محمود ورزش رفت!
پیام یونسی‌پور

 
خبرگزاری مهر سه شنبه 27 مهرماه چنین نوشت: «خداحافظی گودرزی با وزارت ورزش.» این خبرگزاری از قول یک منبع آگاه در بدنه دولت مدعی شده که وزیر ورزش و جوانان روز چهارشنبه استعفای خود را تقدیم رئیس جمهور می کند و از وزارت ورزش و جوانان کنار می رود. این خبر را «مازیار ناظمی» رئیس روابط عمومی وزارت ورزش نیز ساعاتی بعد تائید کرد.
 
پرده اول
روز بیست و چهارم مردادماه سال 92 خورشیدی بود که نمایندگان مجلس میان 18 وزیر پیشنهادی «حسن روحانی» به 15 نفر رای اعتماد دادند. 3 نفر بدون کسب رای اعتماد، بیرون ماندند. یعنی جعفر میلی منفرد (وزارت علوم)، محمد علی نجفی (وزارت آموزش و پرورش) و مسعود سلطانی فر (وزارت ورزش).
اما قابل تصور نبود که پروسه انتخاب وزیر ورزش، بیش از سایر وزارت ها از «حسن روحانی» زمان و انرژی صرف کند. وزارتی که بدل به معامله دولت و مجلس شده بود. «مسعود سلطانی فر» دقیقا می توانست گزینه باب میل دولت روحانی باشد. هم رابطه حسنه ای با «علی اکبر هاشمی رفسنجانی» داشت و هم سابقه ای طولانی در آشنایی با شخص روحانی. در کارنامه او می توان عضویت در حزب اعتدال ملی، دوازده سال استانداری سه استان گیلان، مرکزی و زنجان، حضور به عنوان نماینده اصلاح طلبان در شورای شهر تهران، عضو هیئت مدیره منطقه آزاد کیش، حضور در هیئت علمی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام  و البته معاونت سازمان تربیت بدنی در دوران «مصطفی هاشمی طبا» را دید. مهمترین ویژگی در معرفی «سلطانی فر» ذوق زدگی بسیاری از رئوسای فدراسیون ها بود. رئوسی که از پیش او را به خوبی می شناختند. مثل علی کفاشیان، محمدرضا داورزنی، محمود مشحون.
سلطانی فر بدون رای اعتماد ماند. دومین گزینه ای که «حسن روحانی» روی میز مجلس گذاشت، «رضا صالحی امیری» بود. تئوریسین کنونی ورزش ایران. مردی که از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد نگرفت، اما لااقل آن قدر صاحب نفوذ بود که بخش عمده ای از سیاست های ورزش ایران را از «سایه» تعریف کند.
«صالحی امیری» متولد سال 1340 در روستای «امیرکلا» بابل است. چند صدمتر پایین تر از پادگان نوژه. پست های سیاسی اش، او را همیشه کنار سه مرد صاحب نفوذ دولت کنونی نشان می دهد. یعنی حسن روحانی، محمد خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی. مثلا سال ها رئیس کمیته اجتماعی شورای عالی امنیت ملی بوده. درست کنار «حسن روحانی».
در دولت «هاشمی رفسنجانی» به عنوان عضو هیئت رئیسه مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری شناخته می شد. در دولت خاتمی هم کمی بیشتر روی صحنه آمد و مشاور رئیس جمهور، عضو شورای اجتماعی کشور و همین طور عضو شورای اطلاع‌رسانی دولت شد. بعد از روی کار آمدن دولت «محمود احمدی نژاد» او باز به «علی اکبر هاشمی رفسنجانی» نزدیک شد. یعنی پست معاون پژوهشهای فرهنگی واجتماعی مرکزتحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را برایش کنار گذاشتند.
شاید انتخاب نشدن «مسعود سلطانی فر» برای «حسن روحانی» از این باب خوشایند بود که می توانست فرصت و فضا را برای حضور رسمی و روی صحنه «صالحی امیری» باز کند. اما پنجم آبان ماه سال 92 دومین گزینه وزارت هم از نمایندگان مجلس رای اعتماد نگرفت. 107 رای موافق، 141 مخالف و 13 ممتنع مانع از حضورش در وزارت ورزش خیابان سئول شدند.
