مصاحبه اختصاصی ایرانشهر با مقام امنیتی ارتش ایران

 

30961805.JPG

سایت خبری ایرانشهر - ندا امین

شهرام سبزواری متولد 1352 در تهران، کارمند امنیتی بخش حفاظت اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی با رتبه 12 و تخصص فن آوری اطلاعات و تاسیسات مخابراتی و شنود، از سال 84 تا 87 مشاورِ معاونِ هماهنگ کننده نیروی زمینی در خرید الکترونیکی جهتِ تقویت نیروی دفاعی ارتش بوده و از سال 87 تا سال 90 مشاور کامپیوتری اداره بهداشت و درمان نزاجا و از سال 90 تا 93 مشاور مدیر تهیه خرید نزاجا در بخش الکترونیک و سیستمهای مربوط به تجهیزات مخابراتی و شنود بوده اند که به واسطه تخصصشان موظف به تهیه، بررسی و هماهنگی جهت استفاده از سیستمهای فن آوری اطلاعات و تاسیسات مخابراتی و شنود بوده اند که اواخر سال 93 در پی عدم قبول استعفای ایشان از جانب دولت جمهوری اسلامی، مجبور به ترک غیر قانونی ایران و پناهندگی به کشوری دیگر شده اند.

از ایشان پرسیدیم که دلیل عدم ادامه کارشان در ارتش جمهوری اسلامی و ترک ایران چه بوده است؟

من به واسطه آموزشی که در رشته تخصصی خود دیده بودم وارد نظام شدم تا بتوانم از این طریق به مردم کشورم خدمت کنم اما مسئله ای که با آن مواجه شدم و هر روز بیشتر و بیشتر می شد این بود که مسئولین نظام از کسانی که چنین تخصصی دارند برای آسیب رساندن به مردم استفاده می کردند و این مسئله ای بود که با اهداف من مغایر بود و به شدت آزارم میداد. حدود 15 سال در نظام خدمت کردم، اما در هر پروژه ای که کار میکردم، می دیدم که با انجام آن ضربه بیشتری به مردم کشورم زده می شود. بگذارید برایتان مثالی بگویم: حفاظت اطلاعات جمهوری اسلامی برای کنترل مردم در جامعه دستگاه های شنودی در نقاط مختلف از جمله پارک پردیسان که در سال 84 به مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان خریداری شد، نصب کرد تا مکالمات شهروندان را شنود کند و به واسطه آن زندگی آنها را تحت کنترل بگیرند و اگر کسی برخوردی مغایر با نظام داشت دستگیر و مجازات شود، که من در هر پروژه با این مسئله مخالفت می کردم ولی از آنجا که آنها به حرف من اهمیتی نمی دادند، کار خودشان را ادامه میدادند و این میان فقط برایم مشکلات بیشتری به واسطه اعتراضم پیش می آمد.

و دلیل دیگر اینکه به واسطه اطلاعاتی که از نظام داشتم تمام زندگی من تحت کنترل بود و اجازه انجام هیچ کاری مغایر دستور آنها حتا در زندگی شخصی ام را هم نداشتم و اینکه پارادوکسی که در نظام میدیدم بسیار مرا آزار میداد، "چرا که به نام اسلام هر چه می خواستند بر سر مردم می آوردند" و این مسئله ای بود که با عقایدی که در خصوص اسلام مطرح می کردند در تضاد بود و این تضاد و رفتارها مرا به جایی رساند که حتا از دین هم برگشتم و عطای اسلام و نظامشان را به لقایش بخشیدم و در اسفند ماه سال 93 به صورت غیر قانونی از کشور خارج شدم.

تمام فعالیتهایی که ارگان شما انجام میدادید در چه راستایی و با چه هدفی انجام می گرفت؟

من در ارگانی که مشغول به کار بودم موظف به خرید و راه اندازی تجهیزات شنود و تجهیز بدنه دفاعی ارتش به دستور رهبر جمهوری اسلامی در ستاد کل و پروژه هایی از قبیل "آرالی" که مربوط به مخابرات بود و کل کشور را پوشش میداد، بودم.

