PEZHVAKEIRAN.COM یک قدرت واقعی هسته ای، گفتگوی بدون پیش شرط با پیونگ یانگ
 

یک قدرت واقعی هسته ای، گفتگوی بدون پیش شرط با پیونگ یانگ

نویسنده:        Martine Bulard
برگردان:       شهباز نخعی
 
رییس جمهوری آمریکا از پشت بلندگوی سازمان ملل وعده «نابودی کامل کره شمالی» را داد.توصیه رهبران فرانسه و روسیه پرداختن به گفتگو است اما آنها نیز توقف برنامه هسته ای را پیش شرط و نه هدف گفتگوها می دانند.  نظری که پیشتر با شکست روبرو شده است.
 
 
شیطان هسته ای از جعبه خود خارج شده.  آیا می توان آن را دوباره به جایش بازگرداند؟  فعالیت هسته ای «جمهوری خلقی دموکراتیک کره» (RPDC) مختص امروز نیست.  نخستین آزمایش آن به سال 1993 بازمی گردد.  اما، از سال گذشته آقای کیم جونگ اون به این فعالیت آهنگی لگام گسیخته داده است:  در مدت 20 ماه 10 موشک فضاپیمای برد متوسط یا میان قاره ای پرتاب و 3 آزمایش هسته ای انجام شده است.
 
این لگام گسیختگی با رژه نمایش نظامی و پخش مکرر تصاویر موشک ها و تانک ها (در 15 آوریل گذشته) و هیاهوی جنگ طلبانه و تهدید آمیز نسبت به شهرهای آمریکا همراه بوده است.  مرد قدرتمند پیونگ یانگ تهدید می کند که جزیره گوآم – پایگاه هوایی آمریکا در اقیانوس آرام – را «به خاکستر تبدیل کند».  موشک پرتاب شده در 14 سپتامبر پیش از آن که در اقیانوس فرود آید 3700 کیلومتر را پیمود و نشان داد که جزیره گوآم که درفاصله 3400 کیلومتری محل پرتاب بود خارج از تیررس آن نیست.   «دکتر فولامور آسیا» تا به حال از هدف قراردادن این محل خودداری کرده است.  تنها ژاپنی ها بودند که صدای گوش خراش هشداردهنده های پرواز آن از بالای سرشان را شنیدند و درصورت بروز کمترین نقص فنی امکان داشت این موشک در خاکشان فرود آید.
 
«توییت بازی» و اظهارات جنجالی دونالد ترامپ پاسخی به تحریکات کیم جونگ اون است.  رییس جمهوری آمریکا به پیونگ یانگ وعده می دهد که «آتش و خشمی بپا خیزد که تابحال دیده نشده باشد» (8 اوت).  او پکن که عملکردش را خیلی ضعیف می بیند را تهدید می کند که پل های بازرگانی بین دوکشور را قطع کند زیرا «آنهایی که [با کره شمالی] داد و ستد می کنند، نمی توانند با ما نیز معامله داشته باشند» (3 سپتامبر) و به سئول نیز هشدار می دهد که راهبرد «کاهش تنش» مون جی- این، رییس جمهوری تازه منتخب کره جنوبی «راه به جایی نمی برد» (3 سپتامبر). 
 
روزگاری که ساکن کنونی کاخ سفید اعلام می کرد «حاضر است درصورت وجود شرایط مناسب با رهبر کره شمالی دیدار کند (1)» سپری شده است.  او به جای استفاده از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل در 19 سپتامبر برای ارسال پیام صلح ، روغن برروی آتش ریخت و حتی پیش از تحریم و مجازات تهدید کرد درصورتی که به خاک آمریکا یا متحدان آن حمله شود «کره شمالی را کاملا نابود خواهد کرد».  پنتاگون و کارشناسان آن ماموریت یافته اند درباره سناریوهای یک جنگ فراگیر یا مقطعی، پیشگیرانه یا دفاعی و حتی کشتن رهبران کره شمالی مطالعه کنند.  این درحالی است که آن کارشناسان نیز عقیده دارند که «همه گزینه ها بد هستند (2)».
 
فرانسه نیز(از پشت میز تحریر) هل من مبارزهای خود را دارد.  والری نیکه، مسئول بخش آسیای «بنیاد پژوهش های راهبردی» در یک سخنرانی (3) می گوید: «دربرابر کره شمالی، گزینه نظامی کم خطرترین است».  25 میلیون تن افرادی که در منطقه سئول، درکمتر از 60 کیلومتری مرز کره شمالی زندگی می کنند از این سخن قدردانی می نمایند.  حتی آقای استفان بنون، مشاور راهبردی پیشین رییس جمهوری آمریکا، که نمی توان او را در زمره صلح طلبان دانست براین نظر است که «راه حل نظامی وجود ندارد (4)».  چه اهمیتی دارد.  مانند آن رییس ستاد جنگ، چین شناس فرانسوی هم در رویای این است که بازسازی منطقه با یک کره شمالی بدون نیروی هسته ای و زمین خورده، چینی که بلندپروازی هایش درحد منطقه ای پایین آمده و کره جنوبی ای آسیب دیده اما راضی از این که «فراخوان های خیلی جدی مقابله به مثلش» شنیده شده و آمریکایی که در نقش دلخواه خود به عنوان فرشته صلح، بی گمان مانند عراق، ظاهر می شود [انجام شود].
 
