سایه روشن‌های زندگی استاد عطاء بهمنش
محمودرضا گران

 
 
پس از نزدیک به چهار دهه انزوای خبری نام استاد عطاء بهمنش ۹۴ ساله پیشکسوت گزارشگری و مفسر قدیمی ورزش بازهم بر سر زبانها افتاده است. جوان‌ترها و هم‌نسلان راقم این سطور یقینا خاطره‌ای از استاد ندارند چراکه فرصتی برای ارائۀ گزارش و تحلیل به ایشان داده نشد در سالهای اخیر اما کم نیستند دربین میان‌سالان و سالخوردگان که با صدای نوستالژیک بهمنش زندگی‌ کرده‌اند. استاد در بستر بیماری است و ضمن آرزوی سلامتی و طول عمر استاد، نگاهی خواهیم داشت به برش‌هایی از زندگی ایشان؛ با این امیدواری که در نقل خاطرات و بیان روایت‌های تاریخی، دچار لغزش و خطایی سهوی نشویم.
در زمانه‌ای که رادیو تنها وسیله ارتباط‌ جمعی محسوب می‌شد و داشتنش برای برانگیختن رشک اقوام و همسایگان کافی بود، توصیف‌های بهمنش از مسابقات ورزشی شماری از مردان بی‌تکرار تاریخ ورزش ایران به‌ویژه کشتی‌گیرانی همچون جهان‌پهلوان تختی، حبیبی، مهدی‌زاده، سیف‌پور، موحد، قربانی، جوادی، برزگر و ... آنچنان جذاب و پرهیجان بود که همچنان در یاد دوستداران ورزش به‌جا مانده است. بهمنش در گزارش بازی فوتبال تیمهای آلمان- مراکش برای توصیف شرایط مسابقه چنین جمله‌ای را ساخت: «این‌چنین به نظر می‌آد که گلر مراکش در دروازه را قفل کرده و کلیدش را انداخته رو پشت‌بوم کازابلانکا». استاد در گزارش‌های کشتی‌اش آنقدر به تشک مبارزه نزدیک می‌شد که شنونده رادیو حتی صدای برخورد کشتی‌گیران را با تشک می‌شنید و یا صدای نفس‌نفس ‌زدن‌های آنها را. به‌راستی در غیاب تصویرورزشی، چه چیز می‌تواند جذاب‌تر از صدایی آهنگین و جانی بی‌قرار باشد برای شنونده؟
 
بهمنش در اوج دوران باروری کاری، با انقلاب ۵۷ روبرو شد و از آنجائیکه مدیران برآمده از امواج، مطلقا تمایلی به استفاده از چهره‌های محبوب قدیمی نداشتند، او را از دور خارج کردند تا برای امرارمعاش مجبور به تغییر شغل شود. مردی که در فهم لحظات حساس کشتی و هنر آنالیز رقبا، به مرحلۀ بلوغ رسیده بود در سال ۱۹۷۷ در رقابت‌های جهانی لوزان این‌چنین شاهکاری از گزارش برجای گذاشت: «سلیمانی فقط نباید بالاتنه را دراختیار حریف قرار دهد». هنوز این کلام از دهان استاد خارج نشده‌ بود که زنده‌یاد پهلوان‌باشی علیرضا سلیمانی مرتکب همین اشتباه شد و در شرایطی‌که دو امتیاز پیش بود با تندری برق‌آسا، شکست ضربه‌فنی را مقابل اصلان‌بک بی‌سلطان‌اف روس تحویل گرفت.
 
بهمنش در دوره‌ای نیز به‌عنوان دبیر فدراسیون کشتی فعالیت کرد. به این بخش از دورۀ کاری‌اش شماری چند از کشتی‌گیران نامدار قدیمی، به‌شدت معترض هستند. زنده‌یاد ابوطالب طالبی دارنده چهار مدال برنز المپیک و جهان شایسته‌ترین مرد وزن ۵۷ کیلوگرم المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی بود که نفوذ روسها باعث شد تا پیروزی‌اش برابر علی علیف از شوروی -دارنده پنج مدال طلای جهان- عوض شود و مدال طلایش به مدال برنز المپیک مبدل شود، معتقد بود که بهمنش چون نمی‌خواست او به المپیک برود، برگه خروج‌ازکشورش را پاره کرده... تا او سه‌روز بعد از اعزام تیم، به تنهایی عازم المپیک شده و به‌همین دلیل کنترل وزنش از شرایط معمول خارج شد. طالبی تأکید داشته که وقتی به مکزیکوسیتی رسید ۷۱ کیلو وزن داشته و در مدت ۲۱ روز، فقط با نوشیدن یک لیوان شیر و خوردن یک عدد سیب، ۱۴ کیلو از وزن‌ خود کاسته است! علی‌محمد مومنی نفر چهارم المپیک هم دخالت‌های بهمنش به‌ویژه در زمان برگزاری کشتی‌اش با محمود آتالای ترک -که به تنها شکستش در مکزیکوسیتی انجامید- را مهم‌ترین دلیل برهم ریختن اعصاب و تمرکزش می‌داند و از اینکه حاصل سالها تلاش و زحمتش برباد رفته همچنان گلایه دارد. از جمع همکاران رادیووتلویزیونی بهمنش، هستند کسانی‌که به‌صورت درگوشی صحبت‌هایی را با نگارنده مطرح کرده‌اند اما از آنجائیکه اجازه بردن نام این افراد را نداریم، فقط به طرح این موضوع درحد یک اشاره‌ کوتاه می‌پردازیم؛ خلاصه‌کلام اینکه بهمنش صاحب اتوریته‌ای فراوان بوده و به‌همین دلیل به هیچ جوانی فرصت مطرح‌شدن نمی‌داده...
 
