سه فرضیه در مورد ایران: حمله، تحریم، سازش
کورش عرفانی

شرایط جهان، خاورمیانه و ایران ایجاب می کند که به طور مرتب فرارسیدن وحضور پارامترهای جدید را در تعیین آینده ی کشورمان مورد بررسی قرار دهیم. در این میان باید به چندمجهولی بودن معادله ی آینده ایران و چندگانه بودن عوامل دخالت کننده توجه داشته باشیم.

با انتخاب بنیامین نتانیاهو، صهیونیست جنگ طلب، به نخست وزیری دولت اسرائیل احتمال حمله ی رژیم صهیونیستی به تاسیسات اتمی ایران افزایش می یابد و سوالاتی چند را مطرح می سازد: آیا حمله به تاسسسات اتمی ایران قطعیت یافته است؟ اگر بلی، این حمله چه زمانی انجام خواهد شد؟ در صورت انجام، واکنش ایران و جهان چه خواهد بود ؟ در این میان سرنوشت مردم و کشورمان چه خواهد شد؟

 نوشته ی حاضر به بررسی این احتمال در کنار سایر امکان های محتمل برای آینده ی ایران می پردازد. در این نوشتار به صورت روشمند فرضیه ها و مسیرهای ممکنی را که در آینده ی نزدیک می تواند روی دهد بررسی خواهیم کرد.

*

شرایط کنونی را می توان برمبنای دو باور متضاد بررسی کرد:

  • رژیم جمهوری اسلامی به دنبال سلاح اتمی نیست.
  • رژیم جمهوری اسلامی به دنبال سلاح اتمی است.

این که حقیقت چه باشد یک چیز است وآنچه واقعیت بر اساس آن در حال شکل گرفتن است چیز دیگری است. با گذر زمان، افراد، کشورها و نهادهای بین المللی هر چه کمتری مورد نخست را باور می کنند. سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلستان به زودی محدودیت ها و مجازات های جدیدی را به ایران تحمیل خواهند کرد.[1] بنابراین، وقایع بیشتر بر اساس باور دوم به پیش می رود. این امکان ما را با سه پرسش مواجه می سازد.

1)    رژیم تا دستیابی به بمب اتمی چه مدت فاصله دارد؟

پاسخ این سوال نامشخص است، احتمال ها از چند ماه تا چند سال متغیر است. این مدت زمان، هر چه که باشد، تعیین کننده ی حداکثر مدتی نیست که در اختیارایرانیان است تا مانع از این امر شوند. بی شک، قبل از رسیدن به این تاریخ، قدرت های خارجی که نمی خواهند رژیم به بمب اتمی دست یابد و به دلیل نفوذ شان در داخل ایران اطلاعات دقیقی هم دارند، به حمله دست خواهند زد. بنابراین، فرصت واقعی برای ما ایرانیانی که نه رژیم مجهز به بمب اتمی را می خواهیم و نه حمله نظامی را، بسیار محدودتراست. می دانیم از زمانی که رژیم به سلاح اتمی خود دست یابد کنار زدن آن بسیار دشوارتر خواهد شد. از آن سوی هم می دانیم که حمله ی نظامی چه فاجعه ای می تواند به بار آورد. پس جهت ایجاد شانس برای راه سوم باید شتاب کرد.

 بدیهی است که  در این برخورد با رژیم، از میان ایرانیان و غیر ایرانیان، هر کدام که فعالتر و جدیتر باشند چرخش اوضاع را به این یا آن سو به دست خواهند گرفت.

 

2)    آیا غرب (آمریکا-اسرائیل-اروپا) اجازه می دهند که رژیم به بمب دست یابد؟

پاسخ سوال دوم، هر چند به درجات مختلف، اما به طور کلی منفی است. در این صورت غرب برای این که رژیم به سلاح اتمی دست نیابد چه خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوال جواب های متعددی قابل تصور است:  

·       اسرائیل حمله نظامی را ارجحیت خواهد داد.

·       آمریکا تحریم های وسیع را قبل از حمله نظامی مد نظر خواهد داشت.[2]

·       اروپا تحریم های وسیع را بدون حمله نظامی ترجیح خواهد داد.

