پاسخ به آقای رجوی
داور ادب
در پاسخی به آقای رجوی که عادت دارد همیشه یک طرفه بگوید و جوابی نشنود , برای هزارمین بار میگویم باز اشتباه میکنید و با این افکار قرون وسطایی هر چه بیشتر بهترین فرزندان این میهن را درست مانند سی و اندی سال گذشته در چنگال دژخیمان , بی پناه رها میکنی تا به فجیح ترین صورت قتل عام شوند
, ۱: درخواست آرامش و کنترل از اسیرانی که زیر موشک باران و در میان آتشند و که حتی صدای یکدیگر را نمیشنوند چه برسد که اطلاعیه شما را بخوانند بغیر از یک حیله تبلیغاتی چیز دیگری نیست کاری بسیار نا روا , در این شرایط بسیار دردناک , شرم هم احساسیست انقلابی ,شما میگویی اگر سنگرشان آبگیر نیست همانجا بمانند ,یعنی شما فکر میکنید در ان موشک باران کسی اصلا به فکر خیس بودن و آبگیر بودن جایش هم هست , این به مفهوم اینست که شما شرایط را نمیدانی و شاید فکر میکنی اگر این حرف را نگویی آنها از آنجا خارج و به اتاقی گرم و خشک خواهند رفت آخر شما خودت در بالای نامه میگویی که نیمه شب است و این نامه را مینویسی , نیمه شب یعنی ساعت ۱۲ به بعد و همه چیز تمام شده نوشته ای ۲۳ نفر تا ان ساعت کشته شده اند و تعداد مجروحان را هم نمیدانی (جناب آقای فرمانده ) .. دوم خودت خوب میدانی که در حال پیام دادن به دو هزار و اندی اسیر هستی که هیچ راهی ندارند , از طرفی در ساختارهای تشکیلاتی در بندند و از طرفی در حصار مزدوران رژیم و عراق , راستی داری به کدام لشگر پیام میدهی , همان باز ماندگان قهرمانانی از سی خرداد شصت تا به امروز , که همه با همین افکار مالیخولیایی شما تار و مار شدند.
شما توان محاسبه درست و اندازه گیری درجات را نمیدانی و همیشه معکوس نتیجه گرفته ای , برای مثال اگر بر اساس افکار شما جهان را بچینیم .در جنگ جهانی دوم هیتلر بر متفقین پیروز شد , یا مثلا این ایران بود که مغولستان را فتح کرد و نه اینکه چنگیز ایران را گرفت ,یا برای مثال مورچه از فیل بزرگتر است , یک رهبر عادی و حالا نه مثل شما بسیار انقلابی در شرایط بحران وقتی زمین سخت میشود ,اول به فکر حفاظت نیروهاست , آنها را به نقاط امن هدایت میکند و در آنجاست که به فکر سازماندهی دوباره میافتد , نه اینکه همه را هر چه بیشتر به کشتن بدهد .
این حرکت شما بسان افکار چتر بازیست که با خلبان دعوا دارد و وقتی از هواپیما بیرون میپرد برای پیروزی بر خلبان چتر خود را باز نمیکند ,تا خلبان در دادگاهی محکوم گردد , نباید خندید ,بسیار درد آور و گریه آور است این افکار نشان از عدم تعادل دارد , ,در این شرایط سنگین و بسیار بد باید از اوهامات دست برداشت و واقع بین بود , نه شما لشکری باقی گذاشتی و نه مقاومتی ,شما با دستان خود و با نالایقی و بی فراستی تمام مقاومت مردم ایران را از بنیان بر کندید ,و تمام سرمایه مردم ایران را به زیر دستان خمینی جنایتکار بردید و همه قربانی ندانم کاریهای شما شدند , و به این ترتیب شما ایران را بی آینده کردید , خوب به تماشا بنشینید , نه لشکری مانده و نه گردانی , هر چه هست , اسیرانی زمینگیر که از ناچاری و زیر فشارهای تشکیلاتی و امضاهای شرف به زور داده , مانده اند و به دنبال آنند که موشکی هم به آنها برخورد کند تا شاید خلاص شوند .
این حرکت شما بسان افکار چتر بازیست که با خلبان دعوا دارد و وقتی از هواپیما بیرون میپرد برای پیروزی بر خلبان چتر خود را باز نمیکند ,تا خلبان در دادگاهی محکوم گردد , نباید خندید ,بسیار درد آور و گریه آور است این افکار نشان از عدم تعادل دارد , ,در این شرایط سنگین و بسیار بد باید از اوهامات دست برداشت و واقع بین بود , نه شما لشکری باقی گذاشتی و نه مقاومتی ,شما با دستان خود و با نالایقی و بی فراستی تمام مقاومت مردم ایران را از بنیان بر کندید ,و تمام سرمایه مردم ایران را به زیر دستان خمینی جنایتکار بردید و همه قربانی ندانم کاریهای شما شدند , و به این ترتیب شما ایران را بی آینده کردید , خوب به تماشا بنشینید , نه لشکری مانده و نه گردانی , هر چه هست , اسیرانی زمینگیر که از ناچاری و زیر فشارهای تشکیلاتی و امضاهای شرف به زور داده , مانده اند و به دنبال آنند که موشکی هم به آنها برخورد کند تا شاید خلاص شوند .
