PEZHVAKEIRAN.COM آیا رژیم اسلامی در آستانه سقوط است؟
 

آیا رژیم اسلامی در آستانه سقوط است؟
جلال ایجادی

دوباره موجهای اعتراضی در ایران به حرکت افتاده است. این بار خیزش علیه گرانی بنزین آغاز شد ولی بیدرنگ ویژگی سیاسی خود را نشان داد. جنبش علیه جمهوری اسلامی سمت و سو گرفته و قوای رژیم تمام خشونت خود را علیه مردم بکارگرفته است. جدالی سرنوشت ساز بوجود آمده است.

اقتصاد و گرانی

زمینه حرکت مبارزاتی کدام است؟ تحریم‌های آمریکا منجر به سقوط درآمد نفتی شده و دولت برای بودجه‌های خود، جز افزایش مالیات و حذف یارانه‌های مستقیم و غیر مستقیم راه دیگری ندارد. بویژه آنکه هزینه‌های سنگین جنگ سوریه و کمک‌های مالی و نظامی و ایدئولوژیکی به همه جریانهای سیاسی تروریستی و بنیادگرای شیعه درجهان ادامه دارد و پروژه خانمانسوز اتمی و هزینه‌های سنگین آن بر دوش ملت سنگینی میکند و حکومتگران این طرح خطرناک و زیانبار را با تمام قوا و با تمام دروغ و نیرنگ ادامه می‌دهند.

بودجه سالانه کشور ۴۵۰ هزار میلیارد تومان است. برپایه ارزیابی دولت ۱۵۰ هزار میلیارد تومان از محل درآمدهای مالیاتی است. شرکتهای دولتی و بنیادهای مذهبی مانند آستان قدس مالیات نمی‌پردازند. بنابراین بقیه بودجه کشور از طریق ارزهای نفتی باید جبران گردد. بودجه تصویبی مجلس افزون بر جمع آوری مالیات‌ها، نیازمند ۳۰۰ هزار میلیارد تومان دیگر است. در حالت عادی درآمد نفتی سالانه ایران ۶۰ میلیارد دلار معادل ۶۰۰ هزار میلیارد تومان است. امروز این درآمد ناممکن است زیرا بخاطر تحریم‌ها صادرات نفت ایران به ۳۰۰۰۰۰ بشکه کاهش یافته است. این حاکمان نه از فسادها و رانت بری‌های خود دست میکشند و نه به سیاست خانمان سوز منطقه‌ای خود پایان میدهند. بنابرای برای پول بودجه، رژیم فشار را علیه مردم تهیدست و طبقه متوسط تشدید میکند. افزایش سه برابری قیمت هر لتیر بنزین تصمیم مشترک حاکمان است تا با فشار بی سابقه علیه اقشار اجتماعی و در شرایط نبود منبع کافی ارز خارجی، از سفره حقیر و ناچیز مردم بازهم بکاهند. بنزین برای اغلب مردم یک وسیله اقتصادی لازم برای زندگی است. این گرانی اغلب به کسانی تحمیل میشود که در فقر قرار دارند.
روحانی رئیس دولت بتازگی اعلام نمود از ۲۵ میلیون خانوار ایرانی، ۱۸ میلیون خانوار شرایط سخت و یا بسیار دشوار دارند. حکومت خواستار افزایش فشار به همین لایه‌های اجتماعی است. در یک شرایط عادی میتوان به رایانه‌های نفتی و تاثیر آن روی محیط زیست انتقاد نوشت ولی اینجا خواست رژیم فقط چپاول بیشتر برای بودجه و هزینه دولتی است. جمهوری اسلامی نه به محیط زیست می‌اندیشد و نه به رفاه عمومی جامعه توجه دارد. این رژیم، حکومت «غنائم» جنگی و غارت ثروت ملی است. از این رژیم هرگز انتظار عدالت و فرهنگ پروری و حفاظت محیط زیست و نگهداری میراث باستانی و تدبیر برای آینده را نداشته باشید. چهل سال سرکوب کارگران و طبقه متوسط شهری و دانشجو و زنان و محرومیت روستائیان و تبعیض همه جانبه، نتیجه یک سلطه گری دینی و حریص است. بدین تریتب فشار اقتصادی و گرانی و دروغپردازی و سرکوبگری حکومتی، مردم را به خشم درآورده است.


