سردارجعفری، دروغ که خناق نیست؟!
کورش کبیر
سردارمحمدعلی (عزیز) جعفری که به پایان ده سال فرماندهی خود برسپاه پاسداران نزدیک می شود نالایق ترین فرمانده برای این نهاد بوده که با رانت، پاچه خواری وکوتوله بودن نسبت به برخی دیگر از فرماندهان سپاه (مشخصا افرادی نظیرسردار رشید، سردارغلامپور و دیگران) و شرکت در سرکوبهای داخلی به این سمت منصوب شد. وی اخیرا سخنانی را در مورد ارتش ایران عنوان کرده است که یادآور مواضع حسن عباسی در چند ماه قبل بود که گفته بود ” اگر کشور را آب ببرد، ارتش صدایش هم در نمی آید و هیچ موضعی نمی گیرد” که البته بعد از مواجه شدن با واکنش برخی افسران باغیرت رده میانی ارتش و بازداشت مجبور به عذرخواهی از ارتش ایران شد!
اما داستان سردار جعفری ازاین قراربود که ایشان اخیرا در جشنواره ای بنام امام علی در مجموعه فرهنگی فتح المبین برای سپاهیان پاسدار چنین گفته است:
” در ابتدای جنگ تحمیلی؛ دانش نظامی منبعث از مبانی غیراسلامی (منظور مبانی و اصول جنگ ارتش کلاسیک ایران) مد نظر بود اما این تفکر سه ماه بیشتر دوام نیاورد و در دیماه 59 ما براساس این تفکر درعملیات هویزه شکست خوردیم”
این سردار سپاه سپس اضافه می کند” بعد ازعملیات هویزه، دانش و مبانی انقلابی و اسلامی به دانش نظامی تزریق شد و ما با این دانش (نظامی دینی) توانستیم عملیات های بزرگی چون بیت المقدس(آزادی خرمشهردرسوم خرداد61) ،(شبه جزیره) فاو(عملیات والفجر8 دربهمن 64) و کربلای 5 (عملیات درشرق بصره دربهمن 65) را رقم بزنیم و بر اساس همین دانش بود که توانستیم خرمشهر را آزاد بکنیم”
سردار جعفری می گوید ” وقتی ما با دانش نظامی دینی وارد عمل شدیم طولی نکشید که صدام برای مذاکره با ما، به التماس افتاد” و سپس با فرض اینکه این دکترین بسیار موفقیت آمیز بوده آنرا برای سایر حوزه ها نیز پیشنهاد کرده می افزاید:
” این مبانی و دانش دینی باید در تمام علوم حاکم شود؛ امروز باید پرسید که این مبانی مدیریت را از کجا آورده بودند کسانی می خواستند موارد دینی را با موارد غیر دینی جمع کنند. اما نتوانستند امروز این مشکلات در علوم جامعه شناسی و اقتصاد نیز وجود دارد.”
اکنون ما در این مطلب به صحت و سقم ادعای ایشان با استناد به اعترافات خود آقایان و فرماندهان نظامی و واقعیات جنگ پرداخت و ثابت خواهیم کرد که ایشان نظیر سایر آمران وهم پالگی های خود با صراحت تمام و در روز روشن دروغ می گوید همان دروغ های وقیحانه ای که در مناظره مهندس موسوی و احمدی نژاد در جلوی چشم میلیون ها ایرانی درجریان انتخابات ریاست جمهوری درخرداد 88 شاهد آن بودیم
اینکه ارتش با روشهای کلاسیک خود که زیرنظربزرگترین وبهترین ارتش دنیا یعنی ارتش آمریکا سازماندهی وتعلیم داده شده بود عدم کارآیی خود را درعرض سه ماهه اول جنگ آنهم درمقابل ارتش عراق نشان داده و ظاهرا به نفع دانش نظامی دینی (که هنوز در سه ماه اول جنگ شامل آموزش تفنگ و نارنجک در سپاه تازه تاسیس ونیروهای داوطلب بوده است شکست خورده بیشتربه یک طنزشبیه است بالاخص اینکه اینگونه القاء می شود که پس ازآن اداره جنگ را بدست فرماندهان سپاه با دانش نظامی دینی داده اند که لابد جنگ یا حداقل عملیات ذکرشده را هم با پیروزی به پایان برده اند و…
