سیاست دخیل کردن افغان‌ها در جنگ سوم خلیج فارس

 

افغان‌ها بهای حمایت ایران از رژیم سوریه را می‌پردازند ، ده‌ها هزار جوان افغان در قالب اردوی فاطمیان- مدافعان حرم – به حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه می‌جنگند .

فاطمیان بعد از جنگجویان حزب‌الله لبنان ، دومین و بزرگترین گروه خارجی است که در سوریه فعالیت می‌کنند . گویا این آخر کار نیست ، مرگ خاموش برای افغان‌ها و بسا بزرگتری در راه است که تاکنون تجربه نکرده است ! این در حالی است که جنگ در تمام کالبد تن خسته و رنجیده‌ی افغانستان چون موریانه خانه کرده است و روان هر انسان را دردمنشانه می‌آزارد ، تمام لحظه‌ها را با صدای مرگ‌بار انفجار ناشی از انتحار و ضد انتحار پر کرده‌است .

با نگرشی به پدیده‌ی جنگ از قدیم ؛ تلاش مهاجمان برای فتح ساکنان ، مراتع و منابع همسایه‌ها بوده‌است . رومیان به گال‌های فرانسه ، اعراب به کرانه‌های مدیترانه و آسیای جنوبی ، هان‌ها به اروپا ، مغولان به چین ، ترکان به خاورمیانه و بالکان ، بانتو به آفریقای جنوبی ، خمر  آسیای شرقی ، آزتک در مکزیک،  ایروکوها به شمال شرقی و سیوها در دشت‌های وسیع آمریکا .

امروزه منافع هم سیاست را احاطه داده است ، در فلسفه‌ی هگل سیاست جنگ‌ها را بر می‌انگیزد و ارتش‌ها این جنگ‌ها را انجام می‌دهند . ریشه‌ی جنگ قدرت طلبی و اعمال قدرت است و سیاست در حقیقت تصویری است که با ابزار قدرت ترسیم می‌گردد .

 در افغانستان ریشه‌های جنگ به عامل دولت و قدرت‌های خارجی باز می‌گردد ، زیرا جنگ‌ها به وسیله‌ی دولت‌ها انجام می‌گیرد که مقاصد سیاسی و اقتصادی حتی جدا از مرز افغانستان ریشه دارد و تا زمانی که قدرت‌ها برای حاکمیت ملی افغانستان مشخصه‌ای را قائل نباشند ، جنگ ریشه‌کن نخواهد شد .

رقابت‌های قدرت‌های بزرگ همواره عامل بی‌ثباتی و ایجاد جنگ است صرف نظر از تفسیرهای گوناگون که از پدیده‌ی امپریالیستی ارائه شده ، می‌توان توسعه طلبی در صحنه‌ی روابط بین‌المللی را به عنوان مشخصه‌ی اصلی قدرت‌ها ذکر کرد و آن را بیانگر رابطه‌ی جنگ و سیاست دانست ، همچنین به هم خوردن توازن قوا ، تعبیر دیگری است که به نوعی رابطه‌ی جنگ و سیاست را بیان می‌کند . با بیان دیگر به هم زدن توازن قوا بین دولت و طالب هم دیگر عامل طولانی کردن جنگ داخلی افغانستان است . طالب همواره حمایت مالی می‌شود بقول مارشال فردریک اتریشی : " برای جنگیدن سه چیز لازم است اول پول ، دوم پول ، سوم پول " . سخن او ناشی از تاکید بیش از اندازه بر اهمیت نقش اقتصاد در جنگ‌ها است .

سیاست در اصل به معنی نفی جنگ است و از طرفی کاربردش مبارزه برای قدرت است . سیاست یعنی دانستن این که ؛ چه کسی می‌برد ، چه می‌برد ، چه موقع می‌برد ،  چگونه می‌برد و چرا می‌برد ؟

بطور کلی رابطه‌ی جنگ و سیاست رابطه‌ی بسیار نزدیک و تنگاتنگ بوده ، پس باید ریشه‌ی جنگ‌ها را در مسائل و انگیزه‌های سیاسی جستجو کرد .

افغانستان سال‌های بدی را پشت سر می‌گذارد قبل از قرن نوزدهم تا حالا سر شار از تباهی ، جنگ ، خونریزی ، تجاوز و اندوه بوده است . جنگ دهشتناک‌ترین و تراژدیک‌ترین بخش از فرهنگ انسان است .

 نگاهی اجمالی به جنگ‌ها در افغانستان ؛

جنگ اول تا دوم  افغانستان با امپراتوری بریتانیا ۱۹۳۸ میلادی به بعد با تسلط بریتانیا و عقد قرارداد گندمک ، تقسیم فغانستان به قسمت‌های مجزا و تعیین حاکمیت با صلاحدید بریتانیا ؛ و کلیه امور داخلی افغانستان از جمله تجارت و اداره سیاست خارجی آن با بریتانیا . با ادامه‌ی شورش‌های داخلی و جنگ سوم افغانستان با بریتانیا در۱۹۱۹ م .

