PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday 29th March 2024

نگاهی به جعلیات انتشار یافته از سوی ساموئیل کرماشانی در مورد مولود آفند و متهمان دستگیر شده در ایران
ایرج مصداقی


یکی از کسانی که در هفته‌های اخیر در ارتباط با موضوع مولود آفند و «ترورهای هسته‌ای» فعال بوده، ساموئیل کرماشانی است که در سوئد اقامت دارد و تا پیش از این خود را مسئول حزب «لیبرال دمکرات کردستان» معرفی می‌کرد و پس از ربوده شدن مولود آفند اخبار جعلی و نادرستی در مورد وی و متهمان به مشارکت در ترور «متخصصان هسته‌ای» در سایت‌های اینترنتی انتشار داده است. شناختی نسبت به او ندارم و از انگیزه‌اش برای نشر این جعلیات بی خبرم. اما هرچه که باشد قطعاً این گونه دروغگویی‌ها و انتشار اخبار جعلی پیرامون دستگیر شدگان در خدمت رژیم بوده و به ایجاد زمینه برای پیشرفت سناریوی مقامات امنیتی کمک می‌کند و به سلب اعتماد عمومی منجر می‌شود. در این یادداشت به چند نمونه از خبرسازی‌های وی اشاره می‌کنم:
 
«در رابطه با مریم زرگر که یکی از اعضای پیشین سازمان مجاهدین خلق ایران بوده و در کردستان عراق سکونت داشته است همزمان با ربوده شدن مولود افند روزنامه نگار  کرد ایرانی  ایشان نیز ربوده اند و چون در روزنامه‌ها اسمش درج نشده است اسم ایشان در لیست اعترافات آخوند ساخته آمده است  بنابر خبرهای  رسیده مریم زرگر توسط نیروهای امنیتی موسوم به دستگاه زانیاری اتحادیه میهنی کردستان به وزارت اطلاعات تحویل داده شده است در یک ماه و نیم گذشته.»
 
 
مریم زرگر یکی از «تروریست‌های» متهم به قتل «متخصصان هسته‌ای» است که توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی در ایران دستگیر شده است. وی مطلقاً عضویتی در سازمان مجاهدین خلق نداشته است. رژیم هم در این رابطه ادعایی نکرده است. خود وی نیز در «اعترافاتش» مدعی است که «من از طریق چت با فردی به نام پارسا آشنا شدم، در سال 88 من را برای آموزش به اسرائیل اعزام کردند.» او از حضور خود در ایران یاد می‌کند و نه عراق و مجاهدین.

انتشار خبر فوق در واقع می‌تواند تلاشی باشد برای پوشاندن نام «مریم» که در ارتباط با پروژه مفقود شدن مولود آفند مطرح شده است.  
 
فرد یاد شده نه مریم زرگر در که در ایران زندانی و تحت شکنجه‌ است بلکه مریم سنجابی، اهل کرمانشاه، متولد ۱۳۴۷، یکی از اعضای سابق شورای رهبری مجاهدین است که در فروردین ۱۳۹۰ از مجاهدین جدا شده و در کنفرانس‌های مطبوعاتی متعدد علیه این سازمان در بغداد شرکت کرده و به افشاگری در مورد مسائل درونی آن پرداخته و روابط نزدیکی با دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی دولت‌های عراق و ایران دارد.
 
ساموئیل کرماشانی در ادامه مورد دیگری را در ارتباط با «مریم» طرح می‌کند:
 
«مریم هم قبلا در سازمان مجاهدین خلق ایران عضو ارتش آزادیبخش ملی بوده از سیاست خسته شده است و در اقلیم کردستان سکونت نموده است و منتظر انتقال به کانادا بوده است و ایشان هم در نوشته قبلی و اطلاعیه قبلی به ایشان اشاره نموده ام.»
 
موضوع حضور «مریم زرگر» در اقلیم کردستان و منتظر بودن وی برای «انتقال به کانادا» از اساس غیرواقعی است. چنانچه در بالا توضیح دادم او هیچگاه پایش هم به بغداد و اشرف و ... نرسیده و قطعاً عضویتی هم در «ارتش آزادیبخش ملی» نداشته است. تمامی اعضای این ارتش توسط ۶ نهاد مختلف امریکایی مورد بازجویی قرار گرفته و کلیه مشخصات حتی DNA آن‌ها ثبت شده است. در طول ۹ سال گذشته هیچ فردی بدون اطلاع مقامات آمریکایی، صلیب سرخ و بعدها دولت عراق و کمیساریای عالی پناهندگان از این سازمان جدا نشده است. به همین دلیل دستگاه اطلاعاتی و امنیتی نمی‌تواند پای مجاهدین را به میان بکشد و یا تلاش کند فردی را به عنوان عضو ارتش آزادیبخش و یا مجاهدین در عراق معرفی کرده و او را به ترورهای هسته‌ای مربوط کند. چون هویت همه‌ی اعضای ارتش آزادیبخش و مجاهدین مستقر در عراق بدون استثنا برای مقامات آمریکایی و بین‌المللی مشخص است.
 