به استثنای چند محافظه کار تندرو، اکثریت بزرگی در کره جنوبی از عوارض کاربرد گزینه نظامی به خوبی آگاهند.  درست است که آقای مون جی- این، کاربرد سامانه ضدموشکی «تاد» (Terminal High Altitude Area Defence) که درزمان انتخاب شدن به ریاست جمهوری در 10 مه گذشته به حالت تعلیق درآورده بود را پذیرفته ولی این امر خاصیتی جز افزایش اسلحه دربرابر اسلحه ندارد، اما او از رییس جمهوری آمریکا درخواست کرده که بدون «کمترین کار» یعنی «مشورت» با سئول هیچ تصمیمی نگیرد.  بنابر گفته یکی از مدیران وزارت اتحاد، رییس جمهوری کره جنوبی درنظر دارد «یک کمک انسان دوستانه 8 میلیون دلاری از طریق سازمان های بین المللی مانند یونیسف و برنامه غذایی جهانی برای کره شمالی بفرستد (5)».  رییس جمهوری از درپیش گرفتن سیاستی که خود آن را «دوگانه» می نامد و عبارت از فشار و گفتگو است صحبت می کند، اما با تن دادن به فشار آمریکا، همه اعتبار خود را ازدست می دهد.
 
 
فرصت های ازدست رفته
 
پروفسور پارک سون سونگ، از انستیتو مطالعات کره شمالی دانشگاه دونگ گوک سئول با استعدادی که برای استعاره دارد توضیح می دهد که: «رییس جمهوری مون خود را در جایگاه راننده قرارداده اما در خودروی خوبی نیست».  اومی باید «به واشنگتن فشار وارد کند» تا از سیاست همه یا هیچ خود دست بردارد زیرا هیچ بختی برای به دست آوردن تسلیم بی قید و شرط رهبر کره شمالی وجود ندارد.  بدون پی بردن به ریشه ها نمی توان به صورت صلح آمیز برای تنش ها راه حل پیدا کرد.
 
هرقدر هم که متناقض به نظرآید، پیونگ یانگ نه از سئول بلکه از ایالات متحده می ترسد.  رهبران کره شمالی آمریکا را قادر به این  می بینند که کشورشان را تسخیر کند و رژیمی سر کار آورد که کلا می توان آن را «بی بند و بار» توصیف کرد.  برنامه هسته ای ازدید آنها تنها بیمه عمر ممکن – نیروی طرف ضعیف دربرابر غول نظامی جهانی است.  آنها برای هر گوشی که آماده شنیدن باشد توضیح می دهند که به خاطر نداشتن این سلاح وحشتناک بود که عراق با دور زدن تضمین سازمان ملل توسط آمرکایی ها ویران شد.  برعکس، آمریکا ناگزیر شد با ایران که در شرف «هسته ای شدن» بود به گفتگو بپردازد.  درمورد لیبی، این کشور درسال 2003 از برنامه هسته ای خود دربرابر وعده پیوستن به جمع کشورهای درخور احترام، صرفنظر کرد.  یک مخاطب اهل کره شمالی که ترجیح می دهد ناشناس بماند می گوید: «می بینیم که چه برسرش آمد؛ می دانیم که وعده ها چه ارزشی دارند.  ما این همه فداکاری ها را برای این نکردیم که به آنجا برسیم».  امکان ندارد که راه رفته شده توسط تریپولی درپیش گرفته شود.
 
درواقع، مسئله هسته ای سازی منحصر به دوره آخرین وارث خاندان کیم نیست.  چنان که بروس کامینگ، تاریخ دان آمریکایی توضیح می دهد (6): «غالبا فراموش می شود که این ایالات متحده بود که درسال 1958، یعنی 5 سال پس از جنگ بیرحمانه کره شمالی و جنوبی و 15 سال پس از بمباران ناکازاکی و هیروشیما، برای نخستین بار سلاح های هسته ای را به «شبه جزیره کره» وارد کرد.  مسابقه هسته ای در آن زمان آغاز شد.
 
کره شمالی به صورت مخفیانه و با حمایت اتحاد شوروی، درعین امضای توافق عدم گسترش سلاح هسته ای (TNP) به کسب فناوری های لازم پرداخت.  فروپاشی اتحاد شوروی که نزدیک ترین متحد رژیم کره شمالی بود، این رژیم را متقاعد ساخت که باید کار را به سرانجام برساند.  کیم ایل سونگ، پدربزرگ رهبر کنونی به جرج اچ بوش [پدر] پیشنهاد کرد که مذاکراتی برای تبدیل ترک مخاصمه ای که به جنگ کره (1953-1950) پایان داد با یک توافق صلح تمام عیار انجام شود.  او با رد خشونت آمیز پیشنهاد خود روبرو شد و نخستین موشک خود را درسال 1993 پرتاب کرد (7).
 
رییس جمهوری ویلیام [بیل] کلینتون که در آغاز درصدد حفظ تنش با پیونگ یانگ بود، سرانجام درسال 1994 به چهارچوب توافقی دست یافت که حاصل آن قابل ملاحظه بود: توقف رآکتور یانگ بیون، که به عنوان مدرک جرم رژیم کره شمالی شمرده می شد، بازرسی از تاسیسات، ایجاد یک کنسرسیوم متشکل از دو کره، ایالات متحده، ژاپن و اتحادیه اروپا که مامور ساختن دومرکز هسته ای آب سبک برای تامین برقی بود که کشور به آن نیاز داشت، تامین نیازهای غذایی و نفتی و پیگیری گفتگوها برای عادی سازی روابط.  اما همه اینها هیچ گاه از مرحله حرف فراتر نرفت.  به این ترتیب، زمانی که در آوریل 1997کره شمالی درخواست عضویت در «بانک آسیایی توسعه» را داد تا برای رشد خود منبع تامین مالی داشته باشد، واشنگتن و توکیو آن را وتو کردند.  فیلیپ پونز، روزنامه نگار می نویسد (8): «کره شمالی تازه داشت خود را به روی جهان می گشود که با انزوا و خفقان ناشی از تحریم های بین المللی روبرو شد».  نیروگاه های برق نیز هرگز ساخته نشد. آقای جرج دبلیو بوش (پسر) پس از رسیدن به قدرت درپی یک رشته دستکاری ها (نشت اطلاعاتی که معلوم شد نادرست بوده و اتهامات تماما ساختگی تامین مالی تروریسم [9]) براین کار نقطه پایان نهاد.
 
