PEZHVAK-E-IRAN ... پژواک ایران 

پژواک ایران
دادسرای مردم ایران
http://www.pezhvakeiran.com

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Friday 26th April 2024

مهدی خزعلی «پدیده» انتخابات ریاست جمهوری همراه با بایکوت خبری؟!‏
اردشیر پرهیزگاری


 
با توجه به دنیای رسانه دیجیتال و سرعت تحولات و ضیق وقت مخاطبین و اینکه خلاصه نویسی اصل مهمی در جلب مخاطب دیجیتال می باشد، پیشاپیش از مخاطبینی که انتظار مطلب تحلیلی مفصل و با جزئیات را دارند پوزش میخواهم.
به مخاطبینی که عدم حضور فرهنگ فحاشی علیه جمهوری اسلامی در نوشته نا امید شان میکند و از آن ناراضی خواهند شد نیز دوستانه اعلام کنم قبل از هر تغییر سیاسی ابتدا باید فرهنگ و خرد جمعی خود را بالا ببریم.
با غنیمت شمردن فرصت از خود نیز به دلیل انتشار مطالبی در سالها پیش که سرشار از خشم و کینه و فرهنگ غیر مودبانه بوده، علیه هر شخص، یا گروه و  دسته ای انتقاد کرده و آن را شایسته نمیدانم و تلاش خواهم کرد چنانچه از این پس مطلبی مینویسم از چهارچوب اعتدال و ادب و نقد همراه با استدلال خارج نشوم.
 
آقای مهدی خزعلی یکی از فعالان سیاسی شناخته شده در داخل کشور است که بخصوص بعد از انتخابات مهندسی شده سال 88 همچون بسیاری از بدنه این حکومت به جمع معترضان جدی حکومت پیوسته است و طی سالهای اخیر بارها طعم زندان را چشیده و اعتصاب غذا کرده و آخرین بار هم به بیمارستان منتقل شد. از این بابت ایشان شایسته احترام بوده و در صورت لازم حمایت جدی. از نظر نویسنده بهایی که مدعیان صحنه سیاسی برای نظریات خود پرداخت میکنند نشان دهنده میزان صداقتشان بدون توجه به درستی یا نادرستی مواضعشان می باشد.
آقای خزعلی با انتقادات جدی و ریشه ای به بنیان ها ی جمهوری اسلامی و بخصوص شخص ولی فقیه، یکی از جدی ترین منتقدین فساد و اختناق در داخل ایران است و انتقادات او به درستی متوجه هر دو جناح حاکمیت است.
پدر ایشان ابوالقاسم خزعلی یکی از روحانیون با نفوذ در جمهوری اسلامی بوده است و حتی در زندانی شدن و تلاش برای تغییر رفتار فرزندش نقش جدی داشته و بنابر گفته آقای مهدی خزعلی پدرشان تا حد  تلاش برای تشویق همسر به طلاق برای وادار کردن فرزندش برای بازگشت به دامن ولی فقیه و تغییر رفتار او پیش رفته است. با این حال دکتر خزعلی همواره به پدر احترام گذاشته و هرگز علیه پدر موضع گیری نکرده است و در عین حال از مواضع به حق خود نیز کوتاه نیامده و هزینه گزافی نیز در این جهت پرداخت کرده است.
 
دکتر مهدی خزعلی یکی از افرادی است که در اولین روز به عنوان کاندید ریاست جمهوری سال 96 ثبت نام کرد. در حالی که ایشان از افراد بسیار خبرساز و مورد توجه رسانه ها(رسانه های داخلی و خارجی)، از بابت زندانی شدن و اعتصاب غذا و مرتبط بودن به یکی از با نفوذترین آیت الله های حکومت بوده، به شکلی بی سابقه حتی خبر ثبت نام ایشان در رسانه های داخلی و بین اللمی با بایکوت خبری همراه بود و کمترین اشاره ممکن به ثبت نام ایشان آن هم در لابلای برخی خبرها شد.
این نوشته تلاشی در رمزگشایی این برخورد رسانه ای میباشد.
 
در سرفصل انتخابات ریاست "جمهوری اسلامی ایران" که یکی از گلوگاههای روند تغییرات سیاسی و تاثیر گذار بر حرکتهای اجتماعی ایران نیز میباشد قصد دارم به چند نکته کلیدی اشاره کنم.
 
