پیشانی ار  ز داغ  گناهی سیه  شود            بهتر ز داغ مُهر نماز  از   سر  ریا
نام خدا نبُردن از آن به  که زیر لب           بهر فریبِ  خلق  بگوئی  خدا،   خدا 
مائیم … ما که طعنه زاهد شنیده ایم           مائیم … ما که جامه تقوی دریده ایم
زیرا درون جامه بجز  پیکر  فریب           زین  هادیان   راهِ حقیقت،  ندیده ایم! (فروغ فرخزاد)
***
همانگونه که می دانید با تصویب مقامات ورزشی– سیاسی جمهوری اسلامی و موافقت فدراسیون جهانی فوتبال، تصویر یوزپلنگ ایرانی به عنوان نماد تیم ملی فوتبال ایران بر روی پیراهن آن تیم که در مسابقات جام جهانی 2014 برزیل شرکت نموده بود، نقش بسته است، هر چند بسیار کمرنگ که به درستی قابل رویت نیز نیست!

هموطنان گرامی نباید فریب این ترفند حکومت ایران برباد ده جمهوری اسلامی و تبلیغات گسترده تلویزیون میلی- پادگانی نظام را در این مورد بخورند. چرا که حکومت آخوندی کوچکترین ارزشی برای کل مقوله محیط زیستِ سرزمین ایران قایل نیست چه برسد به انقراض نسل یوزپلنگ ایرانی. نابود سازی محیط زیستِ ارزشمند ایران به خاطر یک مُشت جیفه دنیوی، یکی از مأموریت های نانوشته این رژیم غارتگر و ویرانگر است.

بی گمان همگان به وضوح شاهد سلاخی جنگل های زیبای ایران بوده اند و آپارتمان سازی و کاشت برجهای بلند به جای درختانشان، حفر بی رویه چاه های عمیق در زمین های متعلق به تافته های جدابافته رژیم از جمله مزرعه پرورش شترمرغ محمد جواد لاریجانی، احداث 590 سدِ به عمد کارشناسی نشده بر روی رودخانه ها که نه تنها سینه هیچ زمین زراعتی تشنه ای که در مالکیت کشاورزان واقعی باشد، از آب آن سدها سیراب نمی گردد، بلکه بخش اعظم زمین های کشاورزی یی که از آب دریاچه پشت این سدها استفاده می کند متعلق به طایفه  از ما بهتران حکومت به ویژه روحانیون است. گذشته از فاجعه سد گتوند؛ از دیگر پیآمدهای نامطلوب یکی از این سدها، سد سیوند به زیر آب بردن بخشهایی از میراث فرهنگی گرانبهای کشور ما و آثار بازمانده از تاریخ ایران باستان می باشد که فاجعه ای غیر قابل جبران است.

 نتیجه تأسفبارتر این سدسازیهای بی رویه خشک شدن دریاچه هایی است که ریزشگاه نهایی این رودخانه ها هستند. کارشناسان محیط زیست هشدار داده اند که اگر همه آن یک هزار و 271  سدّی که طبق اظهار شرکت مدیریت منابع آب ایران (وابسته به وزارت نیرو)، رژیم برنامه ساخت آنها را در دستور کار خود دارد احداث بشوند، تمامی رودخانه ها و دریاچه های موجود در کل ایران به تدریج خشک خواهد گردید. تصویری از پیش درآمد این فاجعۀ محیط زیستی، در گزارش مورخ 13 فروردین 93 سایت "خانه ملت" (خبرگزاری مجلس شورای آخوندی) رسماً در مقابل دیدگان عموم ملت ایران قرارداده شده است: « از۴۰ تالاب موجود در ایران، حدود ۲۰ تا ۸۰ درصد آن خشک شده است.»
از سوی دیگر مطابق اظهارات دکتر محمد هادی حیدرزاده، مدیرکل محیط زیست استان تهران:« متاسفانه تهران کمبود آب دارد که این به خاطرخشکسالی و حفر چاه های عمیق است که تا 300 متر هم گاهی پایین رفتند. تهران در آستانه بیابان شدن قرار دارد و در 10 سال آینده دشت مشهد تبدیل به بیابان می شود.»

