PEZHVAKEIRAN.COM اکونومیست: رها کردن افغانستان توسط واشنگتن یک شکست فاجعه بار برای آمریکا است
 

اکونومیست: رها کردن افغانستان توسط واشنگتن یک شکست فاجعه بار برای آمریکا است
و حامل تبعاتِ ناگواری برای ملت افغانستان نیز است 

در اوایل ماه جولای سال جاری میلادی، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به خبرنگارانی که از وی در مورد عقب نشینیِ قریب الوقوع نیرو‌های آمریکایی از افغانستان سوال می‌پرسیدند گفت: «من می‌خواهم در مورد چیز‌های خوب و بهتر صحبت کنم.» در آن زمان این انتظار وجود داشت که در هفته‌های آتی، به نحو قابل توجهی نیرو‌های آمریکایی از افغانستان خارج شوند. چندان تعجب برانگیز نبود که بایدن در آن زمان می‌خواست تا بحث را عوض کند و جواب خبرنگاران را ندهد: آمریکا برای بیش از دو دهه در افغانستان جنگیده است. این کشور بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه کرده و در این دوران، هزاران نیروی آمریکایی و همچنین ده‌ها هزار نفر از مردم افغانستان نیز جان خود را از دست داده اند (چه نظامیان و چه غیرنظامیانِ افغان). با این حال، اکنون دولت آمریکا پایانی را بر ماجراجویی خود قرار داده و عملا هیچ دستاورد روشن و قابل توجهی نیز برای قرار دادن آن در پیش چشمِ افکار عمومی، از حضور بیست ساله خود در افغانستان ندارد.

درست است که گروه تروریستی القاعده که متهم اصلی در جریان حملات یازدهم سپتامبر به آمریکا بود، دیگر قدرت چندانی در افغانستان ندارد (اگرچه که این گروه به طور کامل از صحنه افغانستان محو نشده است). با این حال، دیگر گروه‌های افراط گرایِ ضدآمریکایی نظیر شاخه افغانستانِ گروه داعش، در این کشور به نحو فعالی در حال کنش ورزی و قدرت گرفتن هستند.

در شرایط کنونی، نیرو‌های افراط گرای طالبان نیز که در زمانی به "اسامه بن لادن" و شبکه تروریستی تحت رهبری او، پناه داده بودند نیز بار دیگر توانسته اند در افغانستان اوج بگیرند و قدرت قابل توجهی را به دست آورند. طالبان اکنون بیش از نیمی از افغانستان را در کنترل خود دارند و این تهدید وجود دارد که بتوانند بخش‌های قابل توجهِ دیگری را نیز از خاک افغانستان به تصرف خود در آورند. دولتِ افغانستان نیز که به بهای خون سربازان آمریکایی و پولِ ایالات متحده در این کشور مستقر شده، تا حد زیادی فاسد، ناکارآمد، و همچنین در سایه تهدیدات مداوم علیه موجودیتِ خود است.

در تئوری (رویِ کاغذ)، طالبان و دولت موردِ حمایت آمریکا در افغانستان، با یکدیگر در مورد دستیابی به یک توافق صلح مذاکره می‌کنند. توافقی که در چهارچوب آن، شورشیان اسلحه خود را به زمین می‌گذارند و در نظام سیاسی افغانستان مشارکت می‌کنند.

در بهترین سناریویِ ممکن، حمایت قاطع و محکم آمریکا از دولت افغانستان (چه از نظر مالی و چه نظامی که می‌تواند خود را به صورت حملات هوایی مکرر به طالبان نشان دهد)، به همراهِ اعمال فشار‌های گسترده بر دوستان طالبان درمنطقه نظیر پاکستان، ممکن است ختمِ به نوعی توافق تقسیم قدرت در افغانستان شود. با این حال، حتی اگر چنین سناریویی نیز محقق شود، این یک نمایش دلگیر خواهد بود.

بدون تردید طالبان بار دیگر بر استقرار امارت اسلامی که بیش از ۲۰ سال قبل آن را در افغانستان مستقر کرده بود، اصرار خواهد ورزید. در آن زمان، آن‌ها زنان را محدود به خانه‌ها می‌کردند، از رفتنِ دختران به مدرسه جلوگیری می‌کردند، و برای رفتار‌هایی نظیر گوش دادن به موسیقیِ غربی و یا آنچه آن‌ها پوشش نامناسب می‌خواندند، مجازات‌های سنگینی را اعمال می‌کردند.

با این همه، محتمل‌تر از هرگونه توافقی، این است که طالبان از پیروزی‌های میدانی خود جهت ساقط کردن دولت افغانستان با استفاده از زور، بهره ببرند. آن‌ها در سال‌های اخیر نیز بخش‌های قابل توجهی از خاک افغانستان را در کنترل خود داشته اند.

انتظار می‌رود که در روز‌ها و ماه‌های آتی، آتش جنگ داخلی در افغانستان، بیش از پیش شعله ور شود. کشور‌های دیگر نظیر ایران، چین، روسیه، هند و پاکستان نیز تمام تلاش خود را خواهند کرد تا خلا ایجاد شده توسط آمریکا را پُر کنند. در این راستا، انتظار می‌رود که جنگ و خونریزی در افغانستان یعنی همان کشوری که بیش از ۴۰ سال است که درگیر جنگ است، بیش از پیش باشد. همه این‌ها در چهارچوب یک تصویر و قاب کلی اتفاق می‌افتند: آمریکا، کشور افغانستان را که بیش از ۴۰ میلیون نفر جمعیت دارد، با یک سرنوشتِ مخوف و وحشتناک رها کرده است. امری که درنوعِ خود یک فاجعه تمام عیار است.