«صالحی امیری» با سه ماه سرپرستی بر وزارت ورزش وارد مجلس شد تا رای اعتماد بگیرد. یعنی بعد از عدم اعتماد نمایندگان به «سلطانی فر»، رئیس جمهور حکم به سرپرستی صالحی امیری در وزارت ورزش داده بود. خبرگزاری مهر، آبان ماه سال 92 در گزارشی با عنوان «پشت پرده رای ندادن نمایندگان مجلس به گزینه‌های وزارت ورزش» نوشت: «مهمترین دلایل عدم رای آوری صالحی امیری تمرکز فعالیتهای او در دوران سرپرستی اش بر اقدامات ورزشی و انتصاب های او بود.»
شاید همان زمان نگارنده این گزارش در خبرگزاری مهر نمی دانست که گوشه ای از واقعیت معاصر ورزش ایران در دولت «حسن روحانی» را ثبت کرده است. «صالحی امیری» در دوران سه ماهه سرپرستی خود در وزارت ورزش و جوانان، شالوده مدیران این وزارت را شکل داد. مناف هاشمی، امیرخادم، مازیار ناظمی و نصرالله سجادی مدیران وزارت می شوند. مناف هاشمی در معاونت پشتیبانی و توسعه منابع وزارت ورزش، مازیار ناظمی رئیس روابط عمومی وزارت، امیر خادم معاونت حقوقی وزارت مجلس و نصرالله سجادی معاون اول.
اما تمام دلایل مخالفت مجلس با انتخاب دومین وزیر پیشنهادی، مسئله انتصاب ها نبود. «الیاس نادران» نماینده تهران در آن مجلس به عنوان یکی از مخالفان «صالحی امیری» سخنرانی کرد. او مدعی شد که وزیر پیشنهادی روحانی، در پرونده فساد بیمه ایران دست داشته، یکی از متهمان اصلی پرونده معترف به رشوه سیصدمیلیون تومانی به وی شده و البته متهم به ضرب و شتم یکی از مضنونین به انفجار در لوله‌های گاز خوزستان است که باعث خودکشی وی در زندان شده. «الیاس نادران» البته مدعی شد که «صالحی امیری» نقش مخبر را در ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» در سال 88 ایفا می کرد. نادران در صحن مجلس گفت: «لازم است بدانید آقای صالحی در هر دوره‌ای به فراخور مدیری که داشتند چرخش کردند. از جناب آقای ری‌شهری تا مدیریت راست بر وزارت و از سال 76که اصلاح‌طلب می‌شوند و تا سال 88 که در ستاد آقای موسوی حضور پیدا می‌کنند و بعد از آن خود را نماینده نظام عنوان می‌کنند و می‌گویند من از طرف نظام ماموریت داشتم و گزارش‌ها را می‌فرستادم.»
«نصرالله سجادی» که از سوی «صالحی امیری» معاون وزارت شده بود، هم به عنوان سومین گزینه بعد از «صالحی امیری» از سوی رئیس جمهور به مجلس معرفی می شود. او هم رای لازمه را نیاورد تا این شائبه شکل بگیرد که مجلس به دنبال یک گزینه «خودی» در بدنه دولت می گردد.
گزینه نهایی، «محمود گودرزی» بود. مردی که می توان او را نزدیک به «همه» بجز حسن روحانی و افراد درجه اولش دانست. «محمود گودرزی» که بود؟
 
پرده دوم
«صالحی امیری» به «حسن روحانی» نزدیک است. آن قدر که «نصرالله سجادی» را برای جانشینی خودش در وزارت ورزش معرفی می کند. مجلس رای نمی دهد. «صالحی امیری» باز هم مامور می شود گزینه ای جدید روی میز «حسن روحانی» بگذارد. رئیس جمهوری که در آن مقطع زمانی، دغدغه هایی فراتر از «ورزش» داشت.
یک جمله کلیدی را همین حالا می توان به عنوان «فکت» در ذهن نگه داشت. سال 1393 «محمود گودرزی» در ملاقات با «محمدمهدی نبی» دبیرکل و «علی کفاشیان» رئیس وقت فدراسیون فوتبال گفته بود: «دولت و آقای روحانی آن قدر بدبختی و گرفتاری دارند که وقت فکر کردن به ورزش را ندارند. پس حرف، حرف من است.»
