PEZHVAKEIRAN.COM منرا نصیب از همه هستی جمال توست
 

منرا نصیب از همه هستی جمال توست
اسماعیل وفا یغمائی

من را نصیب از همه هستی جمال توست
وآن ناز پر کرشمه ی پر شور وحال توست
آن زلف شبگرفته که بر صبح دوش تو
یک گوشه از شکوه طلوع جلال توست
یک گوشه از بر آمدن آفتاب حسن
زاعجازپر زاز رخ بی مثال توست
گویند صبح می دمد از شب!ز دوش تو
وقت طلوع ظلمت زلف شلال توست
با بوسه ها ز شب به سحر گام می‌زنم
تا زیر آن لبی که کمینگاه خال توست
وزخال تا به چاه زنخدان که اندر آن
خون هزار یوسف عاشق حلال توست
وز این دو تا لبان توکاندر میانشان
از من شودتمام جهانی مال توست
بانوی شعر من توئی ای شاهکار حسن
در شعر من روانه جمال زلال توست
چون جویبار از رخ تو تا به چشم من
وز چشم من به دل که شکار غزال توست
وز دل به دست من زند او نقش این غزل
بر دفتری که هر ورقش از خیال توست
تا دیدمت فنا شدم اندر تو گر که هست
شعری نه از«وفا»، ز تو و قیل و قال توست
چهارشنبه چهارم مرداد20582شاهنشاهی
1402 تحمیلی
بیست و ششم ژوئیه 2023میلادی

منبع:پژواک ایران