آیا کارلوف، فرسته ی روسیه در آنکارا، به دستور اردوغان کشته شد؟‎
پ. مهرکوهی

صحنه ای از یک نمایش ِ فرضی که شاید اجرا شده باشد: دستیار کارگردان به بازیگر: آماده ای؟ آقای "کارگردان"! روی تو خیلی حساب می کنه. من به او! گفته ام تو بهترین کس برای این کار هستی. می روی توی نمایشگاه، کار را انجام می دهی و می آیی بیرون. کسی هم آن دور و برها نیست. همه چیز برایت فراهم شده و چیزی و کسی هم جلوی آن در ورودی نیست که مزاحم کار تو شود. می روی تو. همه در آنجا گمان می کنند که تو برای نگهبانی (محافظت) از سفیر فرستاده شده ای. کار را انجام می دهی، شعارهایت را می دهی. می ایستی، تا فلانی و فلانی و بهمانی بیایند درون نمایشگاه و تو را از آنجا دور کنند و ببرند پنهان سازنند تا آب ها از آسیاب بخوابد. پستر گفته خواهد شد آن ها که تو را از آنجا دور کردند، دو، سه تا مأمور قلابی بوده اند و از همدستان تو. برای گُم کردن سر نخ ها باید وانمود کنیم این یک کار سازمان یافته بوده. ولی نگران نباش، آب از آب تکان نمی خورد. دولت و مردم ترکیه هم پشت تو ایستاده اند. می شوی قهرمان ملی.
 
آیا چنین نمایشی در پشت ِ پرده ی کشتن فرسته ی روسیه انجام گرفته بوده است؟ شاید. تنها کسی که می توانست پاسخی درست به این پرسش بدهد خود کشته شد است. ولی به باور من داستانی که دولت ترکیه پیرامون آن آدمکشی ساخته است داستانی است شک برانگیز، داستانی که هیچکدام از پاره های آن با دیگر پاره های داستان ساخته شده نمی خواند.
 
چه انگیزه ای می توانست یک جوان ِ شهربان (پلیس) ترک را وادارد که دست به یک آدم کشی بزند و بر سر آن جان بسپارد؟ از گذشته ی آن شهربان چه می دانیم؟ آیا دولت ترکیه حقیقت را درباره ی او می گوید؟
 
در دنباله ی این نوشته به دلیل هایی پرداخته خواهد شد که نشانگر دروغگویی ی دولت ترکیه در این باره است. دست کم، همه ی حقیقت را نمی گویند.
 
آن شهربان از کجا می دانست که فرسته ی روسیه در آن روز و تنها "بر حسب تصادف"!؟ از پوشش ِ امنیتی و نگهبان برخوردار نخواهد شد و دولت ترکیه در انجام این کار کوتاهی خواهد کرد؟ آیا دولت ترکیه پیش از این به پیامدهای احتمالی ی جار و جنجال های ضد روسی یی که روزنامه ها و رسانه های غربی به بهانه ی نقش روسیه در جنگ سوریه به پا ساخته اند و دامن زدن های پیاپی به احساس های ضد روسی ی مردمان ِ ناآگاه نیاندیشیده بود؟ مگر دولت ترکیه خود در هیژده ماه ِ گذشته رهبری ی یک کارزار گسترده ی ضد روسی و نیز ضد ایرانی و ضد شیعه را رهبری نکرده است؟ آیا خبر تظاهرات ِ خشمگینانه ی مردمان ِ خود در برابر فرسته خانه ی روسیه، آن هم درست چند روز پیش آن آدمکشی، آگاهی نیافته بود و آن کنش مردم ِ به هیجان آورده شده زنگ خطر امنیتی را نزد پایوران ترکیه به سدا (صدا) در نیاورده بود؟
 
