چهارکوتاه سروده
خالد بایزیدی
1-
نام تو را
که ازدفتر شعرهایم
حذف کردند
کتاب شعرم که...
چاپ شد
تمام صفحات اش
همه خالی بود
2-
گلوله ای!
ازلوله ی تفنگ اش
راه خود را
عوض کرد
که مبادا!
سینه ی پرنده ای را
آماج خود قرار دهد و
بهار را
به ماتم واندوه بنشاند
3-
دریک لحظه بود
که عاشق ات شدم
اکنون سالهای سال است
که عقربه ی ساعتم
مدام !
دورهمین یک لحظه می چرخد
4-
درین ازدحام
که جای سوزن انداختن نیست
من چه تنهایم
انگار!
شش ملیارد نفرنیز...
برای رفع تنهایی ام
هیچ کفایت نمی کند؟؟!!
منبع:پژواک ایران