PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday 20th April 2024

کلاه از سر بر میگیرم
اسماعیل وفا یغمایی


 

 
کلاه از سر بر میگیرم

اسماعیل وفا یغمائی
اگر زمین را به سگان و گرگان سپرده بودند
شاید زمین هنوز زیباترین سیاره ی زنده ی منظومه بود
با آبهایش و هواهایش ، و درختان و گیاهان و حشراتش
 
 
 اگر بوزینگان شاهان بودند وگربگان وزیران
اگرحاکمیت زمین در دست خرسان وگرازان بود
زمین به از این بود که هم اکنون
و این چنین به حاکمیت فیلان و کرگدنان و شیران
و آهوان و بزان و گوسفندان و... میاندیشم
بی آنکه بدانم 
چگونه میبینند 
وچگونه میاندیشند.
 
 
شاید ، گاهی، صاعقه ای، سیلابی
فوران آتشفشانی، زلزله ای
دراینجا و آن دور دست  میکشت و میگذشت
ونه اینچنین که ما کشته ایم و میکشیم و میگذریم.
 
چه هستیم ما آدمیان؟
نه قدرتمندان و ثروتمندان و شاهان و خدایگانان
بل ما بی قدرتان وبی ثروتان وبندگان و خادمان!
با زنگوله مضحک اشرف مخلوقات 
به ریش خویش آویخته
بی آنکه بیندیشیم که چه کرده ایم
با زمین و بازمان
و با هستی پیرامونمان
 
تاریخ تیره و تبار هیچ حیوان و حشره ای
تاریخ جنایت و قساوت و بیرحمی نیست
و تاریخ ما آدمیان هست.
 
 
گذشته ایم و میگذریم
بر راههای زمین  مومن و دروغزن 
و یاوه باف و وراج  و گزافه گوی
با اندیشه های تاریک و خدایان  و خویشتن جاهل و جلادمان
و درخت و آب و هوا و حیوان و اتش و خاک و خود را
بر دار میکشیم
و کشیده ایم
 
 
تاریخ تیره و تبار هیچ حیوان و حشره ای
تاریخ جنایت و قساوت و بیرحمی نیست
و تاریخ ما آدمیان هست.
**
به حسرت
گربه نشسته در پشت پنجره را مینگرم
و به احترام کلاه از سر بر میگیرم
به حسرت
 
 
به حسرت
گربه نشسته در پشت پنجره را مینگرم
و به احترام کلاه از سر بر میگیرم
به حسرت
و ایکاش سگی را میافتم تا سر برشانه اش بگذارم
و بغض خویش را بترکانم.....
اسماعیل وفا یغمائی
14 نوامبر 2015



منبع: پژواک ایران