از نزدیک به ۸۰۰ نفری که از مجاهدین در طول ۹ سال گذشته جدا شدند درخواست پناهندگی هیچ یک توسط کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا و استرالیا در عراق پذیرفته نشد. کشورهای کانادا، استرالیا و آمریکا رسماً به کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه هم ابلاغ کرده‌اند که پرونده‌های مربوط به مجاهدین را به این کشورها ندهند. مریم سنجابی که در بالا در موردش توضیح دادم هم توسط رژیم از طریق قاچاق مانند تعداد دیگری از جداشدگان که به خدمت دستگاه اطلاعاتی و امنیتی درآمده‌اند به فرانسه برده شد تا به مأموریت خود ادامه دهد.
 
ساموئیل کرماشانی در ادامه داستان‌سرایی‌هایش می‌‌نویسد:‌
 
«کسانی که در این رابطه شاهد هستند که این افراد بیگناه هستند می‌توان از دیاری محمد در اقلیم کردستان سئوال نمود درباره مازیار [ابراهیمی] و افرادی دیگر که وزارت اطلاعات آنها را مجبور به اعترافات آخوند ساخته و قرون وسطی نموده است. ما در این رابطه با سراحتا[صراحتاً] اعلام می‌کنیم هیچ کدام از این افراد به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی هیچ رابطه ای با کشور اسرائیل نداشته اند فقط و فقط به دلیل رفت و آمد به اقلیم کردستان شماره تلفن کاک مولود افند را در داخل موبایل خویش داشته اند تنها اتهاماتی که وزارت اطلاعات بخواهد به آنها بزند داشتن شماره تلفن بنده و شماره تلفن کاک مولود افند می‌باشد داخل موبایل این عزیزان. و بر اساس اطلاعاتی که بدست ما رسیده است  3 روز پیش از اینکه مولود افند را  دستکیر کنند  مازیار و  بهزاد عبدلی  و مریم را با همکاری نیروهای اتحادیه میهنی کردستان دستگیر نموده بودند.  چند روز بعد احمد میره را مامور می‌کنند که با همکاران دیگرش مثل شیرزاد عمر برنامه‌ای برای به دام انداختن مولود افند را طرح ریزی می‌کنند  ابتدا احمد میره مامور هموار کردن این طرح می‌شود و مولود افند را  به خانه دعوت می‌کنند با آگاهی کامل شیرزاد عمر و سرهنگ رمضان محمد  و احمد میره این پیشنهاد را به کاک  مولود افند می‌کند که شما با خیلی از مسئولین پیشین موساد ملاقات نمود‌هاید و ما می‌توانیم با هم همکاری بکنیم و از این قضیه سود به بریم .ابتدا مولود کمی کنجکاو می‌شود و حاضر نمی‌شود به آنجا برود اما چون توسط داروی بیهوش کنند بیهوشش می‌کنند و با یک ماشین سیاه رنگ که از بیرون داخل ماشین قابل دید نیست اما از داخل بیرون ماشین قابل دید است مولود را به شهر سلیمانیه منتقل می‌کنند و به مأمورین وزارت اطلاعات تحویلش می‌دهند.»
 
با سپاس فراوان ساموئیل کرماشانی 2012/8/7
 
http://samuelkermashani2.blogspot.se/2012/08/blog-post_7.html
 
مولود آفند روز ۱۹ خرداد در سلیمانیه مفقود می‌شود و مازیار ابراهیمی روز ۲۴ خرداد در تهران و در منزل پدری‌اش و در حضور اعضای خانواده دستگیر می‌شود. مسئله‌ی دستگیری او و بهزاد عبدلی و مریم سه روز پیش از مفقود شدن مولود آفند منجر به مخدوش کردن اطلاعات پیرامون پرونده می‌شود. ساموئیل کرماشانی بایستی شخصاً در محل حضور داشته باشد و یا دستگاه استراق سمعی داشته باشد تا بتوانند از گفتگوهای انجام شده بین افراد نامبرده و مولود آفند که ربوده شده با خبر باشد. ساموئیل کرماشانی با مطرح کردن این موضوع که متهمان شماره تلفن مولود آفند و وی را در موبایل خود داشته‌اند موضوع را جیمزباندی کرده و خود را نیز به آن‌ها می‌چسباند به این ترتیب بین دستگیرشدگان و مولود آفند و مؤسسه «اسرائیل – کرد» که افند از گردانندگان آن بود ارتباط برقرار می‌شود. معلوم نیست «متهمان» مزبور چه نیازی به داشتن شماره‌‌ی تلفن ساموئیل کرماشانی در سوئد داشته‌اند؟  
 
وی سپس داستان را به شکل دیگری مطرح کرد:‌
 
«بر اساس اطلاعاتی که بدست ما رسیده است کاک مولود به تنهایی تحویل رژیم داده نشده است بلکه یک خانم ایرانی که یکی از اعضای پیشین سازمان مجاهدین بوده و یک نفر دیگر بنام  کریم کژال عضو حزب دموکرات کردستان که در 2 ماه پیش ناپدید شده است در بین افرادی هستند که توسط کرد فروشان به وزارت اطلاعات فروخته شده اند.»  
 
