PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ / Thursday 28th March 2024

اپیلاسیون هسته‌ای – گفتگو با محمدرضا روحانی (قسمت ۱۱)
محمدرضا روحانی


پژواک ایران:  هفته گذشته حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان به طور صریح اعلام کرد «حضرت آقا از نارسایی و عواقب فاجعه آمیز توافق یادشده اطلاع کامل دارند و به جرأت می‌توان گفت که ایشان به هیچ وجه راضی نیستند». ۴۸ ساعت بعد خامنه‌ای به میدان شتافت تا با معرفی آمریکا به عنوان مصداق عینی و مظهر «مفهوم دشمن» ناخشنودی خود را با قراردی که  «تکلیفش و رد یا قبول شدنش معلوم نیست» را بیان کند. در گفتگوی پیشین شما به مقاله‌‌ای از نوشته‌های خودتان ارجاع دادید که «وصل حوری جماران با غلمان و شیطان کاخ سفید برای هر دو مفید است....» اگر بپذیریم که «برجام» برای طرفین مفید است آن وقت ما می‌پرسیم چرا خامنه‌ای به «خیر‌الشرین» رضایت نمی‌دهد و سنگ‌اندازی می‌کند؟

 

محمدرضا روحانی: شل کن، سفت کن های مقام معظم رهبری مصرف داخلی دارد. فصل‌الخطاب در یک بن‌بست تاریخی گیر افتاده است یا باید بزند توی دهن ۵ به اضافه ۱ و ملل متحد یا تسلیم ذلیلانه را بپذیرد. خمینی هم «به هیچ وجه راضی» نبود جام زهر را نوش جان کند. هیچ مریضی میل به جراحی ،خوردن دارو و سرکشیدن «شربت‌» های علاج بخش را ندارد. مجبور است. رهبر معظم با نرمش قهرمانانه دست‌ها را بالا برد. البته راضی نبود اما راه چاره‌ دیگری نداشت. حالا هم به میخ و به نعل‌زدن‌های حضرت آقا تابعی است از آب و هوای واشنگتن و دگرگونی‌ها در صف‌بندی‌های ساختمان کاپیتول مجالس قانونگزاری آمریکا. پاسدارها نوکر بادمجان نیستند نوکر ولی فقیه هستند. یک پاسدار که در بین سرداران قدیمی سری دارد و از فرماندهان جنگ ایران و عراق بوده در ماه گذشته صاف و پوست کنده گفته بود که «با این توافق باید با ولی فقیه خداحافظی کرد» حالا جام زهر «برجام را برای ریختن به گلوی مبارک سیدعلی اولاد پیغمبر آماده می‌کنند. این سردار که نامش سعید قاسمی است درنرفته و هنوز در منصب فرماندهی حزب‌الله فرمان می‌راند. دو هفته پیش پاسدار قلم‌کش نظام، حسین شریعتمداری نوشته بود «هدف دشمن از توافق وین براندازی رژیم است».

