رجوی دقیقه ۹۰ برگ ۲۱ اش را کشید (مرگ مهدی افتخاری)
سیامک نادری

 
رجوی دقیقه  ۹۰ برگ ۲۱ اش را کشید  (مرگ مهدی افتخاری) سیامک نادری

جمعه ۲۳ خرداد ۹۸

رجوی پس از۲۱سال از خدعه و نیرنگ در این بازی کثیف کینه کشی، دست آخر برگ ۲۱ اش را کشید،‌ و به کثیف ترین شکل ممکن « پیروز »گشت. بله. می توان مهدی افتخاری را دردقیقه ۹۰ بازی کُشت، اما نمی توان حقیقت را کشت.  روشن شدن دو حقیقت دیگر از تهمت و افتراهای رجوی نسبت به مهدی افتخاری،  همراه با عکسهای جدید

مهدی افتخاری را بدون اینکه اعلام کنند بیمار اورژانس است و همچون سه مورد دیگر از اعضا بیمارسرطانی دراشرف، بسیج جهانی و تبلیغاتی برای درمان پزشکی آنها راه بیندازند، یکباره بصورت غیرمنتظره مریم رجوی‌ پیام خبرمرگش را بعنوان« شهید صدیق»(جایگاه پیامبران و اولیا و امامان) اعلام کرد؟. اما برغم این پیام ایزگم کنی برای فریب اذهان عمومی درخارج از تشکیلات، پس مرگ او رجوی حتی یکبار از او نام نبرد؟ کما اینکه مریم رجوی طی این ۸سال هرگز نامی از او نبرد. ما در اشرف از شنیدن خبر مرگ مهدی افتخاری  و بویژه  دروغهای نهفته در پیام مریم درباره مهدی افتخاری شوکه شدیم. در سالن غذاخوری بهنگام شنیدن خبرمرگ او هیچ کس جرأت نمی کرد سرش را برگرداند و به کناردستی اش نگاه کند، زیرا نگاه کردن به چشمان دیگران، بمعنی شوکه شدن از این مرگ ( قتل) بود.  همه میدانستند که نمی توانند حقیقت آنچه درذهن شان می گذرد را پنهان کنند زیرا چشم ها دریچه ایی تمام نما از آنچه در ذهن و قلب آدمی می گذرد. همان شب با اینکه چهارشنبه بود و سالگرد کشته شدن رضا رضایی، فیلم سینمایی پخش کردند!. بله، مهدی افتخاری را در دقیقه ۹۰ در سن ۵۹ سالگی به این شیوه کشتند. چراکه در چشم انداز بود که همه ما از اشرف خارج می شویم، و النهایه ۶ ماه پس ازمرگ او اولین سری ۴۰۰نفره به کمپ لیبرتی رفتند، لیبرتی زیر نظر کمیساریا، جهت اعزام اعضا  به کشورهای اروپایی و امریکا بود. اگر مهدی افتخاری زنده بود، اکنون درباره فساد و جنایت رجوی در اشرف به روشنگری می پرداخت. طبعاً بدلیل اینکه سالیان در مدار بالای تشکیلات و ازجمله مسئول بخش اطلاعات سازمان بود، می توانست حقایق تکان دهنده ای را دراختیار مردم، مبارزه و تاریخ قرار دهد. کما اینکه رجوی ۳سال بعد اقدام به قتل من(نگارنده) کرد.

رجوی پس از۲۱سال از خدعه و نیرنگ در این بازی کثیف کینه کشی، دست آخر برگ ۲۱ اش را کشید،‌ وبه کثیف ترین شکل ممکن « پیروز »گشت. بله. می توان مهدی افتخاری را دردقیقه ۹۰ بازی کُشت، اما نمی توان حقیقت را کشت.

یکسال پیش گزارش مفصلی از زندگینامه مهدی افتخاری (  فرمانده فتح الله) و آنچه که مسعود مریم رجویی این زوج نابکار با دروغ و تهمت ها و ایزوله کردن وی درتشکیلات و الهنایه محاکمه جمعی آنچه پس از‌ آن بر او روا داشتند را انتشاردادم. اما بدلیل توتالیتاریسم مطلق و ارعاب بین اعضا و حتّی بین جدا شدگان از سازمان مجاهدین، هرگز نمی توان هر آنچه در آن سالیان سیاه نکبت و تباهی روی داده است را بتوان بدست آورده و در دسترس قرار داد. اما تا جایی که امکان داشته باشم سعی می کنم گوشه هایی از این تاریخ سیاه میهنمان را که رجوی نیز همدوش و همپای رژیم جمهوری اسلامی، ازخمینی گرفته  تا خامنه ایی ورق زده است را به رشته تحریر درب یاورم.

سه عکس از مهدی افتخاری را توانستم بیابم:

مهدی افتخاری( نفرسمت راست با شبرنگ زرد)  درکنار حاج خلیل رضایی ( پدر رضایی ها) و موسی خیابانی و مسعود رجوی پس از آزادی از زندان درسال ۵۷.

مهدی افتخاری نفرسوم سمت چپ مسعود و مریم رجوی در نماز عید فطر اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در قرار گاه اشرف:

 

نشریه مجاهد شماره ۱۷۲- ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۷. چهارماه پس از این تاریخ ،مهدی افتخاری یکباره  خائن، بریده، فاسد و مغضوب رجوی و …شد؟

 

مهدی افتخاری در کنار موسی خیابانی و سایر اعضا و کادرهای مرکزی سازمان مجاهدین (زندانیان سیاسی زمان شاه)