چنانچه ملاحظه می‌کنید سه روز قبل تبدیل به همراه هم می‌شود و دیگر حرفی از مازیار و بهزاد عبدلی زده نمی‌شود و به جای آن «کریم کژال» مطرح می‌شود که پیش‌تر موضوع مفقود شدنش در کردستان مطرح شده بود.
وی در ادامه داستانسرایی مدعی می‌شود که ربایندگان در ازای دریافت ۲۵ دلار آمریکا مولود را به «دفتر نمایندگی وزارت اطلاعات» تحویل می‌دهند:‌
 
«بر اساس اطلاعات رسیده از داخل نیروهای امنیتی اقلیم کردستان در روز 8 ژوئن سرهنگ به همراه دیاری محمد به خانه شیرزاد عمر میروند و در آنجا با داروی بیهوش کننده که وزارت اطلاعات در اختیارشان قرار داده بود  مولود افند را به خانه شیرزاد عمر در مسیف صلاح‌الدین میبرند و در آنجا توسط این داروی بیهوش کنند بیهوشش میکنند و سپس با ماشین سیاه رنگی که کسی نمیتواند داخل آن را به بیند و اما از راه داخل بیرون قابل دیدن است با همکاری سرکنسلگری رژیم ایران به شهر سلیمانیه منتقلش نموده اند و در آنجا با همکاری دستگاه زانیاری  به وزارت اطلاعات رژیم ایران که در گرده کان دفتر نمایندگی دارند تحویل داده شده است در مقابل  دفتر 25 دلار آمریکای دریافت نموده اند و نام ماشین به شرح زیر میباشد.»
 bmw6 series 2013 
با شماره ۱۱۵۸ موقت شهر دهوک میباشد»
 
 
کسانی که در ژوئن ۲۰۱۲ سوار بی ام وی مدل ۲۰۱۳ هستند در ازای دریافت ۲۵ دلار یک روزنامه‌نگار کرد را در اربیل سه نفری بیهوش کرده و به سلیمانیه منتقل می‌کنند. آن‌ها یادشان می‌رود لااقل پول بنزین‌شان را بگیرند.
 
دوشنبه دوم مرداد ۱۳۹۱ رجا نیوز به نقل از «ساموئل کرمانشاهی» اخبار شریرانه‌ای مبنی بر حضور مولود آفند در «کمپ اشرف» و فراهم شدن مقدمات سفر وی به اروپا انتشار داد که انعکاس گسترده‌ای در سایت‌های رژیم پیدا کرد:
 
«اما روز گذشته و پس از چند ماه جوسازی بالاخره مشخص شد «مولود افند» نه به اسرائیل رفته و نه توسط مسئولان اطلاعاتی ایران دستگیر شده؛ بلکه او به پادگان اشرف در عراق رفته و به تهیه گزارش از ساکنان آن پرداخته است. دیروز نماینده سازمان اسرائیل-کرد در اروپا اعلام کرد که در این مدت مولود آفند در کمپ اشرف بوده است و به دلیل اینکه تلفن و اینترنت در اختیارش نبوده، نتوانسته با کسی تماس برقرار کند. 
«ساموئل کرمانشاهی» همچنین اعلام کرد که سردبیر مجله اسرائیل-کرد این مدت در کمپ اشرف بوده است و همچنین به دلیل حفاظت از امنیت خود نتوانسته است مکان خود را به کسی بگوید. کرمانشاهی همچنین تایید کرد که در حال حاضر مقدمات سفر مولود آفند به اروپا فراهم است و وی در سلامت کامل است.»
 
 
هرچند کرماشانی بعداً مدعی شد که این اطلاعات از طریق ایمیلی به نام او انتشار یافته و وی دخالتی در ماجرا نداشته اما اطلاعات نادرست بعدی که از سوی وی انتشار می‌یابد همچنان وی را در مظان اتهام قرار می‌دهد.
 
در سایت‌هایی که رد پای ساموئیل کرماشانی دیده می‌شود نامه‌ی مضحکی تحت  عنوان «نامه فیروزه یگانه به افکار عمومی» انتشار یافته و ادعا شده این نامه توسط خانواده یا بستگان وی به دست منتشر کنندگان رسیده است! انشا و چگونگی تایپ نامه و ... شبیه نوشته‌های «ساموئیل کرماشانی» است.  فیروزه یگانه یکی از کسانی است که از سوی رژیم به آموزش در اسرائیل و شرکت در تیم ترور «متخصصان هسته‌ای» متهم شده است.
 