درسرفصل موضع گیریهای آقای مهدی خزعلی باید این نکات را در نظر داست:
  1. انتقاد صریح و رادیکال به کلیت ساختار جمهوری اسلامی با شاخص اینکه رهبر جمهوری اسلامی را مسئول مستقیم تمام کجروی ها، نابسامانی ها و فساد افسارگسیخته میشناسد و بطور مستقیم به رهبری جمهوری اسلامی از ا ین بابت انتقاد میکند.
  2. تمام جریانهای داخلی حکومت، یعنی راستگرایان و اصلاح طلبان و منحرفین (آقای احمدی نژاد و دارو دسته بهاری و امام زمانی ها) را بخشی از فساد حاکم میداند و همه را به یک اندازه در این زمینه مجرم و فاسد میشمرد. در حالی که به صراحت اصلاح سیستم فاسد حاکم را مد نظر دارد، اصلاح طلبان حکومتی را به اندازه جناح انحصارطلب و محافظه کار فاسد میداند و حتی در جریان قتلها و سرکوبهای ستمگرانه دهه 60 نقش اصلاح طلبان را بسا بیشتر میداند و از اینکه این مدعیان اصلاحات نسبت به این گذشته خود هیچ انتقادی نمیکنند آنها را واجد صلاحیت لازم برای ادعای اصلاح طلبی نمیداند.
  3. انتقاد به جمهوری اسلامی را تا مقطع شروع انقلاب برده و صریحا اعلام میکند که سردمداران و مدافعان حاکمیت (خود را نیز در این زمره قرار میدهد) باید بگویند از روز 23 بهمن سال 57 غلط رفته و غلط کرده اند و تا زمانی که کسی این کار را نکرده نباید به او اعتماد کرد. با بیان اینکه "بر بام مدرسه رفاه ما آئین دادرسی را اعدام کردیم" و تا نگوییم که غلط کردیم باز هم ممکن است این کار بکنیم. حتی پا را فراتر از این گذاشته و صراحتا اعلام میکند که اگر به سال 57 برگردیم حتی سرنگون کردن شاه نیز اشتباه بود و میشد آن نظام را اصلاح کرد!
  4. لشکر کشی و صدور انقلاب را صراحتا به باد انتقاد میگیرد و بخصوص با نام بردن از سردار سلیمانی و مخالفت با حضور در سوریه.( درست بر خلاف نظر "خزعلی پدر" که از قاسم سلیمانی تمجید کرد)
  5. در رابطه با جنگ ایران و عراق منتقد ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر می باشد.
  6. انتقاد صریح از اشغال سفارت خانه ها از جمله سفارت آمریکا و مخالفت با هرگونه شعار مرگ و اینکه آمریکا یک تمدن است که در زمینه های علمی و تکنولوژیک خدمات مهمی به بشریت داشته و باید با آمریکا و تمام کشورها رابطه داشت. این سمت گیری از اساس با ساختار فعلی جمهوری اسلامی در تضاد است زیرا رابطه با دنیای آزاد مستلزم دست برداشتن از نگاه ایدئولوژیک در ساختار سیاسی و تصمیم گیری کشور است.
  7. رواداری اعتقادی و مذهبی و قومی تا حدی که اعلام میکند که شاید وزیر صنایع ایشان یک مسیحی باشد و یا رئیس بانک مرکزی مورد نظر ایشان یک یهودی و در وزارت خانه های دیگر زرتشتی و سنی. این نگاه با ساختار الیگارشی مذهبی شیعه حاکم بر ایران کاملا در تضاد بوده و اساس ساختار حکومتی را به چالش میکشد.
  8. در انتقاد به اصلاح طلبان به درستی مطرح میکند که ما برای گدایی آشتی ملی نباید به دریوزگی قدرت حاکم برویم. این حاکمیت است که باید همچون زمان ماندلا(کنگره ملی آفریقا) در زندان به التماس ما بیاید و تمنای آشتی ملی را بکند. از نظر من این نگاه با اصلاح طلبان عافیت طلب حکومتی کاملا متفاوت بوده و ترم کاملا متفاوتی از تغییر مدیریت کلان کشور با حداقل آشفتگی و خونریزی را مد نظر دارد. در این مدل وادار کردن حاکمیت در قدرت به پذیرش حق حاکمیت ملی و گردن گذاشتن به گذار مسالمت آمیز به حاکمیت قانون و مردم است که اصالت پیدا میکند و نه زرورق پیچیدن به فساد باندهای مختلف حکومتی برای سهم خواهی از قدرت به نام اصلاح طلبی.
 
