سریال های آبگوشتیِ چند منظوره ترکیه ای،(1)
فریدون رستگار

از بازی های غریب روزگار یکی این است که تمامی نعمات وعده داده شده در انقلاب اسلامی، سفرۀ مردم امارات متحده عربی، ترکیه، هندوستان، چین، روسیه و ... را رنگین ساخته و کماکان نیز می سازد؛ اما در مقابل به حول قوه الهی، بلایای آن انقلاب همان یک لقمه نان ساده مردم بینوای انقلاب کرده ایران را نیز آغشته به خون نموده است. و از آن مصیبت بار تر آنکه آفت ولایت مطلقه فقیه گذشته از زنده ها دامن امواتی، حتی باستانی که دستشان از دار دنیا کوتاه شده است را نیز رها نمی نماید و در گور هم گریبان آنها را همچنان محکم چسبیده است!

***

سینمای ایران در زمان شاه(2) با تمام کاستی هایی که داشت برای هر طبقه از مردم فیلم های ویژه آنها را ارائه می داد، فیلم های آبگوشتی فردین و منوچهر وثوق، بیک ایمانوردی و ... برای گروهی و طبیعت بی جان، مغول ها، باغ سنگی(فیلمی که سیاست تقسیم اراضی شاه را به شدت به نقد می کشید. مدعیان آزادی در جمهوری اسلامی اگر جرأت دارند فیلمی مشابه "باغ سنگی" در اعتراض به سیاستهای مخرب داخلی و بین المللی جمهوری اسلامی بسازند)، خاک، گاو، آقای هالو، قیصر، رگبار، دایره مینا، چشمه و ... برای جمعی دیگر. از آن مهمتر برنامه های بسیار متنوع و جذاب تلویزیون ملی با تنها 9200 پرسنل متخصص و کارشناس در سراسر ایران، نه  فقط سرآمد همه رسانه های تصویری آسیا بود بلکه به جرأت می توان ادعا نمود که در همان زمان از جهت تکنیک فیلمبرداری و محتوای برنامه ها پوشش و ظاهر آراسته مجریان از بسیاری از کشورهای اروپايی نیز پیشرفته تر بود. شاهد این مدعا این است که پس از گذشت حدود 40 سال، شوهای تلویزیونی آنزمان در حال حاضر نیز شانه به شانه بهترین های اروپا می ساید.

در اوایل انقلاب که موجی از همه چیز ستیزی بر فضای پر التهابِ ایرانِ انقلاب زده حاکم بود، مردم که از جو بی نشاط و به طور مطلق خالی از موسیقی شاد به ستوه آمده بودند، تنها راه گریز از این افسردگی قبرستانی را شرکت در برنامه یک گروه بند باز شمالی یافته بودند که در فرصت های مناسبی از برنامه خود موزیک زندۀ شاد شمالی اجرا می کرد! تماشاگران نیز که همواره به عشق شنیدن همان موسیقی شاد به تماشای این برنامه بند بازی می آمدند با کف زدن های ممتد اجرای موسیقی زنده را همراهی می کردند و دلی از عزا در می آوردند. به عبارت بهتر آنها نه از حب بندبازی که از بغض مرگ موسیقی شاد، همواره سالن محل اجرای این برنامه را پر می کردند!

پس از گذشت 40 سال از آن انقلاب کذایی، مردمان به گروگان اسلام ولایی در آمده ایران در ادامه مسیر تماشای همان برنامه بندبازی به ناچار کشانده شده اند به نشستن پای سریال های مبتذل ترکیه ای! و باز هم نه از حب آن سریالها که از بغض برنامه های بی نشاط تلویزیون جمهوری اسلامی که با 48000 پرسنل متخصص ریا و تزویر و وابستگی به این مقام یا آن آیت الله یا سردار، تنها هنری که در ارائه آن موفق بوده اند همانا گریزاندن مردم از تماشای این رسانه غیر ملی بوده است!

نگارنده در این مقاله قصد به نقد کشیدن محتوای سریال های مبتذل ترکیه ای را ندارد که در واقع نیازی نیز به این کار نیست. زیرا که مهمل نیازی به نقد ندارد و در کلیت خود مردود است. بلکه هدف انداختن نیم نگاهی به برخی از پیام های تبلیغاتی در مسیر منافع ملی ترکیه  است در این سریال ها.

گذشته از خود موضوع و رخدادهای درون چنین سریال هایی، با تمام کاستی ها و بد آموزی ها و گاف های کودکانه اشان، سناریو نویسان و کارگردانان با هوش ترکیه ای با زیرکی قابل تحسینی پیام های تبلیغاتی اثرگذاری را در دل رخدادهای سریال پررنگ نموده و به نحو شایسته ای به  بینندگان منتقل می نمایند. تبلیغ برای جذب توریست به ترکیه مهمترین پیام این سریال ها است که کارگردانان در حد مطلوب از پس اجرای آن برآمده اند.