http://southern-kurdistan.blogspot.se/2012/08/blog-post_9797.html
 
«سلام من فیروزه یگانه هستم همان دختر محنت‌زده‌ای که در زیر فشار شکنجه و تجاوز جنسی مجبور به اعترافاتی شده‌ام هرگز در زندگیم از این چیزهای که بر زبان آورده ام خبر ندارم و انجام نداده‌ام  و خبر ندارم و در زندگیم کشور اسرائیل را با چشم خود ندیده‌ام. ابتدا در ماه ژوئن امسال هنگامیکه مشغول دیدار با یون بودم در کمپ باریکه  و بعدا به شهر سلیمانیه منتقل شدم  در یک رسترانت مشغول به کار شدم  من و مریم ایزدی و نشمین زارع که از یک خانواده فقیر هم هستیم در سلیمانیه کارگری می‌کردیم. در تاریخ ۲/۶/۲۰۱۲ چند مامور که روی صورتشون را پوشیده بودند من و دوستانم را دستگیر نمودند و چون با کاک مولود افند تماس تلفنی داشتیم ما را به یک اتاق بردند. ناگهان تعدادی مامور جمهوری اسلامی آنجا بودند صورت ما را باز کردند و گفتند شما در یک نیروی زیرزمینی متعلق به موساد اسرائیل کار می‌کنید. گریه کردم گفتم نه من با هیچ گروهی کار نمیکنم دنبال یک لقمه نانم و میخواهم زندگی خانوده ام را تامین کنم .
 مریم ایزدی به من گفت فیروزه فکر کنم توسط یک حزب ایرانی با همکاری اتحادیه میهنی کردستان به ایران فروخته شده ایم. مریم گفت بگو که تو با کومه له آقای مهتدی بوده اید و از سیاست خسته شده اید که در حال حاضر دنبال زندگی عادی هستم شاید کمتر اذیتمان بکنند. و مریم خودش عضو ارتش آزادیبخش ملی ایران در کمپ اشرف بر سر برده است و او هم از سیاست دست کشیده  منتظر انتقال به کشور ثالث بوده. »
چنانچه ملاحظه می‌شود در این‌جا «مریم زرگر» تبدیل به «مریم ایزدی» و عضو ارتش آزادی بخش ملی ایران در کمپ اشرف می‌شود. هر دو این افراد به اتهام شرکت در ترور «دانشمندان هسته‌ای» دستگیر و در «اعترافات» تلویزیونی شرکت کرده‌اند.
«روز ۴/۶/۲۰۱۲ همه موبایلها را از ما گرفتند داخل شماره ها را چک کردند هرکدام مان که شماره تلفن مولود افند در داخل موبایلمان بود به یک اتاق دیگر هدایت می‌کردند که دو خانم و ۵ مرد مسلح صورتشون را پوشیده بودند دیده میشدند خانمها را بخوبی دیدیم که ایرانی بودند در آنجا دیدم که مریم زرگر هم اونجا هستند ازش سئوال کردم که شما با کومه له بودین کی آمدین بیرون؟»
در این‌جا «مریم زرگر» که در دیگر نوشته‌های ساموئیل کرماشانی جدا شده‌ی مجاهدین بود تبدیل به جدا شده از کومله می‌شود.
«مریم زرگر گریه می‌کرد به سئوال من جواب ندادند و من هم زیاد دنبالش را نگرفتم. خلاصه روز ۶/۶/۲۰۱۲ یک خانم ایرانی نوجوان موبایلها را همراه خود بردند و دیدم به تمامی کسانی که شماره اشون در داخل موبایل‌ها هستش بهش زنگ می‌زنند و دنبال دوستان ما هستند.»
نویسنده‌ای که به جلد فیروزه یگانه رفته در ادامه می‌نویسد:
«در تاریخ ۸/۶/۲۰۱۲ یک نوجوان نسبتا لاغر اندام که سر و صورتش هم خونی بود به داخل یک زندان منتقل نمودند که در اولین فرصت شناختمش که مولود افند سر دبیر ماهنامه اسرائیل کرد است در زندانی که مولود را داخلش منتقل نمودند بهزاد عبدولی،  فئواد فرامرزی،  مازیار ابراهیمی اونجا زندانی شده بودند. فکر کنم در منطقه گردکان بود در طول زمانی که در زندان کردستان عراق بودیم ما را شکنجه و یا نزدند فقط روز اول نیروهای دستگاه زانیاری خیلی ما را اذیت کردند و ما را مجبور نمودند چند عکس و فیلم نیمه لخت را با هم بگیریم گویا در اسرائیل گرفته شده است.
خلاصه در مورخ ۱۳/۶/۲۰۱۲ما را بصورت چشم بسته بسوی مرز ایران منتقل نمودند. در ساعت  ۲ و ۴۵ دقیقه نصف شب به شهر مریوان رسیدیم. آنجا همه ما را از هم جدا کردند. مولود افند همراه با مازیار ابراهیمی، بهزاد عبدولی ، فئواد فرامرزی را با مریم ایزدی به جای دیگر منتقل نمودند. اینجا فهمیدیم که دیگر باید خود را برای یک شکنجه کشنده آماده کنیم. در اولین شب زیاد هیچی نگفتند اما شب دوم یعنی تاریخ ۱۴ و ۱۵/۶/۲۰۱۲ دیگر اذیت و آزارهای جسمی روحی و روانی آغاز شد.