همه می‌دانیم که رئیس جمهور، دولت، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، شورای عالی امنیت ملی و و و همگی آلت فعل آقا هستند. آقا هم قاطی کرده و دور خود می‌چرخد راه پس و پیش ندارد. گیج است. سردار رحیم صفوی که مشاور عالی و دستیار نظامی مقام معظم رهبر هم یکی از مناصب و عناوینی است که در این نظام دارد و با آقای آمانو در رابطه با قرارداد سری بازرسی‌های اماکن نظامی به تفاهم رسیده روز ۸ تیرماه گذشته به درستی گفت «جمهوری اسلامی از یک پیچ تاریخی عبور می‌کند. فردای همان روز همپالکی سرشناس او سردار محسن رضایی که به امر یا با اجازه رهبر لباس سیاست را کنده و به اونیفورم پاسداری برگشته است حرف درست دیگری زد که نشان‌دهنده عجز کامل رهبر‌ این نظام است «تنها راه مذاکره است و راه برگشت وجود ندارد....» مذاکرات ادامه یافت. بالاخره «برجام» با مراقبت شبانه‌روزی رهبر از آب درآمد. بعد هم جشن هسته‌ای بود و رقاصی و شادباش گفتن‌های داخلی و خارجی و ستایش از معجزات مقام رهبری، حمایت ، ارشاد، قاطعیت و سیاست حضرتش. آقا می‌دانست که چه دسته گلی به آب داده و بعد از مدتی سکوت به مداح‌های خود پاسخی داد و همه را دست انداخت که خبری نشده تبریک برای چیست؟ حالا به امر خود اوست که شریعتمداری قلم‌کش مقام معظم رهبری از «عواقب فاجعه‌آمیز توافق» خبر می‌دهد. ولی فقیه که همه کارها تحت نظر مستقیم او شروع شده و ادامه دارد، قبول مسئولیت نمی‌کند جا خالی می دهد. برائت از «برجام» و نپذیرفت مسئولیت عواقب فاجعه‌آمیز آن فعلا به نفع اوست.

پژواک ایران:‌ این تردید و دو دولی، به چپ و راست رفتن چه فایده‌ای برای او دارد؟‌

محمدرضا روحانی:  ما معمولاً به اخبار این قبیل مسائل توجه داریم. اما این اخبار از دورن یک سری شرایط درونی باندها، مقتضیات مربوط به منافع نظام مسلط و حاکم و رابطه‌اش با محکومین و البته روابط بین‌المللی در می‌آید. رهبر درین بن بست است و مردد. باندهای درونی به جان هم افتاده‌اند. دو معاون احمدی‌نژاد در زندان هستند وشاید به زودی خودش دچار عدالت برادران لاریجانی شود. موسوی و عیالیش و کروبی طبق مقررات در حصر آب یخ می‌خورند. ولیعهد رفسنجانی در رسیدگی به یکی از پرونده‌هایش به زندان رفت و به قول مادرش دچار «پدرسوختگی» شده و این مادر دلسوز نشانی جوانی را می‌دهد که «طلا به ترکیه برد» یعنی آقا مجتبی یادگار امام خامنه‌ای. رفسنجانی، رئیس سابق مجلس شورای اسلامی، رئیس سابق جمهوری، رئیس سابق مجلس خبرگان رهبری و رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام اگر به تیر غیب دچار نشود در شرایط فعلی ناچار به نظر می‌رسد از کناره‌گیری، بازنشستگی و خانه‌نشینی است. قصه دزدی‌ها و غارت‌ها سر دراز دارد و همه مشغول لو دادن یکدیگر هستند. این تنش‌ها همیشه به نوعی در نظام جمهوری اسلامی وجود داشته و خواهد داشت. اما خمینی و خامنه‌ای هرکدام با روش خود آن را کنترل می‌کردند. به نظر می‌رسد که بعد از «برجام» تعادل داخلی هیأت حاکمه سخت برهم خورده است. بحران‌ها و تنش ‌ها درونی به قدری گسترده و عمیق است که خامنه‌ای در شرایط آمادگی برای خوردن جام زهر «برجام» نمی‌تواند آن‌ها را مانند سابق کنترل کند .تنش‌ها هر روز در حال افزایش و صعود است و نزدیکی انتخابات رژیم رقابت‌ها را تشدید کرده است. اشتلم‌خوانی رهبر برای حضور در صحنه و قدرت‌نمایی است. او فعلا قادر به اداره بحران نیست.

پژواک ایران:  تشدید این تضادها چه نتیجه‌ای برای مردم دارد؟ این ها در تقسیم قدرت با یکدیگر دشمنی می‌کنند و نه برای حق و حقوق ملت.