درآن زمان محافظه کاران آمریکایی به این باور رسیده بودند که رژِیم کره شمالی، محروم شده از کمک اتحاد شوروی و درگیر با یک قحطی مرگبار می تواند زیرفشار تحریم ها سقوط کند.  این محاسبه اشتباه بود.  با بالاگرفتن احساسات ملی گرایانه و جمع شدن مردم گرد رهبران، بازگشت به دوره هسته ای اعلام شد.  کره شمالی درسال 2003 از «توافق منع گسترش سلاح هسته ای» (TNP) خارج شد و از هرگونه بازرسی  «آژانس بین المللی انرژی اتمی» (AIEA) سرباز زد.  سه سال بعد، این کشور دست به نخستین آزمایش هسته ای زیرزمینی خود زد؛ گامی مصمم درراه دستیابی به بمب اتمی برداشته شده بود.  این به مفهوم شکست نخستین دور «مذاکرات 6 جانبه» ( دو کره، ایالات متحده، ژاپن، روسیه و چین) با پادرمیانی چین بود که برای نخستین بار فعالانه وارد این کار شده بود.  رهبران چین دور دوم مذاکرات را نیز ترتیب دادند که در فوریه سال 2007 به توقف مرکز یانگ بیون و بازگشت بازرسان «آژانس بین المللی انرژی اتمی» (AIEA) دربرابر تحویل نفت و برداشته شدن بخشی از تحریم ها منجرشد.  یک بار دیگر، دولت بوش بی انعطافی نشان داد و ازاین که دولت کره شمالی را به عنوان یک دولت عادی بشناسد و تحریم ها را سبک تر کند خودداری کرد.  کره شمالی هم باز چماق اتمی خود را بالا برد و در ماه مه 2009 به دومین آزمایش هسته ای زیرزمینی دست زد و عصر تازه ای را آغاز کرد که درسال 2012  به یک توافق (غذا دربرابر توقف فعالیت هسته ای) منجر شد که مانند توافق های دیگر شکننده و ناپایدار بود.  دنباله ماجرا را می دانیم.  درهر مرحله، رهبران کره شمالی داو قمار را افزایش می دهند.
 
از سال 1993، دوازده قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه کره شمالی صادر شده است.  برخلاف همه انتظارها، چین به همه این قطعنامه ها – جز یکی درسال 1993 که از رای دادن به آن خودداری کرد – رای داده است.  این امر به معنی آن نیست که در اجرای همه تحریم ها مشارکت جدی داشته است.  گواه این امر، افزایش مداوم مبادلات بازرگانی دو کشور است که از 3.46 میلیارد دلار در سال 2010 به 6.53 میلیارد در سال 2013 رسیده و در سال 2016 کاهشی اندک (6.05 میلیارد دلار) داشته است.  از نیمه ماه فوریه امسال، خرید ذغال سنگ و درپی آن منسوجات و ماهی متوقف شده است.  با این حال، رهبران چین از بستن کامل شیر نفت، چنان که خواست آقای ترامپ است، خودداری کرده اند.
 
روابط خاص بین پیونگ یانگ و پکن، که در جریان جنگ کره از موجودیت همسایه خود به بهای گزاف دستکم یک میلیون کشته دفاع کرد، روابطی آمیخته از صمیمیت و نفرت کم و بیش پرده پوشی شده است.  پیونگ یانگ برای حفظ کامل استقلال خود گاه از اتحاد شوروی و گاه از چین استفاده کرده است.  امروز، کیم جونگ اون تنها روی خودش حساب می کند.  پس از به قدرت رسیدن او درسال 2011 و روی کارآمدن ژی جین پینگ در سال 2013، دو رهبر هرگز با هم دیدار نداشته اند و این امر درتاریخ دو کشور بی سابقه است.  رهبر کره شمالی حتی همه کسانی که در اطرافش متمایل به چین بوده اند را حذف کرده است.  ازاین جمله شوهرعمه اش جانگ سونگ- تاک است که درسال 2013 به شکلی نمایشی بازداشت و اعدام شد.  می توان گفت که کارآیی ابزارهای فشار پکن کمتر از آنچه که برخی فکر می کنند است.  مسئله روابط با این همسایه آزارنده که تا دیروز موضوعی ممنوعه بود، اکنون آشکارا بیان می شود.  ژانگ لیانگی، استاد مدرسه مرکزی حزب کمونیست چین بی پرده می گوید: «تحریم های اِعمال شده توسط چین، قدرت و انسجام ندارد (1)»، انتقادی که از سوی روشنفکری در این رده نادر محسوب می شود.  دیگران، از جمله پروفسور شی یین هونگ، از دانشگاه خلق (رنمین) پکن عقیده دارد که: «چین زیرفشار آمریکا تا جایی تسلیم شده... که تقریبا همه امکانات مانوور سیاسی را ازدست داده است».  در پکن گفته می شود که محافل نظامی به رها کردن پیونگ یانگ به دیده بدگمانی می نگرند و نتیجه آن را استقرار نیروهای آمریکایی در طول رودخانه یالو، مرز طبیعی بین کره و چین می دانند.
 