 در روز سوم به طور وحشیانه‌ای به من تجاوز دستجمعی نمودند. از صحنه فیلم برداری می‌کردند. خیلی التماس کردم که به من تجاوز نکنید. هیچ کسی به ناله‌های من گوش فرا نداد. کتک کاری، زدن لگد و مشت همراه با تجاوز جنسی بود و به من گفتند اعتراف می‌کنید یا دوست دارید این وضعیت ادامه داشته باشد؟ من هم قهر کردم گفتم مگر میشه که به چیزی اعتراف کنم که ازش بی خبرم؟
خلاصه وضعیت تا  20 روز خیلی وحشتناک بود در 20 روز بعد من و مریم زرگر، نشمین زارع، مریم ایزدی را برای یک صحنه سازی به بیرون بردند. متاسفانه ما را بردند به داخل یک باغچه آنجا به طور خیلی زشت و وحشتناکی به هر 3 نفرمان تجاوز کردند و فیلم برداری نمودند. خیلی وحشت زده شدم. بیهوش شدم. وقتی‌که بیدار شدم دیدم در بیمارستان وزارت اطلاعات هستم دو خانم و 3 مرد مسلح بالای سرم ایستاده‌اند.»
http://dgku.blogspot.se/2012/08/blog-post_9783.html
نویسنده نامه از آن‌جایی که خودش را «من» معرفی کرده، و نام سه زن دیگر را آورده، یادش می‌رود با خودش
می‌شوند ۴ زن  که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند و می‌نویسد «به هر سه نفرمان تجاوز کردند و فیلم‌برداری کردند»
نشمین زارع و همسرش فؤاد فرامرزی در شهر سنندج دستگیر شده‌اند و نه در عراق. نشمین تنها یک بار همراه با همسرش برای چند روز به کردستان عراق رفته است.
«بعد از تجاوز جنسی دستجمعی به من، ما را بردند برای تهران متاسفانه نمی‌دانستیم رو بکجا ما را می‌برند چرا چون چشم مان بسته بودند هیچ جای را نمی‌توانستیم به بینیم.
10 روز  بعد همه ما را با هم جمع نمودند و برای ما سخنرانی نمودند فردی که برای ما سخنرانی می‌کرد خود را امیر معرفی می‌کرد و از ما خواست اگر اعتراف کنیم دیگر از شکنجه و تحقیقات‌های لازم معاف خواهیم شد و امیر تنها 20 دقیقه آنجا بودند یک دفعه 8 نفر نظامی مسلح با کلت وارد سالن شدند و دوباره به سلولهای زندان بازگردانده شدیم.»
فیروزه یگانه توضیح می‌دهد که چگونه با تزریق آمپول و ... از وی مصاحبه تلویزیونی گرفته‌اند. وی در ادامه می‌نویسد:‌ 
«چهار روز بعد صحنه اعترافات را به ما نشان دادند گفتند در تلویزیون پخش شده و تمام دنیا دیده است صحنه اعترافات شما که ضربه بزرگی به صهیونیست‌ها زده‌ایم همین که گفتم من هیچ چیزی را اعتراف نکرده‌ام با لگد و مشت مامورین زندان روبرو شدم. به بخشید که در اکثریت نوشتهایم تاریخ میلادی را بکار برده ام فکر کنم اشکالی ندارد بهتر است تاریخ کشوری که فقط فقط شکنجه تجاوز جنسی  و تحمیل اعترافات ناخواسته بر انسان تحمیل میکنند تاریخش را باید فراموش کرد.
دوستدار همه انسانهای شریف و صاحب وجدان فیروزه یگانه  زندان ویژه وزارت اطلاعات.»
۲۶/خرداد ۱۳۹۱
به تاریخ‌های ذکر شده در نامه توجه کنید: ۱۳ ژوئن به ایران منتقل می‌شوند، ۱۴ و ۱۵ ژوئن شکنجه می‌شوند. در روز سوم ۱۶ ژوئن به فیروزه یگانه تجاوز دسته‌جمعی می‌کنند. ۲۰ روز وضعیت به همین منوال ادامه داشته است. بعد از ۲۰ روز آن‌ها را به باغچه‌ای بیرون از زندان می‌برند و دوباره به آن‌ها تجاوز می‌کنند. ۱۰ روز بعد همه‌ی آن‌ها را جمع می‌کنند و برایشان سخنرانی می‌کنند. بعد به زور آمپول از آن‌ها اعتراف می‌گیرند. چهار روز بعد صحنه اعترافات را به آن‌ها نشان می‌دهند. در خاتمه از این که تاریخ‌ها را به میلادی نوشته عذرخواهی می‌کند. اما در پایان نامه برای خالی نبودن عریضه تاریخ شمسی را می‌آورد و حساب سرانگشتی نمی‌کند که ۲۶ خرداد مصادف است با ۱۵ ماه ژوئن. و طبق ادعای او ما بایستی در آخر تیرماه باشیم.
اعترافات متهمان هم در ۱۵ مرداد ماه یا ۵ آگوست پخش شده است.
کسی در ۱۵ ژوئن یا ۲۶ خرداد نمی‌تواند حوادث یک ماه و اندی بعد را هم توضیح دهد. منتشر کنندگان نامه فراموش می‌کنند توضیح دهند که چه کسی نامه را از «زندان ویژه وزارت اطلاعات» تحویل گرفته و به خانواده‌ی فیروزه یگانه داده است!؟ پستچی؟ یا مأمور وزارت اطلاعات؟
ساموئیل کرماشانی و ویکی‌لیکس
 
