PEZHVAKEIRAN.COM آيا به خاك بسپارند يا خاكستر كنند و سپس به الماس تبديل نمايند ؟
 

آيا به خاك بسپارند يا خاكستر كنند و سپس به الماس تبديل نمايند ؟
ع- سلیمان‌زاده

شهرام وفاکیش، انسان نیک سرشت و آرمانگرا، روز چهارشنبه ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ بدور از خانواده و وطن و با عشق به آزادی ایران در واشنگتن چشم بر جهان فرو بست. نظر به اینکه خود درخواست کرده بود پس از مرگ پیکرش را خاکستر کنند این نوشتار به یاد او درج می شود.

خواندن اين نوشتار براى باشندگان بالاى پنجاه سال قدغن است و به كسانى نيز كه دچار مشكل بيمارى روحى و يا قلبى هستند توصيه مى شود، اگر مايل  به دِليت شدن خودشان نيستند، لطفاً اين نوشته را دِليت كنند ! 
زيرا كه برخى از واژه ها و واقعيت ها مى تواند قلب انسانهاى حساس را جريحه دار نماید و فشار خونشان را بالا برد ! 
الغرض !
در نزد غربی ها واژه اى هست كه براى خاكستر كردن پيكرٍ " نفس تمام كرده گان" و  "چشم بر جهان بسته گان"مورد استفاده قرار مى گيرد و هنوز معادل این واژه در زبان پارسى بدرستى مشخص نيست و اين در كنار كمبود آزادى يكى از مهمترين كمبودهاى اساسى جامعه ايرانيست ! 
و اين كمبود چيزى نيست الا معادل واژهِ كريميشن ! ( cremation ) ، و يا به فرائسه ، كِرِه ماسيون !
 و مطمئن باشيد كه اگر در دوران دبيرستان آقاى دبير انگليسى مى پرسيد، كريميشن يعنى چه مى گفتيم : آقا من بِگم ! 
    يعنى خامه درست كردن !
 
گرچه فرهنگستان زبان و ادبیات ايران تا كنون به فكر يافتن  واژه اى پارسى برای این واژه « غربی » نبوده و گويا قصد چنين كارى را هم ندارد و نخواهد داشت، زيرا تا آنزمان كه آقاى حداد عادل، پدرِ عروس "مقام معظم رهبرى " بر مسند رياست اين بنياد سوار تشريف دارند، بحث خاكستر كردن و خاكستر شدن نه تنها كه خلاف شرع اسلام است، بلكه از منظرى ديگر نيز وحشت آفرين است، كه توضيح داده خواهد شد چرا !
  ولى ما بدون اجازه فرهنگستان، تا اطلاع ثانوى از واژه خاكستر شدن و خاكستر كردن بهره خواهيم گرفت ! 
  همانگونه كه آگاهيد، برخى ناآگاهانه، واژه سوزاندن را جايگزين cremation كرده اند و تن آدمى را با آنهمه سلول و نرون و خاطره و... همچون چوب و هيزم تصور نموده اند و آنرا می سوزانند ! 
در اینکه در جهنم بسیاری از انسانها را می سوزانند و حتی بر اساس آیات قرآن برخی از جن ها نیز در جهنم سوزانده خواهند شد، و گاه بعنوان هیزم برای برافروختن بیشتر جهنم نیز مورد استفاده قرار خواهند گرفت، نشان از ترس، بی حرمتی، قساوت و بی رحمی الله  نسبت به آدمی که خود آفریده است دارد.
در اينجاست كه بايد پيام داستان شاهزاده كوچولو را يادآورى كرد كه :
     بدرستی نتوان دید مگر با چشم دل، جانمايه از ديد چشم پنهان است.
فرصت نيست ! به اصل مطلب بپردازيم ؛
  بتازگى بسيارى از افراد پاك سرشت ايرانى و از جمله هنرمندان و افراد سر شناس، از روى فروتنى و يا براى دهن كجى به آخوندهايى كه از بدو تولد تا دم گور، بر روح و جسم و روان آدمى حضور دارند، وصيت مى كنند كه پیکر بی جانشان به شعله هاى آتش سپرده شود، تا اگر احياناً در اين دنيا ناپاكى مرتكب شدند، خاكسترشان پاك و منزه در جايى ريخته شود تا خُسرانى به زمين وارد نگردد.
   و نه تنها صرفاً به همين دليل، بلكه موارد بسيارى ديگر نيز ! 
 
