معنای «کتاب» و «انزال کتاب» در قرآن
محمد مجتهد شبستری
خداوند کتاب نازل کرده است
۱- در مقاله پیشین گفتم این مدعای مشهور که خداوند دین نازل کرده است مبنای قرآنی ندارد. در این مقال میخواهم دربارۀ مدعای مشهور دیگر یعنی انزال کتاب از سوی خدا سخن بگویم. این مدعا بدون تردید مبنای قرآنی دارد. در بیش از ۲۵ آیۀ قرآن تعبیر «انزال کتاب» و یا «تنزیل کتاب» از سوی خدا به کار رفته است. از همۀ این آیات به صراحت فهمیده میشود که خداوند کتاب نازل کرده است.
۲- اما در این باب سه پرسش بسیار مهم وجود دارد: الف) معنای «کتاب» در قرآن چیست؟ ب) معنای «نزول کتاب» در قرآن چیست؟ ج) کتاب به چه کسی نازل شده است؟
۳- چون مدعای قرآن انزال کتاب است و نه انزال دین، مسأله مهم الهیاتی ما پرداختن به موضوع انزال و تنزیل کتاب از سوی خدا و موضوعات و مسائل مهم مربوط به آن است، نه پرداختن به موضوع دین. پرسش اصلی در این باب «قرآن چیست؟» هست و نه «دین چیست؟» بحثها را از متن مقدس مسلمانان باید شروع کرد، نه از دین مسلمانان. شروع از متن شروع با هرمنوتیک است، کاری که صاحب این قلم از بیست سال پیش آن را دنبال میکند.
معتقدم قرار دادن دین در محور بحثهای الهیاتی نواندیشانه به جای آغاز کردن از متن، یعنی پرسش قرآن چیست در دهههای گذشته موجب خلط مبحثهای متعدد و سرگردانیهای فکری فراوان شده است. خطاهای گذشته را باید تصحیح کرد.
اینجانب کوشش خواهم کرد به آن سه پرسش که در آغاز این مقال آورده ام در نوشتههای آینده پاسخ دهم. یک پرسش مهم دیگر نیز چندی پیش مطرح کرده ام که در آینده نزدیک به آن نیز پاسخ خواهم داد. آن پرسش این بود که آیا خداوند از طریق قرآن با همۀ انسانها سخن گفته است؟
چند توضیح لازم
۱- در مقاله آیا خداوند دین نازل کرده است، گفتهام در متن قرآن (چه آن را نازل شده از سوی خدا بدانیم و چه بیان شده به وسیله پیامبر که در زیست جهان وحیانی میزید) (۱) واژۀ دین به آن راه و رسمهای زندگی دینی انسانها اشاره میکند که همیشه به شکلهای گوناگون در جهان بشر وجود داشته است. گفتهام در هیچ آیهای از آیات قرآن به تعبیر «انزال دین» از سوی خدا برنمیخوریم. در اینجا اضافه میکنم که در زبان عربی معنای واژۀ دین عبارت است از (اطاعت و پاداش و کیفر ناشیء از آن). راغب اصفهانی متوفای قرن ۵ هجری در کتاب مفردات الفاظ القرآن مینویسد «والدینُ یقالُ للطاعةِ والجزاءِ» : دین به اطاعت و پاداش و کیفر آن گفته میشود. معنای دین در عرف قرآن هم همین است: سیستمهای اطاعت از خدا و خدایان و کیفرها و پاداشهای آنان که به صورت دین در میان انسانها موجود است.
۲- البته در آیاتی از قرآن مجید از دین حق، دین مورد رضایت خدا، دین خدا و مانند اینها سخن رفته است. اما در همان موارد هم معنای دین و متعلَق اشاره آن عوض نشده است. آنها هم به همان دینهای موجود اشاره می کنند. چیزی که هست قرآن دین ورزی توحیدی انسانها را دین حق و مورد پذیرش خدا اعلام میکند و دین ورزی مشرکانه را رد میکند. اما قرآن در هیچ جا نگفته است فلان دین توحیدی از سوی خدا نازل شده است.
۳- پارهای از دوستان میگویند گرچه در قرآن، از دینِ نازل شده از سوی خدا سخنی صریح به میان نیامده ولی ما از مطالعه متن قرآن چنین میفهمیم که آنچه در قرآن بیان شده یک دین است، پس با آمدن قرآن یک دین آمده است و ما چون متن قرآن را نازل شده از سوی خدا میدانیم میگوئیم خدا با انزال قرآن دین نازل کرده است.
به این دوستان عرض می کنم چنانکه خود میگویید این مدعای شما بر این مفروض مبتنی است که خداوند یک متن نازل کرده است و این همان مطلب است که صاحب این قلم در یادداشت «خداوند کتاب نازل کرده است» بدان پرداخته است. اگر اینگونه است پیش از بررسی این مدعای شما که خدا دین نازل کرده باید به این مدعا بپردازیم که آیا خداوند کتاب نازل کرده است (تا از طریق آن کتاب، دین نازل کرده باشد) ؟ و علاوه بر این شما باید منظور خودتان را از دین که با استناد به قرآن انزال آن را به خدا نسبت میدهید بیان کنید.
