PEZHVAKEIRAN.COM نیروهای ملی بخش تفکیک ناپذیر جنبش آزادیخواهانه امروزی ملت ایران اند
 

نیروهای ملی بخش تفکیک ناپذیر جنبش آزادیخواهانه امروزی ملت ایران اند
هرآنکس را که درپی نفاق است نباید ملی خواند 

مهدي مؤيدزاده

چندماهی ست که ايرانيان را شور وشوق آزاديخواهی دربر گرفته است.
آزادی درتمام شئون انسانی لمس شدني ست. آزادی درهمه زمينه ها دارای قوانين جهان شمولی است که کم وکاست آن با معيارهای جهانی کاملا قابل ارزيابی است.دستيابی به آزادي های مندرج در اعلاميه جهانی حقوق بشر اساسی ترين آرمان انسان امروزی است.
با تمام عدم اعتمادی که مردم ايران به حاکميت داشته ودارند.در انتخابات اخير به ميدان آمدند تا آزادی را بخواهند وآنرا فريادکنند.مردم خواستار کسب آزادی درانتخابات شدند. در نظامي که بسياری از قوانين اساسی اش در جای جای همان قانون بزنجير استبداد محصور شده است مردم شنيدند که حاکمان از آزادی انتخابات سخن مي گويند، سوگند مي خورند شمارش آراء درست خواهد بود، خردشان حکم برناباوری داشت آما مصمم شدند که يکبار هم شده گفته ها را با ترديد باور کنند. در روزهای محدود تبليغات انتخاباتی خوشبينانه وشادمان به کوچه ها وخيابانهای ايران ريختند ميدانستند حاکميت درفکر استفاده ازحضور مليونی آنهاست ولی تن به اين آزمون دادند تا بار ديگر اگر حاکمان خلف وعده کردند،رسوايشان کنند. مردم اميدوارانه به روش کشورهای دارای دموکراسی با راهنمايی ايرانيان درتبعيد مراکز انتخاباتی کانديداها را آراستند وعده ای هم براين باور راسخ شدند که انتخابات ايران هم دموکراتيک خواهد بود. به سوی صندوقهای رای رفتند رای خود به صندوقها ريختند وچون به پايان وقت اخذ رای نزديک شدند تقاضای افزايش ساعات رای دادن نمودند که اولين مقاومتها از سوی کسانيکه انتخابات را مهندسی کرده بودند آغاز شد وبا کمال تاسف اين آغازی ننگين وبهت آور بود!
آماری ازپيش ناشيانه تنظيم شده چند ساعت پس از اخذ رای بروی سايت های اينترنتی دولتيان آمد که مبارکمان باد پيروز شديم!!، آنچه دلخواه حاکميت اصولگرا بود وچندی اضطراری آنرا پنهان کرده بودند تا بازی دموکراسی راه انداخته باشند خيلی زود آشکار شد.

بهت وحيرت

تايج انتخابات بهت و حيرت ميليون ها نفر رای دهنده را در پی داشت. شگفت زده و آرام به کوچه و خيابان آمدند، گفتند رای ماچه شد؟ رای مارا نشانمان دهيد. پاسخ خشونتی تصور نشدنی بود
حرکت های اعتراضی شروع شد تلاش در اين بود که کاری خلاف مقررات انجام نشود و بهانه بدست پليس و لباس شخصی ها داده نشود. جهانيان از طريق وسايل جديد ارتباط جمعی نه از طريق خبرنگاران وعکاسان که بشدت درحلقه سانسور ماموران قرار داشتند بل بوسيله مردمی که با اينترنت وتلفن همراه با ساده تری روش از عظمت حرکت آرام مليونها معترض به انتخابات آگاه شدند. حماسه ای درحال شکل گيری بود وقدرت بدستان حاکم ناتوانتراز اينکه برآن حجابی کشند وازديد مردم دنيا نهان سازند. حکومت دهها هزار نيروی رزمی بميدان فرستاد ازضد شورش گرفته تا بسيج ولباس شخصی ها با امر براينکه بهر نحو حرکت وجنبش بايد خاموش شود.دريغ وصد افسوس که دهها زن ومرد ودختر آزاديخواه که به عشق آزادی به خيابانها آمده بودند در پی ضرب وشتم وحشيانه وگلوله بارانها در خون خويش غلطيدند.
جهان ازآنچه برصفحه تلويزيونها ديد اندوهگينانه گريست. ارائه کنندگان برنامه ها از بينندگان خود ميخواستند تا کودکان را از نگاه برتلويزيونها منع کنند که تاثيرمنفی در روان آنها نگذارد دگرروزبا زبان سکوت با نوارهای مشکی ولباسهای عزا به ماتم عزيزانشان آمدندآنهم پايانی اندوهبارداشت.
روايت اين آزآديخواهی وروزهای تلخی که کام جهانی را سياه کردو شرح آنچه باآز اديخواهان کردند،سينه ای فراخ ميخواهدبه وسعت گيتی تا قدرت بيان آن باشدوقلمهايی توانمندکه آنرا به رشته تحريردرآورد.
بنظر ميرسد تا ملی بايد تا بتوان به تحليل آنچه برايران ميگذرد نشست.مراحلی سريع وبسيار تاثيرگذار درحال گذر است.دوست ودشمن اين جنبش مردمی آزاديخواهانه ميداند که هدف اصلی مردم دستيابی به آزادی ودمکراسی است.ملت ايران زندگی آزادميطلبد وانتخابات آزاد را بعنوان ورود به راه خواسته های برحق خويش برگزيده است. مردم ايران بيش از يکصدسال است که پای براه دمکراسی وآزاديخواهی نهاده وبه اين راه آشناست وخطا ست گرتصورشود ويا نادانسته بيان گردد که دمکراسی برای جامعه ما زوداست.نهضت مشروطه ايران، نهضت ملی ايران برهبری دکتر مصدق وانقلاب ناکام وبه کژراهه رفته بهمن ۵۷همگی برای آزادی ودموکراسی بوده است. جنبش بزرگی که از۲۲خرداد۱۳۸۸ بشکلی فراگير ميليونهانفربراهش گام نهاده اند ادامه ترديدناپذير مبارزات ضداستبدادی وآزاديخواهی ملت ايرانست.