در آستانه کنگره نوزدهم حزب کمونیست چین (PCC) – که در 18 اکتبر آغاز می شود- آقای ژی جین پینگ با احتیاط کامل عمل می کند.  نشریه خیلی رسمی «گلوبال تایمز» یادآوری می کند که اگر «چین و ایالات متحده درباره خلع سلاح هسته ای شبه جزیره کره هم توافق کنند، درمورد چگونگی دستیابی به این هدف اختلاف خواهند داشت.  نظر واشنگتن این است که مشکل تنها با اِعمال تحریم های اقتصادی بیشتر حل می شود (...) [ولی] پکن فکر می کند که این کار تنها از راه گفتگو قابل انجام است (11)».  باید به یادآورد که ایده چینی «تعلیق دربرابر تعلیق» - توقف فعالیت های اتمی و موشکی دربرابر توقف مانوورهای مشترک آمریکا و کره جنوبی- است.  این ایده، اگر بتوان چنین گفت، نقش برآب شده است.
 
چنان که ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه به طور موجز می گوید: «کره شمالی ها ترجیح می علف بخورند» تا این که برنامه هسته ای خود را رها کنند.  روسیه که کمتر از چین در کره شمالی حضور دارد نیز نگران هسته ای شدن شبه جزیره کره است، اما هرگونه «دچار خفقان» کردن منجر به فروپاشی کره شمالی را رد می کند (12).  روسیه خواهان «گشوده شدن باب گفتگوی مستقیم» با رهبران کره شمالی است.  امانوئل ماکرون رییس جمهوری فرانسه نیز موضع مشابهی دارد (13).  با این حال، فرانسه که تنها کشور اروپایی (با استونی) است که کره شمالی را به رسمیت نشناخته، در وضعیتی نیست که وزنه ای برای یافتن راه حل باشد.  چگونه می بایست از بن بست بدر آمد؟
 
 
صلحی در سطح منطقه
 
مایه تاسف باشد یا نباشد، کره شمالی به جرگه قدرت های اتمی راه یافته است.  چنان که، درزمان خود پاکستان و هند این کار را کردند.  دهلی نو، با آن که امضاء کننده توافق منع گسترش سلاح هسته ای نبود، چندان با سختگیری آمریکا و دیگر کشورهای اتمی که تحریم هایش را لغو کردند روبرو نشد.  همسایه آن پاکستان مشمول این لطف نشد.  این یک بام و دو هوا کمک چندانی به باور به صمیمیت مداحان خلع سلاح نمی کند.  فزون براین، این نقطه ضعفی برای توافق منع گسترش سلاح هسته ای است که به 5 کشور این امتیاز را اعطاء کرده که چیزی را به دیگر کشورها تحمیل کنند که خود از انجام آن سرباز می زنند.  در 7 ژوییه گذشته توافقنامه ای به تصویب 122 کشور در سازمان ملل رسید که از اهمیتی خاص برخوردار است.  این توافق همه حکومت ها را ملزم می کند که زرادخانه خود را به صورت کنترل شده برچینند.
 
در انتظار وقوع این امر، پیونگ یانگ از یک نیروی بازدارندگی هسته ای برخوردار است.  به جای آن که برچیدن سلاح اتمی آن پیش شرط گفتگو اعلام شود، بهتر است مذاکراتی راهبردی درعین حال هم درمورد شناسایی رژیم انجام شود تا از وضعیت انزوا و طرد شدگی رهایی یابد و هم توافق صلحی مستحکم و و تعهد عدم تجاوز و خلع سلاح متقابل منعقد شود.  چهره پوشاندن به کاری نمی آید: قدرت ضربه زنی کره شمالی نظم آسیایی را برهم می زند.  توکیو که اکنون زیر چتر آمریکا است، امکان دارد مانند سئول دارای بمب خود شود.  اجتناب از هسته ای شدن زنجیره ای ایجاب می کند که به شیوه ای دیگر عمل شود.
 
درواقع، به نظر لی هی جئونگ، استاد علوم سیاسی و روابط بین المللی دانشگاه چونگ آنگ سئول: «اگر خود را تنها با مسئله کره شمالی درگیر کنیم، راه حلی وجود ندارد.  مسئله برسر استقرار صلح در منطقه ای است که شاهد اشغالگری ژاپن، [جنگ داخلی] در شبه جزیره و استقرار نیروهای آمریکایی بوده» و جنگ سرد را به خود دیده است.  باید راهی یافت که «همزیستی متعادل بین دو کره مستقل، ژاپن، چین و تعیین وزن و نقش حضور آمریکا حاصل شود».  این کار به ضرب موشک ها شدنی نیست.
 
 
 
مطلب زیر نقشه:
 
«توافق عدم گسترش سلاح های اتمی» (TNP) که از سال 1970 اعتبار یافته، مقرر می دارد که تنها حکومت های دارنده سلاح هسته ای پیش از اول ژانویه 1967 حق دنبال کردن برنامه خود را دارند.  این کشورها عبارتند از: چین، فرانسه، انگلستان، روسیه و ایالات متحده.  برخی از کشورها (هند، پاکستان، اسراییل و اکنون کره شمالی) به رغم مقررات   TNP به صورت مخفیانه به نیروی هسته ای دست یافته اند؛ کشورهایی دیگر، با آن که فناوری آن را در اختیار داشتند از آن منصرف شدند: سوئد (درسال 1968)، سوییس (1969)، آرژانتین (1983)، آفریقای جنوبی (1989) یا [برخی از جمهوری های جدا شده از] اتحاد جماهیر شوروی.  به موازات این امر واشنگتن شبکه ای از رادار و پایگاه های ضد موشکی در سراسر دنیا بناکرد.
 