سکونت خانواده های ثروتمند در منازل زیبای کاخ مانند، تعیین محل ملاقات کارآکتورهای این سریال ها در رستوران های مدرن و لوکس یا سنتی در کنار تنگه بُسفر، بعضاً در غارهای رستوران شده و در اکثر آنها توأم با میگساری، اقامت هنرپیشگان به بهانه های گوناگون در هتل های مجلل و نشان دادن لابی های شیک و نمای بیرونی این هتل ها، برگزاری جشن های عروسی در مناطق زیبای کوهستانی و کوشش برای شناساندن موزیک و رقص سنتی ترکیه ای که در این مجالس برگزار می گردد به بینندگان، رقص و موسیقی غربی در دیسکوتک ها و خودنمایی دختران شیک پوش تنها در آن محیط پرهیجان و وسوسه انگیز(جذب کننده جوانان ایرانی محروم از اینگونه خوشگذرانی ها)، قایقرانی توأم با تفریح بر روی کانال بُسفر، تعریف جا به جای بازیگران در هنگام صرف غذا ها و شیرینی های سنتی ترکیه ای از خوشمزگی آنها(3)، نشان دادن فرهنگ خانوادگی در ترکیه و شناساندن آن به بینندگان از جمله احترام در خور تقدیر فرزندان به والدین و بزرگترها، مزون های لاکچری ویژه استفاده مشتریان کلاس بالا، مردانی بسیار شیک پوش به همراه زنان و دخترانی که صحنه به صحنه لباس های آخرین مد ترکیه ای به همراه کیف و کفش های مناسب آن به تن می کنند به طوری که محیط اجرای سریالها به نوعی سالن نمایش مد مردانه و زنانه تبدیل گردیده، مداوای بیماران در بیمارستان هایی مجهز و شیک که مهارت و دانش پزشکان شان غیر مستقیم به رخ بینندگان کشیده می شود، انتخاب شهرهای کوچک با فضای دلنشین و جذاب باستانی و گزینش ارگ های قدیمی جهت محل زندگی کاراکتورهای اصلی فیلم، نشان دادن طبیعت زیبای اطراف آن شهرهای کوچک، ماساژ در منزل و کلاب های مربوطه توسط ماسوژورهای حرفه ای، به تماشا گذاشتن جاذبه های توریستی تاریخی در استانبول در جا به جای سریال ها و... .

مجموعه تبلیغات مورد اشاره بالا به بینندگان از هر طبقه سنی به ویژه ایرانیانی که در حال حاضر در جامعه ای که به زور سعی می گردد دست کم در ظاهر مشابه صدر اسلام بشود زندگی می کنند؛ می فهماند که تمامی شرایط و آزادی های مورد لزوم، حتی با هدف فسق و فجور، برای لذت بردن از سفر به ترکیه در این کشور فراهم است. به طوری که این تبلیغات آنچنان در ذهن بیننده جا افتاده و تأثیر مثبت خود را می گذارد که حتی آن دسته از مخاطبانی که قبلا به استانبول و سایر مناطق توریستی ترکیه مسافرت کرده اند را نیز به شدت تشویق می نماید که سفری دوباره به آن شهر/کشور بنمایند.

در این تردیدی نیست که تهیه کنندگان این گونه سریال ها از کمک های مالی صاحبان آن دسته از هتل هایی که در طول سریالها نشان داده می شوند و به طور غیر مستقیم برایشان تبلیغ می شود هم بر خوردار می گردند.

نکته دیگر اینکه به نظر می رسد نمایندگان فروش برند ماشین های گوناگونی که بازیگران در سریال از آنها استفاده می کنند(4) نیز بخشی از بودجه ساخت این سریال ها را تامین می نمایند. چرا که در برخی از سریالها که چنین توافقی بین نمایندگان فروش ماشین های مورد استفاده در سریال با تهیه کننده صورت نگرفته است علامت مشخصه برند آن ماشین ها مخدوش و غیر قابل تشخیص می گردند. همین موضوع در مورد نوشیدن ودکای  ترکیه ای راکی که از شکل ظاهری شیری رنگ آن مشخص است نیز صادق می باشد. زیرا در پاره ای از سریال ها تصویر لیوان های پر از راکی مخدوش می گردد که مسلماً از سر احترام به تحریم شرب مسکرات در اسلام نیست؛ چرا که امری عمومی در این سریال ها نمی باشد.