يار شاطر باشيم نه بار خاطر

ملت ايران نه استبداد شاهی ميخواهد و نه استبدادمذهبی، فريادبرون آمده ازسينه های جانباختگان دوماهه اخير برای آزادی است. هيچکس وهيچ گروه ودسته ای حتا آنانکه سوابق چند دهساله آزاديخواهی دارند حق مصادره آنرا ندارند.فرصت طلب ها باآگاهی ملت ايران از صحنه بيرون شده وخواهند شد.
در داخل و يا خارج کشور نيروهايی ملی و مردمی، ساليان سال براه دموکراسی وآزادی پای فشرده و هزينه ها داده اند. آنان حاکميت ملی وجدايی دين و حکومت را خواستارند، راه سعادت ملت را در حکومتی برآمده از اراده ملت مي دانند، آزادی را به همان تعاريف اعلاميه جهانی حقوق بشر راهگشا مي دانند، سطح خواسته های اين نيروهای ملی فراتر از آن ست که در آغاز جنبش اخير آمده است. عقلانيت و خرد ورزی حکم مي کند که در مبارزه برای کسب حداقل ها يار شفيق جنبش بايد بود، تا حداقل ها حاصل نشود راه برای وصول حداکثر فراهم نخواهدگرديد. نمونه اينکه جنبش گسترده زنان ايران خواستار حق خويش دراين انتخابات است درحاليکه اين نه تنها همه خواست زنان نيست بلکه ميتواند کف آن باشد واگر امروز همه نيروها بايددراين مسير که همان رسيد ن به آزادی انتخابات است متمرکز شود ولی اصل والاتر که برابری حقوق زن ومرد رفع نابرابرابری جنسيتی است گرچه امروزه تحقق يافتنش دوربنظر ميايد ولی درراس خواسته های زنان باقی خواهد ماند.
نيروهايی که به راه ملت سر سپرده اند.،آنانکه چون جبهه ملی ايران سابقه ای درخشان درراه مبارزات ملی دارند،همانگونه از بيانيه ها ونوشته های تحليلی جبهه ملی داخل کشور برميايد،همه حرکت ها وتحليلها ودعوتها در همراهی با نيروهای خط مبارزه ملت است که:صدسال پس از گذشت انقلاب مشروطيت ومبارزه برای آزادی وعدالت هنوز برای تحقق الفبای اوليه آزادی ودموکراسی با نظام استبدادی مذهبی درجدال ميباشد(به نقل از اعلاميه مورخ۱۰/۵/۸۸).
خرد حکم ميکند که برای سعادت ملت ايران دراين جنبش عظيمی که نخستين گامها را برداشته است همگان همراهی کنيم.راه امروز نيروهای ملی آنست که تجربيات خويش رابی نام ونشان تقديم مردمی کنند که ميدانند چه ميخواهند وچه نميخواهند آنانرا يار شاطر باشيم نه بار خاطر.