رجوی: فتح الله ازمرگ می ترسد

پس از ۱۷سال دو مورد دیگر از حقیقت خدعه ونیرنگ از تهمت ها و لجن پراکنی رجوی به مهدی افتخاری مشخص شد. زیرا رجوی درسال ۱۳۸۰درنشست های طعمه و محاکمه مهدی افتخاری درحضور۴۰۰۰تن از اعضا، هنگامی که یکی از مردان اعضای تشکیلات گفت:« ما مانده ایم که چه اسمی روی او(مهدی افتخاری) و کارهایش بگذاریم، نمی دانیم از روی عمد چنین کارهایی می کند یا واقعاً دیوانه است، ازسطل آشغال دنبال غذا و گوشتهای دور ریزمی گردد تا ازآنها بخورد؟.‌«

رجوی بر روی سن، رشته سخن را بدست گرفت و با لحن تمسخرمی گفت:

« فتح الله از مرحله پرت است تحلیل می کند که امریکا به عراق حمله می کند!(تحلیلی مبتنی بر وقوع جنگ و حمله زمینی و سرنگونی صدام) و به همین دلیل می رود از انبار صنفی و مواد خوراکی برمی دارد و برای روز مبادا و گرسنه ماندن در زیر خاک مخفی می کند. !( یادم نمی آید که کلمه دزدی را گفت یا نه؟، امّا فرقی هم نمی کرد زیرا این شیوه اجناس و مواد خوراکی برداشتن ازانبارصنفی معنا ومفهوم و حکم دزدی درتشکیلات را داشت، وعبارت بکار رفته و لحن توی سری زدن بابت این موضوع توسط رجوی هم بر اساس  همین موضوع بود.)

رجوی در ادامه گفت:« فتح الله شنیدم تو مقداری کنسرو و خوراکی وغذای بسته بندی شده را بردی و پشت مقر خودتان زیرخاک قایم کردی، واقعاً فکر کردی قحطی در راه است؟(با حالت خنده وبه تمسخر گرفتن) جنگی پیش می آید؟ یا برای فرارکردن (از اشرف) ذخیره می کردی؟!.» ازاین پس کار دیگر به مضحکه کشیدن فتح الله رسیده بود و رجوی سعی داشت همه به او ریشخند بزنند.

فتح الله سربزیر انداخته وسکوت کرده بود. رجوی علت اش را تحلیل می کرد:«اوّل اینکه کسی قصد فرار ازاشرف داشته باشد و توشه راه جمع مي كند، و دوّم اینکه بخاطر وارد نشدن به انقلاب ایدئولوژیک، دچار ترس و ذلّت شده باشد تنها ازجان خود بترسد!. فکر نمی کنم مهدی افتخاری نقشه فراراز اشرف را کشیده باشد چون کسی براحتی نمی تواند از اشرف فرار کند و ما سریع به دوستان عارفی( استخبارات عراق – اطلاعات عراق ) اطلاع می دهیم و فرد فراری درهرکجا که باشد سریعأ دستگیر می شود، حدس می زنم فتح الله از شدّت ترس و حفظ جان به چنین کاری دست زده! و اینکه جنگی بشود یا بمبارانی، و ما دچار کمبود مواد غذایی شویم و او گرسنه بماند. بعد رو به فتح الله کرد وپرسید:«آیا همین بوده است؟» و فتح الله به او نگاه کرد وگفت: « بله.» (مهدی می دانست که باید هرچه رجوی می گوید برای رهایی ازچنین وضعیت هولناک و کُشنده ایی باید آنرا تأیید کرد تا خلاصی یافت. همواره آخرین حرف را همان اوّل می زد. چون می دانست کوچکترین واکنش منفی و یا عدم پذیرش یا سکوت، تهاجم بسا بیشتری بدنبال دارد. این شیوه ایی بود که بسیاری از اعضا در تشکیلات یاد گرفته بودند زیراعواقب عدم پذیرش بسیارسنگین بود.)

فتح الله دربرابر تمام اتهام هایی را که می گفتند، درپایان فقط با بیان یک کلمه، می پذیرفت (این قانون نشست جمعی است که هرچیزی که جمع می گوید درست است! و سوژه باید نه تنها آنها را تائید کند بلکه حالا باید دست رو کند و چیزهایی که جمع نگفته ویا حقایقی که پنهان کرده و جمع از آن بی خبر است ، دهها فاکت و نمونه دیگر بیاورد و درون آلوده و ضدانقلابی و ضد مریمی را بیرون بریزد.

حقیقت ماجرای اتهامات  پس از ۱۷ سال

چهارماه پیش یکی ازجداشدگان درباره مهدی افتخاری به من گفت:«‌ یکروز دیدم مهدی افتخاری آشغالهای سالن غذا خوری ( پوست میوه و مواد خوراکی باقیمانده ) را درکیسه ایی گذاشته و می خواهد آنها را در همان زمین و باغچه ای که روی آن سبزی می کاشت دفن کند، از او پرسیدم:« برادر فتح الله این زباله ها را چکار می کنی؟، مهدی افتخاری گفت:«‌ اینها را دفن میکنم تا تبدیل به کود بشود.»

سخن دوست من هنوز به وسط جمله نرسیده بود که یکباره پس از۱۷ سال تمام تهمت و دروغ  رجوی درنشست طعمه سال ۸۰ برای من روشن شد. واقعیت این است که تهمت اگرچه انسان رانمی کشد، اما او را سیاه می کند و حتی همین مورد را من و همه باور کرده بودیم!. برای خودم بسیار عجیب بود که چرا من خود نیز نتوانسته بودم چنین حقیقت ساده ای از دفن زباله را درک کنم؟، زیرا من نیز پس ازسرنگونی صدام، درسال ۱۳۸۶ و بطور مشخص درسال ۱۳۸۹ تمام پوست موز و پوست تخمه های برنامه  پنج شنبه شب ها  بهنگام پخش فیلم سینمایی درمقرخودمان  که ۱۵۰ نفرمی شدیم را جمع کرده و در باغچه یگان تبلیغات، برای تبدیل شدن به کود، دفن کردم.