ایمان دارم چنین پرسش هایی در چند روز گذشته ذهن پوتین، دولت و دستگاه های امنیتی ی روسیه را به خود داشته است. روس ها اکنون با ترکیه وارد بده بستانی بر سر سوریه شده اند که هم روس ها و هم ترکیه از آن سود می برند. با این همه روس ها کوچکترین اعتمادی به اردوغان و دولت ترکیه ندارند، وگرنه روس ها یک گروه کارشناس امنیتی را برای رسیده گی ی چند و چون آن آدمکشی به ترکیه نمی فرستادند. دولت ترکیه هم هرگز در پی ی میدان دادن به روس ها در هیچ زمینه ای نیست، نه در سوریه و نه در هیچ جای دیگر ولی په خوبی می داند که در سوریه جرف اول  را روسیه می زند. روس ها در سوریه به ترکیه این امکان و امتیاز را داده اند که کردهای سوریه را سرکوب گند و در برابر این امتیاز، از شعار آمریکا ساخته ی اسد باید برود دست بکشد.  
 
یک گره
 
در روز چهارم ِ ماه ِ مارس، بی بی سی ی انگلیسی گزارش داد که یک دادگاه دولت ترکیه رای به بدست گرفتن روزنامه ی بزرگ و سراسری ی "زمان"، روزنامه ای از زیر مجموعه ی بنگاه های فتح الله گولن و فرقه اَش را داده است. دادگاه برای روزنامه سردبیری تازه برگزید و سردبیر و دبیر آن، بانو"سِوِگی آکارچهمس" و آقای "عبدالله بوزکورت" ناچار به تَرک ترکیه شدند. سِوِگی آکارچهمس به بروکسل رفت و عبدالله بوزکورت هم به آمریکا گریخت. ولی همین جریان مصادره کردن روزنامه ی زمان است که سرنخ هایی از یک نمایش مرموز و پیچیده را به دست می دهد.
 
درباره ی آن مأمور  ِ شهربانی ی سفیر کُش چه می دانیم؟
 
مولود مراد التینتاس دوره ی پلیس ضد شورش را گذرانده بود و در یک شهربانی در شهر دیاربکر، شهری در جنوب شرق ترکیه، شهری که در زمان های دور یک شهر ایرانی بوده و امروزه مهم ترین شهر ِ کردنشین ِ ترکیه است، در کار ِ شهربانیگری بود. وی درست در روز ِ کودتای پانزدهم ژوئن از فرمانده خود برای دو روز درخواست مرخصی کرده بود و روزهای شانزدهم و هفدهم ماه ژوئن را به مرخصی رفته بود. او برای گرفتن مرخصی نیاز داشته نشانی ی خود در دوره ی مرخصی را به فرمانده خود بدهد. نکته ی مهم اینجاست او نشانی ی خانه ای را به فرمانده ی خود داده بود که پلیس ترکیه ادعا می کند عبدالله بوزکورت، دبیر پیشین روزنامه ی زمان، در آن زمان در آن خانه زنده گی می کرده است!
 
آنکارا کجا و دیاربکر کجا؟ این با عقل زیاد جور در نمی آید که در فردای یک کودتای نافرجام که در پی ی آن اردوغان همه ی نیروی خود را برای درهم کوبیدن رقیب به کار گرفته بوده، یک مأمور ضد شورش ِ شهربانی خطر کرده و به خانه ای پا بگذارد که در تور پلیس امنیتی ی ترکیه بوده. شگفت آورتر آنکه وی پس از آن هم در بگیر و ببندهایی که از آن زمان جریان داشته و دارد گرفتار نیامده بود. راستی چه کسی وی را به آنکارا انتقال داده بود و چرا؟ چرا مولود مراد التینتاس شب پیش از انجام آن ترور را در یک هتل به سر برد؟ چرا دولت ترکیه هنوز در پی ی بررسی ی دوربین های امنیتی ی آن هتل بر نیامده  و در این باره سخنی نیست؟
 
گند ِ کار دو روز ِ پیش در آمد. عبدالله بوزکورت در صفحه ی توئیتر خود نوشت هرگز در آن خانه و نشانی ی داده شده از سوی پلیس ترکیه زنده گی نکرده بوده است و هرگز با مولود مراد التینتاس آشنایی نداشته و او را هرگز ندیده بوده است.
 