رژیم اسلامی در جدیدترین اقدام خود جهت هر چه بیشتر ویران سازی محیط زیست ایران، سرگرم به خرج دادن شاهکار استثنایی دیگری می باشد: مطابق گزارش سایت خبری- تحلیلی فرارو« امروز جایی دیگر از سرزمین ایران در معرض تخریب قرار گرفته، جایی که روزگاری قدمگاه آرش کمانگیر بود و دیو سپید پای دربند و گنبد گیتی و امروز به محل تاخت و تاز تخریب کنندگان محیط زیست بدل شده است. در دامنه شمالی شرقی‌اش و در نزدیکی روستای ملار، حفره‌ای به عمق 150 متر کنده شده تا خاکش که به لطف گدازه‌های آتشفشانی دماوند، پوکه معدنی با کیفیتی است، سقف خانه‌هایی را بپوشاند. حال چه باک اگر سودی کلان عاید معدن‌داری کند که علیرغم مخالفت سازمان محیط زیست و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که هرگونه بهره‌برداری از ارتفاع 2200 متر به بالا در قله دماوند را ممنوع و ابلاغ نمود با چند لودر و بولدوزر و کامیون به کار تخریب دماوند گمارده است. به دنبال ثبت جهانی کوه دماوند در یونسکو رفته‌ایم، اما شاید خبر نداشته باشیم که [نماینده] یونسکو اگر بیاید و ببیند از کوهی که به دنبال ثبت جهانی اش هستیم روزانه بیش از سیصد کامیون پوکه معدنی برداشت می‌شود، از همان راهی که آمده باز خواهد گشت.»

طبق گزارش های متعدد از جمله روزنامه جام جم: «خاک جزیره هرمز بدون هر گونه نظارتی به امارات و کشورهای اروپایی فروخته می شود»

در اینجا بخشی از یک مقاله تحقیقی را جهت آشکارتر نشان دادن وضعیت فاجعه بار محیط زیست در ایران نقل می نماید: «آمارهايی که از وضعیت محيط زيست ارائه می‌شوند، به حدی دهشتناک است، که جز فاجعه نهايی و يا مرگ دستجمعی، چيزی بر آن نمی‌توان گذاشت. در يادداشتی که روز سيزده بدر امسال در صفحه فيس بوک گذاشتم، توجه دوستان را به فهرستی از تخريب محيط زيست جلب کردم، که هر يک به تنهايی روايت روشنی از يک فاجعه بزرگ ارائه می‌داد. اکنون توجه شما را به اين فهرست جلب می‌کنم: بنا به منابع رسمی، ۷۵ درصد از سرزمين ايران کويری است. فاجعه از جايی آغاز می‌شود که سالانه بر وسعت کوير در ايران بشدت افزوده می‌شود. هر سال يک و نيم ميليون هکتار (۹ درصد) از خاکهای مرغوب ايران به بيابان تبديل ميشود و سالانه يک تا يک و نيم هکتار به مساحت کويرهای ايران افزوده ميشود. اين در حالی است که برای تشکيل هر سانت خاک ۱۰۰ سال زمان لازم است.

• خبرگزاری تسنیم: محمد شاعری؛ سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: در حال حاضر 70 درصد از دریاچه ارومیه خشک شده و حداکثر 30 درصد آن باقی مانده است که علل آن هم مدیریت ناصحیح منابع آبی، توسعه بی‌رویه اراضی کشاورزی از حدود 300 هزار هکتار به 700 هزار هکتار،استفاده بی‌رویه از آبهای زیرزمینی، کاهش بارندگی و تغییر اقلیم در کشور است.

• تخريب جنگل‌ها از سوی مافياهای تجاری روزافزون شده است، در هر ثانيه ۳۶۰ متر مربع از سطح جنگلها و مراتع کشور تخريب ميشوند .در هر ۵ سال يک ميليون هکتار از جنگلهای ايران نابود ميشود. سالانه يک و نيم درصد از جنگلهای ايران از دست ميرود. اگر اين روند ادامه يابد در ۶۰ سال آينده اثری از جنگلهای امروز ايران باقی نخواهد ماند. در حال حاضر با تخريب ۳۳ درصد از جنگلهای ايران، وسعت ۱۸ ميليون هکتاری اين جنگلها به ۱۲ ميليون هکتار کاهش يافته است. آقای دکتر ناصر کرمی، روزنامه‌نگار و اقليم‌شناس معتقد است: «تصور می‌کنم مشکل تخريب جنگل‌ها در اکثر نقاط جهان وجود دارد، اما چرا ايران که از نظر نسبت مساحت جنگل به کل مساحت کشور حتی در شمار ۱۰۰ کشور اول برخوردار از پهنه‌های جنگلی نيست، اما در شمار شش کشور اول مخرب جنگل قرار دارد؟»

بر اساس گزارشی که در سال ۲۰۱۲ دانشگاه ييل در باره وضعيت عملکرد و پايداری زيست محيطی منتشر کرده است و بنا بر شاخص‌های بين‌المللی، از ميان ۱۳۲ کشور جهان، کشور ايران با ۳۶ پله تنزل در رتبه ۱۱۴ قرار گرفته است.