بعد از منتفی شدن گزینه ای مثل «نصرالله سجادی» نوبت به معرفی نفر دوم می رسد. گزینه ای که مورد قبول وزارت ورزش و جوانان باشد. یکی که هم «مقداد نجف نژاد» نماینده دوره قبل مجلس شورای اسلامی او را پشتیبانی کند، هم از سوی نهادهای نظارتی مورد تائید باشد و البته ضمانت تابعیت بدهد.
ضمانت تابعیت، یعنی حفظ و بقای عناصری که «صالحی امیری» در وزارت ورزش و جوانان در زمان سرپرستی خود منصوب کرده بود. اسامی دقت کنید. امیر خادم، مازیار ناظمی، مناف هاشمی و نصرالله سجادی هنوز بر پست های خود تکیه زده اند. چون «محمود گودرزی» این ضمانت را به «صالحی امیری» داده بود.
اولین و مهمترین معرف «محمود گودرزی» به دولت روحانی (یا همان صالحی امیری) سردار «اکبر نوجوان» بود. فرمانده «محمود گودرزی» در روزهای جنگ و البته مردی که همیشه می خواهد در سایه بماند.
شاید وجهه نظامی «محمود گودرزی» برای بسیاری ناشناخته مانده باشد. کسی نمی داند او حدفاصل سال های 59 تا 61 خورشیدی در جنگ ایران و عراق شرکت داشت. همراه برادر شهیدش زیر نظر «اکبر نوجوان» بوده و با برادر شهید حسن روشن نیز در جبهه رابطه ای بسیار صمیمانه داشته.
محمود گودرزی میان اهالی رسانه ورزشی با یک ادعای عجیب تاریخی قابل شناسایی بود. او در روز دفاع خود در مجلس شورای اسلامی ادعا کرد که کارت «ایپس» دارد. یعنی کارت خبرنگاران بین المللی. چندی بعد رئیس همان انجمن روزنامه نگاران ورزشی را به عنوان مشاور و معاون خود منصوب کرد؛ «دکتر عبدالحمید احمدی». اما کمتر در مورد سابقه های سیاسی و نظامی اش حرف زده.
اولین وزیر ورزش دولت حسن روحانی، متولد سال 1334 در شهرستان ملایر مشهد است. سایت رجانیوز در روزهایی که گودرزی به عنوان وزیر ورزش انتخاب شد در معرفی او نوشت که او بعد از کسب دیپلم از راهیابی به دانشگاه ناکام ماند و سال 59 به جبهه رفت. نکته حیرت انگیز این که او همزمان با حضور در جنگ، رئیس فدراسیون تیراندازی ایران هم بوده. او در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی «آزادگان» از حضور خود در عملیات خیبر خاطراتی به زبان آورده.
دو سال زندگی در جبهه و فدراسیون تیراندازی، از او یک معاون فنی در سازمان تربیت بدنی ساخت. سال های 63 تا 68 (همان مردی که تا قبل از انقلاب موفق به رسیدن به دانشگاه نشده بود) مسئول تربیت بدنی جهاد دانشگاهی و مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه تهران شد. او را حالا «دکتر محمود گودرزی» خطاب می کنند. مردی که تا سال 1361 هنوز موفق به کسب مجوز حضور در دانشگاه نشده بود.  
اما مهمترین عامل در معرفی «گودرزی» به «صالحی امیری» را باید بهتر شناخت. «سردار اکبر نوجوان» کیست؟
فرمانده اسبق نیروی زمینی سپاه پاسداران، مردی که گاه و بیگاه برای خبرگزاری فارس از خاطرات خود با شهدای جنگ نقل قول می کند و البته رئیس کنونی شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی. یعنی مجموعه ای که زیر نظر وزارت ورزش قرار گرفته. «اکبر نوجوان» علاقه ای به مطرح شدن در رسانه ها یا حتی قرار گرفتن در پست های روشن و روی صحنه نداشته. مثلا او مهمترین گزینه برای جانشینی «محمد رویانیان» بعد از حضور «حسن روحانی» در دفتر ریاست جمهوری بود، اما خودش علاقه ای نشان نداد و میز مدیریت پرسپولیس را پس زد. در عوض سراغ شرکت توسعه اماکن ورزشی رفت.
شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی، یکی از شاهرگ های ورزش ایران است. مجموعه ای که هیچ وقت، هیچ کس سراغی از آن نگرفته. در سایت رسمی این شرکت، می توان نام بخشی از مجموعه هایی که زیر نظر «اکبر نوجوان» فعالیت می کند را دید.