مولود مراد التینتاس در روز دوشنبه ی گذشته فرسته ی روسیه در آنکارا را کشت. او در روز انجام ترور مرخصی ی بیماری گرفته بود. دولت آقای اردوغان چنین می گوید. ولی مولود مراد التینتاس در روز ِ گشایش ِ نمایشگاه، در روز آدینه ی گذشته، یعنی چهار روز پیش از کشتن فرسته ی روسیه، وقت زیادی را در سراسر ِ روز در آن نمایشکاه عکس به سر کرده بوده است. چرا پلیس ترکیه به غیبت آن روز مولود مراد اشاره ای نمی کند؟
 
چگونه می شود مولود مراد التینتاس فرصت آنرا یافته باشد، بی هیچ دردسری یازده تیر شلیک کند و پس از آن تلاشی برای فرار از صحنه ی ترور ننماید و در صحنه بماند، گویی که چشم براه آمدن کسی بوده است؟ چرا زمانی که پلیس سر رسید، به او کوچکترین هشداری داده نشد و از او خواسته نشد که خود را تسلیم کند؟ چرا او را با شلیک بیست گلوله کشتند؟ بیست گلوله!
 
آیا پرسش برانگیز نیست که چرا پلیس دوره دیده ی ترکیه به جای تلاش برای ی دستگیری ی یک آدمکش که در برابر پلیس و شهربانی دست به مقاومت نزده، بیست بار به او شلیک می کند؟ اردوغان نشان داده آدمی است بی پروا و بی هراس از دست زدن به ریسک های بسیار خطرناک. ولی جای این پرسش هم در این میانه هست: آیا اردوغان حاضر بوده و هست با کشتن فرسته ی روسیه، دست به یک قمار وحشتناک دیگر بزند، آن هم پس از آن قمار بسیار خطرناک پیشن او، سرنگون ساختن هواپیمای جنگی ی روسیه بر فراز خاک سوریه، که برای وی و کشورش بسیار پر هزینه بود و او نتوانست به هیچ یک از خواسته های خود در آن آتش و تنش افروزی دست یابد؟
 
پ. مهرکوهی
 
 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب پ. مهرکوهی در سایت پژواک ایران 

