PEZHVAKEIRAN.COM من شاهد بدبختی‌هایی که رضا گوران می‌گوید بوده‌ام
 

من شاهد بدبختی‌هایی که رضا گوران می‌گوید بوده‌ام
جابر طایی

 

من جابر طایی همرزم و دوست رضا گوران یا علی بخش آفریننده هستم. من شاهد بدبختیهایی که رضا میگوید بوده ام. برخی ها را هم شنیده ام ولی شاهد بردن نفر لب مرز و از پشت شلیک کردن نبوده‌ام. اما به عنوان شاهد به کسانی که میگویند مگر ارتش کلاسیک زندان ندارد؟ یا اینکه دشمن خمینی است نباید حرف زد بایستی بگویم: آقا جان کلاسیک چیزی است که به سازمان مجاهدین نمیخورد. اول آن‌که سازمان مجاهدین یک سازمان کلاسیک نیست. دوم آن‌که در کدام ارتش کلاسیک افراد را بی گناه زندانی میکنند؟ رفع ابهام راه می اندازند مصاحبه زوری میکنند. سند سازی میکنند برای آینده.

این یک سازمان با سیستم مافیایی بوده و هست. دلم برای آن نگون بختی که بلاهای ناجوانمردانه را امتحان میگوید میسوزد. در یک کشور غریبه آنهم عراق بدون سلاح گیر یک سری افرادی که در چشمانشان خون جاری بود و تنها منطق و وظیفه اشان درب و داغون کردن تو بود امتحان پس دادن است آن‌هم در شرایطی که تنها در انفرادی بودی و با ترس ابوغریب و فرستادن به ایران روبه رو بودی.

پس چه مهیب آزمایشی بود. زهی بیشرمی . شاه اعتراف میکند و شاهقلی کتمان. بابا رهبر این سازمان خودش مشت آهنینش را بلند کرده بود جلوی چهار هزار نفر میگفت می فرستم ایران حالا شما کتمان میکنید. دوستی نوشته چرا شما را در اشرف که اینقدر بزرگ بوده سر به نیست نکردند ؟ این انتقاد به آن‌ها وارد است که به انتظار درست شما هوادار گرامی پاسخ مناسب نداده‌اند.  

ولی جهت اطلاع بگویم بعد از ورود آمریکایی ها همه چیز لو میرفت. مراعات حال شما را کردند که بعد مجبور نشوند بخاطر این اشتباه از شما معذرت خواهی کنند یا اینکه شما بخاطر ش بعد ها مدیون وجدانتان شوید.

در رابطه با زندان های انفرادی باید بگویم اگر هتل بوده و اطاق بوده بهشت بوده چرا بلافاصله بعد از آمدن امریکایی ها آن را خراب کردند و جایش چمن کاشتند؟ دروغ و شامورتی بازی در خون این سازمان است از نوع خطر ناکش. مثلا جمهوری اسلامی میگه اعدام میکنم شلاق میزنم سنگسار میکنم تجاوز برای اعتراف گیری میکنم همه اینها را میگوید و اجرا میکند. این یکی بر عکسش را میگوید ولی انجام میدهد این نکته خطرناک بودنش هست.

در انسان روح و عقایدش والا تر از جسمش است آخر ما خیلی وقت است تن پرستی را رها کرده بودیم وقتی به روح و عقاید کسی تجاوز میشود و برای اعتراف زوری گرفتن خردش میکنند از تجاوز فیزیکی سخت تر است . مرگ تدریجی است. تا بحال بیش از هزار نفر جدا شده اند. برخی را رجوی به کام رژیم فرستاد. برخی هم حاضر نشدند بخاطر ظلم رجوی تن به ظلم دیگری که سالهاست آن را بالا آورده‌اند برگردند. رنج هجرت به دوش کشیدند تا به ایران نروند و وقتی حرف میزنند با تو دهنی های منطقی رو به رو میشوند. جدیدا بخش هایی از نوار های عاشورا تاسوعای رجوی را به اسم اعلامیه چراغ خاموش بخش مجدد کرده اند. پخش این نوار‌ها تنهایک دلیل داشت و ان اتفاقات جدیدی است که در حال وقوع است. رجوی از چه می ترسد؟ اولا چراغ خاموش اشاره به داستان شب قبل از عاشورا و امام حسین است که چراغ ها را خاموش میکنم هر کسی خواست برود راحت برود و خجالت هم نکشد. این روش کجا و مشت آهنین رجوی کجا؟

کجا امام حسین پشت در خیمه نشست، چراغ خاموش ایستاد تا هر که خواست برود بگیرند و چوب در روح و شخصیتش بکنند؟

کجا آب دهن از سر و روی جدا شده آویزان بود؟ من که چنین مواردی را بحال در این تاریخ هزار سال گذشته نخوانده‌ام.