واقعیت اینکه  این تشکیلات بود که برای سایر نفرات کود شیمیایی تهیه می کرد و می داد تا بتوانند در باغچه و یا زمین کشاورزی استفاده کنند، اما سازمان به من چنین امکانی نمی داد و من ناگزیر باید خود کود تهیه میکردم و از اینکه به مهدی افتخاری هم کود شیمیایی میداد یا نه،‌ اطلاعی ندارم. کما اینکه به من برای آبیاری شیلنگ نیز نمی دادند و به سختی شیلنگ پاره ها را بهم وصل می کردم و یا نشتی آنها را با نایلون وکیسه زباله بند می آورم. نه تنها شیلنگ، بلکه  ابزاری مثل بیل و کلنگ و شن کش و…فکر نمی کنم وضعیت مهدی افتخاری بهتر ازمن بوده باشد.

این درحالی است که رجوی مهدی افتخاری را متهم کرد که دیوانه وترسو و بزدل است و درعملیات فروغ جاویدان( مرداد ماه ۱۳۶۷) درصحنه جا زده و بُریده بود و من که وضع او را شنیدم او را ازصحنه عقب کشیدم و این شریف( مهدی ابریشم چی) بوده که بفرمان من جای او را درصحنه جنگ پرکرده است (شریف را با دست نشان می دهد). و در«پروازبزرگ» ازتهران به پاریس( مرداد ماه سال  ۶۰  ) او فرماندهی پرواز را بعهده نداشته است بلکه خودش(رجوی) شخصا فرماندهی پرواز از پایگاه شکاری یکم را بعهده داشت. و اینکه او تحلیل می کند آمریکا به عراق حمله خواهد کرد و ازترس این حمله می رود سالن غذا خوری، ازغذاهای باقی مانده برداشته ودرباغچه دفن می کند و مثل یک آدم بیمار و دیوانه  است. من نمی دانم دیوانه شده یا خودش را به دیوانگی می زند!. با اینکه عضو شورای ملی مقاومت است، امّا متناسب با رده تشکیلاتی اش مسئولیت قبول نمی کند. سربار تشکیلات است و بخاطر این کارهایش ما مجبور شدیم درقرارگاه پارسیان به او مسئولیت باغچه بدهیم تا برای خود سبزی بکارد.

صحنه  گردانی همسر مهدی  و اتهامات جنسی

رجوی برگ جدیدی روکرد مبنی براینکه همسر قبلی اش نامه ای به رجوی نوشته بود! و ازمناسبات و رفتارجنسی ناصر شکایت داشته و… چرا که ناصرخواهان رابطه جنسی هست که نرمال نیست وسپس گفت:« نامه را می خوانم همسرت نوشته:

«اگرچه این یک دستورتشکیلاتی است امّا من نمی خواهم با او زندگی کنم، چراکه ناصرهمیشه تمایل دارد در روابط زناشوئی مرا به شیوه شنیع آزار جنسی قرار می دهد.» (سپس رجوی درتوضیح این قسمت ازنامه گفت:«منظورهمسر فتح الله این بود که فتح الله می خواهد مثل یک حیوان با او در« رابطه جنسی» رفتار کند.»)

رجوی همسر مهدی افتخاری را به صحنه آورد

  تعزیه گردانی همسر مهدی

همچنانکه قبلا نوشته بودم « گویا همسر فتح الله درعملیات فروغ کشته شده و در سال  ۶۷ یکی از زنان به همسری او درآمده بود و بعد از انقلاب ایدئولوژیک آن زن از او جدا شد و رجوی پس از آن برای تحقیر فتح الله که مشکل او را مسئله  جنسی و « زن» قلمداد کند یک زن دیگر را به او می دهند و این همان زنی است که درنشست طعمه رجوی اورا تحریک کرده بود تا به میان جمع آمده و فتح الله را سکّهٔ یک پول کند. این راه اثبات انقلاب زنان و رسیدن به مدارج شورای رهبری …بود. دراین دستگاهی که رجوی چیده بود، همه افراد طعمه ایی بودند دردستان رهبری عقیدتی. باور کنید درهمین لحظه درویرایش کتاب، می فهمم که رجوی به عمد چنین زنی را به همسری او برگزیده زیرا آن زن دردستان رجوی و تشکیلات بود و برای چنین روزهایی بکارببرد. مثل داستان سلطان وشبان. سلطان(شبان) به ماه بانو می گوید:« تو ماه بانوی سلطانی یا ماه بانوی وزیر؟.» چون هیچ زنی خصوصی ترین مسائل و روابط زناشویی را در وسط جمع ۴۰۰۰ نفری، بویژه آنکه یک زن شرقی باشد و بویژه مجاهد! به تشت رسوایی نمی ریزد. ما همه درشوک بودیم. نشست چهار ماهه طعمه از اسمش مشخص است که رجوی همه ما را طعمه رژیم می داند وهمه ما باید اثبات کنیم که طعمه رژیم بودیم! و پس از اینکه جمع تأیید و اوکی کرد که ما خوب اثبات کرده ایم که طعمه بوده ایم، سپس پذیرفته می شویم که به قرارگاه برگردیم( زیرا شعار آن نشست ها این بود که «طعمه برو گمشو( لب مرز ایران و عراق و رفتن بسمت داخل ایران).

اینبارهمسرفرماندفتح الله خودش با فضای هیستریک و تحریک شده به صحنه آمد و درکنار فتح الله ایستاد و بدون اینکه هیچ حریم حرمتی را نگه دارد، داد می زد: این مرتیکهٔ! واقعاً تحمّل کردنش شکنجه است! او با من در روابط جنسی هیچ چیزی را رعایت نمی کرد، مثل یک حیوان کثیف خودش را ارضا می کرد. سپس با جیغ و فریاد کشیدن وشیون و زاری و گریه … هرفحشی بود به این لکه ننگ (فتح الله ) نثار می کرد. هیچ کس جرأت نمی کرد به کنار دستی اش نگاه کند. چون معنی اش این بود که:
ببین چه کثافت کاریهایی دارد توسط  رجوی انجام می شود!. همه می فهمیدند که بر فرض هم اگرهم همه حرفها درست است، با هیچ اصول وچارچوبی نمی خواند، انسانی راچنین به صلابه کشیده و در حضور۴۰۰۰نفرلجن مال کنند؟. به همین دلیل هرکس نگاه خود را می دزدید.

