«گل بس»
مهناز قزلو
"گل بس"
یخ می زنم کنار تو هر شب
در کوچه های شهر
بر تختخواب مقوایی یک جنون مسطح روی سنگ
تا صبح نمناک غلت زده روی مسیر درد
خم می شوم
جیغ می کشم
بغل می کنم ترا
می پیچم میان خود از لرز
شیروانی بدون سقف
حوضی پر از لجن
روزنامه های پر از جسدهای چکیده بر خطوط کج
روی کسی انگار کم نمی شود
پیشانی قناس سرنوشت زن
هنوز
از سرفه های لنگه به لنگه
تلنبار می شود
مهناز قزلو
پانزده ژوئن ۲۰۱۹
منبع:پژواک ایران