PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 27th April 2024

حمله به بهائیان و تخریب منزل بهائیان


حمله به بهائیان و تخریب منزل بهائیان

در همان موقع تلفن قطع می شود و دیگر صدایی شنیده نمی شود. دخترها ناگهان می بینند که دیوار بسیار بلند خانه فرو می ریزد و لودری در حال تخریب آن است. همزمان10، 15 نفر با اسلحه وارد منزل می شوند. دخترها که وحشت زده شده بودند، فریاد زنان و گریان به سمت در خروجی خانه فرار می کنند. وقتی به کوچه می رسند یکی از بسیجی ها با اسلحه به دنبال ایشان می آید اما دخترها با فریاد از همسایه ها کمک می خواهند و به طرف درب خانه یکی از همسایه ها فرار می کنند. آنها فریاد کنان در را می کوبند و وقتی در خانه باز می شود و ایشان به داخل خانه می دوند، فرد بسیجی اسلحه دار دیگر آنها را رها می کند و به دنبالشان نمی آید و به طرف خانه ی اقای بهرامی می دود.



یکشنبه مورخ7/11/1386 ساعت 9 شب زنگ در خانه ی آقای بهرامی از بهائیان آباده توسط دو نفر زده می شود. از آن رو که شغل آقای بهرامی آنتن سازی می باشد؛ این دو نفر خود را مشتری ایشان معرفی می کنند. دختر آقای بهرامی (صهبا) به همراه یکی از دوستانش که در منزل تنها بوده است از باز کردن در امتناع ورزیده و از آن افراد خواهش می کند که فردا صبح برای بردن آنتن ها مراجعه کنند که اقای بهرامی هم حضور داشته باشند.

بعد از2،3 دقیقه آن افراد در را با لگد می کوبند اما چون پشت در بسته شده بوده، ایشان موفق نمی شوند که به داخل خانه بیایند. ناگهان دو دختر چند نفر را که صورتشان را با چفیه پوشانده بودند روی پشت بام می بینند و اعتراض می کنند که در جواب اعتراض چفیه پوشان می گویند:" برید تو! خفه شین!"

صهبا، در حدود 9:10 دقیقه با 110 تماس می گیرد و می گو ید ما دو دختر تنها در منزل هستیم که دزد آمده است لطفا هر چه سریعتر کمک کنید. همان موقع نیز با آژانش روبروی خانه که شبانه روزی است تماس می گیرند و می گویند من بهرامی هستم. لطفا کمک کنید دزد آمده.

در همان موقع تلفن قطع می شود و دیگر صدایی شنیده نمی شود. دخترها ناگهان می بینند که دیوار بسیار بلند خانه فرو می ریزد و لودری در حال تخریب آن است. همزمان10، 15 نفر با اسلحه وارد منزل می شوند. دخترها که وحشت زده شده بودند، فریاد زنان و گریان به سمت در خروجی خانه فرار می کنند. وقتی به کوچه می رسند یکی از بسیجی ها با اسلحه به دنبال ایشان می آید اما دخترها با فریاد از همسایه ها کمک می خواهند و به طرف درب خانه یکی از همسایه ها فرار می کنند. آنها فریاد کنان در را می کوبند و وقتی در خانه باز می شود و ایشان به داخل خانه می دوند، فرد بسیجی اسلحه دار دیگر آنها را رها می کند و به دنبالشان نمی آید و به طرف خانه ی اقای بهرامی می دود.

در همین زمان آقای بهرامی می رسند و می بینند که چند نفر جلوی درب منزل ایستاده اند و تعدادی هم داخل خانه یشان هستند. مامورین بعد از دیدن آقای بهرامی به سوی ایشان هجوم می آورند و ایشان را هل داده و به روی زمین می اندازند که این امر منجر به مجروح شدن آقای بهرامی می شود. سپس مامورین پایشان را روی قفسه سینه آقای بهرامی می گذارند و دست های ایشان را محکم می بندند و به زور ایشان را سوار ماشین خود آقای بهرامی می کنند. آقای بهرامی از یکی از مامورین می پرسند که صهبا کجاست؟ مامور با بی اعتنایی جواب می دهد که جایش امن است.

ماموران مسلح حدود ساعت 9:45، بعد از تخریب دیوار خانه و بازرسی خانه و گشتن تمامی کمدهای خانه، دست آقای بهرامی را باز می کنند و سریع محل را ترک می کنند.

پلیس 110 آباده ساعت 10:30 بعد از یک ساعت و بیست دقیقه خود را به محل می رساند. پلیس دلیل دیر رسیدن خود را این چنین اعلام کرده اند:" ما پس از تماس شما امدیم اما در اینجا خبری نبود"!

در حالیکه همسایگان آقای بهرامی پس از اینکه 110 در ساعت 10:30 آمده بود ابراز داشتند که پلیس 110 برای اولین بار آمده است.

فردای این اتفاق، نامه ای در منزل آقای بهرامی انداخته می شود که مضمون آن چنین است:

بهرامی بهایی، عاشقان امام حسین، میخواهند وجود تو را از آباده پاک کنند، تا دو هفته برای تخلیه ی منزل فرصت داری در غیر این صورت خانه ات با خاک یکسان خواهد شد، و به حرمت خانواده ات تجاوز میکنیم.

آقاي بهرامي علي رغم مشکلاتي که سالهاست بهاييان آباده با آن مواجه هستند، تصميم گرفته اند که همچنان در آباده بمانند و از حقوقشان دفاع کنند.

رانندگان آژانس روبروی منزل نیز فردا آن روز به آقای بهرامی می گویند که همان شب آقای راسخی ریس منکرات آباده، ساعت یک ربع به 9 ، به آژانس می رود و عنوان میکند که: ما امشب مانور داریم. درها را ببندید و تلفن ها را جواب ندهید. همسایه ها را هم با اسلحه تهدید کرده بودند که عکس العملی نشان ندهند.

با توجه به شواهد موجود به نظر می رسد که تمامی این اتفاقات از قبل برنامه ریزی شده بوده است و ریشه ی این اتفاقات هم به مسجد جامع آباده و امام جمعه آن شهر می رسد که در سخنرانی خود مردم را تحریک و تشویق به تخریب خانه آقای بهرامی کرده است .

 

 



منبع: پژواک ایران