لائيسيته !
عباس رحمتی
مقدمه:
چندي پيش كليبي در كانالها و شبكه هاي اينترنتي دست بدست مي چرخيد، لائيسيته در سه دقيقه! خلاصه همين لينك سه واژه اي و سه دقيقه اي كلي از وقت مرا گرفت اين بحث را براي جامعه ايراني مفيد ديديم تا اما اين را باز كنم طول كشيد تا در اختيار شما دوستان و مخاطبين عريز قرار دهم. ما از اين سري مطالب و اين گونه موضوعات رابايد بيشتر مطالعه كنيم و به بحث بگذاريم . از اينگونه بحثها نتيجه گيري كنيم و راه حل پيدا كنيم . بايد دقت كنيم و جوابي براي جامعه ايراني كه گرفتار يك رژيم تماميت خواه و فاشيستي (مذهبي )شده است! با اسلامي كه مي گويد؛ «هيچ ديني به اجباروتحميلي قابل قبول نيست» اجبار در دين نيست ( لااكراه في الدين ) حال بايد گفت اين از چه نوع اسلامي اش است؟ تندرو و يا اسلام ناب محمدي و يا ميانه روليبرال ؟!جامعه اي كه داراي اقليت هاي مذهبي است و از اقوام مختلف تشكيل شده است .پس از انقلاب اسلامي،مردم با پوست و گوشت خود اسلام از رئوفيت اش را چيزي نديدند هرچه بود خشونت و كشتار بود! بيش از چهل است كه مردم ايران سركوب عريان و كشتار را با چشم ديده اند، هر روز كه از حاكميت رژيم ج اسلامي ميگذرد، مردم به تجاوزگري شيخان بيشتر پي مي برند.در ايران امروز آنچه ميگذرد زندگي نيست يك بردگى مدرن است و مردم به تدريج با عمل كرد و تفكرات مذهبون ، مذهب گريز تر و حتا مذهب ستيز تر شده و آنكه در توان دارد از كشور مي گريزد در صد بالايي از مردم به جايي رسيده اند كه آمالهايشان را در مذهب ديگر و يا لامذهبي جستجو مي كنند.عده اي براي رسيدن به اين آمال از كشور مي گريزند و مذاهب كاتوليك و پروتستان ، و...را انتخاب مي كنندو يا لائيك ميشود. تجربه اي ديگر با ديني ديگر و يا بي ديني ! اخيرن يكي از دوست خودم كه مثل بيشتر ايرانيان مادر زادي مسلمان هم بود به اروپا آمده است و مسيحيت را بعنوان دين خود بر گزيده است او حالا در سطح يك كشش خود را بالا كشيده است و چنان آداب و رسوم مسيحيت را بجا مي آورد كه هركس نداند فكر نمي كند كه نام او از اول حميد قلي زاده بوده است . يكشنبه ها مرتب به كليسا ميرود و دعاي يكشنبه ها را همچون دعاي كميل شبهاي جمعه بجاي مياورد! بسيار خوب امما افراط قدغن! البته وقتي مطلب زير را بخوانيد (لائيسيته) ديگر به خود اجازه نمي دهيد از اين موضوع دلگير شده به نظر اين دوستمان ايراد بگيريد! مطالعه اين مطلب را براي همه مفيد ميدانم ، شماهم مي توانيد نظر خودرا بنويسد. احساس كردم اين سري مطلب و اين گونه قوانين بدرد كشورهاي مانند ايران و افغانستان و ... ميخورد.