۴- در هر حال، در الهیات اسلامی تقدم منطقی از آنِ بحث آیا خدا کتاب نازل کرده است میباشد و نه از آنِ بحث آیا خدا دین نازل کرده است و الهی دانان مسلمان باید از مباحث و مسائل کتاب آغاز کنند نه از مباحث و مسائل دین.
۵- اگر یک محقق اندیشمند بگوید من در بحثهای خود با این موضوع کار ندارم که دین در قرآن در چه معنا به کار رفته و یا آیا خدا دین و کتاب نازل کرده یا نه. من اصلاً به متون دینی اسلام استناد نمیکنم و بحث الهیاتی (کلامی) نمیکنم و بحثهای من بحثهای خالص فلسفی است. چنین فردی باید در همه جا به این تفکیک صریحاً چنان ملتزم باشد که بتوان به درستی فهمید او چه می گوید و چه می نویسد، بحث کلامی میکند یا بحث فلسفی یا اینکه بحث او در عین اینکه فلسفی است کلامی هم هست و یا بالعکس. متأسفانه مراعات دقیق این مرزها کم اتفاق میافتد و خلط مبحثها باعث سرگردانی خوانندگان میشود
______________________
(۱) نگاه کنید به مقاله قرائت نبوی از جهان ۱۵ اثر صاحب این قلم در همین سایت
معنای کتاب در قرآن
۱- یکی از نقدهای مکرر بر مقالات قرائت نبوی از جهان این است که آن مقالات الفاظ و جملات و معانی قرآن را به پیامبر اسلام نسبت میدهد، در حالی که قرآن با صراحت غیر قابل انکار میگوید: خداوند بر پیامبر اسلام کتاب نازل کرده است و کتاب چیزی است که قطعاً مشتمل بر الفاظ و جملات و معانی است، اگر بر پیامبر کتاب نازل شده الفاظ و جملات و معانی آن هم نازل شده است.
صاحب این قلم در پارهای از نوشتههای خود به این نقد پاسخ داده است و این یادداشت کوتاه نیز که در این سلسله بحثهای جدید، دربارۀ معنای کتاب در قرآن مینویسم پاسخ آن نقد را روشنتر خواهد کرد.
۲- بنا بر احصاء محمد فؤاد عبدالباقی در المعجم المفهرس الفاظ القرآن الکریم واژۀ «کتاب» تقریباً ۲۶۵ بار در قران تکرار شده است. این واژه در معناهای کاملاً متفاوت به کار رفته است که راغب اصفهانی پارهای آنها را در المفردات فی غریب القرآن ذیل مادۀ «کتب» برشمرده است. اما کسی که معناهای کتاب در قرآن را با دقت استقصا و آنها را تقسیم بندی کرده محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر «المیزان» است وی در ذیل تفسیر آیات ۸۴ تا ۹۰ از سورۀ انعام تحت عنوان سخنی دربارۀ «معنای کتاب در قرآن» مطالبی آورده که خلاصۀ آن چنین است:
«آنچه امروز از واژۀ کتاب در ذهن ما متبادر میشود صحیفههایی است که در آنها مطالبی نوشته شده است. اما واژۀ کتاب میتواند معناهای دیگر داشته باشد. مثلاً هر آنچه ظرف ضبط یک سلسله حقایق و معانی باشد کتاب نامیده شود بدون آن که خطوط، الفاظ و کلمات در آن باشد (این تقریر مربوط به آن سمانتیک مورد نظر طباطبائی است که وی در سراسر تفسیر المیزان از آن پیروی میکند و در مقدمۀ آن تفسیر آن را توضیح داده است). معنای کتاب در قرآن با آنچه به ذهن ما متبادر میشود کاملاً متفاوت است. واژههای کتاب در قرآن را میتوان به سه دسته تقسیم کرد: ۱- کتابهایی که بر پیامبران نازل شده است (نک از باب نمونه بقره، ۲۱۳)، ۲- کتابهایی که اعمال فرد فرد بندگان، از حسنات و سیئات در آنها ضبط میشود، کتابهایی که اعمال امتها در آنها ضبط میشود، کتابی که اعمال همۀ انسانها در آن ضبط میشود (نک از باب نمونه اسراء، ۱۰؛ الجاثیه، ۲۸-۲۹)، ۳- کتابهایی که تفصیلات نظام هستی و حوادث را ضبط میکند (نک از باب نمونه یونس، ۶۱؛ آل عمران، ۱۴۵).