از ميان پيروان اديان " ابراهيمى " ، بنظر مى رسد مسيحيان با خاكستر كردن تن آدمی أنچنان مشكلى ندارند و در فرانسه و آلمان و ايتاليا، هند و ژاپن، و بويژه كشورهاى اسكانديناوى، اين كار امرى بسيار متداول و عادى مى باشد. 
اگر چه برخى از كسان، براى پس از بودنشان، خواسته هاى گوناگون ديگرى هم دارند، ولى از آنجاييكه ما حرفه مان مرده شورى و دین فروشی نيست، اطلاع چندانى از ساير موارد نداريم !
 فقط اين را مى دانيم كه دريا نوردِ پر آوازه فرانسوى، فرمانده كُوستو  Commandant Cousteau، وصيت کرده بود او را پس از بى نفس شدنش در قعر دريا فرو برند ! ( همانگونه كه توجه كرديد براى اينكه دچار سكته قلبى نشويد، تلاش مى شود از استفاده برخى كلمات كابوس آور جلوگيرى شود، و بهمين جهت از واژه بى نفسى سخن رانده شد ! )  
 
خاكستر كردن و نكردن پیکر انسان، ازجنبه هاى گوناگونى قابل بررسى است ! 
نخست از ديدِ کاپیتالیستی ! 
اگر آدمِ از نفس افتاده را بخاك بسپارند مزاياى فراوانى براى سيستم سرمايه دارى دارد، و همگان ميدانند تا چه ميزان  توليد كار ميكند. 
١- بدليل نياز مبرم به تابوت، كارگاههاى تابوت سازى كارشان مدام در رونق و نُون آخوندها هميشه در روغن خواهد بود! 
كار تابوت سازى در كنار خود چرخهاى اقتصادى ديگر، كه به آنها  "side production " يعنى توليدات كنارى مى گويند را نيز به حركت در مى آورد، كه شامل واحدهاى آبيارى، جنگل بانى و پىامد آن كارخانه هاى چوب برى و رنگريزى نیز هست. 
در كنار اين كارگاههاى عظيم، به كارگاههاى ميخ و پيچ و لولا سازى نيز بايد توجه داشت ! 
در جهت شيك شدن تابوت و پُز دادن مُرده ( ببخشيد مى خواستم اسمشو نيارم ولى از دهنم پريد، منظور تن بى روح بود ) 
أنواع و أقسام پارچه ها، از جمله مخمل براى درون تابوت جهت لذت بردن جسم بى روح، و پارچه هاى مخمل رنگين روی تابوت و اطراف آن جهت حال گيرى ديگران واز جمله مدعوين نيز جزو موارد اساسى و نيازهاى مبرم تابوت مى باشد.
 اگر چه دسته هاى نقره اى و گاه طلايى دور تابوت جهت حمل پيكرِ بى جانِ هميشه جاويد را نيز كه بخش هاى صنعتى را بحركت در مى آورد نبايد فراموش كرد !   
 
٢- توليد كار انسانى :
ابتدا تابوت را خالى بايد به بيمارستان رساند و از بيمارستان بهمراه پيكرِ جاويد، يكبار به كليسا و دگر بار از كليسا به سر زمين جاويد منتقل كرد، كه در اين حمل و نقل ده ها تن بكار گرفته مى شوند. 
و از آن جهت كه حمالان پيكرِ جاويد بايد شيك و مرتب باشند، در اين مورد نيز كارخانه هاى پارچه بافى و از جمله آتليه هاى كراوات سازى بكار خود ادامه خواهند داد ! 
 
٣- تجارتخانه دين و گردش كار كليسا و مساجد و كنيسه ها  :
بسته به نوع دين، آيين متفاوت است و لذا روحانيون هر مذهبى شرايط كارى و تعداد روزهاى كار با جنازه ( با پوزش، پيكرِ از نفس افتاده ) را خود تعيين ميكنند، يعنى از طرف دستگاه الهى تعيين مى گردد، و  حقوق و مزايا و مرخصى از آن بالا بالا ها
مشخص ميشود و انسانها در تدوين و قانون ريزى آن نقشى ندارند ! 
 