زندان تطهير کننده نيست

در روزگاری که ملت ايران با مبارزات شبانه روزی خود برای آزادی ودموکراسی در تلاش است و همان گونه که اشاره شد نيروهای ملی موظفند قدرت و توان خويش برای تحقق اين مرحله ارائه کنند، بعضی برآنند تا شايد بتوانند با ايجاد برخورد ميان نيروهای مبارز ملی و مردمی از طريق اعلاميه های ترديدآميز و نظريات دور از واقعيت از همبستگی همه نيروهای غيروابسته به سرسپردگان بيگانه ممانعت بعمل آورند و آبی گل آلود کنند تادربرخوردهای داخلی سکان حرکت ملی مردم ايران را دردست گيرند. در۲۴/۵/۸۸اعلاميه ای بنام جبهه ملی ايران به سايت هايی که معمولا اعلاميه های جبهه ملی را منتشر ميکنند ارسال ميشود.چون مندرجات آن ورود ويا تائيد حرکتی بود که بطور حتم بايد مورد تصويب شورای مرکزی جبهه ملی قرار ميگرفت اصالت آن زير سئوال رفت.برای انکه هر شخص يا گروهی نتواند نکات مورد نظر خويش را بنام جبهه ملی ايران که در داخل کشور است منتشر کند چندماهی است که جبهه ملی ايران درداخل کشور رسما ومکررا اعلام کرده است که برای پيشگيری از ناهماهنگی ورعايت ائين نامه های تشکيلاتی اعلاميه واطلاعيه وهرگونه نوشته ای که بنام جبهه ملی برای سايت های خبری فرستاده ميشود فقط از طريق روابط عمومی بايدباشد وگرنه آن اعلاميه از سوی جبهه ملی ايران نيست.اين اعلاميه هم چون از طرف روابط عمومی هيئت اجرائی نيامده بود بخودی خود نمايا نگر نظريات جبهه ملی نبود همانگونه که اشاره شد آن اعلاميه ازسوی جبهه ملی نبوده است اما آنچه مرا واداشت به آن اشاره کنم موضع گيری خاصی است که درتائيد نظر آقای مهندس زعيم عضو مستعفی هيئت اجرائيه جبهه ملی انجام شده است.اعتراض به بازداشت مهندس زعيم بطور قطع ضروری وبايد هم پيگيری شود ولی بهانه ای که برای اعتراض بود قابل قبول بنظر نميرسيد.مگر اعتراض به بازداشت وشکنجه وآزار زندانيان از هر گروه دسته ای باشند توجيه لازم داشته است.؟نويسنده آن مطلب خواسته است جبهه ملی را از جنبش مردم ايران دور نگهدارد وبا نام بردن از آرمان آقای زعيم درباره دولت سايه علت بازداشت را داشتن چنين آرمانی واعلام چنين نظريه ای درماهها قبل به شمار آورده است. حال از کدام منبع موثقی به چنين اطلاعی رسيده است الله اعلم! دراينجا جدای از تعلق نداشتن آن نوشته به جبهه ملی پرسشی بنظر ميرسد، مگر در روز سی ام تير ماه ۱۳۸۸که دوازده نفر از اعضاءجبهه ملی بنام اغتشاشگر دستگير شدند آنها هم دولت سايه ميخواستند؟ اعلام دولت سايه درآنچه که مجموعه نظريات آقای زعيم است چندماه قبل منتشر گرديد نوشته شده بود که گروهی در اين دولت سايه نقش دارند: جناب مهندس امير انتظام رئيس اين دولت است وتنی چند در کنار مهندس زعيم در پست های وزارت سايه! اگر الگو، تاريخ انگلستان است آيا هيچ وجه تشابهی ميان دموکراسی انگليس وديکتاتوری ايران متصوراست؟ خوشبختانه مردم ما آگاهتر ازآنند که توهما ت شخصی را به پای باورهای سازمانی گروههای ملی بگذارند. نوشته اند آقای محسن رضايی در جريان انتخابات اخير اشاره ای به تشکيل دولت سايه کرده است. آقای رضايی از خوديهای نظام است ميتواند برای خود وزرايی تعيين کند که روزانه کار وزرا را نظارت وبه نقدآن بنشينند آيا ارتباط دولت سايه پيشنهادی مهندس زعيم هم چون محسن رضايی وحاکميت است؟نميدانم،شايد. جناب مهندس اميرانتظام ويا آقای دکترباوند و..آيا باعضودولت سايه مهندس زعيم بودن موافقند؟آياميخواهيد بگوئيد همه رهروان جنبش اخير هم بايد از دولت سايه شما ساخته حمايت کنند؟تصور نکرديد نتيجه عکس دارد؟چرا ميخواهيد بمردم ا لقا ء کنيد که جبهه ملی برای شما دولت و وزير معين کرده است.ازکی تا بحال قيم مردم شده ايد؟صدای مرگ برديکتاتور ملت ايران را نميشنويد؟آيا براستی اين طرح برای منزوی کردن نيروهای ملی تنظيم نشده است؟ بحث بيشتر درباره جنبه های حقوقی دولت سايه را بزمان ديگری ميگذارم.دريک سايت که بشد ت به زندانی شدن آقای زعيم اعتراض دارد نويسنده ای زندانی شدن را دليل حقانيت يک فرد وبزندان نيفتادن را حجتی بر ناتوانی ديگران در مبارزات آزاديخواهانه دانسته اند.اين طرز تلقی نميتواند بهيچوجه منطقی باشد که زندان نه مکان قهرمان سازی ونه جای تطهيراست،اگر فولاد بودی آبديده ميشوی،باری زمانه را دفتر ودستاريست که حساب نيک وبد کسان درآن نوشته ميشود وملت ايران سره وناسره رااز يکديگر باز خواهد شناخت.
مهدی مويدزاده. (تهران بيست پنج مرداد ۱۳۸۸)

منبع:پژواک ایران