بغیر از حقایقی که در پایان این سلسله مطالب و بعنوان یکی از فرماندهان جنگ اشاره خواهم کرد اولین سند بنده که هنوز تاریخ آن خشک نشده است مربوط به سایت دست راستی انتخاب به تاریخ 30 دی ماه 95 می باشد که تحت عنوان مشخص ” سخنان مهم و منتشر نشده آیت الله هاشمی در جمع فرماندهان ارتش و سپاه ” آمده است این سند که برای اولین بار در جمهوری اسلامی و با گذشت 28 سال از پایان جنگ ایران و عراق منتشرشده است مربوط است به نوار ضبط شده جلسه بسیار مهم مورخ 30 تیرماه 63 به شماره ثبت 14940 مرکزاسناد وتحقیقات دفاع مقدس درمحل پادگان تیپ 2 زرهی دزفول که پس از شکست عملیات خیبر دراسفندماه سال قبل درابتداء برای بررسی طرح عملیات پیشنهادی ارتش درجنوب جزیره مینو وخسروآباد (چنوب جزیره آبادان) تشکیل می گردد و وسرهنگ علی صیادشیرازی ازطرف ارتش ارائه کننده طرح مزبور بوده است این طرح نهایتا با مخالفت فرمانده سپاه و اقناع هاشمی کنارگذاشته می شود اما در آن جلسه سخنان بسیار مهم وتاریخی درباره جنگ و شکست عملیات مختلف پس از آزادی خرمشهر(مشخصا عملیات رمضان، والفجرمقدماتی، والفجریک و خیبریا جزایرمجنون و آینده جنگ گفته می شود که فعلا موضوع این پاراگراف یا موضوع ما نمی باشد (توجه کنید هنوزعملیات بدردرزمستان 63 که به یکی ازبزرگترین شکستهای جنگ اشتهاریافت وصدام حسین آنرا ” ام المعارک” یا “مادرجنگها” نامید نرسیده ایم)
علی ایحال هدف نشان دادن این مطلب است که اتفاقا نه تنها روش های باصطلاح دانش نظامی دینی مورد ادعای سردار جعفری وبرخی فرماندهان متوهم همفکرایشان درسپاه کاملا شکست خورده وخسارات جبران ناپذیری را بردوش ملت ایران گذاشته بود که تا هم اکنون آثار آن در زندگی روزمره مردم ورزمندگان ایرانی به چشم می خورد بلکه فرماندهان سپاه پاسداران به گونه ای واداربه عقب نشینی از روشها ومبانی نظامی دینی خود می شوند که روش به قول ایشان محافظه کارانه و دانش نظامی منبعث از مبانی غیراسلامی (سکولاریستی) ارتش نسبت به آنها هزار بار انقلابی تر جلوه می کند به سخنان هاشمی در جلسه مذکور در زیر خطاب به فرماندهان ارشد سپاه دراین رابطه توجه کنید:
” گفتم شما(سپاه) اگر طرحی دارید، ارائه بدهید که ما اگر از اینجا (طرح عملیاتی ارتش درجنوب جزیره مینو و خسروآباد) صرفنظر کردیم، دنبال یک کار خوبی برویم. نوشته شان را دادند، دیدم هیچ حرف تازهای درآن نیست. پس باید چه بکنیم؟ چه راهی پیش ماست که ما مسائل را حل بکنیم؟ من گفتم که این احتیاط هایی که آقایان الان میکنند و (شکستهای) جنگ بر ایشان دیکته کرده و باید بکنند، الان سپاهیها بیشتر از ارتشیها کلاسیک شدهاند. آن حرفهایی که الان از سپاهیها در [باره] احتیاط میفهمیم، نصفش را تقریبا از ارتشیها میفهمیم. سپاهیها که روز اول اصلا به آب میزدند و یک اسلحه برمیداشتند راه میافتادند، حالا به خاطر مرارت ها و خسارتهایی که دیدهاند، محتاط تر شدهاند. البته ارتشیها همیشه موضعشان همین (احتیاط مبتنی بردانش نظامی کلاسیک) بود.”