مجموعه ورزشي آزادي، مجموعه ورزشي انقلاب، مجموعه ورزشي شيرودي و کبکانیان، مجموعه ورزشي تنيس استقلال، مجموعه ورزشي شهید كشوري، مجموعه هاي سواركاري كشور، مجموعه های اسکی شمشك، ديزين و خور، مجتمع اقامتی امام رضا رامسر و بیش از ده مجموعه دیگر. چنین شرکتی، مسلما براساس درآمدهای حاصله کمترین نیازی به بودجه دولتی ندارد و حتی قادر به کمک مالی به وزارت ورزش هم هست. اما «غلامرضا کاتب»، سخن‎گوی کمیسیون برنامه ‌و بودجه مجلس شورای اسلامی پانزدهم بهمن‌ماه سال گذشته در گفت‌وگویی که با خبرگزاری «فارس» داشت، گفت که طی سال‌های ۹۳ و ۹۴ به ازای هرسال، مبلغ ۶۰۰ میلیارد تومان برای پروژه‌های عمرانی به وزارت ورزش و جوانان اختصاص داده‌ شده است. این بودجه به صورت مستقیم در اختیار شرکتی قرار می گیرد که فرماندهی آن با سردار اکبر نوجوان است.
اکبر نوجوان را می توان با یک نامه سرگشاده به «محمد دادکان» به یاد آورد. این جزو معدود دفعاتی بود که سردار حاضر شد سری به رسانه ها بزند و خودش را مطرح کند. «محمد دادکان» مردادماه سال 94 در بخش ویژه خبری سیما پرسید که چرا مدیریت ورزش ایران لبریز از فرماندهان سپاهی و نظامی شده است.
«اکبر نوجوان» به نمایندگی از تمام سپاهیان خطاب به دادکان نامه ای تند نوشت و در بخشی از آن گفت: «صحبت‌های دور از منطق آقای دادگان مرا بر آن داشت به‌عنوان یک سپاهی مطالبی را خدمت ایشان عرض کنم. وقتی در زمان جنگ خیلی از اعضای سپاه که اتفاقا ورزشی هم بودند، عشق خود یعنی ورزش را رها کردند و به میدان‌های جنگ رفتند، آقای دادکان در دانشگاه به تحصیل مشغول بود! آیا من و امثال من اشتباه کردیم که به جنگ رفتیم؟» نوجوان در ادامه از همرزمان قدیمی خود در سپاه و همکاران کنونی اش در ورزش (اکبر ترکان، عزیزالله محمدی، محمدرضا داورزنی، محمدرضا ساکت و ...) نام برد. هرچند که دادکان در پاسخ بود او نوشت: «بعضی از افرادی که از آنها نام می برید خسارت هایی جبران ناپذیر به بدنه ورزش کشور وارد کرده اند.»
اکبر نوجوان نزدیک به حزب موتلفه اسلامی است. از دوستان قدیمی «صالحی امیری» هم محسوب می شود. هم سردار نوجوان و هم مقداد نجف نژاد به «صالحی امیری» ضمانت رای آوردن «محمود گودرزی» در مجلس را می دهند. اما ضمانت اصلی، بقای نفرات مورد نظر صالحی امیری در وزارت ورزش است. حفظ نفرات و همین طور اجرای مو به موی دستورات از بالا.
 
پرده سوم
برخلاف تصور، دولت رابطه ای حسنه با «محمود گودرزی» نداشت. خبرنگار روزنامه «ایران» در محفلی مدعی شده بود که وقتی «محمود گودرزی» در جلسات هیات دولت لب به ایراد سخن باز می کند، رئیس جمهور وقت او را می گیرد و به وزیری دیگر اجازه صحبت می دهد.
رابطه ناخوشایند دولت با «محمود گودرزی» حتی برای عوام هم روشن بود. وزیر ورزش مصرانه خواهان برکناری «کارلوس کی روش» می شد و حسن روحانی پس از جام جهانی لب به ستایش تیم ملی باز کرد و حتی «اسحاق جهانگیری» شخصا دستور به بقای سرمربی پرتغالی در ایران داد. وزیر ورزش و جوانان دو بار هم مورد عناد مدیران ورزشی قرار گرفت. بار اول توسط رسول خادم و مرتبه دوم از سوی «کیومرث هاشمی». بار اول رئیس فدراسیون کشتی نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس جمهور نوشت و او را نسبت به بی تفاوتی دولت و وزارت آگاه کرد، مرتبه دوم هم رئیس کمیته ملی المپیک از معاون اول رئیس جمهور خواست تا جلوی دخالت وزارت در امور فدراسیون ها را بگیرد. هر دو بار، خبرگزاری ها و روزنامه های نزدیک به وزارت این نامه نگاری ها را رفتاری برخاسته از سوی نزدیکان به «محمود احمدی نژاد» خوانده و موضع سیاسی بر آن گرفتند.