شما هیچ منطقی را قبول نمیکنید ( نمیشود این تاریکترین و بلندترین شب میهن را با یک کبریت ابکشیده و خیس نورانی کرد ) چشمانتان را باز کنید , شما و دوستانتان همه چیز را از بین بردید , چند و چندین سال و شاید ده ها سال طول میکشد تا چنین نسلی ساخته و پرداخته شوند , نگاه کنید از اولین شهید مقاومت در سی و اندی سال پیش تا آخرین شهید درشب گذشته ,آیا شما قویتر گشته اید و رژیم ضعیفتر و یا بر عکس , این چه مغزیست که این چنین بی مسئولیت و لااوبالی تصمیم میگیرد و مرگ و نابودی را چاره راه میداند , این چه مغزیست که شکستها و از هم دریده شدنها را پیروزی میداند و ناخودآگاه چون شکست را پیروزی میبیند , بر همان مبنا تصمیم میگیرد , این چنین است که مقاومتی نابود میشود و دیکتاتور های هرزه ده ها سال بیشتر حکومت میکنند , بلافاصله پیشنهاد آرامش و خونسردی میدهد . انگار نه انگار که همین چندی پیش فرمان دفاع از خود در صورت هر گونه تجاوز و حمله را صادر کرده بود و بعد دستور آماده باش برای کار زار های بعدی را صادر میکند , و دشمنی را که با قدرت و درندگی دست به کشتار زده , زبون مینامد ( این یعنی در تاریکی سوت زدن و دشمن غدار و جنایتکار را گرا دادن که بیا و دوباره بکش , و وقتی همه این دو هزار نفر را کشتی , ما پیروز خواهیم شد , این ذهن در کشورهای متمدن معیوب نام دارد و باید درمان شود ,این فرد همه تحرکات جنایتکاران حاکم را شکست مینامد , رژیم با آمریکا و روسیه در بالاترین سطح رابطه برقرار کرده و از جنایتکار بودن به ابرجنایتکار رسیده , این فرد حقیقت را نمیبیند و نسبت به ان فکر و عمل نمیکند , ولی وقتی خودش با شهردار شهری پانصد نفری عکس میگیرد آنرا در بوق و کرنا میکند و پیروزی مینامد و پاتریک پاتریک مرسی راه میاندازد , تا واقعیت و منطق را قبول نکنی بر هیچ پایه ای استوار نخواهی بود , .
رژیم در سوریه جلوی سرنگونی اسد دیکتاتور را گرفته و با همکاری روسیه در حال پیشروست , اینها را شکست نامیدن ,واقعیت را تغیر نمیدهد در یمن چون عربستان و بقیه اعراب در طرفی قرار دارند و در طرف دیگر قسمتی از مردم بیچاره که هر روز زیر بمباران کشته میشوند میگویی که رژیم شکست خورده ,و گور پدر ان مردم بیچاره ,ولی اصلا تفکر درست و در جهت منافع مردم یمن ممکن نیست , مگر شما ندیدی که وقتی تعادل هر کشوری را هر چند رهبریش دیکتاتور باشد , به هم میزنند , مردم ان کشور به چه روزگار سیاهی مینشینند , عراق لیبی هر دو نشانه های برجسته این اعمال هستند , مگر آوارگان سوریه را نمیبینی که در دریاها و صحراها هر روز کشته میشوند و به صورت میلیونی آواره جهان گشته اند و کشورشان به دست انواع و اقسام لاشخورها پاره پاره میشود از آمریکا و روسیه و داعش و صدها گروه گرفته تا ترکیه و کردها و اسد و ایران اردن و شما میگویی فقط این رژیم است که شکست خورده , پس ان مردم بینوای سوریه چی , آقای مجاهد خلق به کجا رسیده ای ,این طور تفکرها هیچ زمان مساله ای را حل نکرده , کجای کارید آقای رجوی , باید بیدار شد و تنها کسانی را که باز مانده اند جمع کرد و به جایی امن برد , تا شاید شروعی دوباره ممکن باشد ,به این و ان جهیدن و دشنام دادن به دشمنان نامرئی هیچ تضادی را حل نمیکند , مگر خانواده های مجاهدین با شما چه کرده اند ,به غیر از آنکه آنها برادر و یا خواهر و فرزند خود را هنوز از خانواده خود میدانند و این قابل تغیر نیست , ولی شما با فشار نشستهای کذایی میخواهی انکار کنی این رابطه خونی را و این شدنی نیست , صدها بار در همین شهرهای اروپا و آمریکا و در ایران هر کسی که از نفرات شما از تشکیلات بیرون آمده بدون لحظه ای درنگ به سراغ خانواده خود رفته , و به شما و افکارتان خندیده و نفرین کرده که مجاهدین میخواستند ما را از عزیزانمان جدا کنند , و این در جامعه