 این احتمال ها هر یک سوالات دیگری را بر می انگیزد:

اگر اسرائیل به ایران حمله ی نظامی کند چه می شود؟

در واکنش به این حمله دو احتمال را باید در نظر داشت:

1)    ایران به واکنش نظامی دست بزند.

2)    ایران تنها به واکنش سیاسی-تبلیغاتی اقدام کند.

واکنش نظامی می تواند محدود و غیر مستقیم یا گسترده و مستقیم باشد. اگر محدود باشد به نوعی رژیم می تواند با آبروی رفته، تاسیسات اتمی نابودشده، و توسری خورده، به سختی به بقای خود ادامه دهد. یعنی با تحریک ملی گرایی ایرانیان برای مدتی در داخل شرایط مثبت برای خود ایجاد کرده و سپس با یک سری از کرکری خواندن ها به حیات ضد ایرانی خود تداوم بخشد. در این صورت باید در نظر داشته باشیم که رژیم برگ اصلی بازی خود با غرب را از دست خواهد داد. یعنی از آن پس ابزاری برای فشار و باج گیری نخواهد داشت. به همین دلیل نیز می تواند در معرض درخواست های دیگری از جانب قدرتهای جهانی قرار گیرد. به طور مثال به رسمیت شناختن اسرائیل، عدم یاری رسانی به گروه های اسلامی، عدم دخالت در امور عراق و افغانستان و ...  با از میان رفتن توان اتمی رژیم و بدون هیچ واکنشی مهم، بدیهی است که رژیم جمهوری اسلامی مجبور خواهد شد باج های پیاپی دیگری را نیز به طرف های غربی بدهد. این می تواند ساختارهای منجمد رژیم را دچار تزلزل سازد و آن را به سوی نوعی دگرگونی مطلوب سرمایه داری جهانی بکشاند.  

اما اگر واکنش نظامی رژیم به حمله ی اسرائیل گسترده باشد، دخالت نظامی اجباری آمریکا و شاید فرانسه و یا انگلستان را برانگیخته و ازاین طریق در مسیر یک رویارویی منجر به نابودی خویش پیش رود. این یعنی جنگ تمام عیار که تنها با نابودساختن رده های بالای هرم رژیم انجام می شود، چیزی که می تواند سرانجام تمامیت رژیم را زیر سوال برد؛ در این صورت، بنا براین که آیا جایگزینی برای رژیم وجود دارد یا خیر، شرایط تغییر خواهد کرد. در صورت نبود یک جایگزین قوی، شناخته شده و مورد قبول مردم، باید، به عنوان نتیجه ی این جنگ تمام عیار،انتظار تجزیه ی ایران، جنگ داخلی، قوم گرایی تنازع آمیز و... را داشت. در حالی که درصورت وجود یک جایگزین قوی می توان رژیم را کنار زد و با حفظ وحدت مردمی، مدیریت کشور را برای بازسازی آن برعهده گرفت. بنابراین در چارچوب احتمال حمله ی نظامی به ایران بحث جایگزین به عنوان یک عنصر حیاتی و مرکزی مطرح است. در اینجا بیشتر از آن چه که این یا آن نیرو بخواهد جایگزین منحصر بفرد و خاص خود را ارائه دهد باید به ضرورت وجود یک جایگزین مشترک و قدرتمند اندیشید.

اگر حمله ی نظامی انجام نشود و تحریم های گسترده صورت گیرد؟

در این صورت رژیم به شدت تضعیف خواهد شد. وضعیت اقتصادی کشور و تابع آن، وضعیت معیشتی مردم رو به وخامت خواهد رفت. اوضاع بحرانی شده و جو انفجار و شورش افزایش خواهد یافت. تابع آن سرکوب فعلی که همین حالا نیز موجی از بازداشت و محاکمه و اعدام به راه انداخته است بازهم شدت خواهد گرفت. در آن شرایط که رژیم ضعیف شده است و مردم نیز آماده ی شورش هستند بازهم تنها در صورت وجود یک جایگزین واقعی، امکان سرنگون کردن رژیم وجود خواهد داشت. در صورت نبود این جایگزین، رژیم با سرکوب شدید و قتل عام به بقای خود ادامه خواهد داد.

