PEZHVAKEIRAN.COM حاشیه نشینان؛ مهار یا اعتماد؟
 

حاشیه نشینان؛ مهار یا اعتماد؟
شهناز نیکوروان

«فروش کودکان به قیمت ۴ تا ۱۰میلیون تومان در تهران/ فاطمه‌دانشورعضو شورای شهرتهران: زنی با ۵۰مرد مجردِ معتاد زندگی می‌کرد!»(1)
 
مشکل مسکن و بی خانمانی همانند سایر مشکلات جامعه بشری دوران سرمایه​داری مانند فقر، جنگ (اعم از داخلی به دلایل فرقه ای و قومیتی و یا جنگ خارجی)، اعتیاد، تن فروشی، بیکاری، خودکشی، فروش اعضای بدن، قاچاق انسان، مواد مخدر و اسلحه، مهاجرت اجباری و آوارگی و ... از تحولات تدریجی نظام سرمایه​داری در سراسر جهان می​باشد که هر روز به شکلی در زندگی بشر خود را نشان می​دهد و هر روز بيشتر جامعه ي انساني را به قهقرا مي برد. این نظام در حالي كه بخش بزرگي از انسان​ها را زير چرخ​هاي خود له مي كند، با تكيه بر پول، ‌رسانه​ها و نيروهاي نظامي و سركوبگر به حيات خود ادامه مي‌دهد.
گزارش​های سازمان ملل متحد در این باره بسیار تکان دهنده است، سازمانی که از نماینده دولت​های وابسته به این سیستم تشکیل شده اند، اعتراف مي كند جهان به سمتی پیش می​رود که هر روز بیش از گذشته آمار فقر و گرسنگی، اعتیاد، حاشیه نشینی و هزاران مساله دیگر رو به افزایش است و گریبان انسان‌ها را به ویژه در کشورهای در حال توسعه می​گیرد.
حاشیه نشینی همزاد با سرمایه داری است هر چند در گذر زمان تغییراتی داشته است. حاشیه نشینی از نیمه اول قرن 19 در کشورهایی که شروع به صنعتی شدن کردند به شدت توسعه یافت و در سال​های اخیر نیز به بیشترین حد خود رسیده است دولت​ها و شرکت​های چند ملیتی براي افزايش سرمايه​هاي خود، با اجراي سياست​هاي جهانی سازی در این رشد و گسترش اين حاشیه نشینی فلاکت بار نقش به سزايي دارند. در سراسر جهان ما به دنبال برنامه​های اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، با خصوصی سازی​های هر روزه و خلع يد از صاحبان زمين شاهد فقر و بیچارگی روزافزون مردم و در نتيجه گسترش حاشيه نشيني در کشورهای افریقا، امریکای لاتین و آسیا هستيم.
در جامعه کنونی ایران نیز حاشیه نشینی یک چالش اجتماعی بزرگ است. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران، ۳۳ هزار روستای کشور (از مجموع ۶۴ هزار روستا) خالی از سکنه شده اند و جمعیت‌های آنان، که بیش از ۱۰میلیون نفر برآورد می​شود، به حاشیه شهرهای کوچک و بزرگ کوچ کرده اند. (2) کم شدن تولیدات کشاورزی، بوجود آمدن صنایع مونتاژی كه نیاز به کارگر ارزان داشت، فقر، بیکاری، جمعیت زیاد، خشکسالی، مهاجرت، نابرابری اجتماعی، بیسوادی، در آمد کم و از همه مهمتر جنگ از عوامل اصلي گسترش حاشيه نشيني بوده است.
طی چند سال گذشته مصاحبه​ها و گزارش​های تکان دهنده متعددی از وضعیت زاغه​ها و زاغه نشینان تحت عنوان سکونت گاه​های غیر رسمی منتشر شد اما عملا می​بینیم به علت ماهیت سیستم موجود و بر اساس گزارش‌های دولتی نه تنها برنامه ای در جهت کمک به حل مشکلات زندگی مردم این منطقه صورت نگرفته بلکه آمار رو به افزایش هزینه​های مسکن، بیکاری، تعطیلی کارخانه​ها، حقوق​های معوقه و تورم و گرانی، مردم، به خصوص قشر ضعیف و حقوق بگیر جامعه را بیشتر از گذشته به سمت حاشیه نشینی کوچ می​دهد.
چیزی که بیش از گذشته در آمارها و زندگی کارگران خود را نشان می​دهد این است که در گذشته کمتر کسی معتقد بود حاشیه نشینان اکثرا طبقه کارگر هستند اما در دوره کنونی می​بینیم حاشیه نشینان نه تنها تهیدستان بلکه کارگرانی هستند که شرایط سخت زندگیشان هر روز سخت تر شده و به حاشیه شهرها رانده شده​اند. فرزندان آنان نیز حاشیه نشینانی خواهند بود که این شیوه زندگی و فقر را به ارث می​برند و درحالی که سال​ها زحمت می​کشند اما بدون هیچ اندوخته و آینده ای اخراج و از کار افتاده و زمین گیر می​شوند. به عنوان نمونه می​توان به شهرک یا شهر صالحیه اسلامشهر را اشاره کرد. اسلامشهری که روزی خود یک منطقه در حاشیه تهران بود امروز بسیاری ازکارگران امکان زندگی در آن جا را هم ندارند و به حاشیه​های اطراف اسلام شهر رانده شده اند، حاشیه​هایی بر حاشیه​های قدیمی.(3)
***
به حاشیه نشینی از زوایای متعددی باید اشاره کرد: حاشيه نشيني چيست؟ - چه کسانی حاشیه نشین می​شوند و چرا؟ - شیوه و شرایط حاکم بر زندگی حاشیه نشینان چگونه است؟ - حاشیه نشینی چگونه بر جامعه تاثیر می​گذارد؟ 4- رابطه دولت با حاشیه نشینان چگونه است؟(4)
 