بهترین شیوه مبارزه علیه گسترش سلاح های اتمی ممنوعیت آن برای همه است.  در 7 ژوییه 2017، 122 حکومت توافقنامه ای را در این زمینه در سازمان ملل متحد تصویب کردند که بدون آن که شگفت انگیز باشد، حکومت های دارای سلاح هسته ای به آن رای ندادند.
یک قدرت واقعی هسته ای
 
گفتگوی بدون پیش شرط با پیونگ یانگ
 
نویسنده:        Martine Bulard
 
برگردان:       شهباز نخعی
 
 
رییس جمهوری آمریکا از پشت بلندگوی سازمان ملل وعده «نابودی کامل کره شمالی» را داد.  توصیه رهبران فرانسه و روسیه پرداختن به گفتگو است اما آنها نیز توقف برنامه هسته ای را پیش شرط و نه هدف گفتگوها می دانند.  نظری که پیشتر با شکست روبرو شده است.
 
 
شیطان هسته ای از جعبه خود خارج شده.  آیا می توان آن را دوباره به جایش بازگرداند؟  فعالیت هسته ای «جمهوری خلقی دموکراتیک کره» (RPDC) مختص امروز نیست.  نخستین آزمایش آن به سال 1993 بازمی گردد.  اما، از سال گذشته آقای کیم جونگ اون به این فعالیت آهنگی لگام گسیخته داده است:  در مدت 20 ماه 10 موشک فضاپیمای برد متوسط یا میان قاره ای پرتاب و 3 آزمایش هسته ای انجام شده است.
 
این لگام گسیختگی با رژه نمایش نظامی و پخش مکرر تصاویر موشک ها و تانک ها (در 15 آوریل گذشته) و هیاهوی جنگ طلبانه و تهدید آمیز نسبت به شهرهای آمریکا همراه بوده است.  مرد قدرتمند پیونگ یانگ تهدید می کند که جزیره گوآم – پایگاه هوایی آمریکا در اقیانوس آرام – را «به خاکستر تبدیل کند».  موشک پرتاب شده در 14 سپتامبر پیش از آن که در اقیانوس فرود آید 3700 کیلومتر را پیمود و نشان داد که جزیره گوآم که درفاصله 3400 کیلومتری محل پرتاب بود خارج از تیررس آن نیست.   «دکتر فولامور آسیا» تا به حال از هدف قراردادن این محل خودداری کرده است.  تنها ژاپنی ها بودند که صدای گوش خراش هشداردهنده های پرواز آن از بالای سرشان را شنیدند و درصورت بروز کمترین نقص فنی امکان داشت این موشک در خاکشان فرود آید.
 
«توییت بازی» و اظهارات جنجالی دونالد ترامپ پاسخی به تحریکات کیم جونگ اون است.  رییس جمهوری آمریکا به پیونگ یانگ وعده می دهد که «آتش و خشمی بپا خیزد که تابحال دیده نشده باشد» (8 اوت).  او پکن که عملکردش را خیلی ضعیف می بیند را تهدید می کند که پل های بازرگانی بین دوکشور را قطع کند زیرا «آنهایی که [با کره شمالی] داد و ستد می کنند، نمی توانند با ما نیز معامله داشته باشند» (3 سپتامبر) و به سئول نیز هشدار می دهد که راهبرد «کاهش تنش» مون جی- این، رییس جمهوری تازه منتخب کره جنوبی «راه به جایی نمی برد» (3 سپتامبر). 
 
روزگاری که ساکن کنونی کاخ سفید اعلام می کرد «حاضر است درصورت وجود شرایط مناسب با رهبر کره شمالی دیدار کند (1)» سپری شده است.  او به جای استفاده از تریبون مجمع عمومی سازمان ملل در 19 سپتامبر برای ارسال پیام صلح ، روغن برروی آتش ریخت و حتی پیش از تحریم و مجازات تهدید کرد درصورتی که به خاک آمریکا یا متحدان آن حمله شود «کره شمالی را کاملا نابود خواهد کرد».  پنتاگون و کارشناسان آن ماموریت یافته اند درباره سناریوهای یک جنگ فراگیر یا مقطعی، پیشگیرانه یا دفاعی و حتی کشتن رهبران کره شمالی مطالعه کنند.  این درحالی است که آن کارشناسان نیز عقیده دارند که «همه گزینه ها بد هستند (2)».
 
فرانسه نیز(از پشت میز تحریر) هل من مبارزهای خود را دارد.  والری نیکه، مسئول بخش آسیای «بنیاد پژوهش های راهبردی» در یک سخنرانی (3) می گوید: «دربرابر کره شمالی، گزینه نظامی کم خطرترین است».  25 میلیون تن افرادی که در منطقه سئول، درکمتر از 60 کیلومتری مرز کره شمالی زندگی می کنند از این سخن قدردانی می نمایند.  حتی آقای استفان بنون، مشاور راهبردی پیشین رییس جمهوری آمریکا، که نمی توان او را در زمره صلح طلبان دانست براین نظر است که «راه حل نظامی وجود ندارد (4)».  چه اهمیتی دارد.  مانند آن رییس ستاد جنگ، چین شناس فرانسوی هم در رویای این است که بازسازی منطقه با یک کره شمالی بدون نیروی هسته ای و زمین خورده، چینی که بلندپروازی هایش درحد منطقه ای پایین آمده و کره جنوبی ای آسیب دیده اما راضی از این که «فراخوان های خیلی جدی مقابله به مثلش» شنیده شده و آمریکایی که در نقش دلخواه خود به عنوان فرشته صلح، بی گمان مانند عراق، ظاهر می شود [انجام شود].
 
