ای نابخردان بی فرهنگ، لااقل به ابراهیم رئیسی رای دهید
امیر سپهر

بایسته است که پیش از هر چیزی، این نکته را روشن سازم که (رژیم روضه خوانان ایران) در جهان کنونی، یک استثناست. چرا که این سیستمی که (هم شاه دارد و هم رئیس‌جمهوری) البته بی اختیار، در گوهر خود پر از تناقض، تضاد و تلون بوده و بدین سبب، دائمأ هم درگیر جدال درونی است. این شتر گاو پلنگ روضه خوان ها نه تنها در جهان نظیر ندارد، بلکه اینک حتی هیچ رژیمی هم در این دنیا نمیتوان یافت که بتوان گفت جمهوری اسلامی این دریوزگان اندک شباهتی بدان دارد.

  با اینکه نیک میدانم آنچه خواهم آورد نیز نخواهد توانست ماهیت کامل این (نظم بی نظم) من درآری و مسخرهء خمینی، ابراهیم یزدی، منتظری و حسن آیت را بیان کند، با این وجود، در اندازهء فهم من از دانش جامعه شناختی، با تنها نامی که میتوان جمهوری اسلامی را تا اندازه ای با آن متعارف کرد، نظام (ملاشاهی مطلقه) است.

یعنی رژیمی که در راس آن روضه خوانی نشسته است که هم غیرمنتخب است، هم مادام العمر، هم تمامی ابزارهای قدرت را در دست دارد، هم اینکه در برابر هیچ ارگان و مقامی هم پاسخگوی شیوهء کشورداری ویرانگر خود نیست.

با این توصیف، حال اگر ما در این مقطع، امر (غیرموروثی) بودن مقام (ملاشاهی) در این بساط را نادیده انگاریم که البته در صورت استمرار، بی شک این اصل هم به (قانون اساسی بی اساس) آن افزوده خواهد شد، در پی آن انقلاب ننگین، روضه خوانان و عوامل ایشان، شیوهء حکومتی در کشور ما را به عصر صفویان بازگرداندند.

از اینروی هم هست که پاره ای از اعراب تیزبین، جوهر این بساط گسترده در میهن ما را بهتر از خود ما پخمگان شناخته و دیرسالیست هم هست که از آن، با همین نام (صفویان ایران) یاد میکنند، بویژه ملک عبدالله پادشاه نیمه بریتانیایی و بسیار هوشمند اردن.

با آنچه آوردم، پس در چنین شیوهء حکومتی، مقامی بنام (ریاست جمهوری) نه تنها نمی تواند که هیچ اقتداری داشته باشد که بخواهد تغییری را هم پدید آرد، سهل است که این مقام اصلآ در تضاد کامل با درونمایهء قانون اساسی چنین سیستمی بوده و از اینروی هم، بجای کمک بدان، خود بزرگترین مختل کنندهء روند کارهای حکومتی است.

میزان اخلال هر کسی هم که در چنین (پست مخربی) قرار گیرد، به میزان (استقلال جویی) وی بستگی تام خواهد داشت، یعنی هر آن کس که بخواهد بیش از دگران از خود جربزه و استقلال عمل نشان دهد، به همان نسبت هم ناخواسته، بیش از دگران مخل روندجاری حکومت خواهد شد.

استقلال جویی در چنین پست دهان پرکن اما پوچی هم البته یک امر نفسانی و کاملآ طبیعی است. حال هر کس در اندازه دل و جرات، شخصیت و یا قالتاق بودن خویش بی شک در پی آن خواهد رفت.

چرا که این بازی گول زنک (انتخاب رییس جمهوری)، خواه و ناخواه، حسی کاملآ باطل را به اشخاصی القاء میکند که در این پست قرار میگیرند. بدین سان که آن سفلگان توسری خور گمان می برند که در این سیستم، براستی هم کاره ای هستند، آنهم شخص مهمی در حد و قوارهء یک (رئیس جمهوری منتخب مردم!). اصولآ تمام آسیب های آنان به روند امور مملکتی هم درست از همین حس (خود بزرگ انگاری) درون تهی ایشان ناشی میگردد.

