PEZHVAKEIRAN.COM جبر ِ حجاب
 

جبر ِ حجاب
امیرعلی متولی

 

رسول اکرم:

 هرکه در دنیا ، خدا گناهش را عفو کرد و وی را رسوا نکرد ( در آخرت هم مورد عفو است ) خدا کریم تر از آن است که از عفو خود باز گردد.

نصایح صفحه 17 حدیث 338

اکنون با گذشت چهار دهه ، حکومتِ ایران بفکر محدودیت زنان از راه قانون افتاده است و در مجلس هم قانون مجازات های مختلف در این باب بررسی و تصویب می کنند  و یا خواهند کرد . این رویه به این دلیل نیست که تاکنون چنین فکرهای شیطانی به ذهنشان نمی رسیده بلکه به این دلیل ِ قطعیِ است که تا کنون موازنۀ قوای زنان مدرن و سنتی بنفع سنت بود و احساس خطر برای حکومت نمی کردند بهمین جهت کجدار و مریض یا گاهی بگیر گاهی نگیر سپری می شد . اما حالا دریافته اند که در سال های اخیر موازنه قوایِ زنانِ مدرن و سنتی بنفع مدرن ها در حال تغییر است لذا تصمیم گرفته اند که با وضع قانون و خشونت و اجبارِ بیشتر ، این تغییرِ موازنه قوایِ بینِ زنان را متوقف کنند زیرا از دست رفتن رشته محدود نمودن ِ زنان همان است و شاید سقوط آزاد شریعت عبوس نیز همان باشد ، چون زن زندگی است و دین مردگی! و بهمین دلیل است که مبارزه با بدحجابی را از حالت ایجابی ِ نسبی بصورت ِ سلبی ِ مطلق میرانند که در قالب ِ بند و ماده و تبصره نمود پیدا کرده و اهرم در دستشان باقی ماند !

 

همانگونه که میدانیم این قوانین ِ نوشته و نانوشته ، علیه آزادی حجاب فقط مختص ِ قشر متوسط به پایین است که سهم عمده از جمعیت مملکت را تشکیل میدهند و نه قشر ِ متصل به قدرت و ثروت . بطور خلاصه فرمول اینگونه است: مردم هر چه " فقیرتر دیندارتر" (تو بخوان خرافاتی تر) و حرف گوش کن تر. پایگاه آخوند در دروازه دولاب است و نه در جردن . پس نباید جردن در تهران الگو باشد بلکه باید همه جا دروازه دولاب شود. اینکه نمی توانند اینکار را بکنند بحث دیگری است اما نتوانستن دلیل نخواستن نیست. اگر جلویِ پیشروی ِ مردم را نمی توان گرفت، عقبشان که می توانند انداخت! مگر هر روز نمی شنویم که مرتب تکرار می کنند "لچک "ناموس و بنیاد امنیت ملی و نماد حکومت دینی و خانواده و غیرو است و به در و دیوارشهر نیز زن را به شکولات و کنسرو و غیره تشبیه میکنند. باید اذعان نمود که بسیاری از مردم هنوز "علت و چگونگی ِ حفظ قدرت توسط ملایان" را نمی شناسند شاید یکی از دلایل ِ سردرگمی امروز جامعه و بسیاری ازبعضا  به در و دیوار زدنهای بی هدف نیز ، ریشه در همین عدم شناخت داشته باشد که در بسیاری از موارد به راحتی به هر شعار و شعری اعتماد کرده و در چاه ِ بیخبری باقی می مانند.

 

باید گفت حجاب یکی از ابزارهایِ اجبارِ فرمانبرداریِ زنان در عرصۀ اجتماعی است که حکومت ملایان از آغاز ، از آن به سود خود بهره برداری نموده و چون سازشِ جبری پدید آمده و اعتراض جدی و مداوم دیده نشد ، در کالبد جامعۀ مدرن ایرانی بیشتر سایه گسترانید. حجاب اجباري زنان جزو نخستين بلايایِ حكومت ِ ولایتمداران بود.ولايت و رهروانش بعد از نشستن بر مسند قدرت، مصلحت گرايي ِ همه جانبه را جانشینِ شعارهاي انقلابيِ عوام فريبانه نمودند ، در ابتدا حجاب را براي زنان شاغل در دوایر دولتي و سپس الزام را همگاني و سراسري گرداندند.