*خیزش نوین ایرانیان و رو در رویی ی همه ی اسلامیان با ایران و ایرانی   [2018 Jan] 
* کشور کردستان، یا کشور بارزان ها   [2017 Oct] 
*درود بر جمهوری ی کتالونیا!‎  [2017 Oct] 
*کشتار، کشتار است، چه در لاس وگاس و چه در ایران  [2017 Oct] 
*ترزا می، کسی که به دزدی ی نان تنگدستان و بینوایان آمده است‎  [2017 Jun] 
*پسر جان! دیگر از این کار ها نکن!‎  [2017 Jun] 
*آیا آقای ترامپ دارند تشریف می برند؟  [2017 May] 
*اندر چرایی و چند و چون ِ پیروزی ی امانوئل مکرون‎  [2017 May] 
*حال و هوای فرانسه خوب نیست   [2017 May] 
*از رام الله تا واشنگتن، انجز انجز انجز وعده کیلویی چند؟‎  [2017 May] 
*پیام رییس جمهور تاریخ به مناسبت یوم الله توحیدی کارگر‎  [2017 May] 
*پیام آقای رییس جمهور کل تاریخ به البشریت به المناسبات الیوم النوروز 1396 الهجریه و الشمسیه‎   [2017 Mar] 
* ناتنیاهو و اردوغان، دو گستاخ آشوب پرست  [2017 Mar] 
*اسکار ِ امسال و گَند توئیت ترامپ‎  [2017 Mar] 
*آیا ترامپ آهسته، آهسته آماده ی جنگ با ایران می شود؟  [2017 Feb] 
*ما، سرنوشت ِ ایران و کارزار جنگ خواهانه ی ترامپ پس از رفتن ِ مایکل فلین   [2017 Feb] 
*اندر داستان اندرزنامه ی اوباما برای اعلیحضرت ترامپ   [2017 Jan] 
*ساختمان پلاسکو را «آن» بساخت و اینان بسوزاندند  [2017 Jan] 
*ولادیمیر پوتین، اعلیحضرت ترامپ و آینده ی ناروشن نقش ِ ایران در سوریه  [2017 Jan] 
*اکبر! رفتی؟  [2017 Jan] 
*آنچه امشب آنگلا مرکل درپیام ِ سال نو خواهد گفت‎  [2016 Dec] 
*داستان ولادیمیر پوتین و پنجه ای که اوباما بر چهره ی ترامپ کشید‎  [2016 Dec] 
*آیا کارلوف، فرسته ی روسیه در آنکارا، به دستور اردوغان کشته شد؟‎  [2016 Dec] 
*ترکیه و کشتن یک فرستاده به دست یک مأمور خدا  [2016 Dec] 
*سلام دوباره آقای ترامپ! خسته نباشید!  گُل بودی و گُل ِ چهره ی نازنین اَت به زیور تازه ای آراسته شد: شخصیت سال [2016 Dec] 
*دیدار ترامپ با مردی که آمریکا بخت رییس جمهور شدن وی را از دست داد‎  [2016 Dec] 
*نگاهی به برآمدن ترامپ  [2016 Nov] 
*با من تا پایان راه عشق برقص   [2016 Nov] 
*در زیر پوست انتخابات آمریکا   [2016 Nov] 
*حجت‌الاسلام م شجونی در سن 84 ساللگی جوانمرگ شد و جهان را در غم درگذشت خود سوگوار کرد  [2016 Nov] 
*منصور پورحیدری، یا معنای انسان زیستن  [2016 Nov] 
*کشور پاکستان، یا چاهکنی که سرانجام در چاه خشونت پروری فرو خواهد رفت   [2016 Oct] 
* در سوگ گل نازنین گلستان ِ برنامه ی «گل ها»  [2016 Sep] 
*آن کس که جهان انسان ایرانی را جهانی کرد، رفت  [2016 Jul] 
*با این اقتدار اسلام که شما دارید، بدبخت تر شدیم، آقا!  [2016 Mar] 
* پیام رییس جمهور تاریخ به جهانیان به مناسبت آغاز سال نو فرنگی و ینگه دنیایی  [2016 Jan] 
*جب بوش و جنگ های احتمالی ی آمریکا در آینده ای نه چندان دور  [2015 May] 
*شوخی های ضد تروریستی ی آمریکا و عربستان در یمن  [2015 Apr] 
*از رفسنجانی و احمدی نژاد تا زمانی برای شادی؟  [2015 Apr] 
*اندر داستان آقای ناتنیاهو در پاریس  [2015 Jan] 
* همه چیز در پاریس آرام راست  [2015 Jan] 
*کریستمس ایرانی  [2014 Dec] 
*بحران پناهنده گی و مهاجرت در سوئد  [2014 Dec] 