از ۱۹۲۰م تا ۱۹۷۷ افغانستان شاهد یک سلسله شورش‌های داخلی تا انقلاب ثور در ۱۹۷۸م . که باز شورش‌ها بیشتر مناطق افغانستان علیه جمهوری دمکراتیک ادامه پیدا کرد .

دسامبر ۱۹۷۹م آغاز جنگ شوروی در افغانستان تا ۱۹۸۸م – تلفات این ۹ سال جنگ کشته شدن دو میلیون غیر نظامی ، ۶ میلیون آواره در خارج از افغانستان ، ۲ میلیون مهاجر اجباری در داخل افغانستان و حدود ۳ میلیون مجروح عموما غیر نظامی.  ( منبع : ویکی‌پیدیا) .خلال ۱۹۸۸م تا ۱۹۹۲ م جنگ داخلی با دولت مرکزی سوسیالیست

۱۹۹۲م تا ۱۹۹۶ م جنگ قدرت در کابل که با آمدن طالب و جنگ خونین تا ۲۰۰۱ و ورود القاعده به افغانستان .

۲۰۰۱م تا ۲۰۱۴ م جنگ آمریکا در افغانستان و از ۲۰۱۵م تاکنون جنگ داخلی و آمدن داعش.

نتایج بررسی انستیتوی مطالعات بین‌المللی استراتژی بریتانیا نشان می‌دهند که سوریه ، افغانستان،  عراق ، یمن ، سومالیا،  مکزیک و سودان بیشترین تلفات را در جهان در نتیجه‌ی جنگ‌های داخلی داشته‌اند .

بر طبق گزارش یافته‌های انستیتوت مذکور جنگ‌ سوریه برای پنجمین سال در ۲۰۱۶میلادی مرگبارترین جنگ در جهان بوده‌است و افغانستان پس از سوریه بیشترین تلفات جانی را تا سال ۲۰۱۶ م در نتیجه‌ی جنگ‌های داخلی متحمل شده است .

اما جنگ پیش‌رو ، جنگ سوم خلیج فارس بین اسرائیل به پشتیبانی آمریکا با ایران یا به عبارت دیگر جنگ بین پیروان ادیان ابراهیمی است .

بر باورهای دینی برگرفته از کتب مقدس و اسناد موجود :

بعد از قرار گرفتن کشتی نوح بر فراز کوه جودی در استان شرناخ ترکیه ( ولایت کورد نشین ) ، تبلور تمدن انسانی هویدا گشت و انسان با شروع زندگی در آن سرزمین مبارک تبرک جست . سال‌ها بعد با بعثت ابراهیم ع در اورفای ترکیه ( ولاذت کورد نشین) دو نهر روان بعثت از فرزندان ابراهیم به دو منطقه‌ی مجزا جاری گشت .

بعد از نجات ابراهیم ع از آتش نمرود همراه همسرش سارا به سفر می‌رود و در فلسطین ، حاکم بر سارا طمع می‌کند ، حاکم در دربار احساس خشک شدن دستان خود در مقابل سارا می‌کند ووحشت‌زده به او می‌گوید مرا به حالت اول برگردان که تو را تکریم می‌کنم . بعد از اکرام سارا کنیزی به اسم هاجر به او می‌بخشد . سارا به علت نازایی از ابراهیم می‌خواهد که با کنیزش هاجر ازدواج کند . از هاجر اسماعیل ع متولد می‌شود ابراهیم به امر خدا همراه خانواده به عربستان سفر می‌کند و در جای - مکه – هاجر و طفل شیرخوارش را رها کرده و همراه سارا به اورفا برمی‌گردد . بعدها ابراهیم خانه‌ی خدا -کعبه- را با فرزندش اسماعیل برای عبادت مردم بنا نهاد ، و محمد ص از فرزندان اسماعیل است .

در زمان پیری ابراهیم و سارا ، خداوند به آنها فرزندی به اسم اسحاق داد و بشارت یعقوب را هم داد . ابراهیم ع از خداوند می‌خواهد که  حکم رسالت در دست فرزندان او باشد و فرزندان او پیشوا و امام باشند و خداوند قبول کرد .

یعقوب پدر یوسف پیامبر است که برادرانش به چاه انداختند و یوسف توسط کاروانی به مصر برده شد و آنجا در نزد زن حاکم مصر پرورش یافت که با تهمت زن حاکم‌ به زندان افتاد و با اراده‌ی خداوند از زندان به عزیزی مصر رسید. یعقوب (ع) بعلت تحمل و صبر در فراق یوسف، خداوند به او لقب اسرائیل داد یعنی بسیار مقاوم.

با در خواست یوسف، یعقوب با فرزندانش از اورفا  به مصر کوچ‌ می‌کنند. هر چند یعقوب (ع) بعد از مدتی به اورفا باز میگردد.