در اوایل انقلاب ، تظاهرات و اعتراضات ِ مقطعی نیز بر ضد حجاب اجباری  صورت پذیرفت ولی در جواب ، نیروهای سرکوب بدون هیچ ترس و یا بازخواستی ، همه را بزور ساکت نمودند . در جو ِ سردرگمی ، سرخوردگی ، شور ِ سرابِ انقلابِ مستضعفان ، با تسلط ِ شیعه سوارانِ دستار دار ، تداوم اعتراضاتِ مردمی نیز رها گردید . در آن روزهای خوف ، یکروز هادی غفاری ِ اسلحه بدست آدم می کشت و روز دیگر نیز خلخالی تر و خشک را به دار می آویخت یا با بنزين در شهرنو زنده زنده در آتش می سوزاند . حکومت دست به اعدام ، کشتار سیاسی ، ترور به اسم ِ دیگران و از این دست اقداماتِ ایذایی-کنترلی ، بصورت وسیع و بی حساب دست زد . برای برخی ، نفس کشیدن نیز دشوار بود چرا که در آن لجام گسیختگی مشخص نبود که فردا چه بلایی نازل خواهد شد و بهمین خاطر بسیاری از هموطنان که بیشتر نیز از قشر ِ متمول و یا تحصیلکرده بودند از کشور خارج شدند. در این میان بسیاری از خوانندگان گرامی ماجرای ِ خودسوزی ِ دکتر هما دارابی در سال 1372 را بخاطر دارند که در اعتراض به همین مورد یعنی حجاب اجباری واخراجش از دانشگاه  بود که در آتش ِ تعصبات ِ بی پایه شیعه گری سوخت.

در دهه هفتاد چم و خم ِ این حرکات و تعصبات با پیروزی اصلاح طلبها ، کمی تغییر کرد و به آزادیهای اجتماعی نیز بصورت جزیی و قطره چکانی افزوده شد.البته بقولی اصلاح طلبان و اصولگرایان تنها در یک موضوع وحدت کامل دارند و آن فقط نوع نگاهشان به زن و آزادی آن است !  

 بدیهی است که این نگاه مشترک کاملاً بر هم انطباق نداشته و ندارد ولی خواه ناخواه در هنگام قدرت داشتن ِ اصلاح طلبان و از پرتویِ آزادیهایِ نسبی ِ مدنی در حوزۀ سیاست و مطبوعات ، مقداری هم آزادی های اجتماعی به جامعه نشت می کند ، اما اینکه هر دو گروه فکر بسته ای دارند شکی نیست.

 

شاید بدبینی بنظر آید اما گاهی فکر میکنم که هدف حکومت ، گسترش و دامن زدن به شکاف ِ بیشتر تضادهاست و علی الظاهر سیستم ِ پارادوکسی خوب جواب داده ، یعنی از یکطرف وابستگان نظام مثلا لوازم آرایشی ، جنسی (اعم از تنگ و گشاد کن ) و انواع لباس ِ مدل ِ فشن شوهای غربی را وارد کرده و یا مد ِ غربی-اسلامی تولید میکنند و از سوی ِ دیگر خریداران ِ آنها را نیز خودشان به اسم امر به معروف و نهی از منکر یا ارشاد ، تنبیه میکنند که هم درآمد فروش محصول را داشته باشند و هم درآمد جریمه کردن ِ امت ِ آپدیت را !  مهمتر اینکه مردم را در یک محدودیت نگاه داشته تا خواسته هایشان همیشه برای رهایی از این گونه محدودیتها خلاصه شده و بالاتر از نیازهای جنسی و ظاهریشان نرود!!

 برخی شاید گمان می برند که زنان ِ کنونی ، خودشان به تنهایی توانسته اند به این مرحله از بدحجابی و ساختارشکنی برسند!! برخی شاید فکر کنند که زنان با انتخاب بدحجابی در حال مبارزه با رژیم هستند!! یا مثلا کمپین ِ " لچک بنداز بالای ِ یواشکی " سهم ِ بسزایی را در این مهم بدوش کشیده است . البته باید اذعان نمود که اینگونه حرکات گاها نیز مثمرالثمر واقع شده وآن زمانی بوده که بدعتهایی در عمل بصورت ِ مردم نهاد صورت پذیرفته است وگرنه بنظرمن کٌنه عمل ، فقط جهت و سمت ِ رو به جلو داشته و نه حرکت به جلو یعنی تنها کاری که کرده نگهداشتن ِ زنان در ورای ِ یک دیوار سه متری نازک و کور کردن ِ زاویه دیدشان بوده که هیچ آسمانخراشی از مشکلات عدیده را نبینند و زنان در این مبارزات ِ سطحی گرفتار باشند . نکته دیگری که قابل ِ اغماض نیست آنست که با بررسی فیلمها و سریالهای وطنی ، حتی قبل از ورود ماهواره و اینترنت به مصرف عمومی و گسترده ، میشود بوضوح حس کرد که بسیاری از مراحل تغییرات پوشش زنان،پیش از اینکه در جامعه به شکل ِ یک پوشش ، ظاهر و مد مبدل شود و مردم بصورت گروهی آن را پذیرا گردند، این مدها از مدتها قبل از طریق فیلم و سریال ِ وطنی به خورد مردم داده میشد و میشود ، خاطرم هست که سریالهایی چون پدرسالار و طنزهای مدیری و غیرو و البته ویدیوهای مجاز خانگی، بنوعی در تغییر پوشش خصوصا جوانان نقش داشتند و می دیدیم که مثلا مدل ِ مانتوی ِ فلان بازیگر را باسم همان بازیگر در بازار میشد براحتی خرید ، حالا مگر این سریالها آنهم در شبکه سراسری با ریاست ِ هاشمی و لاریجانی و ...، مجوز نداشتند و یواشکی از گوشه تمامِ قسمتِهایِ سریال صد قسمتی در میرفتند ؟ امروزِ روز که با حضور ماهواره و مدیا و دنیای ِ مجازی که دیگر رشته از دست شاید خارج شده و بهمین دلیل است که مبارزه با بدحجابی را از حالت ایجابی ِ نسبی به سمت  ِ سلبی ِ مطلق می رانند.