اما دومین سند و فاجعه بارترین آن نامه مورخه 2 تیرماه 67 محسن رضایی بعنوان فرمانده کل سپاه به هاشمی رفسنجانی بعنوان جانشین فرماندهی کل قوا برای خروج ازبن بست جنگ و وضعیت دفاعی ایران درمقابل ارتش عراق و البته بدون هرگونه تضمینی برای پیروزی پس از5 سال می باشد که بعنوان یکی از اسناد مهم پذیرش قطعنامه 598 مورد استناد آیت الله خمینی قرارگرفت.
در این نامه که بازهم بررسی کامل آن و اهداف و نکات نهفته در آن مثنوی هفتاد من می شود و باید در بحشی جداگانه به آن پرداخته شود فعلا به موضوع عملکرد فوق محافظه کارانه فرماندهی سپاه که اکنون ادعا می شود انقلابی و منبعث ازمبانی دانش نظامی دینی ومنجربه پیروزیهای مکرر بوده است می پردازیم تا نشان بدهیم آنچه در پشت افکار این سرداران نالایق است چیزی جز یکسری شعار بی پایه و اساس به تعبیرآیت الله خمینی نمی باشد در این نامه بعنوان مثال محسن رضایی تا 5 سال آینده هیچگونه عملیات تهاجمی درمقیاس عملیات سالانه را در توان سپاه نمی بینید و بعد از5 سال نیزهرگونه پیروزی عملیاتی را منوط به انشاالله وماشاالله می کند وسازمان رزم موردنظرفرماندهی سپاه را طی این 5 سال به شکل زیر درخواست می کند:
افزایش 50 تیپ پیاده فعلی به 350 تیپ، افزایش تعداد دستگاههای تانک و نفربرهای زرهی موجود کشور از1000 عدد به 2500، افزایش هواپیماهای موجود آزمایشی سپاه به 300 جنگنده بمب افکن، نیازبه سلاح های لیزری و بمب اتمی
(توجه کنید که دراین مقطع زمانی بنابه اسناد مذاکرات منجربه پذیرش قطعنامه 598 مردم از حضور در جبهه ها خودداری کرده و حاکمیت ایران برای سلاحهای متعارف نظیر موشکهای ضدهوایی هاگ یا ضد زره اصلاح شده تاو ونیزگلوله توپهای 155 میلیمتری هویتزر مجبوربا نشست وبرخاست با مک فارلین ودلالان اسراییلی سلاح بودند)
محسن رضایی علاوه بر موارد فوق مطالبات دیگری هم ازآیت الله خمینی دارد که به مفهوم در اختیارگذاشتن امکانات کل کشور، مردم ایران، قوای سه گانه یعنی دولت وقوه قضاییه ومقننه در اختیارسپاه می باشد به این درخواستها توجه کنید:
” اجباربه حضور4 ماهه کلیه نیروهای بین 50-17 ساله در جبهه، تسلط نیروهای مسلح بر بودجه کشور در اولویت یکم دولت و مجلس، ستاد فرماندهی کل قوا ناظر بر بودجه و تشخیص اولویت ها در مصرف باشد، اولویت اول صنایع و کارخانجات به تامین مایحتاج رزمندگان، در اختیارگذاشتن کامل امکانات آموزشی کشور به ستادکل قوا (برای اجبار دانشجویان ودانش آموزان واستفاده ازاماکن آموزشی بعنوان پایگاه نظامی)، قرارگرفتن امکانات تبلیغاتی کشور (نظیرصداوسیما) در اختیار نیازمندی های جنگ و نهایتا تامین حقوق رزمندگان اسلام و خانواده های آنان به سریعترین زمان ممکنه دردفاع ازآنان”
ملاحطه می فرمایید که اینها نمونه های از درخواست های فرماندهی سپاه آنهم درتاریخی بوده است که تمام مناطق آزاد شده طی 8 سال و نیز مناطق آشغال شده عراق درابتدای جنگ مجددا به تصرف عراق درآمده و به قول فرماندهان سپاه نه تنها امکان سقوط کلیه شهرهای مرزی بلکه حتی کرمانشاه و خرم آباد هم می رود؟
سومین سند نیز مربوط به مطلب درج شده چند روزقبل در سایت امنیتی رجاء نیوز به تاریخ 10 بهمن 95 بوده که به بهانه دفاع از سردار سعید قاسمی و فحاشی وی به آیت الله هاشمی رفسنجانی منتشر گردیده است.