در عین حال نقاط مبهم و موضوعاتی که در داخل علامت سوال قرار میگیرند و از نظر نویسنده هنوز آقای خزعلی پاسخ قانع کننده ای به آن نداده اند:
 
  1. انتشار کتاب هویت و مقدمه ایشان در تایید محتوای برنامه هویت یکی از آن سایه هاست. باورهای فرهنگی و اعتقادات مذهبی موضوعی کاملا شخصی است و هر کس از جمله آقای خزعلی نیز از آن مستثنی نیست. ولی این موضوع چون به یک پرونده امنیتی پیوند میخورد، موضع گیری صریح ایشان و احیانا بیان اشتباه در باور و برخی ارزشها که مبتلابه هر عنصر انسانی می تواند باشد، در این زمینه شاید قابل فهم تر باشد. که تا کنون چنین اتفاقی نیافتاده و ایشان تنها به این اشاره کرده که در متن مقدمه کلمه معظم اله برای رهبری در متن اصلی نبوده و در چاپ بر فرض فراموشی ایشان به متن اضافه شده. در حالی که محتوای متن این مقدمه حاکی از تایید و باور نویسنده به برنامه هویت و محتوای آن است. هر چند آقای خزعلی بعدا اعلام کرد که هویت را به عنوان یک اشتباه حکومتی و از بابت ثبت سند یک کار ناثواب منتشر کرده اند. این توجیه برای اکثریتی که با سازو کارهای جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته مشکلات و زاویه های جدی دارند، قابل قبول نیست.
  2. هر چند عدم نقد جدی دکتر خزعلی از پدر به گفته خودشان ناشی از رابطه فرزندی و به دلیل احترام به والدین است. ولی با توجه به نقش مهم و جدی که پدر ایشان در انحرافات جمهوری اسلامی، تثبیت موقعیت رهبری فعلی به عنوان ولی مطلقه فقیه، و بنا بر شواهدی نقشی که در فتوای قتل مرتدین داشته این توجیه به جا نیست.
البته دکتر خزعلی جابجا در موقعیتهای مختلف از عملکرد نادرست پدر فاصله گرفته و آن را نقد میکند ولی کماکان حرمت پدر مانع نقد بی پروا تر میشود.
پدر آقای خزعلی یکی از تاثیرگذارترین افراد در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی بوده و حتی با فرزندش در تاکید بر همین اصل رودرو شده. اصلی که امروز تمامی سایر اصول قانون اساسی را به گروگان گرفته است.
درحالی که پدر آقای خزعلی حتی مخالفت اصولی فرزند خود را که معتقد به اصول جمهوری اسلامی است و برای منافع همین جمهوری، به فساد در آن انتقاد دارد برنمیتابد و چنین نامهربان و محکم و قاطع موضعگیری میکند، در برابر مخالفین جدی تر که از نگاه ایشان حتی مرتد و ضد اسلام هم می نمایند، چگونه رفتاری میتواند داشته باشد، آن هم از موضع یک روحانی طراز اول که به عنوان آیت الله و فقیه (از نظر خود جناب دکتر) در اعلام حکم شرعی علیه مخالفین از وجاهت و دلایل کافی برخوردار بوده.
از قول سعید امامی در بازجویی ها چنین نقل شده: "فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا صادر نمی‌کرد. او این احکام را از آیت‌الله خوشوقت، آیت‌الله مصباح، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله جنتی و گاها نیز از حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای دریافت می‌کرد و بدست ما می‌داد."
با این توضیحات هر چند اختلاف آقای مهدی خزعلی با پدر کاملا مشخص است ولی در جایی که جان و مال و سرنوشت یک ملت مطرح است نقد صریح و مشخص به عملکرد (حتی) پدر کمترین انتظار مخاطبین جدی دکتر خزعلی می باشد.
 