«اعلامیه جهانی حقوق بشر»:

مادهٔ ۱۲- «هیچ احدی نمی‌بایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچ‌کس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.»

ساعتها بود مهدی افتخاری دربرابر رجوی و مریم و درمیان ۴۰۰۰ نفرخُرد گشته و با سری به زیرافتاده، قامتی تکیده، درهم شکسته و رنجور ایستاده، مردی بی هیچ فرصتی به لیسدن زخمهای روحش. اینک دراین سناریوی ازپیش طراحی شده، شنیع تر و جنایتکارانه ترازهمه، نوبت تحریک همسر قبلی فتح الله برای تعزیه گردانی بود. اینجا، همه قربانی اند. و خدایان قدرت از خون قربانیانش ارتزاق می کنند. آن زن در برابرجمع حاضر، بدترین توهین و فحاشی را کرده و گفت:«اگر دست من بود لباس مقدّس ارتش آزادیبخش را از تنش درمی آوردم! و این رذل رو با مسلسل به رگبارمی بستم!.» نمی دانم و نمی فهمم چطوراین زن می توانست و می تواند چنین حرفهایی (  مسائل جنسی… ) را درحضور جمع۴۰۰۰ نفره بر زبان بیاورد. دریک دستگاه توتالیتاریسم ایدئولوژیک همه چیز برخلاف خواست فرد و ازروی جبر و انقیاد دیکته می شود. امّا این دستگاه درون سازمان وتشکیلات هیچ مرز و نهایتی ندارد . در باره پشتوانه این دستگاه هولناک، مهدی ابریشمچی بنوعی درسال ۷۸ درقرارگاه العماره برزبان آورد:«هنوز هیچ کس قدرت واقعی ما را نمی داند! وآن وحدت درونی ماست!»

مریم رجوی درهمان محاکمه ۴۰۰۰نفری از مهدی افتخاری می  پرسید:

« مریم رجوی مست ولبریزازغرورازلجن مال شدن دشمن انقلاب ایدئولوژیکش و دشمن رهبری رجوی باحالتی پیروز وبا نیشخند زدن پرسید:«ناصر ( از این به بعد همه او را مثل مریم، ناصر صدا می زدند) به ما گزارش می کنند که فتح لله همیشه به بیابانها ی اشرف می رود. می گویند تک و تنها راه می افتد به سمت بیابان و دنبال سگها می رود…!.( مریم می خندد و ابروهایش را بالا برده، ولبش را به گوشه ایی جمع می کند یعنی… )»  ما باور نمی کردیم مریم رجوی چنین حرفهایی درنشست عمومی و درحضور همه سطوح که درنشست بودند بزند. باورکردن اش، نه مشکل، آنسان زجر آور بود که روح و روانمان را تکه تکه می کرد. کشتن آدم معمول است  امّا مُثله کردن روح و روان اش، درحضور اعضا وکادرها وبقول خودش «گوهران بی بدیل»،«نوامیس ایدئولوژیکی»، «جگرگوشه هایش»، «مادرایدئولوژیک وعقیدتی» و…، دریدن مرزهای انسانی و جنایت برعلیه روح  و روان انسان درملاء عام است. ببینید کارما به کجا رسیده …؟!. مهدی با سری به زیر افکنده شده سکوت کرده بود. مریم ول کن نبود… باز از فتح الله پرسید:«برای چی دنبال سگها می رفتی … ؟!.

من نمی دانم در آن ثانیه ها، دقیقه ها، ساعت ها و آن روز برفتح الله چه می گذشت ولی من آرزو می کردم کاش بمیرد تا راحت شود.از خدا خواستم خدایا! فتح الله را بکش! راحتش کن!..نگذار اینقدر زجر بکشد. معلونیست چطور می تواند سرش رابلند کند …

تعدادی که همه از مسئولین بالا بودند مثل ابریشمچی ، عباس داوری(رحمان)، صمد سیاه کلا، ساسان، بهنام (سیّدالمحدثین) و زنان ارشد شورای رهبری…که فشار می آوردند که می خواهند صحبت کنند و بسیاری نیز پشت میکرفون رفته و هرتهمتی زدند…

پس از ساعتها رجوی رو به فتح الله گفت:«ازخودت چیزی داری بگویی؟! اسم این کارها را چی بگذاریم؟(رجوی مکث کرد) خودت چه اسمی روی این کارها می گذاری؟.»

فتح الله دریک کلمه جواب داد:« پفیوزی.»

اینگونه بالاترین سوژه رجوی در رینگ سنگسار کلامی ولجن پراکنی خُرد کردن انسان وانسانیّت، فرمانده فتح الله را مجبور کرده بود نامی برای خود وشخصیت اش انتخاب کند. فتح الله، که سالها پیشانی سفید ش کرده بودند ، برای خلاصی ازچنین ددّ منشی روح روان، خود، نامش را پفیوز گذاشت. برای رها شدن ازچنین شب تیره گستری مهیب و دهشتناک، نامها و عناوین  را ما انتخاب نمی کنیم، یک رهبر، یک دیکتاتورعقیدتی، یک فاشیزم مغزی خود شیفته و البته مقدس مآب!، پاک ترین ارزشها و اصول را، ابزاری برای رذیلانه ترین مطامع و منیّت اش به خدمت می گیرد.

بدینسان درتاریخ سازمان مجاهدین بدعتی پایه گذاری شد. رهبری عقیدتی، دوستان را نه تنها ازپشت سر، بلکه رو در رو، وچشم درچشم، خنجررا برقلبشان فرومی کند. اینگونه ارزشها درهم شکست. رجوی فتح الله را لجن مال نکرد! بلکه خود را!.»