در آن حالت، این احتمال تقویت می شود که اختلافات درونی رژیم بالا گیرد و تصفیه حساب های درون ساختاری نظام شدت گیرد. این امر می تواند سبب حذف برخی از مهره های رژیم به نفع جناحی شود که می خواهد به هر قیمت که شده خط خود را به پیش برد. یعنی ترکیبی از نیروهای سپاه، بخش به شدت محافظه کار و بالای بازار و جناح ولی فقیه در روحانیت. در این شرایط باید دانست که در صورتی که تحریم ها موثر واقع نشود و رژیم با ترکیب سرسخت خود دوام آورده و فعالیت اتمی را ادامه دهد به سناریوی حمله نظامی برخواهیم گشت.

3- آیا ممکن است که رژیم سازش کند و با غرب روابط گسترده و عادی برقرار کند؟

احتمال وقوع این حالت کم است. نخست به دلیل اهمیت اقتصادی و نظامی پروژه اتمی برای رژیمی که ازسویی در کمتر از بیست سال دیگر باید تمامی تولید نفت کشور را صرف مصرف داخلی کند و از سوی دیگر، برای دفاع از خود وآینده اش باید به سلاح اتمی دست یابد. از طرفی هم عقب نشینی برای این رژیم که حکومتی است استبدادی، قانون گریز، جنایت پیشه و غیر متعارف امری است که بیشتر از آن چه غیر قابل انجام باشد، غیر قابل تصور است. اما به هر روی فراموش نکنیم که این رژیمی است چند پاره. مافیاها و باندهای درونی آن می توانند به دلیل سخت شدن شرایط، تهدید منافعشان و خطرهای در چشم انداز، اختلافات خود را علنی کرده و با هم درگیر شوند. از این درگیری ممکن است تحولی بیرون آید که رژیم را به این تصمیم بکشاند که در زمینه ای تا این حد دردسرساز و مشکل آفرین – فعالیت اتمی - عقب نشینی را پیشه کند. اگربرخلاف آنچه دربالا برای پیروزی خط سرسخت رژیم پیش بینی شد، تحول درون ساختاری نظام به عقب نشینی رژیم در عرصه   ی اتمی بیانجامد، با توجه به شرایط وخیم اقتصاد جهانی و موقعیت آشفته و خطرناک داخلی، این امر سرآغاز یک مجموعه از عقب نشینی های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی متوالی خواهد بود. در این حالت که رژیم به مسیر عقب نشینی ها ی پیاپی پا می گذارد، در صورت وجود هم زمان پویایی اجتماعی اعتراض گرا و دینامیزم تهاجمی متداوم از سوی مردم و فشار قوی و هماهنگ از جانب اپوزیسیون، رژیم جمهوری اسلامی مجبور به پذیرش تحولاتی مهم و نا خواسته خواهد شد.

هر سه این سناریوها – حمله نظامی، تحریم گسترده و یا عقب نشینی و سازش – تاثیر خود را به طور مستقیم بر سرنوشت انتخابات آینده ی ریاست جمهوری نظام خواهد گذاشت. شکل گیری عوامل بیرونی موثردر این سناریو مانند خواست و توافق قدرت های جهانی و حضور یا عدم حضور نیروی قدرتمند جایگزین از یک طرف و گزینه ای که نیروهای درون نظام برای بقای خود از میان این سه سناریو ترجیح خواهند داد، از طرف دیگر، سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری رژیم را شکل خواهد داد. این بدان معناست که اگر رویارویی میان احمدی نژاد و خاتمی را سناریو نهایی رژیم در مرحله ی دوم انتخابات ریاست جمهوری آینده بدانیم، گرایش نظام به هر یک از این سه سناریو – جنگ، تحریم، سازش-  یکی از این دو نفر را به این مقام خواهد رساند. البته با بازی های تبلیغاتی و عوام فریبی های آخوند صفتانه ی همیشگی و همدستی یاران دور و نزدیک نظام در داخل و خارج از کشور.