احتمال سقوط رژیم

آیا رژیم ایران در آستانه سقوط قرار گرفته است؟ بنظر می‌رسد شرایط داخلی آماده برای هل دادن حکومت اسلامی بسوی سقوط است. بی اعتمادی عمومی علیه رژیم ولایت فقیهی فاسد، خشمی بزرگ علیه نظام آخوندی دروغگو و شیعه گرا، تورم و گرانی همه جانبه و فقر بیسابقه، سرکوبگری دینی و ایدئولوژیکی و سیاسی حکومت علیه جامعه، بی آبروئی تمامی مسئولان مهم مانند رئیس مجلس و رئیس دولت و رئیس قوه قضائیه و خامنه‌ای و خانواده‌اش بخاطر اختلاس و چپاولگری، بیکاری و ناامیدی جوانان به آینده خود، بودجه کلان برای نهادهای مذهبی و مزدوری در ایران و جهان، هدر دادن ثروت کشور برای پروژه‌های اتمی، گسترش شبکه‌های جاسوسی و تروریستی در جهان، کمک‌های سنگین مالی و نظامی به رژیم‌ها و جریانات اسلامی و تروریستی خاورمیانه، بن بست فعالیت اقتصادی شرکت‌های بخش خصوصی و رشد بیکاری، زورگوئی نیروهای انتظامی و بسیجی در سرکوب زنان و اذیت و آزار برای حجاب اسلامی، تبعیض دینی در قبال اهل سنت و بهائیان، همه و همه، زمینه طرد قاطع رژیم را فراهم ساخته است. دیگر رژیم دینی استبدادی را نمی‌توان تحمل کرد. جامعه در پی پایان دادن به جمهوری اسلامی است.
البته رژیم دارای قوای سرکوب پاسدار و بسیجی است، رژیم دارای نیم میلیون آخوند و طلبه است، رژیم روی اعتقاد دینی شیعه گری و امامزاده پرستی بخشی از جامعه اتکا می‌کند، رژیم منابع مالی کلان دارد، رژیم مزدوران زیادی در منطقه تربیت کرده است. علیرغم این قوای نظامی و ایدئولوژی و حوزوی و مالی، ضربه پذیری قطعی رژیم بسیار بالاست. ساختار حکومت به پوسیدگی و شکنندگی گرفتار شده است. پس از چهل سال در میان روسای اسلامی انگیزه‌های انقلابی و حس همیاری از بین رفته است. هر یک از آنها در جهت منافع شخصی و مافیایی خود میکوشد و انها میان خود درگیری‌های پنهان دارند. روشن است که برای منافع مشترک در لحظه حساسی که خطر همه آنها را تهدید میکند، «همبستگی» آنها «تقویت» میشود، ولی در همان زمان این «همبستگی» شکننده و مشروط است. شکستن یکی از حلقه‌های زنجیره این مجموعه، کل نظام را گسیخته می‌سازد. امروز حس می‌شود که حاکمان علیه یکدیگر عصبانی هستند، سلیقه‌های همدیگر را نمی‌پسندند، آنها در میان خودی‌ها دنبال مجرم هستند، نسبت به خود پنهانکاری میکنند تا امتیاز خود را بالا ببرند، شماری از آنان در پی پناهگاه برای روز مبادا هستند، کیسه‌های خود را مخفیانه پرتر می‌کنند، گاه همدیگر را با زبان راز تهدید به افشا می‌کنند. این وضعیت، آشفتگی و شکنندگی و تردیدهای طبقه حاکمه را بنمایش می‌گذارد. حاکمان مانند گذشته راحت حکومت نمی‌کنند. یک چرخش عمومی بوقوع پیوسته و گسست بالایی‌ها و پائینی‌ها قطعیت پیداکرده است. اینچنین وضعی، این بار، در همه جنبه‌های خود پررنگتر است. درخت پوسیده رژیم با یک توفان خواهد شکست.