خبرگزاری برنا (به عنوان زیرمجموعه وزارت ورزش و جوانان) در قبال نامه رسول خادم به حسن روحانی نوشت: «رییس فدراسیون کشتی یک پیشینه ای دارد و یک دلبسته ای، او از طریق اصولگرایان حامی رییس دولت های نهم و دهم راهی شورای شهر شده حامی احمدی نژاد در انتخابات 84 بوده و همچنان هم در همان مسیر باقی مانده است.»
اما این، ملاکی برای آشتی میان دولت روحانی و محمود گودرزی نبود. وزیر ورزش و جوانان طی ماه های اخیر، مهمترین پشتوانه خود یعنی مجلس اصولگرا را از دست داد. سپس بخشی از اعتماد «نصرالله سجادی» به عنوان مهمترین فرد نزدیک به «صالحی امیری» را هم از دست رفته دید. در کنار همه اینها در رفتاری شتابزده با روزنامه کیهان مصاحبه کرد و دولت را به شدت در تصمیم گیری های ورزشی و اجتماعی زیر سئوال برد.
«محمود گودرزی» شهریورماه امسال در گفت و گو با «کیهان ورزشی» گفت که حاضر نیست دوره بعد وزیر دولت روحانی باشد. بعد هم ادعا کرد که این رفتارش اعتراض نیست و گفت: «ممکن است فرد دیگری جای بنده بیاید که بیزینس‎من و یک آدم تجاری و اقتصادی باشد و بتواند از طریق جاهای دیگر وام هزار میلیاردی جذب کند.»
وزیر داشت به صورتی کاملا روشن به دولت کنایه می زد. منظورش از «بیزینس من» هم «اکبر ترکان» بود. مردی که دیدیم «اکبر نوجوان» از او دفاعی تمام قد مقابل محمد دادکان داشته. البته اکبر ترکان را می توان این گونه هم به یاد آورد؛ سیاست‌مدار، از اعضای مؤسس حزب «اعتدال و توسعه»، مشاور ارشد رییس‌جمهوری، دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی، رییس سازمان نظام مهندسی ساختمان و عضو شورای اقتصاد و سرمایه‌گذاری دانش‌بنیان دانشگاه آزاد اسلامی.
ترکان از نزدیکان دولت است و حمایت لایه های مختلف افراد نزدیک به «حسن روحانی» را هم برای خود می بیند. از سردار نوجوان گرفته تا صالحی امیری. هرچند که شاید امروز برای معارفه او به عنوان وزیر (در فاصله هفت ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری) زود باشد. می توان فعلا با مهره ای مانند «نصرالله سجادی» روی صفحه شطرنج ورزش بازی کرد.
 
پرده چهارم
«محمود ورزش»؛ این لقب کنایه آمیز به مردی بود که طی دوران وزارت خود، در جزئی ترین امور ورزش ایران دخالت کرد، جلوی خصوصی سازی باشگاه ها را گرفت، در اساسنامه فدراسیون ها دست برد، بخشی از پاداش ها را به حالت تعویق درآورد، حراست مجموعه اش را به شدت قدرت بخشید، دوستان و شرکای سابق خود در شرکت های خودروسازی را به سمت مدیرعاملی باشگاه های ورزشی منصوب کرد و البته مردانی که نمی پسندید را از ورزش ایران راند. نامه نگاری خصوصی او با رئیس کمیته جهانی المپیک و درخواستش برای در اختیار گذاشتن اطلاعات جلساتی که «کیومرث هاشمی» به عنوان رئیس کمیته ملی المپیک در آنها شرکت می کرد نیز از رفتارهای خاص و مسئله ساز وی بود.
در وزارت ورزش می گویند او را استعفا داده اند. هرچند که به نظر می رسید پس از کنار رفتن مجلس سابق، عمر محمود گودرزی در وزارت هم به پایان برسد.

منبع:ایران وایر