به استثنای چند محافظه کار تندرو، اکثریت بزرگی در کره جنوبی از عوارض کاربرد گزینه نظامی به خوبی آگاهند.  درست است که آقای مون جی- این، کاربرد سامانه ضدموشکی «تاد» (Terminal High Altitude Area Defence) که درزمان انتخاب شدن به ریاست جمهوری در 10 مه گذشته به حالت تعلیق درآورده بود را پذیرفته ولی این امر خاصیتی جز افزایش اسلحه دربرابر اسلحه ندارد، اما او از رییس جمهوری آمریکا درخواست کرده که بدون «کمترین کار» یعنی «مشورت» با سئول هیچ تصمیمی نگیرد.  بنابر گفته یکی از مدیران وزارت اتحاد، رییس جمهوری کره جنوبی درنظر دارد «یک کمک انسان دوستانه 8 میلیون دلاری از طریق سازمان های بین المللی مانند یونیسف و برنامه غذایی جهانی برای کره شمالی بفرستد (5)».  رییس جمهوری از درپیش گرفتن سیاستی که خود آن را «دوگانه» می نامد و عبارت از فشار و گفتگو است صحبت می کند، اما با تن دادن به فشار آمریکا، همه اعتبار خود را ازدست می دهد.
 
 
فرصت های ازدست رفته
 
پروفسور پارک سون سونگ، از انستیتو مطالعات کره شمالی دانشگاه دونگ گوک سئول با استعدادی که برای استعاره دارد توضیح می دهد که: «رییس جمهوری مون خود را در جایگاه راننده قرارداده اما در خودروی خوبی نیست».  اومی باید «به واشنگتن فشار وارد کند» تا از سیاست همه یا هیچ خود دست بردارد زیرا هیچ بختی برای به دست آوردن تسلیم بی قید و شرط رهبر کره شمالی وجود ندارد.  بدون پی بردن به ریشه ها نمی توان به صورت صلح آمیز برای تنش ها راه حل پیدا کرد.
 
هرقدر هم که متناقض به نظرآید، پیونگ یانگ نه از سئول بلکه از ایالات متحده می ترسد.  رهبران کره شمالی آمریکا را قادر به این  می بینند که کشورشان را تسخیر کند و رژیمی سر کار آورد که کلا می توان آن را «بی بند و بار» توصیف کرد.  برنامه هسته ای ازدید آنها تنها بیمه عمر ممکن – نیروی طرف ضعیف دربرابر غول نظامی جهانی است.  آنها برای هر گوشی که آماده شنیدن باشد توضیح می دهند که به خاطر نداشتن این سلاح وحشتناک بود که عراق با دور زدن تضمین سازمان ملل توسط آمرکایی ها ویران شد.  برعکس، آمریکا ناگزیر شد با ایران که در شرف «هسته ای شدن» بود به گفتگو بپردازد.  درمورد لیبی، این کشور درسال 2003 از برنامه هسته ای خود دربرابر وعده پیوستن به جمع کشورهای درخور احترام، صرفنظر کرد.  یک مخاطب اهل کره شمالی که ترجیح می دهد ناشناس بماند می گوید: «می بینیم که چه برسرش آمد؛ می دانیم که وعده ها چه ارزشی دارند.  ما این همه فداکاری ها را برای این نکردیم که به آنجا برسیم».  امکان ندارد که راه رفته شده توسط تریپولی درپیش گرفته شود.
 
درواقع، مسئله هسته ای سازی منحصر به دوره آخرین وارث خاندان کیم نیست.  چنان که بروس کامینگ، تاریخ دان آمریکایی توضیح می دهد (6): «غالبا فراموش می شود که این ایالات متحده بود که درسال 1958، یعنی 5 سال پس از جنگ بیرحمانه کره شمالی و جنوبی و 15 سال پس از بمباران ناکازاکی و هیروشیما، برای نخستین بار سلاح های هسته ای را به «شبه جزیره کره» وارد کرد.  مسابقه هسته ای در آن زمان آغاز شد.
 
کره شمالی به صورت مخفیانه و با حمایت اتحاد شوروی، درعین امضای توافق عدم گسترش سلاح هسته ای (TNP) به کسب فناوری های لازم پرداخت.  فروپاشی اتحاد شوروی که نزدیک ترین متحد رژیم کره شمالی بود، این رژیم را متقاعد ساخت که باید کار را به سرانجام برساند.  کیم ایل سونگ، پدربزرگ رهبر کنونی به جرج اچ بوش [پدر] پیشنهاد کرد که مذاکراتی برای تبدیل ترک مخاصمه ای که به جنگ کره (1953-1950) پایان داد با یک توافق صلح تمام عیار انجام شود.  او با رد خشونت آمیز پیشنهاد خود روبرو شد و نخستین موشک خود را درسال 1993 پرتاب کرد (7).
 
رییس جمهوری ویلیام [بیل] کلینتون که در آغاز درصدد حفظ تنش با پیونگ یانگ بود، سرانجام درسال 1994 به چهارچوب توافقی دست یافت که حاصل آن قابل ملاحظه بود: توقف رآکتور یانگ بیون، که به عنوان مدرک جرم رژیم کره شمالی شمرده می شد، بازرسی از تاسیسات، ایجاد یک کنسرسیوم متشکل از دو کره، ایالات متحده، ژاپن و اتحادیه اروپا که مامور ساختن دومرکز هسته ای آب سبک برای تامین برقی بود که کشور به آن نیاز داشت، تامین نیازهای غذایی و نفتی و پیگیری گفتگوها برای عادی سازی روابط.  اما همه اینها هیچ گاه از مرحله حرف فراتر نرفت.  به این ترتیب، زمانی که در آوریل 1997کره شمالی درخواست عضویت در «بانک آسیایی توسعه» را داد تا برای رشد خود منبع تامین مالی داشته باشد، واشنگتن و توکیو آن را وتو کردند.  فیلیپ پونز، روزنامه نگار می نویسد (8): «کره شمالی تازه داشت خود را به روی جهان می گشود که با انزوا و خفقان ناشی از تحریم های بین المللی روبرو شد».  نیروگاه های برق نیز هرگز ساخته نشد. آقای جرج دبلیو بوش (پسر) پس از رسیدن به قدرت درپی یک رشته دستکاری ها (نشت اطلاعاتی که معلوم شد نادرست بوده و اتهامات تماما ساختگی تامین مالی تروریسم [9]) براین کار نقطه پایان نهاد.
 