در این راستا سیاست گذاری و برنامه ریزی اصولی و کاملاً در مسیر منافع ملی از سوی مقامات ذیربط دولت ترکیه تا به آن حد کارساز بوده که از آن اندک میراث فرهنگی و جاذبه های گردشگری کشور ترکیه به نحوی شایسته ای برای جذب توریست و درآمدهای قابل اعتنای آن استفاده می نمایند. برای نمونه گردشگران خارجی ترکیه در سال گذشته بالغ بر ۶.۵ میلیارد دلار در این کشور فقط پول غذا داده‌اند که این رقم قابل توجه، معادل کل درآمد گردشگری ایران از ورود مسافران خارجی است!(5)

و اما جمهوری اسلامی ایران همچنان با کینه و نفرت تمام در حال امحاء معنوی و فیزیکی میراث فرهنگی بی نظیر تمدن باستانی ایرانزمین است. بلاهت مقامات مربوطه تا بدان حد است که همان صنعت "گردشگری حلالِ" مورد نظر خود را هم با تسخیر سفارت عربستان و برانگیختن دشمنی اکثر کشورهای عرب مسلمان بر علیه خودشان نابود نموده اند! به طوری که هتل های شهر مشهد، مرکز گردشگری حلال برای شیعیان جهان بلااستفاده باقی مانده و در معرض ورشکستگی قرار گرفته اند.

در خاتمه بد نیست که بازگو گردد که اگر چه در سریال های ساخت جمهوری اسلامی خروج هنرمندان ایرانی زن از حمام با حجاب و لباس کامل اسلامی، بر خاستن آنها از بستر، دراز کشیدنشان بر تخت بیمارستان در وضعیت بیماری یا جراحت در اثر یک حادثه با همین هیئت بیشتر به صحنه ای تراژدی- کمدی می ماند تا احترام به حجاب اجباری، در سریالهای ترکیه ای هم آشپزی، بچه داری و ...  هنرپیشگان زن با لباسهای مجلسی آخرین مدل آنهم با کفش پاشنه بلند نیز به همان نسبت مضحک به نظر می رسد!

فریدون رستگار

پی نوشت ها:

1- نگارنده برای نوشتن این مقاله به ناچار زجر تماشای بخش هایی  گزینشی از چند سریال معروف ترکیه ای را بر خود هموار نموده است!

2- عده ای به ناحق بر این عقیده هستند که سینمای امروز جمهوری اسلامی بسیار هنری تر و معقول تر از فیلم های زمان شاه است. باید توجه داشت که این گروه عامل گذشت زمان را به طور کلی از استدلال خودشان حذف کرده اند. به عبارت دیگر سینمای ایران را در همان 40 سال پیش متوقف می نمایند و آنرا با پیشرفت سینمای جمهوری اسلامی، بعضا با خلاقیت همان کارگردانان زمان شاه، در طول این 40 سال عمر جمهوری اسلامی مقایسه می نمایند که بی گمان قیاسی مع الفارق است. از آن گذشته با سند و مدرک می توان ادعا نمود که تمامی فیلمهای سینمایی تولید شده در جمهوری اسلامی با کپی برداری از سناریو فیلم های هالیوودی ساخته شده است.

3- آن طوری که دوستان اروپا نشین نقل می کنند در پیش از برقراری تحریم های "انرژی هسته اس حق مسلم ماست" خوراکی های کنسروی و خشکبار محصول ایران در تمامی فروشگاههای بزرگ مواد غذایی به وفور یافت می شده است. اما در اثر نعمت تحریم ها همه آنها ناپدید شده و جای آنها را کنسرو ها و خشکبار تولید ترکیه تصرف نموده است. اخیرا نیز تولید و فروش دوغ های ترکیه (آی ران)، انواع بورک و سیمیت در فروشگاههای بزرگ طرفدار پیدا کرده است.

 4- در چند نمونه از این سریال ها که زندگی مردم استانبول را در سالهای دهه 50 خورشیدی نشان می داد، به وضوح می شد مشاهده کرد که تلویزیون و ماشین شخصی در استانبول آنزمان کالاهایی بسیار لوکس و تجمّلی به حساب می آمده که صرفا طبقات مرفه و ثروتمند جامعه از آن استفاده می کرده اند. در حالی که در همان زمان تلویزیون سیاه سفید و رنگی(از 1354 خورشیدی) در خود ایران تولید می شد و در اکثر منازل ایران وجود داشت.

مقاله ای بسیار سودمند برای علاقمندان به این مطلب: http://miana.ir/?p=143293- 5-

 

 

منبع:پژواک ایران