عوامل جهانی بحران حکومت

در تحلیل از احتمال سقوط رژیم، باید شرایط خارجی را نیز در نظر داشت. دولت اوباما، با انتقال صد و پنجاه میلیارد دلار به رژیم آخوندی و قرارداد برجام، کمک بزرگی به تازه نفس کردن حکومت دینی نمود. ولی سیاست ترامپ این وضع را دگرگون کرد. رژیم بخش مهمی از امتیازات جهانی را از دست داد. فروش نفت در بن بست قرار گرفت و ارزهای‌های نفتی سقوط کرد. علیرغم تلاشهای اروپا برای کمک به رژیم، سیاست اروپا ناتوان باقی ماند. میدانیم در خاورمیانه جمهوری اسلامی امتیازهای بزرگی دارد. حضور در لبنان با اتکا به حزب الله، حضور نظامی در سوریه، نفوذ قاطع بردستگاه دولتی عراق، همکاری تنگاتنگ با حوثی‌های یمن، شبکه‌های جاسوسی و سیاسی و مالی و نفوذی شیعه در بحرین و عربستان و افغانستان و سایر کشورها، امکان و ظرفیت مانور رژیم را تقویت نموده است. اما علیرغم همه این امتیازات استراتژیک، شورش‌های اخیر عراق علیه دولت عادل عبدالمهدی و رژیم ایران و انحصارطلبی روسیه در سوریه برای محدود کردن عملکرد ایران و فشار آژانس بین المللی اتمی و سازمان ملل و فشار بیسابقه تحریم‌های آمریکا، جمهوری اسلامی را در شرایط تدافعی قرار داده است.
با توجه به همه عوامل برشمرده رژیم خامنه‌ای در وضع شکننده‌ای قرار گرفته و خطر سقوط افزایش یافته است. امروز رژیم در داخل کشور بطور جدی مورد تهدید قرار گرفته است. جنبش‌های اعتراضی شهری دهها شهر را به میدان جدال با حکومت کرده است. در این جدال‌ها خشونت پلیسی بطرز بیسابقه دامنه یافته است و رژیم با اتکا به احکام قرآنی به جنگ با مردم پرداخته است. باید به صراحت گفت که این خشونت دولتی برای خفه کردن سریع جنبش است. تیراندازی وسیع علیه تظاهرکنندگان و دستگیری گسترده اعتراض کنندگان و تخریب خودروهایی شهروندان در خیابانها و قطع تمام شبکه‌های اینترنتی و ایجاد یک کارزار اسلامی قرآنی برای کشتار مردم و «اشرار» نامیدن تظاهرکنندگان، همه و همه بیانگر یک استراتژی جنگی علیه جامعه معترض است. بخش مهمی از تخریب ساختمان‌ها توسط عوامل خود رژیم صورت میگیرد و این توطئه در پی اغتشاش ذهنی جامعه است.
برخی از معترضین در این فضای شورشی و احساسی و هیجانی و واکنشی، احتمال دارد به اقدام‌های خشن دست بزنند ولی روشن است که در چنین حالتی اقدامهای خشونت و آتش زدن ساختمانها به نفع کشور نیست. ما نمی‌توانیم مبلغ خشونت باشیم. ولی میدانیم که اغلب از سوی رژیم خشونت به جامعه تحمیل می‌شود. در شرایط کنونی ایران از یاد نبریم که منشا اصلی خشونت قوای حکومتی میباشد. چهل سال است که این رژیم اعدام و شکنجه میکند و زندگی آرام مردم را تباه نموده است. ساختار قدرت سیاسی موجود خشونت فیزیکی و مستقیم و خشونت سمبولیک و ایدئولوژیک و سیاسی را در خود جمع نموده است. در زمانی که قدرت سیاسی استبدادی خود را در خطر سقوط می‌بیند تمامی نیروی تخریب را علیه جامعه بکار خواهد گرفت. بویژه آنکه طبقه آخوند یک طبقه حریص و زورگو و انحصارگر و قدرت طلب و تبهکار است و خود را وارٍث پیامبر اسلام و غزوات آن و بشارت دهنده ظهور امام مهدی می‌داند و بنابراین برای این طبقه حفظ قدرت سیاسی یک امر مقدس بشمار می‌آید. در این منطق، آدمکشی گسترده از تقدس برخوردار است. رژیم در پی حمام خون گسترده است و به فرمان الله خواهد کشت.