ساموئیل کرماشانی در تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۱۲ مدعی شد که از طریق دوستانش در ویکی‌لیکس به ۴ سند دست یافته‌ است:‌
 
« ما این اسناد [را] از سوی دوستان خود که در سایت افشاگری ویکیلکس کار می‌کنند در یافت نموده‌ایم و بعنوان یک مترجم این اسناد را ترجمه نموده‌ایم و در اختیار علاقمندان قرار داده‌ایم ما هیچ چیزی به این زیاد و یا کم نکرده‌ایم آنچه در اسناد آمده است مثل خودش ترجمه شده است.»
 
در سند اول وی مدعی شده است که «در یک اسناد محرمانه که بر روی ویکیلکس منتشر شده و کسانی که بخواهند به این اسناد دسترسی داشته باشند باید بابت دریافت این اسناد پولی به پردازند. در این اسناد آمده است که نوری المالکی در اوائیل سال ۲۰۱۲ به درخواست ولی فقیه یعنی شخص علی خامنه ای به ایران سفرهای غیر رسمی که نزدیک به ۳۶ روز در ایران بر سر برده است تا تمامی دستورات را به ایشان گوشزده بکنند سران رژیم ایران در حضور فرماندهان سپاه پاسداران و شخص ولی فقیه درجه سر لشکری توسط فرماندهان سپاه با حضور علی خامنه ای و رئیس جمهوری و دبیر شورای مصلحت نظام و رئیس مجلس و رئیس قوی قضایه درجه سرلشکری سپاه پاسداران به نوری المالکی رئیس وزرای عراق بخشیده شده است. »
تصورش را بکنید چنین جعلیاتی را ویکی‌لیکس انتشار داده باشد و بابت‌اش مجبور باشید پول هم بدهید. حالا چرا ساموئیل کرماشانی اصل سند را نگذاشته و قسم و آیه می‌خورد که چیزی را کم و زیاد نکرده خدا می‌داند. رئیس دولت عراق ۳۶ روز در کشورش نباشد و مشغول دریافت دستورهای ولی فقیه باشد و مقامات آمریکایی و بزرگترین سفارتخانه‌ی آمریکا در دنیا متوجه‌ی غیبت او در کشور نشوند. نوری‌ المالکی نه در اوایل سال ۲۰۱۲ بلکه در سوم اردیبهشت ۱۳۹۱ مطابق با آوریل ۲۰۱۲ در رأس هیأتی بلندپایه به ایران سفر کرد.
 
 
 آخرین دیدار نوری المالکی از ایران به اکتبر 2010 و قبل از انتخاب مجدد وی به عنوان نخست وزیر عراق برمی گردد.
 
کرماشانی در ادامه سند به نقل از ویکی‌لیکس قلابی آورده است:‌
 
«نوری المالکی در حضور ولی فقیه که یک جلد قرآن و یک جلد نهج الغبلاغه در جلوش بوده است دو دستی که دست راستش بر روی نهج البلاغه قرار داشته است و دست دیگرش بر روی یک جلد قرآن قرار داشته است سوگند یاد نموده است که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خونش در خدمت نظام ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی پایبند و وفادار بماند و در آدامه یادنمودن سوگندنامه نوری المالکی علی خامنه ای و جانشین آینده ایشان را فرستاده خدا یادنموده است امام و رهبری روحی و معنوی خویش خطاب کرده است و رو به علی خامنه ای نموده با چشمی گریان گفته است رهبر عزیزم ولی امر المؤمنین جهان تا پای مرگ با شما و افکار و عقائید شما وفادار خواهم ماند و از دست آوردهای انقلاب اسلامی به رهبری خمینی تا آخرین نفسم و تا روزی که خدا به من اجازه زنده ماندن بدهد در خدمت نظام اسلامی و در راه اسلام گام برخواهم داشت . در همین رابطه رژیم ایران از نوری المالکی درخواست می‌کند که عراق را از دشمنان رژیم ایران پاک کند و باید کمپ اشرف به زودترین وقت ممکن بسته بشود و تعدادی از آنها به رژیم ایران تحویل داده بشوند برای محاکمه و دادگاهی کردنشون. در ادامه همین اسناد آمده است ایاد علاوی و طارق الهاشمی را دادگاهی و زندانی بشوند به سبب ضدیت با اهداف رژیم ایران.»
 