خصوصن ايران كه پيش از ميلاد مسيح بنيانگذار حقوق بشر در دنيا بوده است و امروز خود گرفتار هيولايي بنام جمهوري اسلامي شده است ! كشوري كه بيماران رواني اش در صد بالايي را تشكيل مي دهد،آمار خودكشي جوانان روبه افزايش است. فقر گريبان بيشتر مردم را گرفته است جوانان براي معيشت خود و خانواده ارگان هاي خودهايشان را به فروش مي گذارند. كشوري كه دين را اجباري كرده است ، اقليتهاي مذهبي ، يهوديها و بهايي ها حق و حقوقي در ايران ندارند تا جايي كه فرزندان آنها از ادامه تحصيل محروم شده اند و بيشتر فعالان مذهبي طر زندان بسر ميبرند ، دراويش را به سركوب مي كنند، به زندان مي برند! كمونيستها را مجبور به نماز خواندند مي كند زندانها پر از دختران بد حجاب و بي حجاب و آرايش كرده است زنداني هاي سياسي بقدري زياد شده است كه ديگر جاي نگهداري براي آنها وجود ندارد! از كشته هاي پشته ها ساخته اند! از فروش نفت و گاز براي صدور تروريست كمك مي گيرد و منطقه را با شيعه گري به آشوب كشانده است. هلال شيعه را هر روز گسترش ميدهد از كشتن فرمانده تروريست ها اسطوره مي سازد و از مظلوميت اسلامي اش بيشترين سود را مي برد و جالب است بدانيد ، دانش آموزان را مجبور به نوشتن انشاء براي قاسم سليماني مي كنند! در قرن بيست و يكم پس از مرگ قاسم سليماني (أخيرن )، بانوان باردار را به مركزي دعوت كرده اند و براي آنها روضه خواني براه انداخته و مي گويند بايد« ورد» براي شكم باردارتان بخوانيد تا بچه هايي را كه بدنيا مياوريد مثل قاسم سردار( سليماني / بّنا) شود، بچه هايتان را طوري تربيت كنيد كه مانند سردار شود!!رژيمي اسلامي كه بيشتر كارهايش را با مطرح كردن اسلام و با فريب و نيرنگ بيش ميبرد كشور را به كجا مي برد؟! مانور نظامي و داعش سازي براه مي اندازد و در مانور اشتباهن داعش نمادين را با سلاح جنگي به رگبار مي بندد تا اسلامي بود يك نظامي فاشيستي را به خورد جامعه دهد. هردم از اين باغ بري مي رسد تازه تر از تازه تري ميرسد! براي همين خواندن اين مقاله را به همه پيشنهاد مي كنم .
لائيسيته و بحث اصلي:
درسال 1801 دولت فرانسه قراردادي با وإتيكان منعقد كرده بودكه با كليسا طرف مراوده بود. اين وضعيت در طول قرن ١٩ مردم فرانسه را به دو بخش كرده بود. آنهائيكه خواستار تسلط كليسا برجامعه بودند و نيز طرفداران جمهوري كه نسبت به اعتقادات مردم بي طرف بودند. در اين مبارزه طرفداران جمهوري پيروز شدند در سال 1882 مدارس لائيك را تاسيس كردند كه از نظارت مذهبيان آزاد بود.
أميل كومبيسEmil Combes يكي از جمهوري خواهان بود كه موضع گرفته بود و خواستارنظارت دولت بود. وقتي او در سال 1902 به مقام نخست وزيري رسيد، تقريبن ٢٥٠٠ مدرسه كاتوليك را تعطيل كرد و در واكنش به اين در سال 1904 وإتيكان قرارداد خود را قطع كردو قرارداد 1801 بدين ترتيب متروك شد ، اين بحث تنش هاي ديگري در فرانسه ايجاد كرد وأوضاع به مرحله انفجار رسيد.
درسال 1905 طرح قانون جدايي دولت از مذهب در فرانسه باعث تشنج در مجلس شد او و همكارانش لائيسيته اي مي خواستن كه مذهب را از فضاي عمومي بيرون كند و آنهارا تحت نظارت بگيرد . برخي ديگر از نمايندگان جمهوريخواه تحت رهبري اسپيپليان طرفدار قانوني بودند مبتني بر اعتدال، كه آزادي فردي را محترم بشمارد ودولت را جدن از هر مذهبي جدا كند. در نهايت طرفداران اسپيپليان پيروز شدند و در سال 1905 مجلس قانون جدايي دولت از مذهب را تصويب كرد.