باقی ماندن احمدی نژاد به معنای تقویت دو سناریوی حمله نظامی و یا تحریم های سخت و گسترده است و بازگشت خاتمی – یا هر جایگزین مشابه دیگری برای احمدی نژاد – بیانگر گرایش رژیم به سناریو مذاکره و مصالحه خواهد بود. در این میان و در صورتی که روحانیون و بازاری های در راس قدرت بخواهند با کنار زدن سپاهیان سناریو دوم را به کرسی بنشانند، سناریوی کودتا توسط سپاه را نیز باید به عنوان یک احتمال از یاد نبرد. اما این حرکت احتمالی فقط فروپاشی درونی رژیم را تشدید خواهد کرد و رویارویی نظامی و شورش داخلی را  محتمل تر خواهد ساخت. باز در این حالت نقش جایگزین برای تبدیل شورش اجتماعی به قیام سرنگون ساز مطرح است.

بنابراین در حالی که بقای احمدی نژاد سناریو حذف خشونت آمیز نظام را تقویت می کند، آمدن خاتمی و آغاز عقب نشینی های پیاپی  سبب وارد شدن رژیم به مسیر تغییرات ناخواسته اما اجباری خواهد بود. در هر دو صورت فراموش نکنیم که عدم بهبود شرایط اقتصادی فعلی و یا وخامت بیشتر آن، شرایط انفجاری داخل کشور را شدت خواهد بخشید.

به عنوان نتیجه گیری می توان گفت که اگر سناریو سازش با غرب را، به دلیل غیر قابل تصور بودن برای رژیم انزواگرا و تخریب گر جمهوری اسلامی، کنار بگذاریم، در هیچ یک از سناریوهای توضیح داده شده امکان جان سالم به در بردن رژیم از وقایعی که در ماه های آینده در انتظار اوست وجود ندارد. این یعنی آن که نوع و شکلی از تغییر در راهست. از بدترین آن – حمله ی نظامی و جنگ – تا بهترین آن – سرنگونی رژیم از طریق یک قیام مردمی – ممکن و محتمل است. تحقق هریک از این ها از یکسو تابع اراده ی رژیم و قدرت های خارجی است و از سوی دیگر تابع اراده ی مردم و اپوزیسیون. وظیفه ی مردم در شرایط فعلی کسب آمادگی روحی و عملی برای دخالت کردن در سرنوشت تاریخی ایران است. وظیفه ی اپوزیسیون اما روشن است: تلاش برای قطع حمایت خارجی از رژیم، شناساندن مخالفت ایرانیان با سناریو حمله ی نظامی به قدرت های غربی، تقویت روحیه ی مبارزه جویی و کنشگری در مردم و سرانجام چنانچه در بالا دیدیم، شکل دادن به جایگزینی قدرتمند و دارای مشروعیت. اهمیت محوری نقش جایگزین در کلیه ی سناریوهای ذکر شده نیازبه یادآوری ندارد. زیرا نیک می دانیم که سرنوشت هر ملتی یا به دست خودش است یا به عهده ی کسانی که منافعشان با منافع آن ملت تضادهای فراوان دارد. به همین دلیل نیز پس از سی سال جدایی و تفرقه گرایی ودست کم گرفتن نفش جایگزین در برون رفت از بن بست سرنگونی رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی، وقت آن است که با دیدی واقع گرا و با وجود همه ی اختلافاتی که ما را از هم متمایز می کند در یک جبهه ی واقع گرا، عمل گرا و ارزش گرا با حفظ خصیصه ها و باورهای تشکیلاتی مان در شکل دهی به یک جایگزین قوی و تجمع آفرین اقدام کنیم.

این کاریست عظیم که درگرو آگاهی، اراده و حس مسئولیت ما می باشد.

 

* *

www.korosherfani.com

26 / 02 / 2009



[1]http://www.ft.com/cms/s/0/fd266b06-03a5-11de-b405-000077b07658.html?nclick_check=1