• وب‌سايت "ايران پرايمر" در گزارشی که هفتم آبانماه منتشر کرد، به وضعيت وخيم محيط زيست در ايران پرداخته است. اين وب‌سايت با اشاره به مصاحبه آقای عيسی کلانتری وزير اسبق کشاورزی با روزنامه قانون و از قول او می‌نويسد: «ايران در حال حاضر با چالش‌های فزاينده در عرصه محيط زيست دست به گريبان است که بيش از دشمنان خارجی يا مشکلات سياسی داخلی برای ثبات دراز مدت کشور خطر دارند». او اضافه می‌کند که :«فلات ايران دارد غيرقابل سکونت می‌شود و کسی به اين فکر نيست».

• ايلنا از قول مشاور امور زنانِ رئيس سازمان حفاظت محيط زيست گزارش می‌دهد که: «آلودگی هوا به بسياری از گروه‌ها در جامعه آسيب می‌زند. برای نمونه ۳۰ درصد از ناباروری‌ها در تهران و کلانشهر‌ها به علت آلودگی هوا به وجود آمده است. همچنين آلودگی هوا بر IQ کودکان زير سن دبستان نيز تاثيرات بدی می‌گذارد».

• به گفته رئيس مرکز تحقيقات سرطان ايران، بيشترين رشد سرطان در جهان مربوط به ايران است. آقای محمد اسماعيل اکبری در مقايسه‌ای وضعيت رشد سرطان در ايران را چنين توضيح می‌دهد: «۱۸ درصد سرطان‌ها در کشور مربوط به سرطان‌های کودکان است که حدود ۵۰ درصد سرطان‌های کودکان به مرگ می‌انجامد. اين در حالی است که اين آمار در دنيا حدود ۳۰ درصد است». يک عضو هيات مديره انجمن علمی جراحان عمومی ايران، شيوع سرطان در کشور را غيرمتعارف خوانده است .به گفته او «تغيير به وجود آمده در روند ابتلاء به سرطان و افزايش شيوع اين بيماری در ايران، طبيعی به نظر نمی‌رسد. اين درحالی است سن ابتلاء به برخی سرطان‌ها در کشور پايين آمده است».(1)

• حکایت ریزگردها که دیگر صدای خواجه حافظ شیرازی را نیز درآورده است!

با این شرایط اسفناکِ محیط زیستی در ایران اسلامی، آیا تصور می کنید که مقامات جمهوری اسلامی حتی به اندازه یک دانه ارزن هم به انقراض نسل یوزپلنگ ایرانی بهاء می دهند که برای نجاتش تصویر آنرا بر روی پیراهنی که تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات جام جهانی 2014 برزیل به تن کرده اند، نقش نقش زده شده است؟ بدون تردید خیر. پس چرا دست به چنین اقدامی زده اند؟ پاسخ آنرا می توان در اصطلاح "از بُغض معاویه، نه از حُب علی" یافت.

به عبارت دیگر از خوف تکرار لقب " شاهزاده های پارسی" که در جام جهانی 2006 آلمان به تیم ایران داده شده بود و در همان زمان به شدت مورد انتقاد و مخالفت واپسگرایان حاکم بر ایران قرار گرفت به طوریکه "سایت الف" آنرا « بی ربط ترین لقب» خطاب کرد، است که مقامات مربوطه به ترسیم نقش یوزپلنگ بر روی پیراهن تیم ملی رضایت داده اند.(تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 1010 آفریقای جنوبی شرکت نداشت)

چرا که تمامی واژه های موجود در این لقب، مورد نفرت آخوند ها و در صدر آنها شخص رهبر معظم سید علی خامنه ای، می باشد! آنها حتی در فیلم سینمایی "راه آبی  ابریشم" که به خاطر وجود یک شاهزاده خانم ایرانی در آن، به ناچار در دیالوگ فیلم می باید برای معرفی وی از واژه "شاهزاده" استفاده می کردند، تن به این کار نداده و به جای آن لغت "امیرزاده" را به کار برده اند!