کجا امام حسین هر که میخواست جدا شود را میسپارد دست گردن کلفتان تا آنها را کت بسته با یک رابط تجویل سپاه معاویه بدهد؟

کجا امام حسین افراد را می نشاند و امضا میگرفت که جاسوس هستند؟ مگر امام حسین اطلاعات جنگی نداشت؟ رجوی در عراق نفرین شده انتظارات حقوق بشری از سازمان های جهانی و کشورها دارد که البته به حق هم هست ولی آیا رجوی از بعد از سقوط صدام با حقوق بشر اشنا شد؟یا آشنا بود و عامدانه هر کاری میخواست میکرد؟

آیا یک زندانی بی گناه حق نداشت روزنامه بخواند؟ حق نداشت تلویزیون داشته باشد؟ یخچال ؟ هوا خوری؟ ارتباط با خانواده؟ ای آقا چه ساده بودیم ما مثلا آزادش حق ارتباط با خانواده نداشت که زندانیش داشته باشد. اطلاعات و این حرف ها دروغی بیش نیست.

امام حسین کجا غیبش زد در عاشوراکه مسعود رجوی غیبش زد؟ همسر امام حسین کجا از کربلا فرار کرد رفت در روم که آب و هوایش خوب باشد افشا گری کند؟ زهی بی شرمی درست صدو هشتاد درجه بر عکس عمل کردن و برعکس گفتن. یعنی در شجاعت باید از جمهوری اسلامی عقب تر بود که صادقانه اعتراف میکند که همه کار میکند. میکشد و می بندد می زند. شامورتی بازی در سلول های این سازمان شکل گرفته. مهدی ابریشمچی گفت هر کسی که میخواهد از ما جدا شود فاقد آداب و معاشرت اجتماعیش میکنیم بعد می فرستیمش.

احمد حنیف نژاد گفت هر کسی که از ما جدا شود خارج که نداریم می فرستیمش ایران. بعد او میگوید حالا که شما من را فرستادید ایران من هم با رژیم همکاری میکنم. ما دیگه دستمون بهش نمیرسه پس قبل از اینکه از دستمون خارج بشه باهاش صفر صفر میکنیم یعنی همه کارش میکنیم. جواب من این بود که برادر احمد قصاص قبل از جنایت؟ و نیش خندی ملیح جواب من بود. حالا هر کسی که می داند آداب و معاشرت اجتماعی چیست باید بداند که فاقد آداب و معاشرت کردن چطور است و طرف که میخواهد جدا شود به چه شیوه ای فاقد آداب معاشرت اجتماعی میشود.

حتما که شریف و امثالهم این نوشته ها را میخوانند. بیاید بگوید نه این روایت واقعی نیست تا من بعنوان شاهد رو در رو شوم باهاش.تا سیه روی شود هر که در ان غش باشد.

حضار محترم سیاسیون روشن فکر مدعیان فیلسوف، شاعران در تبعید،‌ آسیب دیدگان خمینی، یک جنایت سیستماتیک در طول این سالیان اتفاق افتاده آیا باید خفه شد و حتی درد دلی هم نکرد؟ چون خمینی هست؟خوب خمین بود که ما دل را به دریا زدیم. چه ربطی دارد. همین خمینی و در سیستم تحت کنترل خمینی اینترنت است خانواده هست ماهواره هست شبکه تلویزیونی هر چند مزخرف ولی چندین تا شبکه است موبایل هست.

