مرثیه بهار
خالد بایزیدی
منبع:پژواک ایران
مرثیه بهار
بهار آمد! اما گل های با غچه پژمرده اند
بهار آمد! اما ماهیهای طاقچه مرده اند
«دلیر»درین بهاربجزصدای زاغ سار نمی آیدبگوش
ازبهارچه بگویم:بهاررابه زاغچه سپرده اند
بیش ازنیم سده است که کبوتران عشق وآزادی سرزمینم بهارراندیده اند
وهمیشه درزیرخش خش برگهای زرد به استقبال پائیزبی هنگام دفته اند
وگل های آلاله ونسترن رادرزیربرگهای زرد مدفون کرده اندوهرگاه که
خواسته اند:سرودبهار را سردهند زاغ سارهای...ازآن سوی جنگل مرثیه
بهارراخوانده اند...خنده هارا بر روی لبها کشته اند ومرثیه ها را گریه ها را
اندوه وماتم ها را برلبها نشانده اند ورقص وپایکوبی راشادی وشادمانی را
ازمیان برداشته اند.وعزاوماتم واندوه را جلیگزین نموده اند.وهرچه شادی و
شادمانی است ازمیان فرهنگ لغات...ازمیان ترانه هاوشعرهاوغزلهاست
برداشته اندوادبیات مارا به یک پارچه مرثیه خوانی تبدیل کرده اندواکنون
می بایدمرثیه ی دوهزاروپانصد سال پیش را بدوش بکشیم ...وهرگاه هم
یارای حمل اش رانداشته باشیم باید تاوان آن را که اعدام وشلاق وتهدیدو
اهانت وتحقیراست.بپردازیم وکوهه ای ازخاکستررابرآتش نوروزمان بپاشند
که دیگرنویدنوروروشنایی سرندهیم وهمواره درتاریکی وظلمت همانند:
خفاشان بمانیم وازنوروروشنایی هراس داشته باشیم.باری بیش ازنیم سده است
که همیشه ازپشت میله های زندان نظاره گرآمدن بهار بوده ایم ونوای خوش
بلبل راهمیشه درکنج قفس ها شنیده ایم وگاهی هم پروبال زدن کبوترکه به.
استقبال بهاربرود...ولی باشلاق وباتوم وتهدید صیادان خون آشام مواجه
شده وگریان وناامید به آسمان آبی نگاه کرده که خالی ازپروازپرندگان است
که امیدوارم یکی ازاین نوروزهای باستانی این ضحاکان تشنه به خون جوانان
ناکام ازبین بروندوکاوه های شهرباشادی وهلهله بارقص وپایکوبی بهارا ن را
خجسته بگویند..ایدون باد
....................................... منبع:پژواک ایران فهرست مطالب خالد بایزیدی در سایت پژواک ایران * چندکوتاه سروده ی تازه [2018 Apr] |