روشن ترین گواه این ادعا هم همین است که به جز (محمدعلی رجایی) که آن مرد سابقآ قابلمه فروش هم تنها (پس از یک ماه) مثلآ رییس جمهوری بودن، در یک بمب گزاری کشته شد و همچنین خامنه ای که به جایگاه روح الله خمینی تکیه زد، تمام دگر کسانی که با شعبده بازی شورای نگهبان بدین مقام گمارده شدند، در ایفای این نقش رفوزه شده، و از دید (شاه ملا) و عوامل وی، بدون استثنا همگی بد، بدکاره و اصلآ خائن به جمهوری از آب درآمدند که مثلآ خود رییس آن جمهوری بودند.

یعنی یا بسان ابولحسن خان خائن شدند، یا مانند رفسنجانی، (بی بصیرت) و بعد هم (نوک هرم فتنه)، یا چون خاتمی (جیره خوار بنیاد سوروس و عربستان سعودی) و سپس هم (یکی از سران فتنه)، یا چون احمدی نژاد (جزو حلقهء انحرافی) و یا اینکه مانند حسن روحانی، (چشمک زن به آمریکا و مماشت کننده با قدرت های استکباری). 

پس با چنین تجربهء طولانی و همچنان پیش چشمی، مقام ریاست جمهوری در این رژیم، جز اینکه اصلآ از بن و مایه مسخره و بی معناست، بلکه هر کسی هم که در چنین (پست گول زنکی) بیشترین زوایه را با (شاه ملا) داشته باشد که همه کاره است، به همان نسبت هم ضررش برای مردم و مملکت بیشتر خواهد بود.

همینجا این نکته را هم آورده باشم که آن گروه از ایرانیانی که سفیهانه دلشان به یک واژهء پوچ (جمهوری) در این رژیم خوش است و با همین نگاه ابتر هم، آنرا پیشروتر از رژیم آل سعود و شیخ نشین ها میدانند، باید بدانند که این رژیم، نه تنها بهتر از آن رژیم های غیرجمهوری نبوده، سهل است که آن سیستم ها، هزار برابر هم بهتر از مثلآ این جمهوری میباشند، بویژه در زمینهء (دفاع از منافع ملی) مردم و میهن خود.

چرا که اولآ چون تمام وزرا و همچنین وکلای مشورتی آن رژیم ها مستقیمآ بوسیلهء خود پادشاهان و شیوخ انتخاب میشوند که معمولآ هم از میان افراد لایق و کاردان هستند، آن ممالک دارای کابینه هایی منسجم، هم آهنگ و پاسخگوی در برابر پادشاه یا شیخ بوده، و خود آن شاه یا شیخ هم مسوول مستقیم روند اوضاع در برابر مردم.

از اینروی هم در آن کشورها، اصلآ هیچ شاه و شیخی قادر نیست که چون (شاه ملا)ی رژیم روضه خوانان، بار مسئولیت تصمیمات غلط خویش را بر دوش این جناح و آن جناح و رئیس جمهوری ... افکنده و خود را (مقامی قدسی) و بری از هر خبط و خطایی جازند .

دو دیگر آنکه چون در آن نظام ها اینهمه (ارگان های گول زنک) وجود ندارد که مخارج سالانهء آنها بیش از نیمی از بودجه کل کشور را ببلعد، دولت منتصب شاه یا شیخ، بیشترین درآمدملی خود را صرف رفاه ملی، نوسازی و همچنین مدرن کردن کشور های خود میکنند.

مرادم مجلس خبرگان، مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت، قوهء قضاییه، شورای نگهبان و همچنین ستاد انتخابات این رژیم است که تنها بودجه همین شش ارگان کاملآ بی اختیار و اصلآ (بکلی زاید)، خود چند ده برابر کل بودجهء عمرانی هرسالهء ایران است.