دقیق که بشویم می بینیم که جمهوری اسلامی خود لباسها و مانتوهای آنچنانی و بقول ِ خودشان " بد حجاب " را وارد کرده یا در داخل کشور آنها را تولید میکند و آزادانه در بوتیک ها بفروش رسانده و سپس دختران و زنان ِ خریدار ِ همان محصولات را در سر خیابانها تحقیر نموده و زیر پای ِ ماموران ِ ارشادگر له میکنند تا این زنان را تبدیل به بزه کاران بالقوه جامعه گردانند ، چه بسیار دختران شریفی که بدلیل بدحجابی گرفتار شده و با تکرار دستگیریها ، تحقیر شدن و کشاندن آنها از این پاسگاه به آن دادگاه و انواع پیشنهادات ِ بیشرمانه از سرباز بگیر تا قاضی ،روحِ بزه کاری را در جامعه بیشتر میدمند و وقتی این زنان از بگیر و ببند خلاص میشوند نه تنها حجابشان را اصلاح نمیکنند بلکه لباسهایِ چسبان تر و مانتوهای کوتاه تر میپوشند تا این حس ِحقارتِ القا شده را تلافی کنند و شاید هم فکر کنند که این راه شیوه مبارزه منفی با حکومت است!

به ذهن ِ من ، احساس ِ امنیت بسیار مهمتر از خود امنیت است چرا که این احساس ِ امنیت است که شرایط جامعه را آرام میکند با این حال کدامیک از ما با دیدن پلیس و گشت و ... احساس امنیت کرده یا میکنیم ؟ از سوی ِ دیگر شاید حاکمان میخواهند زنان از اینکه حقوقشان تضییع شده آگاه باشند و در جامعه خود را طرد شده بیابند و دست به رفتارهای ضد اجتماعی زده و در نهایت نیز فسادهای اخلاقی و  مشکلات متعدد دیگر را بوجود بیاورند و لذا دائم در کشاکش ِ یک اصطکاک قرار گرفته و نیرویِ  جوان ِ جامعه به هدر رود و دائم با پوشش نامناسب و غیر عرفی و غیر قانونی دست به گریبان باقی بمانند و محدودیت ِ حجاب را بیشتر حس نموده و خود را محبوس شده بیابند و تلاش کنند با زیرکی و پنهان کاریِ بیشتر، قانون ِ من درآوردی را دور بزنند و رابطه های پنهانی را به چشم دهان کجی به نظام یافته و حس ِ منفی ِ تحقیر و سرکوب شدنِ خویش را ارضا نمایند که برای تحقق این عمل نیز مجبورند بسی دروغ تحویل خانوادهها داده و یا انواع تظاهر و تمارض را در پیش گیرند و این نکته ایست که امروز بوضوح با آن درگیریم گواه حرفم نیز وضعیت امروزی ِ اجتماع ماست اعم از دروغ ، ریا و... حال اگر هدف ِ نظام بواقع اصلاح است چرا در بازه زمانی ِ چهل ساله نه تنها وضعیت بهتر نشده که خرابتر هم گردیده است ؟

خاطر نشان میکنم زنان ایرانی برای مقاومت در برابر این آیین کهنه ، بشیوه های مسالمت آمیز تلاشهایی نموده اند، اما هرگز پویش دلخواه میسر واقع نشد . ایستادگی بانوان از آن منظر که با وجود کاستی های فرهنگی متأثر از آموزه ها و کژاندیشی های مذهبی و خرافی همواره تداوم داشته، تحسین برانگیز است اما نمیتوان مقوله حجاب در ایران و شاید در خاورمیانه را با غرب مقایسه نمود و ریشه های حجاب را کاملا قطع کرد . نهادینه شدن پوشش زنان در فرهنگ ما به ماقبل ِ اسلام برمیگردد و از طرفی هم شاید بعلت ِ وجود ایران در جوار کشورهای مسلمان عربی و خاورمیانه، از آنان نیز متاثر و مشدد شده است ولی بزعم من در جامعه مدرن کنونی ، اختیاری بودن حجاب امری ِ خطیر است که دیر یا زود باید محقق گردد تا بلکه در حل ِ عقدهای ِ روانی ِ جامعه و شاید در بهبود شرایط اجتماعی نقش مثبتش را به بوته آزمایش بگذارد که با وجود ِ حکومت امروزی ، امریست بسی دشوار و محال و باید مد نظر داشت که علت تامۀ مشکلات کشور ورود مستقیم شریعت (شاید کثیف ترین ابزار ممکن در دست صاحبان ِ شیعه گری) به حکومت است و فقط با بیرون راندن ِ مذهب از حکومت(سکولاریسیون) میتوان انتظار پیشرفت و جامعۀ سالم و آرامی را در سر پروراند.

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب امیرعلی متولی در سایت پژواک ایران