در بازداشتگاه وزرا چه بر سر مهسا آمده بود؟

مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی که حالا نیمه جان و در کما روی تخت آی‌سی یوی بیمارستان کسری خوابیده است. احتمالا هرگز تصورش را نمی‌کرد که سفرش به تهران این سرنوشت تلخ را برای او رقم بزند. او برای سفر از سقز به تهران آمده بود که روز سه شنبه ۲۱ شهریور از سوی گشت ارشاد تهران بازداشت شد. به گفته برادرش کیارش او به پلیس امنیت اخلاقی وزرا منتقل می‌شود اما دو ساعت بعد بدن نیمه‌جانش به بیمارستان کسری منتقل می‌شود.

او در کماست و هنوز کسی نمی‌داند در وزرا دقیقا چه بر سر مهسا آمده است. ایران وایر برای روشن شدن این موضوع با یک منبع مطلع از اورژانس تهران که مهسا توسط آمبولانس آن مرکز به بیمارستان کسری منتقل شده و همچنین یکی از دخترانی که مثل مهسا در همان روز از سوی گشت ارشاد دستگیر شده و همزمان با مهسا در بازداشتگاه وزرا حضور داشته گفت و گو کرده است. این گزارش روایتی است از آنچه در وزرا بر سر مهسا آمده است.

***

کد۹۹

«بگو کد ۹۹، کسری بزنه» این جمله‌ای است که با صدای تکنسین اورژانس تهران در ساعت ۷:۲۵ دقیقه سه شنبه ۲۱ شهریور از «وزرا» در بیسیم اورژانس تهران شنیده شده است. کد ۹۹ اصطلاحی است که در بین پزشکان و کادر درمانی بیمارستان‌های ایران درباره افرادی که با خطر مرگ قریب‌الوقوع رو به رو هستند، به کار می‌ رود. این بدان معناست که مراکز درمانی باید آماده احیای قلبی و ریوی بیمار کد ۹۹ باشند. مهسا با این وضعیت به بیمارستان کسری منتقل می‌شود. در برگه‌ای که تکنسین اورژانس تهران از شرح حال مهسا نوشته، آمده : «خانم مهسا امینی در سالن وزرا به طور ناگهانی ارست (ایست) قلبی کرده است و تکنسین اورژانس برای او « سی پی آر» انجام داده است.» سی پی آر یا احیای قلبی ریوی، زمانی صورت می‌گیرد که نبض وجود نداشته باشد.

صدف، نام مستعار دختری است که در همان روز سه شنبه از سوی گشت ارشاد بازداشت و همزمان با مهسا در مرکز وزرا حضور داشته، او می‌گوید: «من با مهسا در یک ون نبودم . اما در وزرا با هم بودیم و در لحظه‌ای که افتاد، آنجا بودم.

موبایل‌هایمان را گرفته بودند، گفتند همه یک طرف بنشینند. من تا نشستم دیدم یکی افتاد زمین و سرش خورد به صندلی . یک زنی از ماموران گشت ارشاد بالای سرش بود، همان‌جا ایستاده بود و قبلش به همه می‌‌گفت، بنشینید. به برخی که گریه می‌کردند با لحن بد می‌گفت: چی شده؟ چرا گریه می‌کنی اما وقتی مهسا افتاد اصلا توجهی نکرد. یکی از بچه‌ها که نزدیک بود رفت بغلش کرد.»

موتورلانس، آمبولانس و انتقال به بیمارستان

او می‌گوید که نیروی امداد خیلی زود بالای سر مهسا رسیده است: «انگار خودشان آنجا امداد دارند. چون در کمتر از دو دقیقه یک امدادگر بالای سر مهسا رسید. نمی‌دانم تماس گرفتند یا خودشان داشتند؟ متوجه نشدم»

یک تکه از پازل روایت صدف با شنیدن صحبت‌های منبع مطلع اورژانس تهران تکمیل می‌شود. او به «ایران وایر» می‌گوید:

