردار جنگ)  - علي قلي خان بختياري (سردار اسعد دوم)

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب م. کامبوزیا در سایت پژواک ایران 

*نظام مقدس و مقابله دو سر باخت با معضل برگزاری مسابقات فوتبال  [2019 Jul] 
*«فردوسی خیلی غلط کرد که خواست زبان فارسی را زنده کند»، مِهدی یا مَهدی، مسئله ما این است  [2017 Jan] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۶  [2016 Dec] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۵  [2016 Oct] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۴  [2016 Aug] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۳  [2016 Aug] 
*فرار مغزها، فاجعه ای که برای خمینی بی اهمیت بود و به خامنه ای نیز دیر فهمانده شد  [2016 Aug] 
*برخی پزشکان ایران اسلامی و سوگند نامه انباشت ثروت  [2016 Jul] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۲  [2016 Jul] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۱  [2016 Jun] 
*پای دراز روحانیت و گلیم همه جا گسترده آنها  [2016 Jun] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار (بخش پایانی)  [2016 May] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار (2)   [2016 May] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار! (بخش اول)  [2016 May] 
*جناب آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاتة، لطفاً به این روز نیز بیندیشید!   [2016 Apr] 
*یورش وزیر ورزش و سرداران برای تسلط امنیتی بر فدراسیون فوتبال   [2016 Apr] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 3- پایانی)  [2015 Aug] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 2)  [2015 Aug] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش یک)  [2015 Aug]