٤- شركت هاى ساختمان سازى : 
بدون شك پيكرِ هميشه جاويد در لباسهاى اطو شده با صورت آرايش گشته که بسیار هم گران تمام می شود، در تابوتِ ساخته شده از چوب برزيلى و پيچ و مهرهاى ضد زنگ و مخمل هاى ارغوانى درونى و بيرونى و دست گيره هاى گرانبهاى نقره ای و طلايى و... نيازمند مكانى امن، قرص و محكم نيز مى باشد ! 
نخست قبركنان ( ببخشيد حفاران و تونل سازان )، كه اين ساده ترين بخش كار را بعهده دارند بسيج مى شوند، اگر چه در كشورهاى صنعتى و پيشرفته بيل مكانيكى جاى بازوان بى جان قبر كنِ رو به قبر را گرفته است و ديگر مرده را علاف نمى گذارد و وقت مرده را بى خود و بى جهت تلف نمى كند. 
اما پس از آن، بسته به آنكه چه هدفى دنبال مى شود، ايجاد شغل و توليد توهمات و استوار كردن قدرت و پايدار داشتن جهالت و نادانی آغاز مى شود ! 
اگر منظور ساخت يك آرامگاه ابدىِ خانوادگى باشد، مى توان بسادگى از بحث آن در گذشت و چشم پوشى كرد، اما ! 
 
    اما زمانيكه مورد ساختن بارگاه و عبادتگاه و زيارتگاه و اقامتگاه و ... باشد، اين ديگر محشر است ! هم محشر كبرى و هم محشر صغرا ! ! !
شركت هاى عظيم و مهندسينِ وزين، دست بكار مى شوند، و اقتصاد به چرخش در مى آيد، تصورش را بفرماييد ! 
كارخانه سيمان و فولاد و كوره هاى آجر پزى و گچ بران و هنرمندان بكارگماشته مى شوند و گنبد و گلدسته ها ساخته مى شود و صحن ها مهيا مى گردد و باغ و بوستانهاى فراخ ساخته و پرداخته مى شود و ... 
 و نه تنها اين، بلكه زرگران و نقره سازان و قاليبافان و........و سر انجام نوحه خوانان و مداحان و ..و از همه مهمتر سنگتراشان روى قبر و لوحه نويسان نیز به نان و نوایی می رسند.
ضمن آنکه در کشور ما، در کنار زیارتگاهها روسپی خانه های اسلامی نیز دایر می شود و آخوندها خود مسؤل صیغه می شوند و انعامی به درآمدشان اضافه خواهد شد.
 
اما اگر خاكستر كنند ! ؟  
با پوزش، اجازه دهيد مطلب ديگرى را نيز به عرضتان برسانيم !
و البته كه اين باز هم پايان ماجرا نيست ! 
پس از آن صنعت " توريسم اسلامى " آغاز مى شود ! چگونه ؟ 
همانگونه كه " تمدن اسلامى " را به خلايق حُقنه كردند ! 
اين ديگر پر سودترين سرمايه گذارى هاست ! البته صد افسوس كه گنبد و بارگاهها و مرده پرستش گاهها در بازار سهام " داون جونز " نويورك هنوز نرفته است ! 
شايد هم بفكرشان نرسيده باشد ! ولى مطمئن باشيد كه هرگونه سرمايه گذارى در هر" فوندى " كه مربوط به يكى از اين زيارتگاه ها باشد، بدون ضرر خواهد بود. 
البته شايد مشاوران بانكى، بفرض، در سرمايه گذارى روى سهام شازده حُيسين در قزوين به شما اندكى هشدار بدهند ! 
چون اخيراً امامزاده ها از رونق آنچنانى بر خوردار نيستند !  زيرا همانگونه كه خود شاهد هستيد زيارتگاههاى پر ابهت و باشكوهتر و مجلل ترى ساخته شده است ! بويژه براى كسانى كه قبلا خوراك اصلى شان نان و پنير بود ! 
 ضمناً توجه داشته باشيد، كه بنگاههاى عظيم دينى، هيچگاه و به هيچ نحوى حاضر به شركت سهامى كردن كمپانيهاى مذهبى خود نيستند ! از واتيكان گرفته تا شركت هاى مشابهى همچون مورمون ها و ساينتولوژست ها و بزرگ تيول دارانى همچون امام رضا و برادران تنى و ناتنى مدرنشان ! 
توجه داشته باشيد كه حجم فضاى زيرِ جوِ آسمان، جهت ريختن گاز كربنيك در بازار بورس و سهام است ! اما موسسات مالى دينى و مذهبى هـيچگاه در بازار بورس نیستند ! نه تنها این، که از مالیات هم معاف هستند !
و دليل آن هم بسيار ساده و منطقى ست ! زيرا اگر اين زيارتگاه هاى  ملى و چند مليتى، شركت سهامى شود، در آنصورت مجبور خواهند بود به سهامداران و بويژه به دولت ها حساب پس دهند و بيلان كار خود را علنى نمايند ! 
در حاليكه اين تجارتخانه هاى گوناگون مذهبى، كه برخى از آنها روزهاى جمعه و تعدادى شنبه ها و بسيارى روزهاى يكشنبه، حراج هم دارند و تكس فرى هم هستند هيچگاه نه از ابتدا و نه در حال حاضر، حتى به خدا هم حساب پس نداده و نميدهند !
البته برخى حراج هاى فوق العاده در روزهاى كريسمس و عاشورا تاسوا و عید پِسَح  نيز دارند !
يكى از اين تجارتخانه هاى مالى مذهبی كه مركز آن در رُم مى باشد،  تا قرن پانزدهم تحت نام commerce des indulgences، يعنى " تجارت چشم پوشى " گناهان را خريد و فروش مى كرده و حتى بهشت و برزخ را نيز مى فروخته كه در سال ١٥١٧ ميلادى با تلاشهاى كشيش آلمانى بنام مارتين لوتر و با به خطر انداختن جان خود و به كمك مردم عصيان زده از كليساى كاتوليك سرانجام توانست واتيكان را مجبور به لغو اين نوع معامله و تجارت نمايد !  و از همين جا بود كه جنبش هاى پروتستانتيسم آغاز گرديد. 
 