قبول ناشدنیست درست مانند بقیه اعمال شما , از ازدواج با همسر بالاترین کادر سازمان شریف , که هنوز هم مردم شما را مسخره میکنند تا انقلاب ایدولژیک که میگویند , خیلی ساده , خوب آنهایی که با مجاهدین بودند و سالها درد و رنج کشیدند و از زندانها و شکنجه گاهها عبور کردند , باید دوباره انقلاب کنند و گر نه همه رژیمی میشوند , راستی فرق هواداران شما با مردم عادی کوچه و بازار چیست , تازه مگر خانواده ها از شما چه میخواهند مگر فقط همیشه سلامتی فرزندان خود را جویا نبوده اند ,و شما راه را میبستی و اگر هم کمی باز میکردی انتظار داشتی که خانواده فرد , مجاهد خلق شوند اشکال شما اینستکه کسی را که با شما موافق نباشد چه خانواده مجاهدین باشد و چه نباشد بر نمیتابید , , خط و نشان کشیدن برای خانواده های رنجدیده و غارت شده و عزادار , برازنده هیچ کسی نیست و از مصدق بزرگ مثال آوردن , و به دنبال شهید شدن حسین وار رفتن دردی از کسی درمان نمیکند , شهید شدن و شهید دادن در شرایط فعلی به صورتی به آخر خط رسیدن شما را تداعی میکند و شما تنها نیستید بسیاری از کسانی که در مقاطعی اینچنین به بن بست رسیده بودند دست به خود کشی و یا خود گروه کشی زدند , .
مگر نمیبینید اطرافتان خالیست , شما با نابخردیتان همه را پراکندید ,فراموش نخواهم کرد , هر وقت در درون تشکیلات پیشنهادی مطرح میشد و پا فشاری میشد , جواب همیشه این بود ( هزارها نفر صبح تا شب و شب تا صبح نشسته اند و مسائل را بررسی میکنند , شما به این چیزها نپردازید ) فقط سالها بعد فهمیدم منظور از ان هزاران نفر فقط همان رجوی بوده , آقای رجوی ما مردم اگر با اعمال شما مخالفیم ولی هیچ گونه دشمنی با میهنمان ایران نداریم و نشانش همین آوارگی و رنج و شکنج از بعد ار انقلاب پنجاه و هفت ما تا امروز است , ما به غیر از بهروزی ایران هیچ نخواهیم , و با کشته شدن هر مجاهد و فدایی و هر مبارزی از سال پنجاه هفت , خون گریسته ایم , ولی راه شما , نابودی کامل مقاومت است , و این پذیرفتنی نیست که ان یلان مبارز فقط برای اینکه شما اینگونه میخواهید شهید شوند و به نقاط امن منتقل نشوند .اگر هنوز تائید میکنید که صلاحیت میزان مقام و مسئولیت و رده هر فردیست , پس با نگاهی گسترده به اعمال شما از سی خرداد شصت تا به امروز , شما صلاحیت مقام و رده فعلی خود را دارا نمیباشد , و باید جایگزین شوید , حال اگر در ان سیستم تشکیلاتی مهره ها طوری چیده شده باشد که این امکان وجود نداشته باشد . همه به بن بست میروند . و راه به فاجعه ختم خواهد شد .
و سه راه بیشتر در مقابل نیست . یک : کشته شدن تمامی افراد باقی مانده در عراق و ختم بازی لیبرتی به عنوان شاخه نظامی , و تبدیل شدن باقی افراد موجود در خارج کشور ,که به چیزی مانند حزب توده تبدیل خواهید شد و ادامه خواهید داد .دوم :بیرون کشیدن اضطراری اسیران لیبرتی ,و انتقال به کشورهای امن , در این صورت البته نفرات بسیاری صفوف شما راترک خواهند کرد , و نتیجه ای درست مانند حالت اول به دست خواهد داد , ولی در این حالت حد اقل جان بسیاری نجات داده خواهد شد و در تاریخی نه چندان دور شاید میزان لعن کمتر باشد , حالت سوم : با آمریکا به توافق رسیدن و عمده نیروها را به یکی از پایگاه های آنها بردن , در این صورت همه چیز را باید تمام شده فرض کنید , و نفرین همه مردم ایران را , به مانند همان تصمیم رفتن به عراق و با صدام همراه شدن , که همه هواداران هنوز هم از ان ناله میکنند و توضیح ان بماند برای بعد , و حالت آخر ادامه وضعیت فعلیست که راه به ناکجا اباد میبرد و هر روز شرایط بد تر میشوند و رژیم هارتر در نهایت هیچ کدام به سرنگونی راه نخواهند برد , بلکه بیشتر (سربه گونی ) درآخر راه به انتظار نشسته . مسئول این شرایط فقط شما هستید .
داور ادب ۳۰/۱۰/۲۰۱۵
منبع:پژواک ایران