«موقع این اتفاق تکنسین اورژانس تهران به طور اتفاقی در وزرا حضور داشته است. چون قبل از این اتفاق از «وزرا » تماس گرفته بودند و شکایتی از یک مرد با تنگی نفس مطرح شده بود. مورد گزارش شده به تشخیص اپراتور نیازی به انتقال به بیمارستان نداشته و یک دستگاه موتورلانس به وزرا فرستاده بودند. همزمان با رسیدن تکنسینی که با موتورلانس آمده بوده، خانم مهسا امینی ارست قلبی می‌کند. تکنسین دیگر مریض قبلی را نمی‌بیند و سراغ او می‌رود. چون در اورژانس اگر چنین پدیده‌ای داشته باشیم ، تکنسین باید اول سراغ بیماری که در وضعیت ناپایدار تری قرار دارد و خطر جدی او را تهدید می‌کند، برود.»

به گفته صدف موقعی که مهسا را بلند می‌کنند، به صورتش آب می‌زنند و مدام او را صدا می‌کنند اما او واکنشی نداشته است: «همه جیغ می‌کشیدند و گریه می‌کردند، دختری که او را بغل کرده بود ، گفت: ساکت باشید، فشارش افتاده، چیزی نیست. آن موقع امدادگر داشت به دست مهسا آمپول می‌زد. اما یکدفعه دیدیم امدادگر مهسا را روی زمین گذاشت و با دست او را سی پی آر می‌کند. صورت مهسا را نگاه کردم ، سفید سفید بود و سیاهی چشمش رفته بود و فقط سفیدی چشم داشت. همه ترسیده بودیم، جیغ می‌کشیدیم و می‌گفتیم : قاتل‌ها، کشتیدش»

تکنسین اورژانس تهران برای انتقال مهسا از مرکز درخواست کد (آمبولانس) کرده تا او را به بیمارستان کسری منتقل کنند. منبع مطلع «ایران وایر» می‌گوید: «اورژانس در شرایط عادی و در مواقعی که وضعیت مریض پایدار است حتما باید مریض‌ را به بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی منتقل کند اما در وضعیتی که بیمار در شرایط بحرانی است وظیفه تکنسین‌های اورژانس، انتقال بیمار به نزدیکترین مراکز درمانی است. بیمارستان کسری به همین دلیل انتخاب شده است.»

سی پی آر با فریادهای دختران بازداشتی

صدف می‌گوید: « در زمان سی پی آر مهسا یکی از ماموران با صدای بلند گفته: «همگی بیرون»، همه حمله کردند طرف ماموری که گوشی‌ها دست او بود. گوشی‌ها را برداشتیم و رفتیم توی حیاط. اما دوباره یکی به سربازها گفت در را باز نکنند و ما را برگرداند داخل. بعد دیدیم برانکارد آورده‌اند، مهسا را از در دیگر بردند.»

او می‌گوید بعد از این ماجرا تمام گوشی‌هایمان موبایل دخترانی را که آنجا بودند، چک کردند که فیلم و عکسی از «وزرا» و وضعیت مهسا در آن نباشد و بعد برگه خروج داده‌اند: «آنقدر به فکر عکس و فیلم بودند که فراموش کردند به خانواده‌هایمان گفته‌ایم برایمان لباس بیاورند. لباس‌ها را تحویل گرفته بودند و به ما نداده بودند. وقتی از در آمدم بیرون، بابام گفت پس لباس‌هایی که دادم بپوشی کو؟»

آن‌ها هر چه به سرباز می‌گویند که لباس‌های صدف داخل مانده و باید بروند داخل، راهشان نمی‌دهند تا این که چند دقیقه بعد خودشان لباس‌ها را می‌آورند و تحویل می‌دهند.

صدف می‌گوید: «اول که آمدیم بیرون فکر کردیم جایی آتش گرفته و بوی دود می‌آید اما بعد متوجه شدیم وقتی ما جیغ زده‌ایم، خانواده‌هایمان به در می‌کوبانده‌اند و آن‌ها هم گاز اشک آور زده بودند.»