آیا هیچ عقلی سلیمی چنانچه به ویکی‌لیکس هم دسترسی نداشته باشد چنین جعلیاتی را می‌پذیرد؟
 
ساموئیل کرماشانی در سند دوم به نقل از ویکی‌لیکس جعلی در مورد چگونگی برنامه‌ریزی رژیم برای دستگیری افراد درگیر در ترورهای هسته‌ای آورده است:‌

«در ماه مه 2012 رئیس جمهوری ایران احمدی نژاد همراه با یک هیئت بلنده پایه‌ی رژیم ایران وارد بغداد شده اند و در این سفر لیست چند نفری را تسلیم دفتر نخست وزیری عراق و کپی همان لیست را تسلیم دفتر اتحادیه میهنی کردستان در بغداد نموده است که این افراد در اصل ایرانی هستند و تعدادی از آنها توسط نیروهای امنیتی رژیم ایران تحت تعقیب هستند و شک و گمانه این در باره این افراد وجود دارد که با دستگاه های امنیتی اسرائیل کار بکنند و در این لیست به طور رسمی نام ماهنامه اسرائیل کرد آمده است. بعدا از این دیدارها وزارت اطلاعات ایران شخصی بنام دلشاد خوشناو که زمانی در ایران مسئول روابط اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی و وزارت اطلاعات در تهران بوده است به ایران به طور رسمی دعوت به عمل آمده است و در حدود  ۴۹ روز در ایران بر سر برده است که در هنگام بازگشت درخواست شریک شدن در شرکت آهورا در شهر سلمیانیه قرار دارد که متعلق به یک کرد ایرانی اهل سنندج بنام مازیار ابراهیمی میباشد نموده است و مازیار ابراهیمی هم درخواست دلشاد خوشناو را نپذیرفته است و دقایقی بعد از این بحث و گفتگو جر و بحث میان مازیار ابراهیمی و دلشاد خوشناو نیروهای امنیتی اتحادیه میهنی کردستان دلشاد خوشناو هم به دستکاه زانیاری اطلاع میدهد و مازیار ابراهیمی را دستکیر میکنند و برای مازیار ابراهیمی پرونده سازی میکنند گویا در اسرائیل دوره ترور دیده است و دلشاد خوشناو با زور شرکت آهورا متعلق به مازیار ابراهیمی را تصرف میکند با کمک دستگاه زانیاری متعلق به اتحادیه میهنی کردستان و چند روز بعد دستگاه زانیاری مازیار ابراهیمی همراه با 9 نفر دیگر که 4 نفر از آنها زن بوده اند تحت عنوان جاسوسان موساد اسرائیل به وزارت اطلاعات رژیم ایران تحویل میدهند این اتفاقات در اوائیل ماه 6 امسال رویداده است.»
 
احمدی‌نژاد در اسفندماه ۱۳۸۶ از عراق بازدید و با نوری‌ المالکی دیدار کرد. سفر وی به بغداد به همراه یک هیئت بلند‌پایه در ماه مه ۲۰۱۲ و ارائه لیست «چند نفری» کذب محض است. در اواخر آوریل ۲۰۱۲ نوری‌المالکی در تهران بود. مازیار ابراهیمی در فروردین ۱۳۹۱ به تهران بازگشته و روز ۲۴ خرداد در منزل پدری‌اش در تهران‌پارس دستگیر می‌شود. موضوع دستگیری او در سلیمانیه غیرواقعی است. افرادی که ساموئیل کرماشانی از آن‌ها یاد می‌کند در ایران و توسط دستگاه امنیتی دستگیر شده‌اند. او این جعلیات را پس از ربوده شدن مولود آفند در سلیمانیه و انتقال وی به ایران تولید به نقل از ویکی‌لیکس انتشار می‌دهد.  
 
در سند چهارم ویکی‌لیکس قلابی ساموئیل کرماشانی مدعی است که ایران و سوریه  قصد کشتن مسعود بارزانی را داشته‌اند:‌

«ایران و سوریه همراه با نیروهای دیگر وابسته به رژیم ایران در داخل عراق طرح ترور رئیس دولت اقلیم کردستان آقای مسعود بارزانی را میریزند و بر اساس اسناد ویکیلکس رژیم ایران و نماینده سوریه در تهران چند نفر از مسئولین عراقی وابسته به رژیم ایران در ماه مه امسال به ایران دعوت میشوند تا طرح چگونگی ترور را طرح ریزی کنند.
در این باره با هم به توافق میرسند که فردی تحت عنوان خبرنگار برای مصاحبه نزد آقای مسعود بارزانی بفرستند و در زیر پوست فرد خبرنگار بمب جاسازی بکنند و در آن هنگام توسط موبایلش فرد انتحاری یک دگمه را فشار بدهند و بمب منفجر میشود و کار ترور انجام میگیرد اما بلافاصله طرح ترور افشا میشود و به هیچ خبرنگاری اجازه داده نمی‌شود به آقای مسعود بارزانی یکی از رهبران کرد که در حال حاضر رئیس دولت اقلیم کردستان میباشد نزدیک بشود.»
 
جاسازی مواد منفجره زیر پوست. ظاهراً‌ ساموئل کرماشانی فیلم‌های تخیلی و جیمزباندی زیاد تماشا می‌کند.
 