اين قانون بر زخم دشمني مرهم نهاده به يك قرن اختلافات خاتمه داد.امروز جمهوري لائيك بر چهار پايه بنا نهاده شده است،قانون 1905اعلاميه حقوق بشر و شهروند كه درقانون اساسي پنجم منبعث است .اين چهار پايه عبارتند از :
١- آزادي : شهروندان آزادند كه هر مذهبي داشته باشند و يا مذهبي نداشته باشند، مذهب خود را عوض و يا لامذهب بشوند و وابستگي مذهبي خود را در خانه نشان دهند، بشرطي كه نظم عمومي را مختل نكنند، يعني آزادند كه در خيابان صليب به گردن بياويزند و يا از حجاب استفاده كنند يا در مترو عمامه سيك بر سر گذارند!
٢-جدايي دولت از مذاهب: مذاهب در اداره دولت دخالت نمي كند و دولت فقط منبعث از ملت است و در مقابل ،دولت ، در سازماندهي مذاهب دخالت نمي كند.
٣- بي طرفي دولت : اين امر در واقع كارمندان دولت و بنگاههاي عمومي را در بر ميگيرد و ارباب رجوع و بهره برندهگان از خدمات را شامل نمي گردد. بعنوان مثال استاد ، مأموران شهرداري و آموزگاران نبايد وابستگي مذهبي خود را به نمايش بگذارند. ولي بي طرفي معناي بي اعتقادي را ندارد. وزارت كشور ارتباط خويش را با نمايندگان مذاهب مختلف حفظ مي كند.
٤- برابري : شهروندان صرف نظر از اعتقاداتشان در برابر قانون و ادارات دولت برابرند. در نهايت لائيسيته به همه اجازه ميدهد كه به شرط احترام گذاشتن به قانون و ديگران، آزادانه عقايد خويش را ابراز كنند. با اين وجود جمهوري لائيك بسيار و به انحرافات بنيادگرايانه مذهبي كه با قانون منافات پيدا ميكند و نيز نسبت به نفرت پراكني پيروان و مذاهب مختلف حساس است .مسئله تقريبن آسان است ولي دو قانون كه اخيرن تصويب شده است گاهي أسباب اغتشاش فكري مي شود.
در سال 2004 قانوني تصويب شد كه دانش آموزان را از حقوق مذهبي منع ميكرد ولي به آنها اجازه مي داد نشانه هاي تعلق مذهبي خود را كه چشم گير نباشد، حمل نمائيد! هدف از تصويب اين قانون چشمگير، محدود گذاشتن جوانان از فشارهايي است كه توسط همكلاسي هايشان بر آنها اعمال مي گردد. اصل مطلب اين است كه به آنها اجازه داده شود كه اعتقادات خود را در اين زمينه آزادانه انجام دهند كه مدارس خصوصي مشمول اين ممنوعيت نمي شوند. دانشگاهها به دليل اينكه به سن بلوغ رسيدنداز شمول اين قانون معافند، والدينِ شاگردان وكساني كه از خارج براي سخنراني و سخن گفتن با بچه ها به دبستانها و دبيرستانها دعوت ميشدند. مثلن اعضاي بنياد هاي خيريه به پدر پير و صليب سرخ، مشمول اين قانون نيستند.
در سال 2010 قانوني تصويب شد كه پنهان ساختن چهره را مثلن با بُرقه و يا كلاه موتور سواري يا سرپوش كامل و غيره در ملاء عام را ممنوع اعلام ميكرد، ولي اين قانون بر پايه اصل لائيسيته تصويب نشده است. هدف از تصويب آن تنظيم ، نظم عمومي است.
لائيسيته يك عقايد خواص نيست ، چهار چوبي است كه به تفكرات و عقايد مختلف ميدان ميدهد، لائيك بودن يعني قبول يك رشته قوانين و اصول! مي توان هم مسيحي بود و هم لائيك! هم لامذهب بود و هم لائيك! هم مسلمان بود و هم لائيك! هم يهودي بود و هم لائيك!!شما چه فكر مي كنيد؟!
منبع:پژواک ایران