حقیقت « همسر مهدی» پس از۱۷ سال  

همچنانکه پیش  از این گفته بودم گویا همسرمهدی افتخاری درعملیات فروغ جاویدان کشته شده بود. چند ماه پیش حقیقت دیگری از خدعه و نیرنگ رجوی در اتهام زنی و لجن مال کردن مهدی افتخاری آگاه شدم و برای درج آن ناگزیر یکبار دیگر همین دیروز مجدّداً  تحقیق و تدقیق کردم. حقیقت این است که سازمان (رجوی) درسال ۱۳۶۷ محبوبه جمشیدی( آذر) ازفرماندهان ارشد مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به همسری مهدی در می آورند.

محبوبه جمشیدی پیش از اینکه از فرانسه به منطقه(عراق) بیاید، همسر دیگری داشت که از اعضای قدیمی سازمان در زمان شاه بود، و بدلیل انتقادات و اختلافات در همان پاریس ازسازمان مجاهدین و شورا جدا شد. ایشان متن استعفای خود را پیش ازاینکه به سازمان ارائه دهد جهت مشورت به یکی دو تن از دوستان داده بود، اما یکی از این دوستانش، متن نامه و استعفا را به سازمان داده و براین اساس سازمان پیش دستی کرده و پیش از دریافت استعفا ومطرح شدن آن توسط این فرد، حکم اخراج او را همراه با اتهامات و لجن پراکنی صادر کرده بود. بنا به آنکه این عضو رده بالای پیشین سازمان و شورا بنا به شرایط و تشخیص خود تاکنون سکوت اختیارکرده است، بدلیل مسائل خانوادگی ایشان، مجاز نیستم نام و نام خانوادگی ایشان را بیاورم. درچشم و هم چشمی زنان در تشکیلات مجاهدین، محبوبه جمشیدی می بایست همسری از رده بالای سازمان داشته باشند و از قضا مهدی افتخاری بدلیل سابقه مبارزاتی و تشکیلاتی،  این ویژگی را داشت. پس انقلاب ایدئولوژیک درسال ۱۳۶۸، طلاق های اجباری که از ردهٔ فرماندهان ارشد شروع شد، محبوبه جمشیدی( آذر) از مهدی جدا شد. و همین انقلاب ایدئولوژیک نقطه شروع مهدی افتخاری با رجوی بود.

محبوبه جمشیدی( آذر) سمت راست با شبرنگ زرد و مهدی افتخاری نفرسوم با شبرنگ زرد  در کنارمریم و مسعود رجوی درسال ۱۳۶۸

محبوبه جمشیدی (آذر) یکی از ۱۲ زن شورای رهبری مجاهدین که درسال۱۳۷۲ توسط مریم رجوی معرفی شد. ۱۲ تن دیگر که در صف پشت هستند بعنوان کاندیدای شورای رهبری انتخاب  شدند. محبوبه جمشیدی بعنوان حفاظت نزدیک مریم رجوی درپاریس بود

یکی از دوستان عزیز چنین حقایقی را در اختیار من گذاشت:«‌ در سال ۱۳۷۰ هنگامی که کودکان اعضای مجاهد در اشرف را بدلیل و به بهانه  جنگ به اروپا منتقل می کردند، من در پایگاه ازهدی در بغداد بودم. در این پایگاه طاهر( حمید رضا طاهر زاده -نوازنده سه تار) با یک خواهری(خانمی) درحال صحبت بود…من با اینکه نمی خواستم بشنوم اما صدایشان بگوش می رسید. و پس از اتمام صحبت آنها، طاهر نزد من آمد وگفت:«‌ این خانم خواهر( خانم) می گفت:« به من گفته اند تو همسرمهدی افتخاری هستی، من هرکاری می کنم مهدی افتخاری پیش من نمی آید؟!( رفتن به خانه)» صحبت این زن براساس درد و دل کردن با طاهر بود.

چند ماه بعد در پارکینک خودروها در پایگاه صیفی در بغداد،‌ پسر۱۳ ساله ای بنام «حسن» را دیدم، او آمد وبا من صحبت کرد وگفت:«‌ من تا بحال چندین «عمو» داشته ام، الان هم « فتح الله»( مهدی افتخاری) عموی من است.»  از او پرسیدم فتح الله عموی تو است یعنی برادر پدرت؟. آن پسر گفت:«‌ نه، من چندین عمو دارم که به خانه ما می آیند ( همسر مادرش).

درسازمان مجاهدین چنین ازدواجهایی امری رایج بود،‌ وهمین همسری مهدی افتخاری، همین کسی است که درنشست طعمه سال۱۳۸۰ چنین برعلیه مهدی افتخاری و همسرش پرده درایی می کرد.

رجوی به مهدی افتخاری از زبان خود مهدی افتخاری نام « پفیوزی» را برای او انتخاب کرد. جدای از حقایق درون تشکیلات، حقایق در بیرون ازتشکیلات و درعرصه سیاسی واستراتژیک نیز بسیار شفاف و کریستالی است:

راستی پفیوزی چیست، پفیوز کیست؟

مفاهیم را و ازجمله معنی« پفیوز» را همه می فهمند، اما در مصادیق نیاز به روشنگری و شفاف سازی داریم و خوشبختانه درعصر اینترنت این امکان فراهم شده است.

سایت سازمان مجاهدین سه روز پیش درمقاله ای نوشته است:

    
« آلترناتیو یعنی این! »

گزارشات و تحلیلها
1398/03/21

(به بهانه مصاحبه اخیر یک وزیر رژیم).

زنگنه چه گفت؟…..