درآن زمان محافظه کاران آمریکایی به این باور رسیده بودند که رژِیم کره شمالی، محروم شده از کمک اتحاد شوروی و درگیر با یک قحطی مرگبار می تواند زیرفشار تحریم ها سقوط کند.  این محاسبه اشتباه بود.  با بالاگرفتن احساسات ملی گرایانه و جمع شدن مردم گرد رهبران، بازگشت به دوره هسته ای اعلام شد.  کره شمالی درسال 2003 از «توافق منع گسترش سلاح هسته ای» (TNP) خارج شد و از هرگونه بازرسی  «آژانس بین المللی انرژی اتمی» (AIEA) سرباز زد.  سه سال بعد، این کشور دست به نخستین آزمایش هسته ای زیرزمینی خود زد؛ گامی مصمم درراه دستیابی به بمب اتمی برداشته شده بود.  این به مفهوم شکست نخستین دور «مذاکرات 6 جانبه» ( دو کره، ایالات متحده، ژاپن، روسیه و چین) با پادرمیانی چین بود که برای نخستین بار فعالانه وارد این کار شده بود.  رهبران چین دور دوم مذاکرات را نیز ترتیب دادند که در فوریه سال 2007 به توقف مرکز یانگ بیون و بازگشت بازرسان «آژانس بین المللی انرژی اتمی» (AIEA) دربرابر تحویل نفت و برداشته شدن بخشی از تحریم ها منجرشد.  یک بار دیگر، دولت بوش بی انعطافی نشان داد و ازاین که دولت کره شمالی را به عنوان یک دولت عادی بشناسد و تحریم ها را سبک تر کند خودداری کرد.  کره شمالی هم باز چماق اتمی خود را بالا برد و در ماه مه 2009 به دومین آزمایش هسته ای زیرزمینی دست زد و عصر تازه ای را آغاز کرد که درسال 2012  به یک توافق (غذا دربرابر توقف فعالیت هسته ای) منجر شد که مانند توافق های دیگر شکننده و ناپایدار بود.  دنباله ماجرا را می دانیم.  درهر مرحله، رهبران کره شمالی داو قمار را افزایش می دهند.
 
از سال 1993، دوازده قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه کره شمالی صادر شده است.  برخلاف همه انتظارها، چین به همه این قطعنامه ها – جز یکی درسال 1993 که از رای دادن به آن خودداری کرد – رای داده است.  این امر به معنی آن نیست که در اجرای همه تحریم ها مشارکت جدی داشته است.  گواه این امر، افزایش مداوم مبادلات بازرگانی دو کشور است که از 3.46 میلیارد دلار در سال 2010 به 6.53 میلیارد در سال 2013 رسیده و در سال 2016 کاهشی اندک (6.05 میلیارد دلار) داشته است.  از نیمه ماه فوریه امسال، خرید ذغال سنگ و درپی آن منسوجات و ماهی متوقف شده است.  با این حال، رهبران چین از بستن کامل شیر نفت، چنان که خواست آقای ترامپ است، خودداری کرده اند.
 
روابط خاص بین پیونگ یانگ و پکن، که در جریان جنگ کره از موجودیت همسایه خود به بهای گزاف دستکم یک میلیون کشته دفاع کرد، روابطی آمیخته از صمیمیت و نفرت کم و بیش پرده پوشی شده است.  پیونگ یانگ برای حفظ کامل استقلال خود گاه از اتحاد شوروی و گاه از چین استفاده کرده است.  امروز، کیم جونگ اون تنها روی خودش حساب می کند.  پس از به قدرت رسیدن او درسال 2011 و روی کارآمدن ژی جین پینگ در سال 2013، دو رهبر هرگز با هم دیدار نداشته اند و این امر درتاریخ دو کشور بی سابقه است.  رهبر کره شمالی حتی همه کسانی که در اطرافش متمایل به چین بوده اند را حذف کرده است.  ازاین جمله شوهرعمه اش جانگ سونگ- تاک است که درسال 2013 به شکلی نمایشی بازداشت و اعدام شد.  می توان گفت که کارآیی ابزارهای فشار پکن کمتر از آنچه که برخی فکر می کنند است.  مسئله روابط با این همسایه آزارنده که تا دیروز موضوعی ممنوعه بود، اکنون آشکارا بیان می شود.  ژانگ لیانگی، استاد مدرسه مرکزی حزب کمونیست چین بی پرده می گوید: «تحریم های اِعمال شده توسط چین، قدرت و انسجام ندارد (1)»، انتقادی که از سوی روشنفکری در این رده نادر محسوب می شود.  دیگران، از جمله پروفسور شی یین هونگ، از دانشگاه خلق (رنمین) پکن عقیده دارد که: «چین زیرفشار آمریکا تا جایی تسلیم شده... که تقریبا همه امکانات مانوور سیاسی را ازدست داده است».  در پکن گفته می شود که محافل نظامی به رها کردن پیونگ یانگ به دیده بدگمانی می نگرند و نتیجه آن را استقرار نیروهای آمریکایی در طول رودخانه یالو، مرز طبیعی بین کره و چین می دانند.
 
