خودکشی در مدارس؛ وضعیتی که به سمت بحران پیش می‌رود

فهیمه خضر حیدری

خرداد ماه ۹۴؛ تهران، مجید ۱۴ ساله، بعد از مردود شدن در امتحانات پایان سال، خودش را حلق‌آویز می‌کند.

تیر ماه ۹۴؛ آذربایجان غربی، دختر ۱۸ ساله، نتایج کنکور اعلام شده و او قبول نشده است. خودش را از تراس خانه پرتاب می‌کند.

شهریورماه ۹۴؛ لرستان، امیر ۱۴ ساله، ریاضی‌اش خوب نیست، با شلیک گلوله خودکشی می‌کند.

مهر ماه ۹۴؛ تهران، پریناز ۱۳ ساله، دوستانش گفتند از زندگی خسته بوده، خودش را از پل عابر پیاده پرتاب می‌کند.

از چهارم تا ۲۷ آبان ماه ۹۴؛ چهار دانش آموز دیگر تنها در یک ماه به دلایل مشابه به زندگی‌شان پایان می‌دهند.

دی ماه ۹۴؛ سه دانش‌آموز دیگر در تهران و یزد همین الگو را تکرار می‌کنند.

سوم بهمن ماه ۹۴؛ کرمانشاه، دانش‌آموز کلاس هشتم خودش را در سرویس بهداشتی مدرسه حلق‌آویز می‌کند.

اردیبهشت ماه ۹۵؛ سه دانش‌آموز دیگر در تهران و مشهد خودکشی می‌کنند.

خرداد ماه ۹۴؛ دو دانش‌آموز دیگر هم به این تعداد اضافه می‌شوند.

این صدای احمد مدادی است؛ پیشتر در ایران معلم بوده، و سال‌هاست که به عنوان حامی حقوق دانش‌آموزان و معلمان فعالیت می‌کند:

«متأسفانه یکی از مشکلات بزرگ نهادهای آموزشی ما این است که [در مورد خودکشی] آمار دقیقی وجود ندارد یا اگر هست، منتشر نمی‌شود. آماری که در مورد خودکشی‌ها وجود دارد و منتشر شده، مثلاً آماری که عضو شورای شهر تهران اعلام کرد که در سال ۸۱ تا ۸۳، یکصد و ۱۱ مورد خودکشی نوجوانان ۸ تا ۱۳ سال داریم. بر اساس تحقیقی هم که در سال ۹۱ به سفارش نهاد ریاست جمهوری انجام شده بود، ۱۰ درصد از دانش‌آموزان تهران اقدام به خودکشی کرده بودند.
در کنار این موضوع در دوره‌ها مختلف و در مناطق مختلف معلمان تجربه‌های شخصی زیادی دارند. تجربه من به عنوان معلم در دوره‌ای که کار می‌کردم، دو نفر از دانش‌آموزان من متأسفانه بر اثر خودکشی فوت کردند. اگر با این آمار آنچه را امسال در مورد سال تحصیلی گذشته اعلام شد که ۱۸ یا ۱۹ خودکشی دانش‌آموزان داشته‌ایم، که اگر با آن آمار مقایسه کنیم، تفاوت محسوسی مشخص نیست.
چه اتفاقی افتاده؟ با گسترش شبکه‌های اجتماعی و خبررسانی، و اطلاع‌رسانی‌ای که انجام شده و گروه‌هایی که تاکنون صدایی نداشته‌اند صدا پیدا کرده‌اند، این اخبار بیشتر منتشر می‌شود.»