اين در آمدهاى سرشار، تنها به توريسم اسلامى ختم نمى شود، بلكه در اطراف اين بارگاه و زيارتگاه ها انواع و اقسام مراكز
سلامت و تندرستى و شفاخانه نيز تأسيس مى شود، و بيماران رانده شده از مراكز درمانى و وامانده از علم مدرن پزشگى و پزشگان، به اين معبد و بارگاه ها هجوم مى آورند و بابت شفا و درمان خود داوطلبانه چندين برابر حق ويزيت يك پزشگ، سخاوت بخرج ميدهند و انگشتر و گردنبند طلاى خود را هم ارزانى ميدارند و بارِ زحمتِ گرانبار اين " فلزات "را از گردن خود رها مى كنند !
به عنوان نمونه در شهر کوچک لورد در جنوب غربی فرانسه، در عبادتگاهی که ۱۶۰ سال پیش سه دختر چوپان گویا مسیح را رویت کردند و اکنون تبدیل به شفاخانه شده است، سی وسه سانتی لیتر آب جهت شفا دو ونیم ایورو فروخته میشود. 
 
و سر انجام، اگر خاكستر كنند ! 
جسم بى روح را از بيمارستان و يا  تيمارستان ( چون بسيارى از اين روح باختگان از دست آن " روح دهندگان " ديوانه و روانى شده اند ) مستقيم بطرف ،crématoire ( يعنى كوره خاكستر كنى ) كه البته  فرهنگستان هنوز گامى براى نامگذارى آن بر نداشته است، مى برند. 
و اصولا بخاطر سبك بودن و سريع شعله ور شدن پيكرِ بى جان، جنس تابوت از چوبهاى ارزان قيمّت و گاه كارتن مى باشد ! 
و اگر در ايران، سنت خاكستر كردن باب شود،  "خوشبختانه"  در يك مورد مشخص،  كارتن خواب ها، بطور سيستماتيك، هزينه سنگينى را از دوش دولت و بيت المال بر خواهند داشت ! 
  تابوت، بدون مخمل و دستگيره،در كوره قرار مى گيرد و پس از جرقه اى،  كوره گازى با حرارت ٨٥٠ درجه، تابوت را با محتوياتش، حد اكثر بمدت يكساعت ونيم، ( وزن و حجم پيكر نقش اساسى در مدت زمان سوخت و ساز بازى مى كند )  در دل گرم و پاك خود تبديل به چندين گرم خاكستر ناب مى نمايد، و  اگر نفس- بند آمده از قبل درخواست مشخصى نداشته، خاكستر را در ظرف كوزه اى كوچكى مى ريزند و بدست بازمانده گان ميدهند.
 در كشور فرانسه قانونى هست كه به بازمانده گان، اجازه ريختن خاكستر در باغ و باغچه خانه و يا نگهدارى آن در محل زندگى شخصى، و پخش كردن آن در مراكز شهر ها داده نمى شود !
و در اينجا نكته آموزنده ديگرى را بايد يادآور شد :
 گاندى ! تن نحيف و رنجور ماهتما گاندى، بزرگ مرد تاريخ بشريت، به شعله هاى آتش سپرده شد و خاكسترش نیز محو گرديد، ولی اسطوره مقاومت و مبارزه در برابر جنايتكاران انگليسى شد و جايگاهش در قلب انسانهاى فرهيخته ابدى گرديد !
      همين وبس !
تنها اگر خيام در قيد حيات بود مى گفت : 
يك چند ز كودكى به استاد شديم          يك چند ز استادى خود شاد  شديم 
پايان سخن شنو كه ما را چه رسيد      از خاك بر آمديم و در كوزه شديم
یا، از خاک بر آمدیم و بر باد شدیم
 