دستگاه های شنودی که در مورد آن صحبت کردید جهت جاسوسی از دول دیگر هم استفاده می شدند؟

وقتی یک دستگاه شنود خریداری می شود خاصیت عام دارد و منوط به این نیست که یک سازمان یا یک نهاد و یک دستگاه تلفن را شنود کند، بلکه عامیت دارد. متولی متفاوت است. سپاه، اطلاعات، ارتش و یا هر ارگان دیگری... اما به صورت کلی از آنها استفاده می شود که هم در خصوص جاسوسی از شهروندان کشور و هم جاسوسی از دولتهای دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. که از آن میان می توانم به دو دستگاه شنود که در برج میلاد نصب شده اند که یکی از آنها متعلق به اطلاعات ناجا هست و دیگری متعلق به وزارت اطلاعات، که جهت شنود استفاده می شوند و لازم است بگویم که تمامی این دستگاه ها توسط وزارت دفاع خریداری شده و به ارگانهای مختلف تحویل می دهند.

دستگاه های شنودی که جمهوری اسلامی برای جاسوسی از اشخاص خارج از کشور استفاده می کند چگونه است؟

این دستگاه ها فقط می توانند داخل کشور و نهایتا تا 50 کیلومتر جلوتر از نقطه صفر مرزی را پوشش دهند. اما برای جاسوسی از اشخاص و نهادهای خارج از کشور از دستگاه های "پُر تابل" که دستگاه های شنود قابل حمل می باشند و از طریق نفراتی که برای آنها کار می کنند، استفاده می شود. به این صورت که این دستگاه ها را با جدا کردن قطعات و به صورت قاچاق از کشور خارج کرده و توسط مامورین تعیین شده توسط خودشان به کشور مذکور می فرستند یا از همانجا خریداری می کنند تا در ساختمانی در نزدیکی محلی که می بایست شنود بشود کار بگذارند و اطلاعات لازم را بدست آورند. که غالبا این ماموریت به دست افرادی صورت می گیرد که بزهکار بودند و در مقابل کاری که برای نظام انجام میدادند امتیازاتی دریافت می کردند. اما اگر گمان می کنید که دولت ایران چنین قدرتی دارد که مانند آمریکا مثلا بتواند مکالمات خانم مرکل را شنود کند، باید بگویم که جمهوری اسلامی تا کنون به چنین قدرتی در سیستم جاسوسی خود نرسیده است.

با توجه به خدمت شما در نظام و تخصص شما چند درصد از فعالین سیاسی، عقیدتی و اجتماعی از طریق این دستگاه ها شناسایی و دستگیر می شوند؟

بر اساس اطلاعاتی که من دارم آماری معادل هشتاد درصد از این شناسایی ها و دستگیری ها را شامل می شود. چرا که با قدرت بالایی که سیستم های شنود وزارت اطلاعات و سپاه در داخل کشور دارند، می توانند به راحتی تمامی خطوط را تحت کنترل داشته باشند و در صورت مواجهه با موردی که بر خلاف نظام باشد، سریعا اقدام کنند.

زمانی که در نظام خدمت می کردید به موردی برخورد کردید که جمهوری اسلامی قصد بر جاسوسی از کشورهای منطقه و یا دولت اسرائیل داشته باشد؟

در رده ای که من کار می کردم تنها مسئله ای که در این خصوص با آن مواجه شدم مربوط به پروژه c4i بود که جهت دید برون مرزی و رصد کشورهای منطقه تعبیه شده بود و توسط دوربینهای دور بلند "سداد" انجام میشد که در آن زمان تنها می توانست کشورهای نزدیک به ایران را رصد کند. اما درصدد بالا بردن بُرد ماهواره ای سیستم های خود جهت رصدهایی با مسافت بیشتری بود تا بتواند توسط دید برون مرزی به رصد اسرائیل نیز دست پیدا کند. اما خوشبختانه به واسطه آقای احمدی نژاد لو رفت و دولت در این پروژه شکست خورد.