حکایت نفرت ملاها از واژه های پارس و پارسی، شاه و شاهزاده نیز که اظهر من الشمس است و علاوه بر آن پاره ای از هموطنان گرامی آذربایجانی ما نیز نسبت به واژه پارس و پارسی  به شدت حساسیت دارند! غافل از اینکه واژه پارس و پارسی دارای یک بار تاریخی ی باستانی است برای اطلاق بر کلّیت سرزمین ایران و همه اقوام ساکن در آن و نباید آنرا تفسیر به غیر نموده و به صورت اسم خاص به قومی به نام پارس یا فارس اطلاق نمود. همان برداشت غلطی که نویسنده مقاله فوق الاشاره در "سایت الف"  را سخت برآشفته و از جمله چنین نوشته است:« اگر ما هنوز میل داریم شاه و شاهزاده را در القاب خود استفاده کنیم پس جمهوری اسلامی برای چیست ؟ و بعد اینکه پارس چه کاربردی در زمان فعلی ما دارد که اصرار فراوان بر پارس بودن داریم؟ ... من تُرک هستم بر تُرک بودن خود افتخار می کنم اما ایرانی نیز هستم.» و این یعنی که ایشان بر ما منت گذاشته اند که پس از تُرک بودن، خود را ایرانی نیز می داند و نه اینکه یک ایرانی تُرک است!؟ اگر چه باز جای شُکرش باقی است که وی نفرموده که "یک مسلمان تُرک می باشد که خود را ایرانی نیز می داند!؟ بوالعجب تر اینکه همین جناب در آن مقاله، کُلی در مضار قوم گرایی نیز قلم فرسایی نموده است!

اما از سوی دیگر بیم و پرهیز جمهوری اسلامی از آنکه این بار لقب "شیرهای پارسی" به بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران داده شود بر می گردد به بلایی که آقای شهرام همایون با انتفاضه پرچم شیر و خورشید نشان خود بر سر پرچم خرچنگ نشان جمهوری اسلامی آورده است! به طوری که واژه "شیر" ناخواسته علامت شیر و خورشیدِ منقوش بر پرچم ایران شاهنشاهی را در ذهن آخوندها تداعی می نماید. در نتیجه آنها این بار از بُغض اعطا شدن لقب شیرهای پارسی یا شاهزاده های پارسی به تیم ملی فوتبال ایران، به ترسیم نقش یوز پلنگ ایرانی بر روی پیراهن آن تیم  رضایت داده اند و نه از حُب یوزپلنگ ایرانی و به قصد جلوگیری از انقراض نسل این حیوان زیبا.

پیش از شروع جام جهانی 2014 برزیل کلیه مطبوعات و سایت ورزشی جمهوری اسلامی با تبلیغات دستوری گسترده و تکرار ترجیع بند لقب "یوزهای ایرانی" که تداعی کننده یک کشور آفریقایی در اذهان است، به مرور توانستند سایه سنگین لقب شیرهای پارسی یا شاهزاده های پارسی را از سر تیم ملی فوتبال ایران دور نمایند.

نمونه پیراهن تیم ملی که چندی پیش رونمایی گردید فاقد نقش یوزپلنگ بود!  و این بدان معنی است که نظام مقدس یوزپلنگ دوست اکنون که به هدف پنهان نگه داشته خودش، حذف نماد شیر و شاهزاده از فرهنگ جامعه و جهان، دست یافته دیگر نیازی نمی بیند که نقس یوز ایرانی در حال انقراض را بر پیراهن تیم ملی فوتبال ایران در جام جهان 2018 روسیه نقش بشود. موضوعی که علاوه بر انتقاد هواداران فوتبال؛ موجب اعتراض کتبی سازمان محیط زیست ایران نیز واقع شده است.

موج اعتراضات مردمی در مورد حذف نماد یوز از روی پیراهن رونمایی شده تیم ملی فوتبال ایران، باعث عقب نشینی مسئولین گردیده و همین امر رونمایی از آن پیراهن را به تآخیر انداخته به طوری که ایران تنها کشور شرکت کننده در جام جهانی 2018 روسیه می باشد که هنوز طرح پیراهن تیم ملی خود را مشخص ننموده است!

مطابق اظهارات سخنگوی فدراسیون فوتبال امیدواریم که در روز۲۸اردیبهشت ۹۷ که تیم ملی فوتبال ایران یک مسابقه تدارکاتی با تیم ملی ازبکستان در تهران برگزار می کند و پیراهن تیم ملی فوتبال پس تجدید نظر، رونمایی می شود؛ نقش یوزپلنگ مظلوم ایران به آن پیراهن برگشته باشد.

م. گئومات

پانوشت:
1- برگرفته شده از مقاله "فاجعه و فلاکت زيست محيطی"، نوشته احمد فعال.

منبع:پژواک ایران