 در ضمن بتازگى  شركت هاى آمريكايى، خاكستر جنازه ها را، بله، ( ! جنازه ! مرده ! جسد ! ) را با مبلغ سه تا بيست هزار دلار جهت افتخار كردن و پز دادن به ساير الماس ها و مرده ها به ديامانت تبديل مى كنند، كه آدرس اينترنتى يكى از آنها در اینجا درج می شود !
 
نه ! نه ! از خيام پوزش مى خواهم،  گمان مى كنم ايشان مى فرمودند : 
پايان سخن شنو كه ما را چه رسيد.    از خاك بر آمديم و الماس شديم 
 
ضمناً كسانى كه شغلشان خاكستر كردن پیکر انسان است، ( خاكستر گران ) همانند همه صنف ها همچون كارگران و برزگران و نانوايان در كشور فرانسه، تشكيلات سنديكايى و اتحاديه هاى  خود را دارا مى باشند كه در اين سایت مى توانيد مشاهده نماييد. 
 
 
ع ـ سلیمانزاده
 
 
 
 
 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب ع- سلیمان‌زاده در سایت پژواک ایران 

*من در همان زندان نگه داشته شدم كه حميد نورى هم اكنون در آن زندان به بند كشيده شده است !  [2021 Oct] 
* كوتاه رنج نامه اى به روئسا، استادان و دانشجويان دانشگاه ملى تاجيكستان  [2021 Sep] 
*پيامى سرگشاده به يك «آيت الله» ! آقاى نشانه‌‌ى الله موسوى تبريزى، با شما هستم!  [2020 Sep] 
*آقاى على ميرفطرس و دو كلمه با «مدعی»؛ پولهای کنفدراسیون از کجا می آمد ؟  [2020 Apr] 
*آيا به خاك بسپارند يا خاكستر كنند و سپس به الماس تبديل نمايند ؟  [2020 Jan] 
*استغفرالله ! استغفرالله ! حضرت سليمان حرامزده است يا ولدالزنا !   [2019 Sep] 
* ـ سلیمانزاده ! بجای موشک باران کردن ایران، کشور ما را پوشک باران کنید   [2019 Jun] 
*سخنی با «فیلسوف» عبدالکریم سروش  [2019 Mar] 
*شناخت و آگاهی هم چیز خوبست، البته گر آدمی اندکی داشته باشد  [2018 Aug] 
*شرم هم چيز خوبى ست، البته اگر آدمى اندکی داشته باشد !  [2018 Aug] 
*نادمان منطق گریز یا سپاهیان شکست‌خورده  [2018 Jun] 
* و ما اين كره خاكى را بصورت هندوانه گرد آفريديم  [2018 Feb] 
*اکنون پس از چهل سال !   [2018 Feb] 
*اگر آخوند یک روز کار کرده بود !   [2018 Jan] 
* پزشگ دربارى !؟   [2018 Jan] 
* توطئه، تئوری یا واقعیت  [2017 Oct] 
*سيماى بهشت و كمبودهاى آن‎!  [2017 Oct] 
* ضِ يه ولاالضالين کجا و زن زید کجا !   [2017 Jun] 
*از اين پس ملت ايران را تفكيك كنيد !   [2017 May] 
*آيا كودتا حركتى پسنديده است ؟  [2017 Mar] 
*احتمالن اخيرن !   [2017 Mar] 
*ايثارگريهاى سه انسان بر جسته در سه حوزه گوناگون !  [2017 Jan] 
*«هِه، آمه دَه اعلاميَه دادَه که خون پاك فِرزِندان خلق به زِمين مى ريزَه، اى خون اِز خونِ خُوكُم كِثيِف تِرِه » !   [2017 Jan]