روز یکشنبه ۱۹خرداد ۹۸زنگنه وزیر در هم شکسته نفت از وضعیت رژیم ضدمردمی و آدمکش حاکم بر ایران تصویر کرد: «مجاهدین در کاخ سفید نفوذ کرده‌اند.… « آقای بولتون نماینده مجاهدین در کاخ سفید است!…. در کاخ سفید مجاهدین علیه ما کار می‌کنند ما چرا نباید با هم مهربان باشیم و چرا با یکدیگر همدل نیستیم.»

جوانانی که می‌دانند چه نمی‌خواهند و چرا نمی‌خواهند

هم‌چنان‌که می‌دانند چه می‌خواهند و چرا می‌خواهند.


رودی  خروشان از جوانان که آب حیات آزادی، دموکراسی و برابری را در رگ‌های جامعه تزریق می‌کنند
…. کهنه را  دور می‌ریزد و نو را جایگزین آن می‌کندآلترناتیو یعنی این!

پایان مقاله

 

مصادیق خفت و خواری را می بینید؟، پفیوزی را می بینید؟

 

چه  رویی دارد این رهبر         –     سر سگ را ! سلامت باد

چه بادی دارد این بانوی انتر     –     تن راسوی بد بو را، بشارت باد

شعر بصورت فی البداهه بود و به همین دلیل نخواستم بعد از نوشتن، حذف کنم. ما نباید حقیقت و حتی احساسمان را پرده پوشی و یا روتوش کنیم. اگر پس از۱۵ خرداد ۴۲ تا سال ۵۷ درباره خمینی روشنگری می شد، اینک چنین نکبتی درهیبت تمامت سیاهی شب پیش روی مان نبود. کما اینکه اگر جدا شدگان ازسازمان مجاهدین و شورا از همان آغاز حقایق را روشنگری می کردند… کار مردم ومبارزه به درازا نمی کشید.

گزارش سال پیش ضمیمه است:

 

مهدی افتخاری( فرمانه فتح ا لله- فرمانده و طراح پروازبنی صدرورجوی به پاریس) راکشتند