او در جای دیگری مدعی شده است که «هکر» است و همراه با دوستانش با «هک‌کردن ایمیل‌ها» به اسنادی از گروه‌های کردی دست یافته است:
 
بعنوان یک هکر که ایمیل‌های که مورد هدف بوده اند و توسط دوستان ما هک شده اند بنابر اسناد بدست آمده در باره یاریکورد چیزهای نوشته ایم و امیدواریم دوستان ما یکدیگر را متهم نکنند من یک انسان بالغ هستم و یک چیز خیلی مهم را به شما بگویم کسی هستم سر سخت و به هیچ عنوان خوشباور نیستم و آنچه مینویسم بنابر اسناد دقیق و اطلاعاتی میباشد از دورن کامپیوترها بیرون آورده میشود.»
 
http://ajansknews.blogspot.se/2011/02/blog-post_12.html

استعداد جعل خبر و سند او منحصر به موضوعات اخیر نیست. وی پیش از این در ژوییه ۲۰۱۰ در مطلبی با عنوان «قتلعام ۳۴۰ تن از اعضای جنبش اهل حق توسط حزب دموکرات کردستان ایران» مدعی شده بود که حزب دمکرات کردستان ایران در سال ۵۸ در توافق با سپاه پاسداران به قتل‌عام این عده دست زده و آن‌ها را در یک گور دسته‌جمعی در کنار «کوه های بامو» دفن کرده است. اما در متن مزبور از کشته یا زخمی شدن ۳۴۰ نفر یاد کرده است. بدون آن که در ۳۳ سال گذشته کسی در این مورد حرفی به میان آورده باشد. 
 
در همان مطلب ادعاهای غیرواقعی دیگری نیز در مورد دکتر قاسملو و طرح خودمختاری مصوب شورای ملی مقاومت در ارتباط با منطقه خودمختار کردستان مطرح کرده است که از اساس غیرواقعی و جعلی است:‌
 
«حال کمی درباره رفتن حزب دموکرات کردستان به داخل شورای ملی مقاومت ایران و توافق این حزب فقط بر منطقه سنندج و شهرهای مثل مهاباد حتی نام کامیران در آن نیامده است و بر این اساس دکتر عبدالرحمان قاسملو به داخل شورای ملی مقاومت رفته بود که به هیچ عنوان نام شهرهای جنوبی کردستان را بر زبان نیاورده بود نه اسمی از شهر کرمانشاه آورده بود و نه ایلام خرم آباد و شهر قصر شیرین سرپل‌ذهاب و حتی نام پاوه در آن نیامده است این اطلاعات در یک تماس با یکی از اعضای شورای ملی مقاومت ایران دریافت نموده‌ایم.»
 
 
این ادعاهای غیرواقعی که منبع آن هم یکی از «اعضای شواری ملی مقاومت ایران» ذکر شده در حالی از سوی وی مطرح می‌شود که در مصوبه مزبور به صراحت آمده است:‌ «منطقه‌ خودمختار، تمامی کردستان ایران را شامل می‌گردد قلمرو جغرافیایی این منطقه‌ از طریق مراجعه‌ به‌ آراء عمومی مردم منطقه‌ کردنشین تعیین می‌شود .»
 
http://yarsan.web.surftown.se/newyarsan/public/showarticle.php?id=2675
 
 
ایرج مصداقی
 
۲۵ سپتامبر ۲۰۱۲
 
 
 
 
 بعد از انتشار این یادداشت، ساموئل کرماشانی ایمیل زیر را در تاریخ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۲ برایم ارسال کرده است:‌
 
«آیا شما دچار مشکلات پرخاشگری شده اید؟  اگر نشده اید خیال میکنید جناب عالی خیلی زرنگ و زیرک هستید که بتوانید شخصیت بنده که یک روانشناس هستم خرد کنید به بین دست از این مسخره بازی بردارید اگر شما خودتان وابسته به وزارت اطلاعات رژیم ایران نیستید  دست به چنین لجنپراکنیهای بی اساس نمیزنید  آنهایکه هم به شما گوشزده نموده اند خیلی سخت در اشتباه هستند  بنده  مثل طلای پاکم از خاک بی باکم  سر نخ هم بدست آورده ام  منتظر باشید که چگ.ونه پاسخی دندان شکن به افرادی که در نزدیکی شما بر سر میبرند و به شما گوشزده میکنند بدهم.
من به شخصیت شما احترام قائل شده ام  و هیچ وقت دست را جلو نه انداخته ام که علیه شما بدون هیچ چیزی بنویسم  به آنها بگوئید از خر ملا بیان پائین  مزخرف گویی فقط و فقط از انسانهای بیمار روانی بر میخیزد نه از یکی نویسنده که خود را صاحب چندین مقالات بدانند  لطفا با ما تماس بگیرید  وگر نه باور کنید  5000 وب سایت علیه شما درست خواهند شد و چیزهای شخصی و خصوصی شما افشا میشوند مثل روابط با یک خانم که صدای شما در دست دارند و با فایل برای بنده ارسال نموده اند . »

 

samuel.ku35@gmail.com

 



منبع: پژواک ایران