[2] http://www.radiofarda.com/content/o2_apostle_patience_iran/1499948.html

منبع:پژواک ایران


کورش عرفانی

فهرست مطالب کورش عرفانی در سایت پژواک ایران 

*سرانجام: رژيم ايران در دام بحران نهايی خود  [2015 Jun] 
*همزمانی بن‌بست رژيم و اپوزيسيون  [2014 May] 
*رژیم کشتار، اکبر گنجی و مرحوم ماکس وبر (نگاهی به مقاله ی: «جمهوری اسلامی: رژیم کشتار"؟ نقد اکبر گنجی بر نوشته ی اخیرمحمدرضا نیکفر») [2013 Nov] 
*دمکرات نشویم دمکراسی نخواهیم داشت  [2010 Mar] 
*فروپاشی پایگاه اجتماعی رژیم: تضمین پیروزی جنبش   [2009 Dec] 
*نبرد ما با عکس یک مرده نیست، با فرهنگ مرگ است  [2009 Dec] 
*آماده اشتباه آخر رژیم باشیم   [2009 Dec] 
*16 آذر، محرم ، 22 بهمن مراحل منطقی پیروزی جنبش  [2009 Dec] 
*16 آذر فرصتی برای ورود طبقه ی محروم به جنبش   [2009 Nov] 
*گذار طبیعی جنبش به واقع گرایی سیاسی ورود به دوران جمهوری ایرانی  [2009 Nov] 
*پیروزی دور نیست اما هشیاری بسیار می طلبد   [2009 Oct] 
*حفظ نهادینه ی جان و حرمت انسان، بهترین محور وحدت ایرانیان   [2009 Oct] 
*پیوند جنبش غیرساختار شکن و جنبش ساختار شکن   [2009 Oct] 
*چه کسانی به مبرم ترین نیاز جنبش کنونی پاسخ خواهند داد؟   [2009 Oct] 
*قطب نمایی برای جنبش   [2009 Sep] 
*مشکل رژیم ضد انسانی با علوم انسانی   [2009 Sep] 
*نخست حذف تجاوزگران، بعد ریشه کن ساختن تجاوز گری  [2009 Aug] 
*بازخوانی اقتصادی جنبش حاضر   [2009 Aug] 
*پیوند دلایل ریشه ای و مقطعی جنبش کنونی   [2009 Aug] 
*دفاع از انسانیت: هم در تهران هم در اشرف   [2009 Aug] 
*چگونه نظم حاکم را درهم شکنیم  [2009 Jul] 
*تحلیلی بر جنبش اعتراضی اخیر در ایران  [2009 Jul] 
*ورود سپاه به صحنه: سرعت بخشیدن به فروپاشی رژیم  [2009 Jun] 
*درباره ی سازماندهی جنبش داخل کشور  [2009 Jun] 
*هشدار درمورد دخالت ولی فقیه برای حل بحران پس از انتخابات  [2009 Jun] 
*نقش ابزاری انتخابات در بقای نظام  [2009 Jun] 
*زن ستیزی نمودی ازمسخ اجتماعی   [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت هفتم – قسمت آخر)  [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت ششم)  [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت پنجم )  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت چهارم )  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت سوم)  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت دوم)  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت اول)  [2009 Mar] 
*تهاجم دولت عراق به مجاهدین تهاجم رژیم به اپوزیسیون است  [2009 Mar] 
*زن، آفریدگار بشریت است (به مناسبت روز جهانی زن) [2009 Mar] 
*سه فرضیه در مورد ایران: حمله، تحریم، سازش   [2009 Feb] 
*قدرت، غارت و نقش ما   [2009 Feb] 
*سی و یکمین سال : تحلیلی بر آینده ی نزدیک ایران   [2009 Feb] 
*پیوستن به موج جهانی تحریم علیه اسرائیل   [2009 Jan] 
*چپ نمایی و چپ گرایی (بنیان های نظری برای مبارزه ی چپ در ایران)  [2009 Jan] 
*شکنندگی نظم اجتماعی در ایران   [2008 Dec] 
*بررسی احتمال شورش اجتماعی در ایران   [2008 Nov] 
*بررسی احتمال شورش اجتماعی در ایران   [2008 Nov] 
*اوباما، جهان، منطقه و ایران  [2008 Nov] 
*ویژگی نوین بحران سرمایه داری   [2008 Oct] 
*چپ گرایی، روش رهایی انسانیت از انسان نمایی  [2008 Sep] 
*دفاع از حقوق مجاهدین در عراق، مسئولیتی فراسیاسی  [2008 Sep] 
*انقلاب اکتبر، انقلاب ایران و انقلاب اجتماعی  [2008 Feb] 
*آینده ی ایران به چه سمتی می رود؟  [2007 Dec]