شما با توجه به رشته تخصصیتان قدرت اطلاعاتی و جاسوسی ایران را در چه حد ارزیابی می کنید؟

سیستم جاسوسی و یا اطلاعاتی هر کشوری به سه عامل بستگی دارد، یکی تجهیزات آن سیستم است که با توجه به پولی که دولت ایران در راستای خرید این تجهیزات خرج کرده، تجهیزاتش به روز است. مسئله دوم نفر است، که این نفرات را در اختیار دارد و در بخش سوم، علم مربوط به آن کار است که جمهوری اسلامی هر سه قدرت را دارد و با توجه به گفته هایم می توانم به شما بگویم که جمهوری اسلامی قدرت اطلاعاتی و جاسوسی بالایی دارد.

آیا پس از خروج از ایران با تهدیدی از سوی جمهوری اسلامی مواجه شدید؟

من بعد از خروج از کشور ابتدا به صورت قاچاقی به ترکیه آمدم و زمانی که مسئولین ارگان ما متوجه غیاب من شدند، شروع به تحقیق و جستجو کردند تا بدانند من کجا هستم. روزی از سازمان ملل با من تماس گرفتند و گفتند سریعا به پلیس مراجعه کن که پس از مراجعه ام به آنجا به من گفتند که باید جایت را عوض کنی چرا که دنبالت هستند. همچنین از طریق چند تن از عواملشان مکررا من را تهدید به بازگرداندن به ایران نمودند. که من در پی گفته های ایشان سریعا خودم را به صورت قاچاقی به کشوری دیگر رساندم. بگذارید مسئله را از دید تخصصی خودم به شما بگویم: جمهوری اسلامی در خصوص افراد نظامی خود که از کشور خارج می شوند اینگونه عمل می کند که ابتدا به وی هشدار می دهد، در صورت عدم بازگشت وی، برای بازگرداندنش دست به اقدام فیزیکی می زند، مانند سرگرد خسروی که قصد ربودن وی را داشتند و اگر در این خصوص هم شکست بخورد درصدد از بین بردن وی بر می آید. اما خروج من از کشور کاملا هوشمندانه بود و به خاطر رشته تخصصی ام و اطلاعاتی که در مورد سیستم اطلاعاتی نظام دارم توانستم خود را به اینجا برسانم و تا کنون نیز نمی دانند من کجا هستم چرا که خودم در سیستمی خدمت می کردم که دستشان برای من رو بود و بازی هایشان را بلد بودم.

شما به ربودن سرگرد خسروی اشاره کردید، با توجه به رشته تخصصی شما آیا جمهوری اسلامی بازهم فعالیتی به جهت آسیب رساندن به ایشان خواهد داشت؟

بله، صد در صد و شکی در این نیست. جمهوری اسلامی در دو مرحله از اقدامات خویش در خصوص ایشان با شکست مواجه شد اما این مسئله اینجا تمام نخواهد شد و رژیم ایران در مرحله سوم قطعا برنامه ای برای آسیب رساندن و از بین بردن ایشان خواهد داشت. چرا که نمی تواند بگذارد شخصی که اطلاعاتی از نظام دارد به راحتی خارج از ایران زندگی کند و امنیت شان را به خطر بیاندازد. علی الخصوص که ایشان با یک سایت اسرائیلی هم مصاحبه کرده اند که برای دولت جمهوری اسلامی یک خطر بزرگ محسوب می شود و باید به شما بگویم که این نظام به شدت بر سایتها، شبکه های خبری و نشریات اسرائیلی نظارت دارد و حتا وزارت اطلاعات گروهی را به صورت تخصصی برای انجام این رصدها گذاشته تا بتواند تمام فعالیتهای دولت اسرائیل را بررسی کند. چرا که دولت اسرائیل برای این رژیم دیکتاتوری دشمنی بزرگ محسوب می شود که می تواند قدرتش را در منطقه به خطر بیاندازد و نظام به شدت از فعالیتهای اسرائیل هراس دارد.