اما پسران یعقوب یا بنی اسرائیل سال‌های زیاد در مصر زندگی کردند با حفظ جامعه‌ی خویش و ادغام نشدن در جامعه‌ی مصر؛ بعدها از طرف دیگر حاکمان مصر که به فراعنه یا فرعون ها معروف شدند به اسارت و بندگی در آمدند.

بعد از نجات از بند اسارت با رهبری موسی(ع) به فلسطین آمدند که اعراب های عدنانی در تضاد با آنها بودند که از طرف عدنانی ها مورد هجوم قرار گرفتند. تا زمانیکه خداوند‌ به آنها قدرت داد‌ و داوود(ع)  پیامبر و حاکم آنها مرکز حکومت خویش را اورشلیم(شهر یهودا) قرار داد.

سلیمان نبی پسر داوود(ع) مسجدالقصی(بیت المقدس) را به امر پروردگار برای عبادت بندگان خدا به پا کرد و به روایت دینی جهان تابع سلیمان بود.

هر چند عیسی (ع) از میان یهودیان و از ذریه ابراهیم به پیامبری مبعوث گشت اما یهودیان او را طرد کردند. اقوام و ملل دیگر همچون رومیان به او ایمان آوردند.

اختلاف بین یهودیان و اعراب به زمانهای قبل از اسلام بر می گردد. به زمان اسکان یهودیان در فلسطین و قدرت گرفتن یهودیان در دوره های مختلف همچون زمان سموئیل نبی و داوود پیامبر . چنانچه در بعضی مذاهب اسلامی در منطقه ی عرب نشینان اختلاف با یهودیان را به حد تنفر از آنها رواج یافته است.

در زمان جنگ های صلیبی و پیروزی ایوبیان بر منطقه ی فلسطین؛ اعراب خواستار قتل عموم یهودیان بودند که حاکمان اسلامی (ایوبیان) چون غیر عرب و از کردها بودند قتل یهودیان را نپذیرفتند و صلاح الدین ایوبی در ضمیمه ی صلحش با ریچارد شیردل(که بعدها پادشاه انگلستان شد) قدس را از ‌زیارتگاه‌ هر سه دین ابراهیمی قرار دادند بدون امتیاز یکی بر دیگری.

حاکمان با تداخل مذهب وسیله قرار دادن دین در ارکان قدرت و سیاست جهانی را به وجود آورده‌اند که بقول نوام چامسکی; دیگر وقت آن نیست که بدانیم چه کسی جهان را آفریده است باید دید چه کسانی به خراب کردن آن مشغولند.

هر چند ادیان ابراهیمی(اسلام و مسیحیت و یهود) از یک منشأ و از یک بعثت گاه نشأت گرفته‌اند اما پیروان این سه آئین در تضاد و نفرت خواهان نحو همدیگرند.

ایرانیان بر باور آمدن مهدی موعود که در ملحمة الکبری( کشتار بزرگ) یک یهودی در زمین باقی نخواهد گذاشت.

یهودیها و مسیحیان با آمدن دو شاهد(دو درخت زیتون) که زمینه ساز آمدن شاخه ی یسی است که همان(پسر انسان) در هارمجدون(هارمگدون) در کشتار بزرگ -اورشلیم را محفوظ می کند و سایر مسلمانان و دیگر ملل را از پای در خواهد آورد.

جنگ آمریکا و اسرائیل با ایران اجتناب ناپذیر است و قطعأ تلاش اسرائیل و آمریکا در کوبیدن مراکز اتمی ایران بخصوص در حوزه خلیج فارس است. به روایت احادیث نور آتش انفجار در پشت گردن شتران در بصره تابیده خواهد شد. کشتار بزرگ موت دسته جمعی و ... .

ما بین چها تا پنج میلیون افغانی در ایران زندگی می کنند. وضعیت آشفته‌ی اقتصادی در ایران بین مردم و حکومت فاصله بوجود آورده است. قطعأ سیاست حکومت ایران بر مهاجران بر وجه برنامه‌ی تنظیمی آنها برای دفاع در دستور کار قرار می گیرد که نمونه ی کوچک آن فاطمیان در سوریه است. از جهت دیگر ایدئولوژی اسلامی در مقابل صهیونها مسلمانان را از جاهای دیگر خارج از ایران را گسیل می دهد با بیان دیگر فاجعه ی جنگ در آنسوی مرز افغانستان افغان ها را دوباره در کام خود فرو خواهد برد.

اکنون نا کارآمد ونا توان و نا مسئول بودن ارگ ریاستی و دیگر حاکمان و مسئولان در فضای سیاسی افغانستان.

وجود بیش از ‎ ‎٪۵۴ مردم زیر خط فقر  در افغانستان و نبودن راهکار و استراتژی های در جهت نیاز اقتصاد مافیایی بودن بازار و اقتصاد و وجود جنگ داخلی توأم با انتحار و انفجار بستر نا مناسب و نا امنی است برای بازگشت موقتی افغان‌های مقیم ایران تا یافتن پناهگاه امن دیگر.

طاهره خدانظر

t.khodanazar@gmail.com

 

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب  در سایت پژواک ایران