همه این‌ها در شرایطی اتفاق می‌افتند که شرایط می‌توانست به گونه‌ای دیگر باشد. طی شش سال گذشته، کمتر از ده هزار سرباز آمریکایی به همراه شمار مشابهی از همتایان خود در سازمان "ناتو"، ارتش افغانستان را برای حراست از ثبات افغانستان آموزش داده اند. آمریکا مدت هاست که نسبت به افغانستان بی توجهی می‌کند.

مساله افغانستان که زمانی در الگوی رای دادنِ رای دهندگان آمریکایی نقش مهمی بازی می‌کرد، مدت هاست که به مساله‌ای بی اهمیت در این کشور تبدیل شده است. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نیز از زمانی که وارد کاخ سفید شده، عمده تمرکز خود را بر تهدیداتِ چین و روسیه علیه آمریکا معطوف کرده است.

با این حال، در این چهارچوب نیز افغانستان نقش و جایگاه چندانی در دکترین نظامی و راهبردی دولت بایدن نداشته است. دولت جدید آمریکا اینگونه تحلیل می‌کند که بن بست‌های کنونی در افغانستان، به وضوح بیانگر این نکته هستند که اساسا آمریکا نمی‌تواند برای آن‌ها راهی بیابد. با این حال، افغان‌هایی که با حضورِ نظامیان خارجی تا حدی امنیت داشتند، عمیقا از این وضعیت بن بست گونه بهره مند می‌شدند و می‌توانستند حدِ کمی از امنیت و ثبات را تجربه کنند.

در شرایط کنونی، مناظرات و مباحثات زیادی در جریان هستند که می‌خواهند به این مساله بپردازند که اساسا عقب نشنیی آمریکا از افغانستان، تا چه میزان به اعتبار و پرستیژ آمریکا ضربه زده است؟ آمریکا با تمام قدرتِ نظامی و اقتصادی که همواره به آن بالیده، نه تنها نتوانست یک دولت خوب و قوی در افغانستان حاکم کند، بلکه حتی در شکست دادنِ شورشیان طالبان نیز شکست سختی را متحمل شد.

اضافه بر این، دولت آمریکا در شرایط فعلی دیگر قادر نیست تا حمایت چندانی را از متحد خود یعنی دولت افغانستان انجام دهد. امری که موجبِ شوکه‌شدن و ناامیدی بسیاری از مقام‌های افغان نیز شده است. این همان مساله‌ای است که توجه رقبای آمریکا (نظیر چین روسیه) و همچنین دوستان آن در اقصی نقاط جهان را به خود جلب کرده است و در نوع خود می‌تواند پیامد‌های قابل توجهی را برای واشنگتن نیز به دنبال داشته باشد.

باید پذیرفت که جنگ افغانستان هیچگاه در تاریخ آمریکا به ویتنامِ دوم تبدیل نخواهد شد، زیرا این کشور (افغانستان) برای آمریکا و وزارت دفاعِ آن، هیچگاه نقطه توجهِ جدی به شمار نرفته و نمی‌رود. نظامیانِ آمریکایی در افغانستان به مراتب بیشتر از ویتنام حضور داشتند. با این حال، تعداد کشته‌های آمریکایی‌ها در این جنگ به مراتب کمتر از جنگ ویتنام بوده است. بدون تردید برای آمریکا اتفاقات دیگر نظیر جنگ عراق و یا بحران مالی جهان، به مراتب از ارزش و اهمیت بیشتری تا پرداختن به مساله افغانستان برخوردار بوده اند.

در این راستا، سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی، بحث‌ها و مناظرات گسترده‌ای را با این مضمون که آیا باید در افغانستان بمانند یا خیر، برگزار کرده اند. اکنون زمانِ خروج از افغانستان فرا رسیده و بسیاری از کشور‌های جهان از این اقدام آمریکا به مثابه جلوه‌ای از ضعف آن می‌نگرند. البته که ضعف آمریکا در افغانستان سال هاست که آشکار و هویدا شده است.

*وقایع و چیز‌های ناخوشایند: خروج و عقب نشینی بی برنامه و ملاحظه آمریکا از افغانستان، حقیقتا برای مردم این کشور یک فاجعه و مصیبتِ تمام عیار است. در سال ۲۰۰۱، بسیاری در افغانستان امید داشتند که حضور آمریکا می‌تواند به جنگ داخلیِ ۲۰ ساله کشورشان خاتمه دهد و آن‌ها را از شر وجود یک حاکمیت اقتدار گرایانه و افراطی تحت رهبری طالبان، نجات دهد.

با این حال، اکنون جان مردم افغانستان بیش از هر زمان دیگر در خطر است: تعداد تلفات غیرنظامیان افغان در سال گذشته، حدودا ۳۰ درصد بیش‌تر از آمار‌های سال ۲۰۰۱ بوده است (بر اساس یافته‌های سازمان ملل متحد و همچنین نهاد‌های تحقیقاتی و آکادمیک). اقتصاد افغانستان نیز بزرگتر از حجم اقتصاد این کشور در یک دهه قبل نیست. شاید آمریکا برای حل تمامی مشکلات افغانستان، پا به خاک افغانستان نگذاشته باشد، با این حال، اینکه آمریکا، افغانستان را بار دیگر به نقطه اول خود بازگرداند، حقیقتا یک افتضاح و شکست فاجعه بار برای این کشور است.

منبع:پژواک ایران