حال ستاد ائمه جماعت، مجمع جهانی اهل بیت، بعثه امام، ستاد حج، موسسات حفظ و نشر آثار خمینی و خامنه ای، مجمع جهانی حضرت علی اصغر و حضرت علی اکبر و حضرات زینب و صغرا و کبرا... و مثلآ دانشگاه های امام باقر و امام صادق و اما رضا و حضرت خضر و ملاصدرا و امام کوفت و شیخ زهرمار به کنار که تامین مخارج این همه مسخره بازی، کمر ملت را شکسته است.

و سرانجام هم اینکه چون در آن نظام ها تنها (یک کابینه) وجود دارد، از اینروی، هم سیاست خارجی آنها برای دگر کشورها ها روشن است، هم سیاست داخلی شان برای مردمان خود و هم اینکه اصولآ بر همگان معلوم است که در آن ممالک، چه کسی چه کاره است و چه اختیاراتی دارد.

نه اینکه سپاه یک کابینه داشته باشد، رییس جمهوری یک کابینه، مجلس یک کابینه و ولی  فقیه هم کابینهء کابینه ها را بالای سر آنها، بطوری که بالاخره برای هیچ کس و دولتی روشن نباشد که آیا علی اکبر ولایتی وزيرخارجهء این رژیم است که بوسیله خامنه ای به اینجا و آنجا فرستاده میشود، قاسم سلیمانی و پاسدار نقدی که این کشور و آن کشور را تهدید میکنند، و یا محمد جواد ظریف همه کارهء هیچ کاره!

پس می بینیم که نشستن هر عنصر اندک با شرف و شخصیت و اراده ای در جایگاه رییس جمهوری در این نظام، نه تنها به نفع مردم و اقتصاد ایران نیست، بلکه به سبب اصطکاک دایمی که با ولی فقیه و عوامل وی خواهد داشت، اوضاع معیشتی مردم را از این هم فلاکتبارتر خواهد ساخت.

گذشته از این، تجربه سه مثلآ انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری، بخوبی نشان داده که (ایستادگی) آنانی که بزعم پخمگان روشنفکرنمای ایرانی، (مورد دلخواه خامنه ای بوده اند)، در برابر خود وی، بسی بیش از آنانی بوده است که تا پیش از رئیس‌جمهوری شدن، بظاهر مخالف وی بوده اند.

برای درک بهتر این امر، بنگرید که امروزه محمد خاتمی بزدل و بی وجود در برابر خامنه ای چه مواضعی دارد که مثلآ مخالف وی بوده و ناطق نوری فرد مورد نظر وی در مورد رژیم اش چگونه سخن میگوید. در انتخابات بعدی هم، من تردید ندارم که چنانچه میر حسین یا کروبی رئیس‌جمهوری می شدند، هرگز در برابر خامنه ای بسان احمدی نژاد سرکشی نمیکردند.

همچنان که بر این باور هم هستم که چنانچه قالیباف یا حتی سعید جلیلی در جایگاه حسن روحانی می نشستند، هرگز این سان غلام حلقه به گوش خامنه ای نمی شدند.

و حال که یک شعبدهء دیگری پیش روست، خرد، فرهنگ شرف ملی و حتی غریزه ذاتی هم به انسان حکم میکند که نباید منتر چنین بساط مسخره و توهین آمیزی شد.

لیکن از آنجا که شوربختانه بخش بزرگی از هم میهنان ما از همین حداقل ها و حتی آن شعور ذاتی متعارف انسانی هم برخوردار نیستند، بی شک این بار نیز، کار صندوق های فریب این شیادان سکه خواهد بود.

پس تنها توصیه ای که میتوان بدین هم میهنان زبان بسته داشت، این میتواند باشد که ای نابخردان، ای بی فرهنگان خوگرفته به نکبت و توسری، اقلآ به ابراهیم رئیسی رای دهید که از این هم تهیدست تر، درمانده تر و بی آبروتر نگردید. همین. 

منبع:پژواک ایران