محمدرضا روحانی: کاملاً درست است.  این تضادها و درگیری‌ها بر سر قدرت است و غارت . البته سمت و سوی آن حفظ نظام است. رفسنجانی عاشق چشم وابروی خامنه‌ای نیست که راه می‌رود و چپ و راست خامنه‌ای را «عماد» و «عمود» خیمه نظام می‌خواند. این عمود خیمه نظام است که سنگینی بار «نرمش قهرمانانه» را نمی کشد و می‌لرزد. راه نمی‌رود تلوتلو می‌خورد. نتیجه ناتوانی هیأت حاکمه و به ویژه رهبر آن به نفع مردم است. مشروط بر آن که جنبش داخلی بتواند سمت و سوی شخصی را برای رسیدن به مطالبات خود پیدا کند.

 

پژواک ایران:‌ به این ترتیب باید بپذیریم خامنه‌ای به دست خودش برای نظام اسلامی و مسند رهبری شخصی‌اش چاه کنده است؟‌

محمدرضا روحانی: نه، به هیچ وجه چنین تصوری منطقی نیست. شاه روزی که خطاب به مردم گفت که دیگر دزدی و استبداد و قانون شکنی ادامه نخواهد داشت و «صدای انقلاب شما را شنیدم» خیال می‌کرد که راه نجات را یافته و عقب نشینی ممکن است. دیدیم که اشتباه کرد. میزان جنایات و قانون‌شکنی‌های او اصلاً قابل مقایسه با خامنه‌ای نیست. او نتوانست عقب‌نشینی کند خامنه‌ای هم نمی‌تواند اصلا و اصولاً عقب نشینی کند به ویژه در برابر مردم. جای دور نمی‌روم در همین پژواک ایران نوشته جدید آقای مصداقی را بخوانید «ناصر منصوری را روی برانکارد آوردند و بعد اعدام  کردند یا کسی که دچار بیماری صرع پیشرفته بود و یک پایش به دلیل بیماری سیاتیک فلج بود او را بچه‌ها کول کردند. بردند و دار زدند.»

این‌ها نمونه هایی و مشتی از خروار عدالت اسلامی است. البته آدمی به سن و سال و تجربه من آرزوی خونریزی را ندارد و آرزو می‌کند خامنه‌ای مثل آدم عاقل سرش را بگذارد پایین و دربرود. شر دور بلا دور. اما چرخ فلک بر اساس آرزوهای نیک من و شما حرکت نمی‌کند. سرنوشت مبارک برای او برد بزرگی است. اما او خود صدبار بدتر از قذافی و صدام حسن و چائوشسکو را انتظار می‌کشد. می‌داند که بدون حمایت مسقیم و مستمر پاسداران نمی‌تواند ساعتی مثل یک شهروند زندگی کند .او حتی جرأت ندارد فرار کند یا مثل محمدعلی شاه، احمدشاه، رضا شاه، محمدرضا شاه تبعید را بپذیرد. این قبیل موجودات یا بر تخت شقاوت تکیه می‌زنند یا زیرخاک قرار می‌گیرند. او یک راه و تنها یک راه برای ادامه حیات دارد و آن هم عقب‌نشینی در برابر فشار خارجی‌هاست نه در برابر ملت.

پژواک ایران‌: پس چرا هم‌اکنون شاهد مقاومت و سنگ‌اندازی او در مقابل «برجام» هستیم؟‌

محمدرضا روحانی:  تنها و تنها با ترکیبی که بعد از انقلاب خیلی باب شد و عمومیت یافت می‌توان وضع او را توصیف کرد آن هم «خالی بندی» است. ظاهراً پیشینه این واژه به دهها سال پیش یعنی زمان سلطنت رضا شاه بر می گردد ! گفته می‌شود که در زمان مذکور بدلیل کمبود اسلحه، بعضی از پاسبانهایی که گشت می دادند فقط غلاف خالی اسلحه را روی کمرشان می بستند و در واقع اسلحه ای در کار نبود. دزدها و یا خلافکاران وقتی متوجه این قضیه شدند به یکدیگر می‌گفتند که طرف «خالی بسته» و منظورشون این بود که فلان پاسبان غلاف خالی اسلحه را دور کمرش بسته و برای ترساندن ما بلوف می زند که اسلحه دارد. به هرحال این‌ها فعلا خالی بندی است.

