PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ / Wednesday 17th April 2024

آى دزد آی دزد -۵
محمدرضا روحانی


 
ادبيات امنيتى
 
كمیسيون ضد امنيت وتروريزم شورا با زبانى كه شايسته تقليد از رهبر عقيدتى است در باره نگارنده ابراز مرحمت اديبانه فرموده و نوشته اند كه « مستمراً در دستگاه شاه وشيخ ،علاوه بر مسؤول شورا با سخيف ترين الفاظ پاچه دو نفر را به دندان گرفته است يكى نماينده سازمان چريكهاى فدائي خلق ايران در شورا (رفيق مهدى سامع ) و ديگرى نماينده سازمان مجاهدين خلق ايران ( برادر مهدى ابريشمجى...»
آن موجود مفقود الاثرى كه جرات ندارد نام خود را زير نوشته اش بگذارد، مخفى، غيرعلنى، پنهانى، زير زمينى، غايب و قايم است مى تواند مطمئن باشد كه در شان خود نمى دانم تا پاسخ او را به سبك مورد پسند مقامات عاليه اى كه او را به مراتب شامخ رسانده اند بدهم . به ما آموختند كه ادب از كه آموختى از بى ادبان . نتيجه آنكه جواب ايشان دادن خموشى است . شهيد بلخى معاصر وممدوح رودكى كه از حكيمان بزرگ خراسان بود سروده است كه
 
با ادب را ادب سپاه بس است             بى ادب با هزار كس تنهاست
 
البته وقتى طرف صحبت اصلى ما آقاى مسعود رجوى است موجبات خشم پيروان و مقلدين او فراهم مى شود. آنان ناچارند به نيابت مخاطب ما وظايفى را انجام دهند . اين البته ناشى از قصور و تقصير كسى نيست بلكه نتيجه مستقيم انتخاب خود آنان است كه گفته اند .
 
اتكاى تو بر چماق امير                 بيش باشد كه بر خداى كبير
 
نگارنده نا سوتى است اما نا گزير به مقلدين مقام معظم رهبر عقيدتى كه لابد لاهوتى هستند و از بام تا شام مشغول سازماندهى زندانيان جان بدر برده از جنگ خمينى عليه يكديگرند تا همبستكى ملى را در عاليترين وجوه آن به نمايش بگذارند، توصيه مى كند جرآت كنند و از مقامات عاليه استدعا كنند كه چون ايشان مخترع اسلام ناب مدرنى براى استقرار جامعه بى طبقه توحيدى هستند بد نيست گاهى به كتاب آسمانى خود عنايتى داشته باشد و بخوانند كه ً فمن يعمل ذره خيراً يره ومن يعمل مثقال شريره ً و پس هر كس ذره اى نيكى كند نتيجه آن را خواهد ديد و كسى كه ذره اى بدى كند نتيجه آنرا مى بيند و البته
 
از مكافات عمل غافل مشو. گندم از گندم برويد جو ز جو
 
ماهى مسكوف
كمسيون ضد امنيت شورا آنگاه سر از جلسات خصوصى رهبر عقيدتى در مى آورد . آدم ياد شنود گذاشتن در كتابخانه ولى فقيه ، خانه رفسنجانى و اطاق خواب وزير احمدى نژاد مى افتد. معلوم است اخبار ٢٢ سال قبل را مى توان دستكارى كرد و به كار برد و هنوز به درد پرونده سازى مى خورد كه نگارنده « در تابستان ٧٢ بطور جداگانه و انفرادى در ديدار خصوصى با مسؤول شورا ....» مطالبى را عنوان مى كنند. خبر ملاقات ما دو نفر دروغ نيست . آقاى رجوى مسؤول شورا مرا براى صرف نهار دعوت كرد . نهار بسيار مطبوعى خورديم . آقاى رجوى گفتند
- آقا رضا شما شمالى هستيد امروز نهار ماهى دجله و فرات را خواهى خورد.
- اجداد من از اين نعمت بهره برده اند و امروز نوبت من است
- شما مگر عراقى هستيد؟
- نه آنوقت كه عراق متولد نشده بود اجداد مازندرانى من در نجف درس مى خواندند . مادر بزرگ پدرى من معلم زبان فارسى در حرمسراى حاكم ولايت بود. در دربار عثمانى و نزد كارمندان عاليرتبه آنان فارسى دانستن وسيله فخر فروشى بود . راستى نام اين ماهى چيست ؟
- مسكوف . بعد نهار خورديم . واقعاً نهار و ماهى لذيذى بود . اميدوارم آن گرسنگانی كه چشم به رهبر عقيدتى داشتند و دارند تا از محل «خون شهدا» نان و نمك رهبرى را بخورند و از آن محروم مانده اند، آقای رجوى را نفرين نكنند.
 