مهدی افتخاری( فرمانه فتح ا لله- فرما%D

ضمیمه مهدی افتخاری

منبع:پژواک ایران


سیامک نادری

فهرست مطالب سیامک نادری در سایت پژواک ایران 

*دو فوتبالیست سابق پرسپولیس صلابه کشان رجوی علیه دادخواهان دادگاه نوری و بچه ها کمپ اشرف  [2024 Feb] 
*دفاع بهرام رحمانی از جنایت فرقه مجاهدین و آزار جنسی و به صلیب کشیدن « بچه های کمپ اشرف»  [2024 Feb] 
*جلوس جرثومه جنایت را «انقلاب»۵۷ نامیدن، مشروعیت بخشیدن به جمهوری اسلامی است!  [2024 Feb] 
*ضرورت بازنگری در رویدادها و مفاهیم؛ ۵۷ « انقلاب» نبود، «ضد انقلاب» بود  [2024 Jan] 
*دلیل و اهمیّت «تعطیل کردن زندان گوهردشت» و ارتباط آن با دادگاه حمید نوری  [2023 Aug] 
*«علی مستشاری»، عبدالوهاب فرجی (افشین) شمشیر دو لبه‌ی رجوی؛ پرسش‌ها و ابهامات  [2023 Jul] 
*زیر سوال بردن اطلاعیه های کمیسیون شورا توسط مجاهدین خلق؟- دادگاه حمید نوری  [2021 Aug] 
*شکستن دیوار صوتی قتل عام۶۷؛ جعبه سیاه در دادگاه  [2021 Aug] 
*قتل عام ۶۷؛ امنیتی‌ترین پرونده نظام در دادگاه سوئد؛ «مسئله‌ای» که اگر شروع بشود «پایانی نخواهد داشت…»  [2021 Jul] 
*۱۴۲ بازجو، شکنجه گر و زندانبان در شورای ملی مقاومت  [2021 Jul] 
*«منصور» و « مداح» سرکوبگر رجوی در تشکیلات درگذشت  [2020 Feb] 
*قاسم سلیمانی و لاجوردی، دو جنایتکار و پیشانی جنگی برون و درون مرزی نظام  [2020 Jan] 
*تفاوت ۱۸۰ درجه ای رجوی، با اعضای مجاهدین خلق  [2020 Jan] 
* درگذشت پدری شریف، ‌از پدران طوقیان سربدار «قتل عام ۶۷»   [2020 Jan] 
*سلبریتی؟، یا کولبران خامنه ای و فاشیزم مذهبی؟  [2020 Jan] 
*« جنایت و مکافات» یک رهبر قاتل  [2020 Jan] 
*علت ظهور «رجوی» پس از کشته شدن «قاسم سلیمانی»  [2020 Jan] 
*جُوکر جنگ مسلحانه، دُن کیشوت زرد رسانه  [2020 Jan] 
*سایت مجاهدین خلق: مریم رجوی را « صاحب» مردم دانست   [2019 Dec] 
*قتل عام آبان ۹۸ نمودی از قتل عام۶۷   [2019 Dec] 
*میرحسین موسوی رو در روی « خامنه ای» یا «نظام»؟  [2019 Dec] 
*تکذیب هویت حمید عباسی توسط حسن نوروزی آخوند ماله کش قضایی   [2019 Nov] 
*افتضاح دیگری برای مریم رجوی و همکار جولیانی با فساد و رشوه در استیضاح ترامپ   [2019 Nov] 
*تقدیم به « مریم » شمشیر کین اسلام سیاسی « رجوی»   [2019 Nov] 
*آه ای بانوی کین سیاه تاب چقدر نیازمندی به جعل و تحریف و دستبرد و بیتوته در سراب  [2019 Nov] 
*اعتراف مریم رجوی به تبهکاری و جاسوسی بر علیه منتقدان  [2019 Nov] 
*فرو ریزش خاکریزهای رژیم در لبنان و عراق، آزادی زندانیان در روزهای اخیر در ایران؟   [2019 Oct] 
*رئیس جمهور« اسلام دمکراتیک وبردبار» و جاسوسی و جاسوس پروری برعلیه منتقدان  [2019 Oct] 
*دعوت به مبارزه مسلحانه مردم عراق توسط مسعود رجوی   [2019 Oct] 
*اسناد تأیید و تشویق خمینی برای اعدام عناصر رژیم پهلوی توسط رجوی   [2019 Oct] 
* پیام رجوی با تاریخ سه روز بعد، و بازمصرف بانو مرضیه   [2019 Oct] 
*دختر آبی و رئیس «جمهور»؟ برگزید ه مقاومت و «اسلام دمکراتیک و بردبار»!  [2019 Oct] 
*دختر آبی و رئیس «جمهور»؟ برگزید ه مقاومت و «اسلام دمکراتیک و بردبار»!  [2019 Oct] 
*کوهها جنبیدند – کلمات نه” تقدیم به «گرتا» و دختران سیاره سبز آبی زمین و «کریم قصیم»  [2019 Sep] 
*بی تا تر از تفنگ، جهنده تر از گلوله، دخت آبی آبی، فیروزه ای، فیروزه ای ترین   [2019 Sep] 
*کشف جدید دانشمند «مریم رجوی»: یک فقره «هرمافرودیت»   [2019 Aug] 
*دو مُردار در یک بستر عفن، « مُرداب»  [2019 Jul] 
*خاطره ای از ۸ تیر ۵۵ و خانه تیمی حمید اشرف   [2019 Jun] 
*چه رویی دارد این رهبر ، سرسگ را! سلامت باد  [2019 Jun] 
*رجوی دقیقه ۹۰ برگ ۲۱ اش را کشید (مرگ مهدی افتخاری)   [2019 Jun] 
*هراس خامنه ایی و آتش بفرمان مهره جنایتکار اطلاعاتی، امنیتی رژیم و اعتراف به راز « قتل عام ۶۷» توسط خمینی  [2019 May] 
*چهره زرده تخم مرغی ظریف، ازدستکش سفید تا پرفسورحقوق بشر   [2019 May] 
*ایرج مصداقی و « حرفه» و کمدی درام « شادی ها» ومحصولی جدیدی ازسازمان «عبا »   [2019 Apr] 
*ه سیل ، نه ویرانی، نه …، چهل سال است دو روی سکه ایران را سراسر نکبت گرفته  [2019 Mar] 
* «شاه» صدای مردم را شنید، «رضا پهلوی» نه!  [2019 Mar] 
*گزارش مفصل از زندان های مریم رجوی در آلبانی با عکس‌های اختصاصی   [2019 Feb] 
*تبدیل مراسم سنتی عاشورای مجاهدین، به رویارویی با رضا پهلوی  [2019 Feb] 
*اقدام نمادین: دیدارپمپئو ومسیح علی نژاد  [2019 Feb] 
*خبرجعلی حضور مجاهدین خلق درعراق، نیازمشترک جمهوری اسلامی و رجوی  [2019 Jan] 
*مرگ بهترین بابای دنیا، یا مرگ بهترین رهبرعقیدتی دنیا؟   [2019 Jan] 
*درمان۵۰۰۰مردم آلبانی توسط مریم رجوی، فساد وجنایت واخاذی، بنام همیاری  [2018 Dec] 
*چرا رئیسی درفلاکت واستیصال مدعی است حکم قتل نداده است؟   [2018 Dec] 
*تهاجم مریم رجوی به رضا پهلوی بعنوان «تهدید اصلی بشریت» و «عامل وزارت اطلاعات وخامنه ای»  [2018 Nov] 
*کینه توزی مریم رجوی ازمسیح علی نژاد وشکوه دختران انقلاب  [2018 Nov] 
*کینه خامنه ایی ومریم رجوی نسبت«دختران انقلاب»، وجعل شعارهای مردم ایران   [2018 Nov] 