اینها خودکشی‌های موفق است اما تعداد قابل توجهی هم خودکشی ناموفق در این میان ثبت‌شده و احتمالاً تعداد بیشتری هم هرگز هیچ کجا به ثبت نرسیده است. تنها در سال تحصیلی ۹۴-۹۵ بیش از ١٣ دانش‌آموز در دبیرستان پرند اقدام به خودکشی کردند. همه این خودکشی‌ها ناموفق بودند جز یکی، خودکشی دختر ۱۶ ساله‌‌ای که از طبقه چهارم خودش را به بیرون پرت کرده بود و مرد. آقای مدادی می‌گوید وضعیت به سمت بحران پیش می‌رود:

«در همین یک سال گذشته، مواردی بوده که قابل توجه است. ما موضوعی مثل هنرستان شهر پرند را داشتیم که ۱۳ دانش‌آموز در این هنرستان اقدام به خودکشی کردند. یا دانش‌آموزش که گفته شد تحت تأثیر کتاب دنیای سوفی خودکشی کرده، دانش‌آموزی بود که در سنندج تحت تأثیر درخواستی که مدرسه برای کمک‌هزینه تحصیلی می‌کند، خودکشی می‌کند.
اینها نشانه‌هایی هستند که پیش از این وجود نداشت و الان نشان می‌دهد که وضعیت به نوعی دارد بحرانی می‌شود، و این نشانه‌ها خود را بروز می‌دهند. اگر این مطالعات موردی را بر موارد اینچنینی انجام دهیم، نشان می‌دهد که گویا در سال‌های اخیر وضعیت طوری عوض شده که به سمت بحرانی شدن رفته است.»

او از پدیده‌ای با عنوان سونامی دست‌بند در مدارس دخترانه ایران می‌گوید و از تجربه شخصی خودش به عنوان معلم در مدارس ایران:

«تجربه‌ای که خود من در این زمینه داشتم، یکی از دانش‌آموزان موردی بود که هم خانواده می‌دانستند افسردگی دارد، و هم در فضای مدرسه مشخص بود که رفت‌وآمد می‌کرد، دانش‌آموزی تنها و منزوی، و افسرده بود. خود خانواده هم مطلع بودند ولی اینکه نهاد آموزشی ما به این مسائل بپردازد و آن را مدیریت کند، یا حتی خانواده این کار را بکند، حداقل در آن مقطع و در منطقه‌ای که من تدریس می‌کردم، این ظرفیت و امکان وجود نداشت.
الان در مدارس ما اگر با معلمان و کارشناسان حوزه آموزش صحبت کنید، مصرف مواد مخدر شایع شده، مصرف نوع خاصی از مواد مخدر به اسم گل، کاملاً در خیلی از مدارس فراگیر شده، یا به‌ویژه در مدارس دخترانه معلمان ما از چیزی به اسم سونامی دستبند نام می‌برند، که این گونه است که خیلی از دختران دانش‌آموزی که برای اقدام به خودکشی رگ دست خود را شده‌اند، برای اینکه بعداً مشخص نشود، از دست‌بندهایی استفاده می‌کنند، که جای آن را بپوشاند.
اینها نشان می‌دهد که وضعیت چقدر بغرنج است و اینکه نهادهای آموزشی ما هیچ آمادگی مواجهه با چنین وضعیتی را ندارند؛ برنامه‌ریزی لازم را ندارند، اطلاعات لازم را ندارند.»

اما خانواده‌ها و مسؤلان مدرسه چه نشانه‌هایی را باید در میان دانش‌آموزان جدی بگیرند؟ مهم‌ترین رفتارهای پرخطر دانش آموزان چیست؟

مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش ایران در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس مهم‌ترین نگرانی را در مصرف دخانیات، مواد مخدر، بزهکاری، انحرافات اخلاقی، خشونت، اختلال‌های روانی، تحقیر و آسیب‌های نوپدید دانسته است.