قرار داد وام
حافظه آقای رجوى خوب بود با اين همه محورهاى صحبت خود را روى يك ياد داشت نوشته بودند . من از اين نظم بسيار خوشحال شدم . راجع به مشكلات فراوان حضور «يك مشت دانشجو كه زندان و بعد تشكيلات را ديده اند ....» در اروپا واین که آقاى. ه- م -د كه «جاى دكتر كاظم و برادر بزرگ من هستند قول دادند به آنها همه چيز از لباس پوشيدن تا غذا خوردن را بياموزد تا اين « كادرها» بتوانند با مردم معاشرت كنند صحبت كرد و از من خواست كه دست از لجبازى بكشم . به فكر ادامه كار در شركت خانوادگى خود نباشم دفتر و دستك را جمع كنم . چون قاتل بختيار پس از كشتن او مستقيماً به ساختمان محل سكونت من آمد و دو سه طبقه پايين تر از آپارتمان من مخفى شد. و اينكه براى من و آقاى ه-م-د حداقل ۵ نفر بايد شبانه روز مراقب باشند سخن گفت و تعهد به اينكه «يك لقمه نان داريم با هم مى خوريم» و«شما متعلق به زن و بچه و خودتان نيستيد . مقاومت به شما نياز دارد». «چند تا حقوقدان مثل شما داريم» و گفت و گفت و گفت تا بالاخره من با قيد اينكه من از دبیرخانه شورا وام مى گيرم و هر وقت داشتم مسترد مى كنم پذيرفتم . قبل از اين من مدت كوتاهى به كار مشاوره حقوقى پرداختم بعد به ترتيب در روزنامه فروشى، رختشويي ، لباس فروشى و عمده فروشى كار دستى و بالاخره مديريت دو شركت كار كردم. كسب و كار را معلق كرده بودم بس از موافقت شركا آنرا تعطيل كردم.
 
 
اداى دين
ايام تبعيد از اجازه نامه استثنائي كار كه كانون وكلاى دادگسترى پاريس با توجه به سوابق كار من در ايران صادر كرده بود استفاده نكردم . تمام مراجعه كنندكان من پناهندگان بی‌پناهی بودند كه نانى بر سفره نداشتند . طى سى وسه سال گذشته اين افتخار را داشتم كه هر وقت ، هر كس، از هر خانواده سياسى از من كارى خواست به ويژه در أمور پناهندگی به رايگان و البته با كمال خوشحالى اداى دين كردم . در امور اختلاف مالك ومستاجر ، ارث، وصيت ، اختلافات خانوادگى ، مشكلات تجارتى ، ازدواج، طلاق، در خواست كمكهاى اجتماعي ، بيمه بيكارى تا جايى كه مى دانستم آرائه خدمت كردم. البته در اين بين «برادران وخواهران» جاى ویژه خود را داشتند. بى هيج تعارف وتكلفى از بام تا شام ، وقت وبى وقت مراجعه مى كردند. در همين جا به همه آنان اطمينان مى دهم كه خشونت غير انسانى رهبر وحواريون او نمى تواند مرا به شكستن سوگند حرفه اى وا دارد. اسرار آنها را با خود به خاك خواهم برد .
 