 
  1. نکته مهمی که آقای خزعلی هنوز جزو باورهای خود اعلام میکند اعتقاد به ولایت فقیه است. در حالی که تجربه نشان داده آن فقیه مورد نظر ایشان که بدون خطا باشد (فکر نکنم پاک تر از پدرشان کسی را به فقاهت بپذ یرند) در عالم واقع وجود ندارد و نفس وجود چنین اصلی با خود تمرکز قدرت و بی تردید فساد خواهد آورد. اصولا سخن گفتن از حق انتخاب عمومی و منافع عمومی در کنار ولایت یک فقیه بر امور جامعه، ضد و نقیض می باشد. اساسا هرگونه دخالت دین که امر شخصی است در امور اجتماعی و عمومی، منجر به امتیاز به طبقه برگزیده روحانیت و به طبع آن تکرار مکرر الیگارشی مذهبی خواهد شد.
  2. در حالی که ایشان از ارتباط جهانی و ارتباط تمدنها میگوید و حتی ساعت "سین" شروع اشتباه را به قبل از انقلاب ضد سلطنتی عقب میکشد، به طور عجیبی در پایبندی به ظاهری که بعد از انقلاب و در لایه های حکومتی باب شده اصرار دارد و حتی حاضر به ترک پیراهن یقه آخوندی نیست. هر چند این موضوع سلیقه شخصی است و اگر ایشان هر ظاهر دیگری نیز میداشت اصولا جای بحثی در بررسی ترم های گفتگوی ایشان نباید داشته باشد، ولی با توجه به حساسیت عمومی ملتی که بیش از 80 درصدشان حتی با سمبل ها، فرهنگ و ادبیاتی که در طی 38 سال گذشته توسط این حاکمیت تولید شده مشکل دارند، وقتی که به تمامیت این مجموعه نه میگوییم باید بتوانیم به بخشی از فرهنگی که این مجموعه باخود به ارمغان آورده هم نه گفت و از نظر من نیازی به اصرار در آن نیست. ازجمله ظاهر، آرایش و حتی واژه ها و  فرهنگ سخن گفتن از جنس حاکمیت و واژه هایی چون منافقین، گروهک و
  3. آقای خزعلی یک مرجع رسمی که در آن بتوان به میثاق های مکتوب شده و نظریات تئوریک ایشان دسترسی داشت ارائه نداده یا حداقل نویسنده اطلاعی از آن ندارد. برای ورود به صحنه انتخابات آن هم  به صورت جدی طرحی مدون حاوی خواسته های جدی و میثاق های مکتوب از ابتدایی ترین ابزارهاست.
  4. آقای خزعلی تشکیلاتی که بتواند با طرح حرکت مشخصی از "آ" تا "ب" را سازماندهی و هدایت و در صورت پیروزی در انتخابات با تکیه بر آن بتواند طرح های خود را در جهت تامین خواسته های اکثریت مردم ایران پیش ببرد را نشان نمیدهد. دکتر خزعلی به ماندلا اشاره میکند. نلسون ماندلا تشکیلاتی همچون کنگره ملی آفریقا که چند دهه سابقه و دارای سازمانی کاراست را در اختیار دارد در حالی که هنوز از وجود چنین تشکیلات منسجم و مقبولی در سطح ملی خبری نیست.
 
واکنش رسانه ها به ثبت نام آقای خزعلی:
 
واکنش تقریبا تمامی رسانه های داخلی و خارجی نسبت به این خبر بی تفاوتی و تلاش به بایکوت کردن آن بوده. چرا؟
اگر باور کنیم که تمام رسانه ها چه در داخل و چه در خارج هدایت شده و در جهت منافع جریان، گروه و دولت مشخصی عمل میکنند و در عمل چیزی به نام رسانه مستقل جدی و مطرح وجود ندارد (که از نظر نویسنده همینطور است)، باید بدنبال ضرر و زیان کاندیدها برای این جریانات گشت تا به این سوال بتوان پاسخ داد.
در صحنه سیاسی ایران دو جریان اصلی محافظه کار و اصلاح طلب حضور دارند که جریان به اصطلاح "منحرف" از دل جربان محافظه کار نیز به عنوان "شقاقلوس" بیرون زده است.
به طور مشخص جریانات اصلاح طلب در کلی ترین صورت منافع بخشهایی از دولتهای غربی را تامین کرده بنابراین گرایش رسانه ای این دولتها در جهت تقویت اصلاح طلبان است.
محافظ  کاران در جمهوری اسلامی که در داخل شامل لایه های مختلف روحانیون سنتی، هیئت موتلفه و اقتصاد سنتی و بازار، بخشهایی از اقتصاد تحت تصرف سپاه، امپراتوری های مالی که راهروهای تودرتوی آن به بیت رهبری هم وصل شده، میشود. این بخش  در سیاست جهانی مورد حمایت دولتهایی است که منافعی متفاوت با بخش لیبرال دولتهای غربی دارند که شامل روسیه، چین و تا حدودی کره شمالی میشود. این دولتها تنها چیزی که برایشان مهم است فاصله داشتن دولت ایران از غرب است تا با نفوذ در ان منافع خود را تامین کنند. در عین حال نئوکانها و بخشی از صنایع تسلیحاتی که آشوب در منطقه و تقویت اختلافات مذهبی و رادیکال تر شدن این اختلافات، منافع آنها را تامین میکند نیز از حامیان جناح محافظه کار در جمهوری اسلامی می باشند. بنابراین اصلا عجیب نیست که آیت الله رئیسی که لقب "آیت الله قتل عام" را به او داده اند در برخی رسانه های غربی، از آن به عنوان یک لقب رای آور یاد میکنند. این وضع به گونه ای است مطلوب ترین چهره برای محافظه کاران اسرائیلی چهره و جریانی حامی احمدی نژاد است!
در چنین شرایطی مطرح شدن ترمی کاملا متفاوت که در کلیت و بنابر گفته خود آقای خزعلی مشروعیت حاکمیت را نشانه گرفته، به نفع هیچکدام از طرفین، بخصوص جریان اصلاحات نمیباشد. بنابراین رسانه های غربی به صورت کر هماهنگ از کنار آن بی صدا عبور میکنند تا مبادا در موج ناراضایتی و خشم عمومی از هر دو جناح، این کاندید به صورت ناخواسته تبدیل به یک وزنه در صحنه انتخاباتی شود.
در شرایطی که سایتهای اصلاح طلب و میانه رو از جمله انتخاب (سایت اصلی حامی آقای روحانی) اساسا هیچ اشاره ای به آقای مهدی خزعلی نمیکند، از قضا رسانه های متمایل به محافظه کاران از جمله پارسینه حضور دکتر مهدی خزعلی برای ثبت نام را مطرح میکنند. این همان نکته ی بسیار حائز اهمیت است.
 