فعالیتهای نظام در مورد هک کردن سایتهای داخل و خارج از کشور چگونه است؟

ارتش سایبری جمهوری اسلامی در دو بخش کار میکند، داخلی و خارجی. در بخش داخلی این سیستم، حسابهای کاربری مردم، سازمانها و نهادهای داخلی را به صورت نامحسوس بررسی و هک می کنند و از طریق سرویسهای مخابراتی که به شهروندان میدهند به اطلاعات آنان دست پیدا کرده و فعالیت هایشان را رصد می کنند تا اگر فعالیتی در جهت معاندت با نظام انجام بدهند دستگیرشان کرده و مجازات نمایند. اما در مورد بخش خارجی ارتش سایبری ایران باید بگویم که کسانی را در این گروه قرار می دهند که در این خصوص آموزش مشخصی دیده اند. گاه سایتها و سیستم های خارجی را هک کرده و به اطلاعات آنها دست پیدا می کنند و گاه حتا به صورت نامحسوس وارد این سایت ها می شوند، طوری که حتا خود شخص یا نهاد هم متوجه نمی شود و این فعالیتها تحت کنترل اطلاعات سپاه است و باید بگویم که کاری به غایت ساده است برای این نظام که تبحر خاصی در جاسوسی از مردم و دول دیگر دارد.

شما خودتان شخصا شاهد انجام پروژه هایی در خصوص هک کردن سیستمهای دول خارجی علی الخصوص اسرائیل بوده اید؟

در مورد هک کردن سیستمها و سایتهای کشورهای دیگر شاهد این ماجرا بودم، گو اینکه این مسئله در حیطه کاری من نبود ولی به واسطه جایگاهی که در نظام داشتم گاها شاهد انجام چنین فعالیتهایی بودم. اما در خصوص هک کردن سایتها و جاسوسی نظام از دولت اسرائیل هرگز چیزی ندیدم، "چرا که کسانی را برای انجام این کار در نظر می گرفتند که آموزشهای مخصوص دیده بودند و در رده های بالاتری بودند و کاملا به نظام وفادار".

در مورد حمله ایران به کشورهای دیگر قدرت نظامی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

از لحاظ مقایسه نظامی ایران با کشورهای منطقه و یا کشورهای قدرتمند جهان می توانم بگویم که ایران چنین قدرتی ندارد چرا که تجهیزات نظامی بسیار فرسوده ای دارد. نظام تنها قدرت خود را در زمینه دفاع بالا می برد و در این خصوص می توانم به خرید پهبادهایی اشاره کنم که در سال 84 و برای جنگ های نامتقارن دست به خریداری آن زد که در صورت تهدید نظامی و حمله احتمالی جنگ را به داخل بکشانند و با طراحی جنگهای پارتیزانی، مبارزه را به سمت مکانهایی چون کویر و دشت بکشانند و در آن قسمت مقابله کنند که بوسیله این پهبادها می بایست انجام می شد و دوربین فدک که شلیک کننده لیزری بود و برای منفجر کردن چاشنی تله های انفجاری با بُرد 5 کیلوتر استفاده می شد. در مورد پروژه اولین سری پهبادها باید بگویم که قرار داد خرید آنها زمانی بسته شد که ایران در تحریم قرار داشت و مبلغ قرارداد اولیه در فاز اول 20 میلیون دلار بود که تحت عنوان بودجه دفاعی و به دستور شخص رهبر به حساب مجتبی خامنه ای در بانکهای اتریش ریخته شد و قرار بود تجهیزات آن از خارج وارد ایران شود که برای جنگهای نامتقارن، شناسایی، عملیات انتحاری و استفاده در صورت حمله احتمالی تعبیه شده بود. که مسئول اجرای پروازی آن سرهنگ مانی بودند که ایشان متخصص و بنیان گذار نهاد هواپیمایی بدون سرنشین ارتش بودند که پس از مدتی مفقود شدند و اطلاعی از ایشان در دست نیست. و در این پروژه من در گروهی فعالیت می کردم که مسئول بخش الکترونیکی آن بودیم. و در پاسخ به این سوالتان باید بگویم که تنها قدرت نظامی که در حال حاضر جمهوری اسلامی می تواند بر آن مانور بدهد، ارتقای موشکهای بالستیک است.