پژواک ایران:  این خالی‌بندی‌های شفاهی نمی‌تواند در روند امضا و اجرای «برجام» تأثیر بگذارد؟

محمدرضا روحانی:‌ تاکنون تأثیری نداشته است. گزارش فعالیت‌های نظامی هسته‌ای را سروقت داده‌اند. روابط  مقامات رسمی طرفین با یکدیگر نشانی از اثرگذاری شعر و شعارهای خامنه‌ای نداده است.

این یک نیاز متقابل طرفین است .قطعاً پیچیدگی‌ شرایط خامنه‌ای در کندی فراهم آمدن سند «برجام» اثر داشته است. فعلاً آقای اوباما با بردباری به لجاجت رهبر اعتنایی نکرده است. نیاز به  نبوغ و غیب‌گویی نیست تا منافع مشترک طرفین را در ادامه مماشات و سازش با هم تشخیص دهیم. دو سال پیش هنوز حسن روحانی فرمان تنظیم حکم ریاست جمهوری خود را از ولی فقیه نگرفته بود که من طی چهار یادداشت تحت عنوان چشم‌اندازها نظرم را درباره سیر و روند روابط بین ولی فقیه و آمریکایی‌ها نوشتم. جزیی از بخش پایان یاین نوشته را عیناً در اینجا می‌آورم.

«عقب نشینی یا جنگ

اگر راه برون رفتی در درون موجود نباشد، خامنه‌ای باید آنرا در روابط خارجی جستجو کند. گزینش فراوانی پیش روی او وجود ندارد. اولی عقب‌نشینی است در زمینه‌ پروژه بمب اتم به منظور شکستن تحریم‌ها و رساندن دلارهای نفتی به دستگاه‌های سرکوبی، اعوان و انصارش به علاوه تأمین حداقل کالاهای اساسی برای توده‌های گرسنه و به جان آمده. این گام ناگزیر همراه خواهد شد با بازبینی روابط با حزب‌الله در لبنان، دست کشیدن از تهدید اسرائیل، بازگشت از سوریه، کوتاه آمدن در عراق، کنار کشیدن از تحریکات در بحرین، دست درازی نکردن در امارات، دست کشیدن از تحریکات در عربستان سعودی، قطع رابطه با حوتی‌ها در یمن، رها کردن افغانستان و .... الی غیر‌النهایه. یعنی انحلال عملی سپاه پاسداران، نیروی قدس و دست کشیدن از تروریسم بین‌المللی. راه دیگر فرار به جلو است و تشدید تضاد در پرونده‌ هسته‌ای، ادامه تحریکات و ماجراجویی در منطقه ، توسعه تروریزم در حوزه‌های نفوذ سپاه و بالاخره جنگ‌های نامتقارن و کشیدن کشور به یک جنگ ویرانگر و نابرابر. البته وقت کشی، مذاکرات تاکتیکی، اجازه بعضی از بازرسی‌های محدود از سایت‌‌ها و ... کارهایی است که روحانی امتحان خود را در آن داده است. لابد سناریوهای دیگری هم قابل تصور است که اکنون به نظر نگارنده نمی‌رسد.»

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-53747.html

هم‌اکنون که به آخرین سؤال پاسخ می‌دهم در سر خط خبرهای رادیو فردا می‌خوانم آقای باراک نخست وزیر سابق اسرائیل که در کابینه نتانیاهو وزیر دفاع بود دیشب گفته است که اسرائیل بین سال‌های ۲۰۱۰ – ۲۰۱۲ در صدد «حمله هوایی» به تأسیسات اتمی ایران» بوده است. بدیهی است آمریکایی‌ها آن‌ها را تنها نمی‌گذاشتند.

 



منبع: پژواک ایران