با این حال آنچه احمد مدادی، عضو پیشین کانون صنفی معلمان ایران به عنوان عاملی جدی در تغییر سبک زندگی دانش آموزان بر آن تأکید دارد حتی در فهرست آسیب‌شناسی مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش هم نیست:

«سبک زندگی جوانان و نوجوانان تغییر کرده، و نوع روابط‌شان کلاً دستخوش تغییرات جدی شده. بر اثر تغییر و تحولات تکنولوژیکی که اتفاق افتاده، ارتباطات و نوع دسترسی‌ها، همه اینها باعث شده نوع زندگی جدیدی را نوجوانان ما تجربه کنند که آموزش و پرورش به کلی با این سبک زندگی بیگانه است و نمی‌خواهد آن را به رسمیت بشناسد.
این نکته مهمی است که آموزش و پرورش و حتی خانواده‌های ما باید درک کنند که چه تغییراتی ایجاد شده و چه تأثیرات روحی و روانی را بر فرزندان‌شان می‌گذارد.»

مشاوران و معلمان و مسئولان در مدرسه‌ها تا چه حد آموزش دیده‌اند؟ آنها که در ارتباط مستقیم و روزمره با دانش‌آموزان هستند، بر دانش‌آموزان و زندگی آنها اثر می‌گذارند، این گروه چه آموزش‌هایی می‌بینند؟ حالات رفتاری دانش‌آموزان چقدر در مدارس مطالعه و بررسی می‌شوند؟

مدیران آموزش و پرورش می‌گویند پس از خودکشی‌های اخیر در همه اداره‌های آموزش و پرورش کمیته پیشگیری تشکیل شده است. در این کمیته‌ها چه اتفاقی می‌افتد و آیا معلمان شرایط شناسایی و مداخله در بحران را دارند؟

مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی آموزش و پرورش ایران از برگزاری دوره‌های سالانه «ارتباط مؤثر با دانش‌آموز» برای معلمان خبر داده و گفته است که سالانه ۲۰۰ هزار نفر از دست اندرکاران مدارس در این دوره‌ها شرکت می‌کنند. آیا در این صورت نباید به جای خبرهای خودکشی اخبار دیگری از مدارس بشنویم؟

معلمان یک مدرسه در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر از اقدام به خودکشی دانش‌آموزان کلاس‌های چهارم و پنجم ابتدایی گفته‌اند؛ دانش‌آموز کلاس پنجم ابتدایی که در تمام سرش شکاف‌هایی حاصل از تیغ زدن پیدا کرده بودند و دانش‌آموز چهارم ابتدایی که مچ دستش را باند پیچیده بود، چرا که از یک خودکشی ناموفق باز می‌گشت. احمد مدادی:

«خود نهاد آموزش و پرورش به عنوان متولی آموزش کشور باید مهارت‌های زندگی را به دانش‌آموزان یاد بدهد و به دانش‌آموزان آموزش دهد که شیوه حل مسئله را بلد باشند. نهاد آموزش ما متأسفانه این مهارت‌ها را یاد نمی‌دهد، شیوه حل مسئله را یاد نمی‌دهد و خود داستان خودکشی یک دانش‌آموز نشانگر این است که این دانش‌آموز نحوه مواجهه و حل مسئله را بلد نیست. واقعیت این است که خیلی از معلمان و مدیران، و مشاوران که نقش خیلی عمده‌ای دارند، نسبت به خیلی از این مسائل توجیه نیستند، و آموزشی هم ندیده‌اند.»

بر اساس آماری که مرکز مستقل پژوش و آموزش رهایی تهیه کرده، بیش از ۳۵ درصد دانش آموزان ایرانی تجربه کشیدن سیگار و نزدیک به ۲۸ درصد آنها تجربه مصرف نوشیدنی‌های الکلی را داشته‌اند. این آمار می‌گوید در یک سال گذشته ۹ درصد دانش آموزان پسر و ۱۰.۴ درصد دانش‌آموزان دختر به خودکشی اقدام کرده‌اند.

بیشترین خودکشی‌ها پس از تهران در استان‌های حاشیه‌ای و دوزبانه اتفاق افتاده است. نشانه‌هایی که دنبال کدرن هر کدامشان راه‌هایی را برای مداخله در بحران نشان می‌دهند.

منبع:رادیو فردا