هم فراموشكارى هم دروغگويى
كمسيون بى صاحب ضد امنيت وترور شورا كه معلوم نيست چرا و چگونه به اسرار يك ملاقات خصوصى رهبرى عقيدتى دست پيدا كرده هم دروغ مى گويد و هم فراموشكار است خوشبختانه من نيازى ندارم كه سندى آرائه كنم خودشان زحمت لازم را كشيده اند .
مى نويسند روحانى در ديدار خصوصى « در خواست كمك مالى ...» کرد. همه مى دانيم كه استالين به بريا ، هيتلر به گوبلز ، خمينى به ريشهرى، خامنه اى به فلاحيان وشاه به نصيرى صورت جلسه ملاقات خصوصى خود را نمى داد . پس چطور شد كمیسيون پنهان شده ضد امنيت وتروريزم شورا به گنجينه خصوصى رهبر نقب مى زند؟
حالا فكر كنيم اين خبر را كمیسيون ضد امنيت و ترور شورا جعل نكرده است در اين صورت بايد پرسيد كه آخرين سند پيوست دهها قبض را چرا آرائه دادند؟ در آن سند مى خوانيم كه روحانى به خط خود نوشته كه « به عنوان وام از دفتر شورا در باريس دريافت كردم با اين شرط كه هر وقت امكان باز پرداخت آنرا يافتم وام دريافتى را مسترد نمايم . اگر قبل از اداى دين اجل به سراغم آمد و ماتركى هم در كار بود وراث اين تعهد را از محل ان انجام دهند ...»
در جلسه خصوصى مسئول شورا با ذكر قتل شهيد كاظم رجوى ، شهيد دكتر بختيار وووو موارد گوناگون ديگر مرا به حفظ جانم تشويق مى كرد تا دست از خانه وكسب كار بكشم وبه عنوان يك كادر حرفه اى تمام وقت بروم به اور و در بنگالها زندگى كنم . دبیر خانه شورا براى فراهم آمدن امكان فعاليت به من وام بدهد .
بيست ويكسال ونيم در مجله شورا، نشريه مجاهد، ايران زمين، وهمبستكى، راديو و صدا وسيماى آزادى در امريكا واروپا و آسیا ۳۶۵ روز و۲۴ ساعته در حد لياقت ، وجدان و دانش خود كار كردم. قريب دو هزار صفحه تحقيقات حقوقى مقالات، گزارشها، مصاحبه ها، سخنرانى ها ، همراه صد ها ساعت برنامه هاى راديويى و تلويزيونى در باره مسائل اجتماعى،سياسى، اقتصادى وحقوقى ايران بخشى از اداى دين من است نسبت به وجدان خود ، انسانيت وملت ايران ، قرار اين بود كه  «هر يك از ما ( چه فرد يا گروه ) تا كجا بخواهد و بتواند به اين همكارى در چهارچوب موجود ادامه دهد بر عهده تصميم خود مختارانه خوداوست ....»
 
(مسعود رجوى شورا شماره يك آبان ۱۳۶۳صفحه۲ )
 
حالا مسؤول شورا يا مسؤول بى نام ونشان كمیسيون ضد امنيت وتروريزم براى فرار از مشكلات موجود به هر كارى دست مى زند تا گرد وخاك كند . ومردم بدانيد  «استعفاى ما آزمايش انهاست »
 
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-53130.html
 
آقاى تهيه كننده فراخوان يادت باشد كه تنها يك راه نجات وجود دارد هر چند مى دانم كه قلم كشان بسيجى ولباس شخصى را به ميدان هرزه درايى خواهى فرستاد اما باز هم آرزو مى كنم كه به سروده « حجت زمين خراسان » ناصرابن خسرو قباديانى گوش فرا دهى كه قريب ۹۵۰ سال قبل سرود :
 
نكوهش مكن چرح نيلوفرى را. برون كن ز سر باد خيره سرى را
 
 
محمدرضا روحانی
 
۴ - اسفند ۱۳۹۳ و ادامه دارد
 
 



منبع: پژواک ایران