آیا چنین امکاناتی در اختیار ما هم بود؟ کسانی که خانواده درکنارشون بوده برای این سالیان نخواهند فهمید که بی خانواده بودن برای سالیان چه قیمت بزرگی بوده که دادیم. آیا مبارزه در عراق است فقط؟ نخیر در فرانسه هم هست قاعدتا فرانسه اتحادیه اروبا هست بس شنگن هم هست حد اقل مبارزه در حوزه شنگن منطقی است. حضاری که در حوضه شنگن بوند و ادعای هواداری یا مجاهد بودن کردند و میکنند چرا انقلاب نکردند. چرا از اینهمه جبهه به این بزرگی مبارزه فقط در عراق بود خارج از عراق سهم خواص است. الله و اعلم به گفته مسعود رجوی ما برای جنگ با رژیم خمینی باید کاملا بر عکسش باشیم از جنس مخالفش باشیم تا بتوانیم با او بجنگیم.هر گونه تن برستی تمایل به مسایل جنسی درخواست ارتباط تلفنی با خانواده. هر گونه تلویزیون آزاد . رادیو و هر چیز شخصی حتی ...هر چیزی که باشد رنگ و بوی خمینی می دهد باید دور ریخت.

این مقولات که خاص و الخاص خمینی است انسان را بی جربزه و ترسو میکند از مبارزه دور میکند. مثل ماری میکند که نیشش را کشیده اند. خلاصه من در این مانده ام که با این وصف خمینی و رژیمش ترسو ترین و ناکارآمد ترین موجودات کره زمین بودند چرا سرنگون نشدند را باید تبدیل کرد به عجایب دنیا و گفت جزیی از عجایب هشت گانه است.

مجاهد شدن و رزمنده شدن و قیمت پرداخت کردن فقط شامل حال من و مایی که پیوستیم در عراق نمیشد. چوبش را خانواده های ماهم خوردند/ ترکشش را خانواده های ما در ایران هم خوردند. در تمام مبارزات از این جنس به این شکل بوده سازمان مجاهدین نوبرش را نیاورده . اما آنچه متفاوت است اینکه در هیچ سازمان و گروهی اینطور به خانواده توهین نشد.اینطور به عنصر مبارز توهین نشد. اینطور تحقیر نشدند.داغون نشدند.ظلم ظلم است هر کی میخواهد بکند خمینی یا رجوی. این منطق که حرف زدن درباره رجوی کم رنگ کردن خمینی است این منطق فقط برای خود رجوی کاربرد دارد انهم در عراق هر کجای دیگه بگی میخندند که هیچی اصلا حرف باهات نمیزنند میگند این بابا فاقد اداب معاشرت اجتماعی است. باهاش معاشرت نکنید . اگر چهارتا عملیات شده اگر کسی میشینه سیدالمحدثین ادم حساب میکنه و طرف حساب قرار میده ان به این خاطر نیست که سید المحدثین ید طولایی در مبارزه رودر رو با این رزیم داشته به این خاطر هست که یک عده ادم مثل من و امثال ما تفنگ بردست بوده ایم طرح ریختیم عملیات کردیم کار کردیم بشتیبانی کردیم درد کشدیم رنج عراق بذیرفتیم.

اگر کسی مریم رجوی رو طرف حساب قرار میده بخاطر این است که یک عده باوجود کم خوابی دوری از خانواده و هزاران استرس در عراق اسلحه به دست می جنگیدند . در سازمان همه چیز شنیده بودم غیز از اینکه مریم رجوی در فلان عملیات فلان رشادت ها را کرده باشد. در فروغ در صحنه های جنگ عکس و فیلم از همه هست از این دونفر نیست عجب عاشورایی که همه هستند غیر از امام حسین. دیگه شعار دادن و طالبان بازی در آوردن فقط به درد افغانستان میخوره.اون هم که دیگه الان یواش یواش داره از بین میره. در این سازمان اون هم در مجموعه بالایی هر چه متملق تر باشی جای مناسب تری باز میکنی. اخرش هم درست در موقعی که بمب از سروروی ما بالا می رود امن ترین جا توی باریس است.در میان انقلابیون و کسانی که دستی در اتش داستند میگفتند امن ترین جا عمق فاجعه است.