از نظر نویسنده با این ساز و کار و در این صحنه، احتمال تائید صلاحیت آقای مهدی خزعلی بسیار بالاست به دلایل زیر:
 
  1. جناح محافظه کار (الزاما نه خود شخص رهبر، زیرا در حال حاضر به نظر می رسد این بار رای رهبر به آقای روحانی باشد)  در سود و زیان آوردن جمعیت پای صندوق گیر کرده. چون از طرفی شرکت گسترده، بی تردید اکثریت آرا را به سمت آقای روحانی سوق خواهد داد و در عین حال برای کسب مشروعیت بدش نمی آید که پای صندوق های رای شلوغ باشد. بر این اساس حضور فردی همچون آقای خزعلی می تواند بخش قابل توجهی از آرای ناراضیان از جمهوری اسلامی را به خود جلب کند. با این وسیله آرای اصلاح طلبان علارغم حضور مردم به نفع محافظه کاران شکسته خواهد شد.
  2. محافظه کاران به خوبی آگاه هستند که در هر حال به دلیل ساختار حزبی و تشکیلاتی و عدم انسجام در تمرکز آرا به نفع آقای خزعلی، او نخواهد توانست آرای کافی برای برنده شدن را بدست آورد. زیرا به هر حال همیشه بخش بزرگی از ناراضیان از جمهوری اسلامی، انتخابات را تحریم خواهند کرد و این بار هم احتمال تحریمها با توجه به ضعف عملکرد چهار سال گذشته دولت روحانی و اصلاح طلبان کمتر هم خواهد بود.
  3. در چنین شرایطی انتخابات دو مرحله ای خواهد شد و تجربه نشان داده که در مرحله دوم به دلیل سرخوردگی و عدم انسجام هواداران اصلاحات آنان پیروز میدان مرحله دوم خواهند شد. البته این بار ممکن است این موضوع کاملا متفاوت باشد.
  4. با تائید صلاحیت فردی همچون آقای خزعلی با مواضع و شعارهای رادیکال ضد حاکمیت، حاکمیت میتواند نشان دهد که نظارت استصوابی که از آن انتقاد میشود این ظرفیت را دارد که حتی منتقد و معترض جدی حکومت را نیز تایید صلاحیت کند و از نمد نیز کلاهی برا مشروعیت خود دست و پا کند.
 
باید منتظر ماند و دید که ظرفیت حاکمیت در پذیرش گوناگونی نامزدها و محاسبات سیاسی در حاکمیت و بخصوص تاثیر محافظه کاران بر شورای نگهبان و تهدیدهایی همچون چراغ سبز به جریان سلطنت طلب برای طرح انقلاب در ایران و دیدار سناتور جان مک کین در آلبانی با رهبران مجاهدین به عنوان چماق بر سر جمهوری اسلامی نهایتا چه محصولی را به بار خواهد نشست.
 
 
اردشیر پ
17 آوریل 2017
 



منبع: پژواک ایران