در این سند به چندین مورد اساسی در جنگ اشاره دارد که ادعای سردار جعفری را کاملا زیر سوال برده و تایید سخنان هاشمی در جلسه فرماندهان ارتش و سپاه در شکست های پی در پی سپاه و دانش نظامی مبتنی برمبانی اسلامی ! مورد تاکید سردار جعفری را به همراه خود دارد. در این مطلب به زوایای پنهان و واقعی جنگ با گذشت 28 سال از پایان آن نظیر استراتژی استفاده از رزمندگان به عنوان گوشت دم توپ، اختلاف در روش اصلی اداره جنگ بین فرماندهان سپاه تا مرز معرفی فرماندهان سرکش به دادگاههای نظامی پس ازسلسله شکستهای پس از آزادی خرمشهر در خرداد 61 اشاره می شود.
دراین مقاله تحلیلی -خبری رجاء نیوز آمده است
” داستان مکتوم جنگ که تا امروز هم متأسفانه ناگفته باقی مانده است. داستانی است که با اعتراض به استراتژی جنگ و فرماندهی جنگ در سال 1362 در پادگان ولیعصر(عشرت آباد) سپاه (تهران) آغاز شد . ناگفته ای که تنها بخش ناچیزی از آن روایت شده است. سید ابوالفضل کاظمی (فرمانده گردان میثم لشکر محمدرسول الله تهران) در کتاب کوچه نقاشها آن را اینگونه روایت می کند : « … دو عملیات والفجر مقدماتی و(والفجر) یک ، از دو لشکر تهران (لشکر27 محمد رسول الله تهران و لشکر10 سیدالشهداء کرج) تلفات زیادی گرفت و این ضربه ی سختی برای فرماندهان این دو لشکر بود … بعضی فرماندهان انگار حرف هایی برای گفتن داشتند … در باب شیوه ی کم کردن تلفات … پیام شهدا از حنجره بزرگان جنگ مثل علی موحد دانش، منصور کوچک محسنی، سعید قاسمی، حسین الله کرم، حسین اسکندرلو ، مجیدزاد بود و دیگران بیرون آمد. این آتشی بود که به جان همه ی بچه ها افتاده بود اما شاید عده ای جرأت و جسارت بیان کردنش را نداشتند … تصمیم برآن شد که به سرکردگی پیش کسوتان جنگ ، نیمچه اعتراضی بکنیم به شیوه ی جنگیدن گوشت و تانک …یک روز صبح، با هماهنگی قبلی در مقر سپاه پاسداران منطقه 10 (سپاه تهران) و پادگان ولیعصر بود، جمع شدیم تا حرفهایمان را از زبان حسن بهمنی ( معاون طرح و برنامه سپاه تهران) به گوش فرماندهان سپاه برسانیم. از طرف سپاه هم آقای محسن رضایی (فرمانده کل والبته بهمراه محسن رفیق دوست وزیرسپاه)) نماینده شد تا پاسخ حسن و رزمنده ها را بدهد. قرار شد در محوطه ی باز وجلوی چشم همه برگزار شود تا هیچ حرفی پنهان نماند. کاظم نجفی رستگار، منصورکوچک محسنی، سعید قاسمی و حسین الله کرم هم جزو پیش کسوت ها و ناظرین بودند.»
هر سه مورد ومستند بالا که لینک های آن در زیرمی آید تنها مشتی از هزاران نمونه سند در خیانت آشکار فرماندهی کل سپاه و سرداران متوهمی چون جعفری بوده که میراث خوار سیاسی-اقتصادی خون شهدایی شدند که از آنها به اعتراف همگان بعنوان گوشت دم توپ و رزمندگان یکبار مصرف استفاده کردند.
دربخش دوم این گزارش مطالب و حقایق بیشتری را از زبان کسی خواهید شنید که شاهد بدون واسطه خیانت این فرماندهان در تمامی مراحل جنگ تا کنون بوده است.
منبع:پژواک ایران