استاد عطاء بهمنش با همۀ فرازوفرودهای زندگی‌اش، گنجینه‌ای باارزش از اطلاعات و آگاهی‌های ورزشی بود با صدایی گیرا و گرم و قدرت توصیفی خلاقانه که به مدد ادبیات فاخر، بیان شیوا و کلام پرخاطره‌اش از او شخصیتی ساخته که محبوب و مقبول عام‌وخاص است. او با نگارش کتاب‌هایی از تاریخچه بازیهای المپیک و ثبت خاطرات و تجربیات حضورش در بازیهای المپیک نیز اهتمامی مثال‌زدنی داشته و با این‌کار خود نیز دینش را به جامعه جوان ورزش ادا کرده است. این‌همه گفتیم اما این‌را از قلم نیندازیم که بهمنش به‌ویژه با ابداع اصطلاحاتی جدید، نوآور چیره‌دستی بود که به فرهنگ محاوره‌ای اهالی ورزش بسیار افزود. واژۀ «چغر» یکی از ابداعات اوست همچنانکه به‌کارگیری عبارت ترجمه شدۀ «یک سروگردن بالاتر از حریف» برای نخستین‌بار از ایشان شنیده شد. حضورش مانا و یادش نامیرا.

منبع:پژواک ایران


محمودرضا گران

فهرست مطالب محمودرضا گران در سایت پژواک ایران 

* درد بی‌درمان ندانستن  [2020 May] 
* باقر یخ‌کشی پدیده‌ای بی‌مهار؛ شکست بزرگان و درخشش جوان‌‌ترهای کمتر دیده‌شده در جام یاشار دوغو   [2018 Jul] 
* یک قهرمان در همه‌حال باید احساس سرداری کند   [2018 Jul] 
*با استعفای احتمالی رسول خادم، چه کسی نماینده ایران در فدراسیون‌جهانی‌کشتی خواهد شد؟   [2018 Jul] 
*کشتی‌آزاد ایران در راه بازیهای‌آسیایی؛ میانگین‌سنی زیاد، اصلی‌ترین تهدید   [2018 Jun] 
*سرمایه‌سوزی کشتی ایران و اتلاف وقت با فرصت‌دادن به ابراهیم امامیِ قاضی‌القضات  [2018 May] 
*تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی/ گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش  [2018 May] 
* آقایان پیر و سیر، از زمان بازنشستگی‌تان هم گذشته  [2018 May] 
* حلقۀ گم‌شده‌ی کشتی ایران؛ جوانان زیر ۲۳سال  [2018 Apr] 
*تیغ تیز سانسور بر سر خانواده رسانه و کشتی  [2018 Mar] 
*سیمای نازل و فروپاشی اخلاقی یک قهرمان سوخت‌شده   [2018 Mar] 
*به یاد و خاطرۀ زنده‌نام ابوالفضل انوری   [2018 Feb] 
*دروغ‌گویی سیستماتیک، کنتور نمی‌اندازد  [2018 Feb] 
*بازی برد-برد مامیاش‌ویلی، خودزنی به‌سبک ایرانی  [2018 Jan] 
*شاگردان شایسته‌‌ی حمید باوفا؛ تاریخ‌ساز و طلایی‌تر از طلا  مسعود شجاعی و احسان حاج‌صفی فرزندان شایسته‌وشجاع ایران‌زمین  [2017 Aug] 
*کلیدِ گم‌شده‌ی کشتی ایران  [2017 Aug] 
*هیچ کیمیاگری نتوانسته که مس را طلا کند   [2017 Jul] 
*سنگینی مصیبت‌بار سایه‌ی سلیقه‌ی سخیفِ سیمای میلی  [2017 Jul] 
* سایه روشن‌های زندگی استاد عطاء بهمنش  [2017 Jun] 
*«داوران ترسو و فاقد تفکر حرفه‌ای ، آفت بزرگ کشتی ایران»  [2017 Jun] 
*«خبرنگاران ورزشی زرد، دروغ‌پردازان رسانه‌های عاشق کلیک»   [2017 May]