آیا شما در حال حاضر به نظام جمهوری اسلامی و اسلام اعتقاد دارید؟

خیر، من در یک خانواده کاملا نظامی بزرگ شدم و به واسطه علاقه به رشته خودم و "با هدف خدمت به وطنم" وارد نظام شدم اما وقتی رفتارهای رژیم علی الخصوص در جریانات 88 با مردم را دیدم با وجود علاقه ای که به کار در رشته ام داشتم و مدام تلاش می کردم بالاتر بروم و ترقی کنم، اما هرچه بیشتر پیش می رفتم دیدم که به واسطه کارم در این نظام دارم به مردمم خیانت میکنم. در جریان انتخابات 88 نظام به واسطه همین سیستم جاسوسی اش بسیاری از مردم را دستگیر کرد و حتا هیچ اهمیتی هم برایشان قائل نشد. در حالی که پسر آقای روح الله امینی کشته شد و رهبری برایش پیام تسلیت هم فرستاد و اگر پسر ایشان در کهریزک کشته نشده بود، شاید هیچکس از وجود آن مکان حتا مطلع هم نمی شد. و این مسئله برای من جای سوال داشت، که چطور پسر ایشان آدم بود و بقیه مردم آدم نبودند؟! این تبعیضی که بین مقامات و مردم قائل می شدند و آزارهایی که به مردم می رساندند مرا به شدت عذاب میداد و با خود می گفتم این چه اسلامی ست که اینگونه حقوق انسانها را نقض می کند؟ و من به مرور زمان از نظام و اسلام نفرت پیدا کردم و حال به هیچ یک از این دو اعتقاد ندارم.

آیا در زمان خدمت شما را مجبور به انجام فرایض دینی می کردند؟

بله، هر نظامی که در ایران خدمت می کند موظف به انجام فرایض دینی از جمله شرکت در مراسم نماز هست و من نیز از این جبر مبری نبودم. ولی این مسئله ای بود که من به شدت از انجام آن آزار می کشیدم.

در نهایت هدف شما از این مصاحبه و ارائه این اطلاعات چه است؟

هم آگاهی دادن به مردم از جنایاتی که رژیم جمهوری اسلامی انجام می دهد و آنها هم نمی دانند اوضاع از چه قرار است و هم به این جهت که آسیب هایی که این سیستم به من به عنوان یک نظامی رسانده است به گوش مردمم برسانم. این رژیم دیکتاتوری نه تنها به مردم رحم نمی کند، که با سوء استفاده از نظامیانش، هم به آنها آسیب میرساند و هم به مردم جامعه. و من به جهت همین ظلم ها بود که از این سیستم بیرون آمدم و لازم است بگویم به خاطر این کارم بسیار هم تاوان دادم. چرا که طی مخالفاتی که مکررا با پروژه های نظام داشتم از بسیاری از حقوقم که می بایست به واسطه سالها خدمتم دریافت می کردم، محروم میشدم تا حدی که این اواخر مرا به بخش هایی منتقل می کردند که اصلا در حیطه تخصصی من نبود، فقط برای اینکه تحقیرم کنند و حتا در این راستا از پایین آوردن جایگاه و مدرک تحصیلی من نیز فروگذار نکردند، چرا که می خواستند با استفاده از هر روشی وادارم کنند تا به سمت تفکر آنها گرایش پیدا کنم و آنچه که آنها می خواهند انجام دهم. شما نگاهی به فیش حقوق من بیاندازید، مدرک تحصیلی من فوق لیسانس آی تی است که در دانشگاه فارابی هم این رشته را خوانده ام، اما مسئولین نظام برای تحقیر، سرکوب و مجازات من، مقطع تحصیلی من را "دیپلم" نوشته اند و حقوقی کمتر از یک میلیون تومان برایم تعیین کردند که با توجه به آخرین فیشی که در اختیار شما گذاشتم با عیدی که در بهمن ماه آن سال دریافت کردم مبلغی بالغ بر یک میلیون و دویست هزار تومان بود...! و این هم بخشی از آزارهایی بود که من از رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی دیدم.

حتا زمانی که من می گفتم دیگر نمی خواهم برای شما کار کنم، به من می گفتند: حتا شده یک صندلی در یک اتاق به تو بدهیم تا فقط یکجا بنشینی، نمی گذاریم از سیستم خارج شوی. و این به خاطر اطلاعاتی بود که من داشتم و برای آنها موجبات عدم امنیتشان را فراهم می آورد.

 

منبع:پژواک ایران