در آستانه کنگره نوزدهم حزب کمونیست چین (PCC) – که در 18 اکتبر آغاز می شود- آقای ژی جین پینگ با احتیاط کامل عمل می کند.  نشریه خیلی رسمی «گلوبال تایمز» یادآوری می کند که اگر «چین و ایالات متحده درباره خلع سلاح هسته ای شبه جزیره کره هم توافق کنند، درمورد چگونگی دستیابی به این هدف اختلاف خواهند داشت.  نظر واشنگتن این است که مشکل تنها با اِعمال تحریم های اقتصادی بیشتر حل می شود (...) [ولی] پکن فکر می کند که این کار تنها از راه گفتگو قابل انجام است (11)».  باید به یادآورد که ایده چینی «تعلیق دربرابر تعلیق» - توقف فعالیت های اتمی و موشکی دربرابر توقف مانوورهای مشترک آمریکا و کره جنوبی- است.  این ایده، اگر بتوان چنین گفت، نقش برآب شده است.
 
چنان که ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه به طور موجز می گوید: «کره شمالی ها ترجیح می علف بخورند» تا این که برنامه هسته ای خود را رها کنند.  روسیه که کمتر از چین در کره شمالی حضور دارد نیز نگران هسته ای شدن شبه جزیره کره است، اما هرگونه «دچار خفقان» کردن منجر به فروپاشی کره شمالی را رد می کند (12).  روسیه خواهان «گشوده شدن باب گفتگوی مستقیم» با رهبران کره شمالی است.  امانوئل ماکرون رییس جمهوری فرانسه نیز موضع مشابهی دارد (13).  با این حال، فرانسه که تنها کشور اروپایی (با استونی) است که کره شمالی را به رسمیت نشناخته، در وضعیتی نیست که وزنه ای برای یافتن راه حل باشد.  چگونه می بایست از بن بست بدر آمد؟
 
 
صلحی در سطح منطقه
 
مایه تاسف باشد یا نباشد، کره شمالی به جرگه قدرت های اتمی راه یافته است.  چنان که، درزمان خود پاکستان و هند این کار را کردند.  دهلی نو، با آن که امضاء کننده توافق منع گسترش سلاح هسته ای نبود، چندان با سختگیری آمریکا و دیگر کشورهای اتمی که تحریم هایش را لغو کردند روبرو نشد.  همسایه آن پاکستان مشمول این لطف نشد.  این یک بام و دو هوا کمک چندانی به باور به صمیمیت مداحان خلع سلاح نمی کند.  فزون براین، این نقطه ضعفی برای توافق منع گسترش سلاح هسته ای است که به 5 کشور این امتیاز را اعطاء کرده که چیزی را به دیگر کشورها تحمیل کنند که خود از انجام آن سرباز می زنند.  در 7 ژوییه گذشته توافقنامه ای به تصویب 122 کشور در سازمان ملل رسید که از اهمیتی خاص برخوردار است.  این توافق همه حکومت ها را ملزم می کند که زرادخانه خود را به صورت کنترل شده برچینند.
 
در انتظار وقوع این امر، پیونگ یانگ از یک نیروی بازدارندگی هسته ای برخوردار است.  به جای آن که برچیدن سلاح اتمی آن پیش شرط گفتگو اعلام شود، بهتر است مذاکراتی راهبردی درعین حال هم درمورد شناسایی رژیم انجام شود تا از وضعیت انزوا و طرد شدگی رهایی یابد و هم توافق صلحی مستحکم و و تعهد عدم تجاوز و خلع سلاح متقابل منعقد شود.  چهره پوشاندن به کاری نمی آید: قدرت ضربه زنی کره شمالی نظم آسیایی را برهم می زند.  توکیو که اکنون زیر چتر آمریکا است، امکان دارد مانند سئول دارای بمب خود شود.  اجتناب از هسته ای شدن زنجیره ای ایجاب می کند که به شیوه ای دیگر عمل شود.
 
درواقع، به نظر لی هی جئونگ، استاد علوم سیاسی و روابط بین المللی دانشگاه چونگ آنگ سئول: «اگر خود را تنها با مسئله کره شمالی درگیر کنیم، راه حلی وجود ندارد.  مسئله برسر استقرار صلح در منطقه ای است که شاهد اشغالگری ژاپن، [جنگ داخلی] در شبه جزیره و استقرار نیروهای آمریکایی بوده» و جنگ سرد را به خود دیده است.  باید راهی یافت که «همزیستی متعادل بین دو کره مستقل، ژاپن، چین و تعیین وزن و نقش حضور آمریکا حاصل شود».  این کار به ضرب موشک ها شدنی نیست.
 
 
 
مطلب زیر نقشه:
 
«توافق عدم گسترش سلاح های اتمی» (TNP) که از سال 1970 اعتبار یافته، مقرر می دارد که تنها حکومت های دارنده سلاح هسته ای پیش از اول ژانویه 1967 حق دنبال کردن برنامه خود را دارند.  این کشورها عبارتند از: چین، فرانسه، انگلستان، روسیه و ایالات متحده.  برخی از کشورها (هند، پاکستان، اسراییل و اکنون کره شمالی) به رغم مقررات   TNP به صورت مخفیانه به نیروی هسته ای دست یافته اند؛ کشورهایی دیگر، با آن که فناوری آن را در اختیار داشتند از آن منصرف شدند: سوئد (درسال 1968)، سوییس (1969)، آرژانتین (1983)، آفریقای جنوبی (1989) یا [برخی از جمهوری های جدا شده از] اتحاد جماهیر شوروی.  به موازات این امر واشنگتن شبکه ای از رادار و پایگاه های ضد موشکی در سراسر دنیا بناکرد.
 
بهترین شیوه مبارزه علیه گسترش سلاح های اتمی ممنوعیت آن برای همه است.  در 7 ژوییه 2017، 122 حکومت توافقنامه ای را در این زمینه در سازمان ملل متحد تصویب کردند که بدون آن که شگفت انگیز باشد، حکومت های دارای سلاح هسته ای به آن رای ندادند.

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب  در سایت پژواک ایران