*بی تفاوتی در برابر یک نام جعلی ی تازی برای آبراه پارس  [2014 Dec] 
*خداحافظی ی اوباما با «هاگل»اَش!  [2014 Nov] 
*مشکل آقای اوباما و کاپیتولاسیون ایران؟  [2014 Nov] 
*آیا عراق بر می خیزد؟  [2014 Nov] 
*در حاشیه ی نیایش - شماره ی یک، اسید پاشی  [2014 Oct] 
*دولت سوریه در ماه آپریل گذشته بمب شیمیایی به کار برده است  [2014 Aug] 
*چه کسی پیروز ِ جنگ ِ حماس و اسراییل است؟  [2014 Aug] 
*بانو کلینتون و عملیات جنگی ی اوباما در عراق  [2014 Aug] 
*حقوق بشر فرانسوی و خشم دروغین آقای فابیوس از حمام خون ناتنیاهو  [2014 Aug] 
* بگذار کودکستان ها را بمباران کنند  [2014 Aug] 
*تصمیم به انجام جنایت پیرامون سرنگونی ی هواپیمای خط هوایی‌ی مالزی [2014 Jul] 
*رسانه ها، صهیونیسم و هنر زنده، زنده سوزاندن آدم ها   [2014 Jul] 
*آمریکا و داعش در عراق  [2014 Jul] 
*جنگ سوریه در عراق  [2014 Jun] 
*تنش میان ایران و عربستان در عراق   [2014 Jun] 
*آیا جنگ در عراق خاک ایران هم می کشد؟  [2014 Jun] 
*در غم ِ مرگ ِ حضرت مهدوی ی کنی  [2014 Jun] 
*خوشحال ها و«هپی» ها به بهشت نمی روند  [2014 Jun] 
*پوتین، اوکراین و دو دوزه بازی ی جهان ِ غرب/ پ. مهرکوهی   [2014 Mar] 
*چرا آمریکا هواپیمای خط هوایی ی مالزی را سر به نیست کرد؟‎  [2014 Mar] 
*نگاهی به آینده‌ی احتمالی اوکراین و اروپا  [2014 Feb] 
*طنز: پیام ِ رییس جمهور ِتاریخ به مناسبت ِ عید ِ سعید ِ کریثطمس!  [2013 Dec] 
*هوشی و من و افغانستان  [2013 Dec] 
*​ آقا جون الکی بزرگش نکن!   [2013 Dec] 
*نامه ی سرگشاده به آقای جنتی پیرامون ِ بهداشت و آفتابه های سران ِ فتنه  [2013 Dec] 
*کشتن و تشویش ِ اذهان ِ عمومی پنجره ای به سوی خبر، شماره ی یک [2013 Nov] 
*بمب اتمی و امنیت ایران  [2013 Oct] 
*از جنگ تا امید دو یادداشت پیرامون جنگ در سوریه [2013 Sep] 
*جنجال ِ جنگ ِ آقای اوباما  [2013 Sep] 
* طنز: یادداشت های رییس جمهور تاریخ  دفتر یکم: از امام تا ژان پُل سارتر [2013 Aug] 
*قانون آزادی جهان  [2013 Aug] 
*شب های پُر آشوب ِ مصر  [2013 Jul] 
* این اصغر فرهادی اعدام باید گردد!  [2013 Jul] 
* نامه ای سرگشاده ی به آقای جنتی + سنفونی شماره ی پنج  [2013 Jun] 
*شما چه فکر می کنید؟- توییت های ایرانی- شماره چهار  [2013 Jun] 
*چه کسی را رییس جمهور می کنند؟- توئیت های ایرانی / شماره سه   [2013 Jun] 
*چرا من ولایتی را انتخاب می کنم؟- توئیت‌های ایرانی- شماره‌ی دو  [2013 Jun] 
*تویترهای ایرانی! شماره‌ی یک  [2013 Jun] 
*انتقاد پیرامون رد صلاحیت  [2013 May] 
*سنگی بر گور رفسنجانی  [2013 May] 
*نامزدی پ. مهرکوهی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی   [2013 May] 
*خواهش می کنیم، برای رضای خدا، بفرما!  [2013 May] 
* شوالیه های دروغین ِ ایرانی نما  [2013 May] 
*پیام ِ آقای رییس ِ جمهور ِ تاریخ در رثاء حاجی آقا   [2013 May] 
*فرار کنید آقا، بد بخت شدیم!  [2013 May] 
*جنگ در کره؟، کدام جنگ؟  [2013 Apr] 
*یادداشتی درباره‌ی یک مرگ  [2013 Apr] 
*پیام ِ نوروزی رییس جمهور ِتاریخ  [2013 Mar] 
*در نقد ِ گونه ای از سیاست و "بی بصیرتی" ی فراگیر  [2013 Mar]