در هر سه دسته از این آیات به کار بردن واژۀ کتاب از باب «توسع» است. واژۀ کتاب در همۀ آن آیات به واقعیتهایی اشاره میکند که غیر از الفاظ و جملات مخطوط است»
او همانجا مینویسد وعلی هذه التوسع جری کلامه تعالی فی اطلاق الکتاب علی طائفة من الوحی الملقی الی النبی: این که خداوند طائفهای از وحی القاء شده بر پیامبر را کتاب نامیده از باب توسع است.
۳- این مقال جای پرداختن به تفصیلات بحث فوق نیست. فائده این سخن مختصر که در اینجا آوردم کنار زدن یک حجاب بزرگ از جلوی چشمان کسی است که در عین حال که برای قرآن گونهای ریشه الهی قائل است، میخواهد با روشهای علمی در آن تحقیق کند یا آن را تفسیر کند. چنین کسی از مطالعۀ متن قرآن شروع میکند و در همان آغاز کار باید از «متن» یک تصور علمی داشته باشد. این پیش فهم یا پیشفرض باطل و مانع تفسیر که قرآن خود را کتابِ نازل نامیده و بنا بر این الفاظ و جملات و معانی آن، انشاء و تألیف خداوند است مانع تحقیق علمی و تفسیر قرآن است و مطالب بالا نشان می دهد که این مدعا بیش از هرچیز از سوء فهمِ «معنای کتاب در قرآن» پدید آمده است.
پس از این اشارۀ کوتاه اما مشکل گشا دربارۀ معنای کتاب در قرآن باید به بررسی پرسش دوم بپردازم و آن این است که معنای انزال کتاب در قرآن چیست؟
معنای «انزال کتاب» در قرآن
۱- در مقال(بند) پیشین آوردم که واژۀ کتاب در قرآن در معناهایی به کار برده شده که نه مخطوطات هستند و نه ملفوظات، مانند کتاب اعمال انسان و کتاب اعمال امتها و...
حال پرسش این است که در مواردی که تعبیر انزال و تنزیل کتاب بر پیامبر اسلام در قرآن آمده، منظور از انزال کتاب چه میتواند باشد؟
۲- محمد حسین طباطبایی در آن فراز از تفسیر المیزان که در مقال پیشین از او نقل کردهام میگوید منظور از کتاب نازل شده بر پیامبر، طایفهای از وحی است که به او القاء شده است. ایشان توضیح نمیدهند که منظورشان از طائفهای از وحی و القاء آن دقیقاً چیست. آیا مقصود این است که مجموعهای از کلمات و جملات مدون بر پیامبر القاء شده است یا معرفتهایی بدون قالب کلمات و جملات؟ و این که در هر دو صورت معنای القاء چیست؟ در هر حال این پرسش که روی آن انگشت گذاشتهایم پرسشی است که نه تنها در علم تفسیر بلکه در عرفان و فلسفه و کلام اسلامی محل بحثها و مناقشههای فراوان قرار گرفته است. بر هیچ عارف و فیلسوف و متکلم و مفسری کاملاً روشن نیست که پیامبر اسلام از خداوند چه دریافت کرده است و آن ارتباط چگونه بوده است؟ در این باب نه تنها وحدت نظر وجود ندارد بلکه سخن واضح کم گفته شده است.
۳- صاحب این قلم بر مبنای آنچه در مقالات قرائت نبوی از جهان به ویژه در مقالۀ ۱ و ۱۵ آورده است بر این نظر است که: معنای نزول کتاب بر پیامبر اسلام در قرآن، انکشاف مستمر یک «زیست جهان وحیانی» بر پیامبر اسلام است که وی در آن جهان، همۀ موجودات را کلمات پایان ناپذیر خداوند (آیات خداوند) تجربه میکرده است و هستی چون یک کتاب الهی جلوی چشم درون او گشوده میشده است و او آن کتاب را میخوانده است.
در هر حال واژۀ کتاب و انزال کتاب در قرآن هیچ اشارهای به این مجموعه مخطوط مدون که فعلاً در دسترس ماست و پس از نزول همۀ آیات به وجود آمده و قرآن نامیده میشود، ندارد.
۴- پرسش سوم ما این بود که از نظر قرآن، کتاب به چه کسی نازل شده است؟ به نظر می رسد پاسخ این پرسش نیز از بررسی فوق روشن شده است. آن پاسخ این است که معنای انزال کتاب بر پیامبر اسلام، در قرآن هر چه باشد، از نظر قرآن، کتاب فقط بر پیامبر اسلام نازل شده است و نه بر مخاطبان او. این مدعا در چگونگی فهم و تفسیر قرآن کنونی راهی جدید می گشاید و مسیر هرمنوتیکی عقلانی ما را مشخص می کند.
این سلسه مقالات ذیل عنوان "قرآن چیست" از شماره ۳ تا ۵ در وب سایت نویسنده منتشر شده اند.
منبع:وب سایت نویسنده