جنبش سیاسی متمایل به سکولاریسم

اگر جنبش ادامه یابد و سراسری بماند و شکاف در قوای نظامی خود را بنمایاند، فروریزی حکومت قطعی است. این جنبش با انگیزه مطالباتی علیه گرانی بنزین بپاخاست ولی بسرعت جنبه سیاسی خود را نشان داد. جنبش ۸۸ منطق درون نظامی داشت حال آنکه جنبش دیماه ۱۳۹۶ و بویژه جنبش کنونی منطق نفی ولایت فقیه و نفی جمهوری اسلامی دارد. جنبش کنونی علیه یک نظام استبدادی است، علیه فساد و بیدادگری است و علیه آخوندیسم است. از جمله شعارهایی که در خیابانها شنیده‌ایم: مرگ بر دیکتاتور، روحانی حیا کن مملکت رها کن، جمهوری اسلامی نمی‌خوام نمی‌خوام، مرگ برخامنه ایی، مرگ بر دیکتاتور، نه پول داریم نه بنزین گوربابای فلسطین، دشمن ما همین جاست کی گفته که آمریکاست، هم غزه هم لبنان هر دو فدای ایران، سپاه و شیخ و رهبر عامل فقر کشور، ملت گدایی میکند آقا خدایی میکند، نه اسلام نه قران جانم فدای ایران. این شعارهای اعتراض به سیاست حکومت خامنه‌ای در خاورمیانه است، اعتراض علیه دیکتاتوری است، اعتراض علیه فقر است و اعتراض علیه حکومت دینی است. شهروندان معترض خواهان پایان دادن به حکومت موجود هستند زیرا راس نظام، خامنه‌ای را نشانه گرفته‌اند و ریاست جمهور و سپاه را به انتقاد می‌کشند و خواهان پایان دادن به حاکمیت قرآن و اسلام در عرصه حکومتداری هستند. این خواست یک رویداد زیباست و نوعی نگرش متمایل به سکولاریسم و لائیسیته را منعکس میکند. روشن است این شعار توسط همه ملت اعلام نشده ولی بیان یک شجاعت تاریخی و یک نوآوری است و از خواهشی عمیق حکایت میکند. ستمگری دینی در جامعه، خواست سکولاریسم و انتقاد به اسلام و قرآن در محیط روشنفکری و دانشگاهی، پایه‌های بروز شعار هستند.
جنبش‌های اجتماعی از علت یکسانی پیروی نمی‌کنند. آغاز و پایان جنبش‌های اجتماعی قابل پیشگوئی نیستند ولی هنگامی که این جنبش‌ها به حرکت می‌افتند و خواستار آزادی هستند، همه آزادیخواهان باید با انرژی خود به حمایت از آنها بپردازند. در حال حاضر در جهان فصل مبارزه و اعتراض در بسیاری از کشورهاست. این فضای مبارزاتی برای ایرانیان نیز امیدبخش است. در شرایط مقاومت جنبش، تجربه آموزی سامان دهنده و سیاسی و آموزشی یک روند متداوم است. امروز خیلی‌ها به مسئله رهبری جنبش فکر میکنند و امید دارند تا جنبش مردمی دارای نهاد هدایت کننده متکی بر عقل و هوشیاری جمعی باشد. بطور مسلم جنبش با تجربه و استعداد خود در روند حرکت، رهبری خود را پیدا میکند و تمام نخبگان دمکرات با توجه به مصالح و منافع ملی، باید خود را در خدمت این جنبش قراردهند تا با کمترین درد و رنج و خونریزی جمهوری اسلامی پایان یابد و همه مردمان ایران در پهنه جغرافیای کشورمان از رفاه و عدالت برخوردار گردند. پیدایش رهبری بارز، جمهوری اسلامی را ضربه پذیرتر خواهد نمود. رهبران جنبش باید به شعارهای کنونی که بیان خواسته‌های مردم میباشد توجه کنند. جنبش مردمی برای طرد استبداد دینی و برای آزادی از ستمگری و برای حکومتی متکی بر حقوق بشر و سکولاریسم به حرکت درآمده است. قدرت سیاسی آینده باید تجلی این خواست‌ها باشد.

جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه

منبع:پژواک ایران


جلال ایجادی

فهرست مطالب جلال ایجادی در سایت پژواک ایران 

*اپوزیسیون به خود شلیک نکند  [2022 Jun] 
*رهبری سیاسی، لائیسیته و دمکراسی در جنبش ایران  [2022 Jun] 
*توتالیتاریسم، استعمار پوتین و جایگاه ایران در نظم جهانی  [2022 Mar] 
*امپریالیسم جنگ طلب پوتین و دلهره جنگ اتمی  [2022 Mar] 
*نمک زدایی آب خلیج فارس و توطئه‌های پنهانی  [2022 Jan] 
* کتاب‌سوزان و سانسور در اسلام  [2021 Oct] 
* حجاب اسلامی و ستمگری دینی علیه زنان  [2021 Sep] 
* جمهوریت منتسکیو و حکومت الهی خامنه‌ای  [2021 Jun] 
*نه غزه، نه لبنان، نه سوریه، فقط صلح در خاورمیانه   [2021 May] 
*گزینش میان اسلامگرایی، مارکسیسم، ایرانشهری  [2021 Apr] 
*شیعه‌گری ایدئولوژی انحطاط و اسلام‌زدگی روشنفکران  [2021 Apr] 
*نگارش قرآن در سه قرن خلافت عرب، یادآوری تاریخی برای نقد قرآن  [2021 Mar] 
*سیاهکل، عشق به خشونت و فقر فلسفی فرهنگی اپوزیسیون  [2021 Feb] 
* محکومیت اسلامگرایان در دادگاه و انحراف روشنفکران اسلام خواه ایرانی  [2020 Dec] 
*ویرانگری اکولوژیکی در دریاچه‌ها، تالاب‌ها و رودهای ایران  [2020 Jul] 
*عبدالکریم سروش مانند آیت الله‌ها خرافه پرست است  [2020 Apr] 
*روان‌پریشی آیت‌الله خامنه‌ای، جن قرآنی، قدرت سیاسی در جامعه دینی  [2020 Mar] 
*کرونا، مدیریت، دین و دگرگونی ساختاری جهان  [2020 Mar] 
*مدیریت علمی کرونا و جادوگری اسلامی  [2020 Mar] 
*چهار آسیب: استبداد، اسلام، کرونا، آلودگی هوا  [2020 Mar] 
*قرآن و شیعه گری، ویرانگر عقل  [2020 Feb] 
*خیزش مردم، سقوط هواپیما، سرنگونی حکومت اسلامی  [2020 Jan] 
*آیا رژیم اسلامی در آستانه سقوط است؟  [2019 Nov] 
*ملت ایران و اشتباه قومگرایان  [2019 Oct] 
* چپ‌های «اسلاموفیل»، مدافع اسلام  [2019 Feb] 
*قرآن: سوره الفاتحه، فرهنگ خشونت  [2019 Jan] 
* با قرآن چه باید کرد؟   [2018 Sep] 
*فارسی، نه زبان تحمیلی بلکه زبان وحدت ملی  [2018 Jul] 
*سادیسم و مازوخیسم در اسلام و شیعه‌گری  [2018 Jul] 
*فلسفه هنر و جامعه شناسی هنر برای جنبش فرهنگی  [2018 Jun] 
*در زیر سایه شاه، خمینیسم رشد کرد  [2018 May] 
* واژگونی رژیم، تجزیه ایران نیست  [2018 May] 
*«اسلاموفیل»‌های ایرانی کیستند؟   [2018 May] 
*بیانیه ۱۶ اصلاح طلب دروغگو  [2018 Jan] 
*ایران اتحاد اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان علیه مردم  [2018 Jan] 
*انفجار اجتماعی برای عدالت و آزادی  [2018 Jan] 
*فلسفه در ایران و سقوط اسلامی  [2017 Nov] 
*اسلام، دین استعماری و توتالیتاریسم  [2017 Aug] 
*پوپولیسم، روان‌پریشی در سیاست و کرنش روشنفکری چپ  [2017 May] 
*راهپیمایی ماه مه، نقش سندیکاها در فرانسه  [2017 May] 
*قرآن، مبلغ پیام تورات  [2017 Jan] 
*آلودگی هوا و ریزگردها و مسئولیت سیاسیون و روشنفکران  [2016 Dec] 
*مرگ کاسترو مستبد و درمانگی فکری چپ ایرانی  [2016 Dec] 
*ترورهای اسلامی در پاریس و منشا خشونت  [2016 Nov] 
*تکنولوژی اینترنتی و تغییر هویت و اومانیسم در جامعه  [2016 Nov] 
*جامعه‌شناسی سیاسی اپوزیسیون ایران و عربستان  [2016 Sep] 
*قرآن همان تورات است  [2016 Sep] 
*آدونیس، اسلام و تراژدی نیندیشیدن  [2016 Aug] 
*جامعه ترس و نقش تروریسم اسلامی  [2016 Jul] 
*پیامبر اسلام، میان تاریخ، دروغ و اسطوره (بخش دوم)  [2016 Jul] 