نمی دانستیم باریس هم چند وقتی است جزیی از مناطق محروم و فاجعه زده شده. حضار محترم.یک دینی را نمیشود هر چیزیش رو که قشنگ است یا ما شخصا دوست داریم یا زوری علاقه شخصی ما کرده اند را برداشت بقیه را دور ریخت و گفت من مثلا مسیحی هستم. مسیحی تعریف دارد با تمام دسته جاتش. مثلا نمیشه نصف از یهودیت برداری نصف از مسیحیت.هر چیزیش به نفع ما هست رو روش انگشت بگذاریم ولی از خالق این دین یا اثر هنری یا تاکتیک و مابقیش را کنارگذاشت. نمیشود گفت من امام حسین هستم چراغ را خاموش کردم.ولی بعدش هر کاری که نه در شان یزید باشد و نه در شان امام حسین باشد انجام دهیم.برای مثال من در عمرم وحشی تر از داعش ندیده ام .تعدادی نفر از اروپا بطور خاص آلمان رفته اند در داعش جنگیده اند. عضو داعش شده اند.چهاد النکاح هم کرده اند وقتی خواستند برگدند رهبران داعش نگفتند کجا؟ آنها را به ایران نفرستادند؟ آن‌هابه کشور خودشان که امن است برگشته اند. ای وای که ما با داعش هم در مقایسه نیستیم در بعضی موارد.

خدا همه را به راه راست هدایت کند.خدا کمی انصاف به اهل قلم بدهد و منصفانه قضاوت کنند.ای امام حسین اگر صدای من را میشنوی شکایت من رابشنو که بازماندگان امام حسین هزارو چهارصد سال پیش بنا بر روایت حق داشتند در بازار شام افشا گری کنند . این حق برایشان به رسمیت شناخته شده بود ولی برای ما در قرن بیست و یکم این حق وجود نداره.....اما چند نکته در رابطه با شخصیت رضا گوران.(علی بخش آفرینند) رضا گوران را تقریبا همه میشناسند اسمش غلط انداز است حد اقل برای من اما این شخصیت را من معرفی میکنم.در سال هفتاد وشش که رضا به سازمان بیوست جوانی خوش تیب قد بلند و تنومندی بود.بر خلاق قد و هیکلش که میتوانست زورگو باشد ولی زورگویی نمیکرد و نجیب بود. از نظر اخلاقی بایبند به مسایل اخلاقی بود.

خود مهوش سپهری که مسئول اول سازمان بود در یک نشست مخصوص لایه ما بود رضا را از نظر اخلاقی مورد تایید قرار داد و خیلی از تهمت هایی هم که به خیلی های دیگه می زدند از رضا به دور شد.کسانی که مسئول اول سازمان نسرین را نمی شناسند همین قدر کافی است که بگویم جزو یکی از خدایان و فرامانروایان روی زمین است. وقتی یکبار بگوید فلانی اوکی است مشکلی ندارد تا اخر زمان همین است. بخاطر همین هم هست که تا بحال تهمت اخلاقی به او نزده اند.در رابطه با دوستانشان مثلا کمال .نمی دانم چطور بیوستند ولی کسانی بودند که اهل مبارزه در ان شکل نبودند. حاضر به پوشیدن پوتین نظامی نبودند. خوب نبودند باید ولشون میکردند که دنبال زندگیشون بروند. نه اینکه این بلا ها را سرشون در بیاورند. جلوی ما میگفتند لباسهای ما را بدهید میخواهیم برویم مگر چند تا شاهد نیاز است چرا لباسهایشان را ندادند. چرا از همان راهی که امده بودند ولشان نکردند که برگردند. چرا ها زیاد است ولی در حیرت مانده ام چطور هنوز تعدادی از این هوادارها رجوی پرست هستند. شخص رجوی یک شخص است که باید باسخگوی اعمال شخصیش باشد. موفقیتهایی که در سازمان مجاهدین بوده محصول رنج و شکنج افرادی است که یکی هم رضا گوران است .رهبر یک سازمان مسئول باسخ گویی به شکست هاست نه به جیب زدن موفقیت هایی که از خون دیگران حاصل شده است.حق حرف زدن هم با کسانی است که در گرماگرم حادثه بوده اند.در روح و جسم خود ترکش و تاثیر حادثه را به ارمغان دارند یا دستی در اتش اگاهی داشته اند.نشتن درگوشه امن یک کشور اروبایی ولو در حد اینکه به ایران نروند و بیایند قابل تقدیر است ولی اینکه نسخه بپیچند برای کسانی که در عراق بودند ظلمیست که قابل بخشش نیست.موفق باشید.

 

منبع:پژواک ایران