PEZHVAKEIRAN.COM وظیفه شهروندی و حرمت همبندی
 

وظیفه شهروندی و حرمت همبندی
آذین ایزدی فر

 

با سلام به دوستان نادیده.

می‌گویم نادیده زیرا سالهاست به طور کلی از شرکت در محافل و مجامع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایرانیان و به خصوص اپوزیسیون خارج از ایران پرهیز می‌کنم.

در نوجوانی به جرم مطالعه کتاب و شرکت در تظاهرات سه سال را در زندان گذراندم. پس از آزادی به عنوان دندانپزشک کارخود را وقف درمان کودکان مددجوی ذهنی و بدنی کردم. در دو دهه اخیر توجه خود را از سطح فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی به ریشه‌ها و علل ناهنجاری‌ها درعمق روان جمعی معطوف کرده‌ام. در سال ۲۰۱۰ جایزه حقوق بشر "هلمن همت" را دریافت کرده و در حال حاضر برای ساختار بخشیدن به تجارب و اندیشه‌هایم بار دیگر به محیط آکادمیک دانشگاه برگشته‌ام. با این همه، امروز حتی من به چند دلیل باید بنویسم.

نخست آنکه: ایرج مصداقی در مصاحبه خود با میهن تی‌وی از آشنایی خود با فردی که جایزه بین‌المللی حقوق بشر دارد و همبند مهناز قزلو بوده سخن می‌گوید. در اینجا اعلام می‌کنم که من در سال ۶۴ در بند سه زنان (۲۴۶) چند ماهی همبند مهناز قزلو بودم. پس از آن مدت نیز او مجدداً به طبقه پایین همان بند فرستاده شد. توابان و مسئولین بند افراد بسیار شناخته شده‌ای بودند و مهناز قزلو جزو آنها به شمار نمی‌آمد. اینکه کسانی پس از گپ و گفت با دوستانشان به این نتیجه رسیده‌اند که می‌توانند اعلام کنند خانم قزلو کلا به زندان نرفته وتنها برای گرفتن پناهندگی ادعای زندانی سیاسی بودن کرده برای من خنده‌دار است.

http://www.kvinnonet.org/misc/leilaOmMahnaz2018.html

آیا این افراد به این فکر نمی‌کنند که کسی که در حدود چهارسال در زندان بوده را صدها نفر به چشم دیده‌اند؟ آیا صحنه را برای افترازنی‌های خود تا به این حد خالی دیده‌اید؟ دیگر اینکه از میان همان پناهندگان قلابی که دور و بر شما زیادند و مرتبا هم به ایران رفت و آمد می‌کنند کسی را دیده‌اید که حتی پس از گرفتن پناهندگی، سال‌ها به صورت داوطلبانه در رادیوها کار کند؟ این تواب خون‌آشام و این جاسوس دوجانبه فرقه رجوی و جمهوری اسلامی با این همه پولی که از همه جا دریافت کرده چند خانه و ویلا در اروپا خریده است؟!‌

دوم آنکه: در سال‌های اخیر، دورادور شاهد فعالیت‌های خانم قزلو که بصورت داوطلبانه و بدون دریافت حقوق مالی و صرفا در جهت پیشبرد اهداف مربوط به جامعه ایران بخصوص زنان و جامعه ال.جی.بی.تی بوده، قرار داشته و نیز شاهد حملات پی‌درپی آنها که دل خوشی از مصاحبه‌های روشنگرانه او ندارند،  بوده‌ام. حملات اخیر به خانم قزلو را نیز در امتداد حملات فرقه رجوی و این بار با تبانی افرادی با نیات صرفا منفعت‌جویانه می‌دانم.