به گفته مهسا در زمانی که او در وزرا حضور داشته ضرب و شتمی صورت نگرفته بوده: «تحقیر و توهین بود، فحش هم می‌دادند اما کسی را نزدند. مهسا را هم نزدند. وقتی افتاد سرش به صندلی خورد اما خون نیامد . یعنی ا اصلا خونی ندیدیم.»

در گزارشی که تکنسین اورژانس نوشته هم توضیحی درباره این که بیمار شکستگی، خونریزی و یا کبودی داشته یا خیر، نیامده است. منبع مطلع ما می‌گوید: «تکنسین اورژانس باید در گزارش اگر خونریزی ، کبودی یا جراحتی وجود دارد ، ذکر کند در این گزارش اما چیزی ذکر نشده است.»

سکته یا شکستگی استخوان قاعده جمجمه؟

برادر مهسا اما روز چهارشنبه به «ایران وایر» گفته بود: «خودم با چشمان خودم دیدم که صورت مهسا ورم کرده بود و پایش کبود بود.» تنها تصویری که از روز گذشته از مهسا منتشر شده او را در حالت کما با وضعیت اینتوبه (لوله‌گذاری برا تنفس) نشان می‌دهد. کاربران شبکه‌های اجتماعی با بالا بردن کیفیت تصویر متوجه کبودی و خونریزی گوش او شده‌اند.

آیا سکته ناگهانی و عارضه قلبی منجر به کبودی دور گوش می‌شود؟ ایران وایر با سه پزشک در این باره مشورت کرد. هر سه پزشک متفق‌القول به ایران وایر گفته‌اند که امکان ایجاد این کبودی تنها در اثر سکته و بدون واردشدن ضربه به سر وجود ندارد. یکی از آن‌ها به «ایران وایر» می‌گوید: «این تصویر شبیه اتفاقی است که در شکستگی قاعده جمجمه می‌افتد.» کافی است عبارت « Scalp base Fracture » که به معنای شکستن استخوان کف یا قاعده جمجمه است، در گوگل سرچ کنید و تصاویر بیمارانی که در این وضعیت قرار می‌گیرند، ببینید. کبودی دور گوش شبیه عکس است. » او در ادامه می‌گوید: «شکستگی قاعده جمجمه خودش را به صورت خون‌مردگی اطراف دو چشم نشان می‌دهد که به آن ( Raccoon Eyes) می‌گویند یا این که خون‌مردگی پشت گوش‌ها ایجاد می‌شود که می‌تواند یک طرفه یا دو طرفه باشد و به آن (Battle sign) می‌گویند. این شکستگی نشت مایع مغزی نخاعی از گوش یا بینی می‌دهد و علت آن تروماهای شدید است . مثل سقوط از ارتفاع یا تصادفات.»

آیا در زمان تروما و شکستن استخوان کف جمجمه اثر آن بلافاصله با نشانه‌هایی مثل کبودی دور چشم و کبودی دور گوش ظاهر می‌شود؟

پزشکان می‌گوید نه اثر این شکستگی ممکن است چند ساعت بعد ظاهر شود.

به گفته پزشکان مورد مشورت ایران وایر ممکن است مهسا پس از ارست قلبی و اصابت سرش به جایی دچار شکستگی استخوان جمجمه شده باشد اما احتمال دیگری هم وجود دارد این که این تروما در اثر ضرب و شتم صورت گرفته باشد. ایران وایر نتوانسته به افرادی که با مهسا در یک ون به وزرا منتقل شده‌اند، دسترسی پیدا کند و درباره آنچه در مسیر انفاق افتاده آن‌ها را مورد پرسش قرار دهد. جزییات آنچه بر مهسای ۲۲ ساله گذشته هنوز مشخص و قطعی نیست. قطعیت دختر جوانی است که حالا نیمه جان روی تخت بیمارستان افتاده است.
شیما شهرابی / ایران وایر

منبع:ایران وایر