*سند صوتی کاک حسام ازفرماندهان مجاهدین با سیامک نادری پس ازجدایی ازسازمان  [2018 Nov] 
*راه حل دادخواهی- ایجاد کمپین جهانی دادخواهی قتل عام ۶۷  [2018 Oct] 
*تظاهرات مسلحانه ۵مهر۶۰ ناقوس شکست مبارزه مسلحانه چریک شهری رجوی  [2018 Sep] 
*گریه های کودک ۶ماهه درسلول انفرادی گوهردشت و مادر زیربازجویی وشکنجه  [2018 Sep] 
*دگردیسی رجوی وایستادن رو در روی حنیف نژاد  [2018 Sep] 
*فرزین نصرتی، طوقی سینه بازو ستبر سربدار ۶۷گوهردشت  [2018 Aug] 
*آذر واقعاً «آذر» بود ودرزندان گوهردشت، «سلیمانی!» بر تخت شکنجه ها و وفا ی به عشق  [2018 Aug] 
* مجید معروف خانی، طوقی سربدار۶۷ گوهردشت   [2018 Aug] 
*جبارشبانی، ازطوقیان سربدار۶۷ گوهردشت  [2018 Aug] 
*تجاوز به زنان در اوین و گوهردشت «زنان» فرشته های سربدار به آئین ماهیان سیاه کوچولو  [2018 Jul] 
*« فروغ جاویدان»ـ جنون شیفته کسب قدرت رجوی وکین برعاشقان  [2018 Jul] 
*گرازهای شهردار! گورهای طوقیان سربدار درهم شکستنی نبود ونیست   [2018 Jul] 
*« طوقیان سربدار۶۷» زنجیرناپذیران سلول دژم  [2018 Jul] 
*چرخه مرگ و پدیده های کسب وکار مافیایی زوج رجوی  [2018 Jul] 
*عکس ۲۰۰ تن ازافرادی که با فریب ونیرنگ زوج رجوی به اشرف کشاندند  [2018 Jul] 
*رجوی بیش از۱۰۰۰ تن را با نیرنگ و وعده شغل، پول، کیس پناهندگی، زن وخوشگذرانی… به اشرف کشاند  [2018 Jul] 
*روشنگری با استناد به سخنان رجوی وسازمان،‌ از دروغ های مریم درویلپنت   [2018 Jul] 
*حقیقت‌ مانا- گزارشی به سه نسل- خطاب به رجوی  [2018 Jun] 
*خروج امریکا ازبرجام بسود، یا به زیان مردم ومقاومت؟   [2018 Jun] 
*فراخوان تحقیقات به مریم رجوی، بیش از۱۰۰ خودکشی و قتل درمجاهدین  [2018 May] 
*ترامپ، مریم سلامت می کند – کُرنش نثارت می کند  [2018 May] 
*پدیده مافیایی قاچاق انسان در مجاهدین  [2018 Apr] 
*پدیده استخدام مزدور توسط رجوی – بعنوان اعضای ارتش آزادیبخش «ملی؟»  [2018 Mar] 
*خبرفوری به مردم و مریم رجوی ( بازتاب انتشار خبرمهدی افتخاری … را کشتند)  [2018 Mar] 
*مهدی افتخاری ( فرمانده فتح ا لله - فرمانده و طراح پرواز بنی صدرورجوی به پاریس) را کشتند  [2018 Mar] 
*“مرد قیچی بدست “( شبحی در سایه می چرخد )   [2018 Mar] 
*فرارازدست مجاهدین ومریم رجوی درآلبانی؟ موسی دامرودی وغلام رضا میرزایی  [2018 Mar] 
*خودکشی دخترجوانی بنام سمانه بزرگان فر درتشیکلات مریم رجوی درآلبانی  [2018 Mar] 
*استیصال و شکست خامنه ایی وذلالت وکینه توزی مریم رجوی ازشکوه دختران انقلاب  [2018 Mar] 
*حرمسرا، رقص رهایی  [2018 Mar] 
* “سرکش تر از ستاره منم”  [2018 Mar] 
*پیام به خانواده ها درنوروز۹۷(وضعیت رقت انگیزاعضای مجاهدین درآلبانی) و عکسهای اختصاصی  [2018 Mar] 
*«منظومه تقویم سال » ۱۳۹۱  [2018 Mar] 
*ولایت عقیدتی رجوی ، جعل وتحریف نص صریح آیات قران ونهج البلاغه وسنّت پیامبران  [2018 Mar] 
*من هر روزتکه پاره میشوم، هرروز، مث امروز  [2018 Feb] 
*امریکا پیگیر یک خلبان اف ۵ ویک شهروند ناپدید و سربه نیست شده بدست رجوی  [2018 Feb] 
*سه عکس وچند خاطره ازفوتبال و زندان و اشرف وآلبانی  [2018 Feb] 
*لیست اسامی کشته شدگان زیر شکنجه و سربه نیست کردن زندانیان سال۷۳ بدست رجوی  [2018 Feb] 
*علیرضا طاهرلو، از چاله خمینی تا سیاهچاله رجوی  [2018 Feb] 
*لیست و عکس بازجویان و شکنجه گران زندانهای سال۷۳، تحت عنوان پروژه رفع ابهام  [2018 Feb] 
*کتاب‌های سیامک نادری  [2018 Feb] 
*فضاحت موضعگیری مریم رجوی درباره دختران وزنان آزاده بی روسری  [2018 Feb] 
*عکسها، ازابعاد دستگیرها سخن می گویند  [2018 Feb] 
*عکس‌های زندانیان سال ۷۳ در زندان‌های رجوی و قرارگاه اشرف  [2018 Jan] 
*اسامی بیش از ۴۰۰ تن از زندانیان پروژه رفع ابهام سال ۷۳ در زندان‌های رجوی در قرارگاه اشرف  [2018 Jan] 
*بمناسبت پیام آقای اسماعیل وفا یغمایی به رجوی – فتوای فحّاشی رهبری: رمال نویس  [2018 Jan] 
*آقا وخانم رجوی! چرا آمارمرگ ومیر مجاهدین درآلبانی، سه برابرآماری است که که درعراق تحت محاصره پزشکی است؟  [2018 Jan] 
*تلاش رجوی برای جلب رضایت دولت امریکا برگزاری رژه نمایشی مجاهدین پس ازارائه طرح عملیات سرنگونی  [2018 Jan] 
*مذاکرات رجوی با ژنرال پترائوس وارائه طرح سرنگونی رژیم  [2018 Jan] 
*خروش زنان  [2018 Jan] 
*روشنگری از چند نمونه ازجعل و دروغ و ترفند توزیع عکس و شعارنویسی بنام رهبرمقاومت!  رجوی، برخیابانهای تهران و پشت پرده مصاحبه فاکس نیوزبا یک «رزمنده آزادی»، درتهران [2018 Jan] 
*هشدار! به جعل وترفند ویدئویی مجاهدین، برای کشاندن تظاهرات مردم به مبارزه مسلحانه   [2018 Jan] 
*خروش مردم- شیادی مضحک روحانی- بورشدن رجوی  [2018 Jan] 
*مریم ومسعود رجوی! رو در روی مسیح وکالم انجیل - درسه پرده  [2017 Dec] 
*جوابیه آقا وخانم رجوی! و پشت پرده ها  [2017 Dec] 
*روشنگری در مورد جنایات رجوی: درخواست تشکیل هیئت تحقیق پزشکی وپلیس جنایی  [2017 Dec] 
*آقای وخانم رجوی! شما بگین! من چی بگم؟ شما بگین، من چه بنویسم؟!  [2017 Dec] 
*اقدامات مریم و مسعودرجوی قبل وپس از مبادرت به قتل درلیبرتی  [2017 Dec] 
*« گاه آنقدر خشمگینم که ...»   [2017 Dec]