*پیامبر اسلام، میان تاریخ و اسطوره (بخش یکم)  [2016 Jul] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته‌ای تاریخی التقاطی (بخش هفتم)  [2016 Jun] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش ششم)  [2016 Jun] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته‌ای تاریخی التقاطی (بخش پنجم)  [2016 May] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش چهارم)  [2016 May] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته‌ای تاریخی التقاطی (بخش سوم)  [2016 Apr] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش دوم)٬  [2016 Apr] 
*قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشته ای تاریخی التقاطی (بخش یکم)  [2016 Apr] 
*خداناباوری و آتئیسم در حکومت الهی  [2016 Feb] 
*کفرگویی و نقد علمی قرآن یک ضرورت است  [2016 Feb] 
*آقایان اشکوری و سروش، شما در باره اسلام شناخت علمی ندارید (بخش اول)  [2015 Dec] 
*داعش، اسلام و آقای یوسفی اشکوری  [2015 Nov] 
*پاریس، تروریسم اسلامی و دمکراسی زخمی  [2015 Nov] 
*فاجعه زيست‌بومی: آيا سد گتوند را بايد خراب کرد؟  [2015 Jun] 
*نوانديشان دينی، نقش سودمند يا زيان‌آور؟ علی شريعتی (بخش سوم)  [2015 May] 
*نوانديشان دينی، نقش سودمند يا زيان‌آور - آل‌احمد (بخش دوم)  [2015 May] 
*نوانديشان دينی، نقش سودمند يا زيان‌آور؟ (بخش يکم)  [2015 Apr] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش هشتم)  [2015 Mar] 
*مذهب شیعه، ریشه ازخود بیگانگی ایرانیان (بخش هفتم)  [2015 Mar] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش ششم)  [2015 Feb] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش پنجم)  [2015 Jan] 
*تروريسم اسلامی و کشتار هنرمندان در پاريس  [2015 Jan] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش چهارم)  [2014 Dec] 
*مذهب شيعه، ريشه از خود بيگانگی ايرانيان (بخش سوم)  [2014 Dec] 
*مذهب شیعه، ریشه ازخود بیگانگی ایرانیان (بخش دوم)  [2014 Nov] 
*جامعه شناسی شهری اکولوژيکی تهران  [2014 Oct] 
*خدمت روشنفکران به اسلام و خيانت به آزادانديشی  [2014 Oct] 
*غرب دوست ما و اسلام ضد ما  [2014 Aug] 
*حوادث مرگبار و بيماری‌های شغلی در بنگاه‌های توليدی ايران  [2014 Jul] 
*پیوند آقای سروش و استبداد خمینی  [2014 Jun] 
*الگوی اقتصادی ايران منشاء ويرانگری زيست محيطی  [2014 May] 
*چپ ايران در بن‌بست‌ها و عقب‌ماندگی فکری  [2014 Apr] 
*فلسفه امانوئل لویناس و توتالیتاریسم اسلام  [2014 Apr] 
*سوگند زيباکلام به موی محمد بن عبدالله و سرسپردگی روشنفکری  [2014 Apr] 
*ایران، آلوده ترین هوا در جهان  [2014 Apr] 
*محیط زیست ایران در سالی که گذشت، ویرانگری بیشتر  [2014 Mar] 
*جمهوری اسلامی با بنزین سمی ایرانیان را کشت   [2014 Mar] 
*ناکارآئی سیاست بهداشت و اوج گیری بیماریها در ایران  [2014 Jan] 
*مرگ هامون، پيمان‌شکنی افغانستان و بی‌لياقتی جمهوری اسلامی  [2014 Jan] 
*جنایت علیه بشریت، جنایت زیست محیطی در ایران  [2013 Dec] 
*برندگان مذاکرات اتمی ژنو  [2013 Nov] 
*استراتژی آمريکا، فرانسه و جمهوری اسلامی در مذاکرات اتمی ژنو  [2013 Nov] 
*زلزله در بوشهر و خطر انفجار نیروگاه اتمی  [2013 Oct] 
*سدسازی در ایران، فساد دولتی وتخریب   [2013 Oct] 
*اسلام برای اسارت زنان   [2013 Oct] 
*سدسازی در ایران، فساد دولتی و تخریب  [2013 Sep] 
*ویرانگری زیست محیطی و سیاست اتمی ایران   [2011 Dec] 
*نقد اسلام آزاد است  [2011 Dec] 
*همسوئی فمینیسم و اکولوژی سیاسی   [2010 Jul] 
*ویرانگری زیست محیطی در ایران توسط رژیم جمهوری اسلامی   [2010 Jan] 
*«آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی!»  [2009 Aug]