سوم آن که: افرادی که صحنه را برای هوچی‌گری خالی می‌بینند باید بدانند بسیارند کسانی مانند من که گرچه در سکوت اما به خوبی در جریان وقایع هستند. هرگز خود را مبارز سیاسی ندانسته‌ام اما به وظایف شهروندی خود از نوجوانی تا اکنون پایبند بوده‌ام. امروز سخن گفتن برای همه کسانی که در مورد طرفین این مخاصمه اطلاعاتی دارند یک وظیفه شهروندی است. مهناز قزلو نیازی به دفاع من ندارد اما امروز موضوع، دیگر او نیست. موضوع پناهجویانی هستند که در ترکیه در فقر و فحشا رها شده‌اند. موضوع، خطر روی کار آوردن فرقه‌ای است که روی جمهوری اسلامی را سفید خواهد کرد.

چهارم آنکه: اپوزیسیون خارج از کشور ایران، سابقه‌ای طولانی در زدوخورد با یکدیگر دارند. در واقع بیشتر آنچه در چهار دهه اخیر اتفاق افتاده چیزی جز این نبوده است. با این همه حملات اخیر به خانم قزلو را زدوخورد درون اپوزیسیون نمی‌دانم که آن تعارضات هنوز چیزی از جنس شرافت و آرمان هر چند به شکلی ناکارآمد و از اعتبار افتاده در خود دارند. امروز اما با کسانی روبرو هستیم که از حقوق بشر تنها بخش حقوق و مواجب آن را می‌شناسند و از اجساد کشته‌شدگان همه گروه‌های اپوزیسیون تغذیه مالی می‌کنند. کسانی که به صورت حساب شده چند روز به زندان می روند تا در میان فعالین سیاسی و پناهندگان بخزند و ناگهان حتی پرسش در مورد حساب‌ها و دارایی‌ها و رفت‌وآمدهای مشکوکشان هر کس حتی آنان که عمر خود را در نبرد با ناپاکی سپری ساخته‌اند را در صف دوستداران نظام قرار می‌دهد. استدلالی که پیشتر از فرقه رجوی بسیار شنیده‌ایم: چون جمهوری اسلامی با ما بد است پس هرکس که به ما انتقاد کند با جمهوری اسلامی است. مهناز قزلو وظیفه دارد که سوال کند و شما موظفید به پاسخ‌گویی و نه تهدید و ارعاب و امضا جمع کردن و افترازنی و چماق کشی. ‌

پنجم آنکه: نام امضا کنندگان بیانیه ضد خانم قزلو در تاریخ جنبش زنان ایران به ننگ باقی خواهد ماند. نه به این سبب که در یک مجادله سیاسی نظر خود را ابراز داشته‌اند بلکه به این سبب که این لیست نام کسانی را در بر می‌گیرد که قادرند بدون خواندن اسناد تخیلی دادگاه که درمتن بیانیه به آن اشاره شده پای افترا‌نامه به انسانی دیگر را امضا کنند. آیا ممکن است دادگاهی در قلب اروپا و نه در سیستمی مثل ایران که تکلیف وکیل و وکالت آن روشن است حکمی بر ضد کسی که در دادگاه برای دفاع از خود حاضر نبوده بدهد؟ این که خانم قزلو نامه دردمندی را به کسی نشان داده چه ربطی به کاری که او با آن نامه کرده دارد؟ آیا بقیه موضع‌گیری‌های سیاسی - اجتماعی و شیوه تفکر و استدلال شما در زندگی فردی‌تان هم به همین شدت تاسف‌بار و بی‌بنیان است؟ آیا امضا و نام شما تا بدین حد فاقد ارزش است که آن را پای هر نوشته‌ای بی آن که در مقام تحقیق برآیید می‌اندازید؟‌

و آخر آنکه : امروز روز پاسخگویی به تمامی بدکرداری‌های اخلاقی و مالی شماست. برای بیرون کشیدن پایتان از لجنزاری که خود ایجاد کرده‌اید و بازگشتن به پروژه‌های نان و آب‌دارتان خیلی دیر است.

دکتر آذین ایزدی فر

۲۲ خرداد ماه ۱۹۹۷ برابر با شانزدهم جون ۲۰۱۸‌ ‌

 

 

منبع:پژواک ایران


آذین ایزدی فر

فهرست مطالب آذین ایزدی فر در سایت پژواک ایران