در کناراصطلاح حاشیه نشین گاهی عبارت زاغه نشین نیز استفاده می شود.«کلمه زاغه«slum» از کلمه slumber گرفته شده که زمانی به کوچه​های پست و گمنام و خاموش اطلاق می​شد ، هم چنین از اصطلاحات دیگری مانند آلونک نشین، حلبی آبادنشین، گودنشین، کپرنشین نیز استفاده می​شود. در برخی از حاشیه​ها، محل​های اسکان گاه شبه بناهایی است که با قوطی​های حلبی، انواع بشکه، لاستیک کهنه، ماشین​های اسقاطی و... ساخته شده است. بر این اساس است که نام بسیاری از این محل​های حاشیه، حلبی آباد، حصیرآباد، شلنگ آباد است. برخی اسم​ها هم نشان از نحوه ی بوجود آمدن این مناطق دارد مانند زور آباد.
در تعریف، حاشیه نشینی به پدیده ای اطلاق می​شود که در محلات فقیر نشین اطراف شهرهای بزرگ به وجود می​آید و ساکنین این مناطق به علل اقتصادی و اجتماعی نتوانسته اند وارد شهر شوند و از امکانات شهری استفاده کنند و همین طور نسبت به زمینی که در آن اسکان یافته اند هیچ حق قانونی ندارند چرا که دولت آن مناطق را به رسمیت نمی شناسد. »(5)
 
تعاریف حاشیه نشینی و حاشیه نشین برگرفته از هر دیدگاه آکادمیکی، ویژگی​های مشترکی دارند که بدون شک مهاجرت ناشی از فقر و بیکاری را از عوامل اصلی و مشترک آنها به شمار می​آورند. سيمون چپمن (Simon chapman) براي مناطق حاشيه نشين هشت ويژگي را مطرح مي كند:
1- عموماً غير قانوني هستند.2- غالباً خلق الساعه هستند و از مواد و مصالح مختلف ساخته شده‌اند. 3- معمولاً به وسيله‌ي خود ساکنان احداث شده‌اند. 4- فاقد خدمات شهري مانند راه آسفالته، برق و سيستم دفع فاضلاب هستند. 5- توسعه‌ي آنها بدون برنامه‌ريزي و غالباً به صورت اتفاقي صورت مي‌گيرد. 6- مکان گزيني آنها غالباً در لبه‌هاي شهري، حواشي خطوط آهن و بزرگراه​ها و يا زمين​هاي خالي از سکنه اي صورت مي‌گيرد که در مجاورت مناطق مرکزي شهرها قرار دارند. 7- معمولاً در مناطق نامناسب شهري (مانند زمين‌هاي ناهموار حواشي کارخانجات، در مجاورت زمين​هاي رها شده و بلا استفاده) تشکيل مي‌شوند. 8- جمعيت متراکم دارند که از خانواده‌هاي پرجمعيت تشکيل شده است.(6)
واحدهاي مسکوني در این مناطق در حال ويراني، فرسوده و دارای تجهيزات ناقص هستند. حاشیه نشینان از حداقل​های رفاه زندگی محرومند، فقر و بیکاری در این مناطق بیداد می​کند. به علت نداشتن امکانات بهداشتی و جاری شدن فاضلاب​ها در این مناطق ابتلا به انواع بیماری​ها به خصوص بیماری​های ویروسی و میکروبی و هم چنین آمار مرگ ومیر به ویژه کودکان بالا می​باشد. (7)
 
در دوران سرمایه داری علل و عوامل متعددی در پدیده حاشیه نشینی موثر است که عوامل اقتصادی از اساسی ترین این عوامل می​باشد. فقر، بیکاری، نابرابری اجتماعی، درآمد پایین، افزایش بهای مسکن شهری، افزایش جمعیت، مهاجرت، خشکسالی، جنگ و .....از عوامل بسیار موثر بر حاشیه نشینی در دوره کنونی است.
بخش اسکان بشر سازمان ملل نیز در گزارش فوریه 2014 به شرایط بسیار سخت مردم فقیر در تهیه مسکن می​پردازد و اعلام می​کند که در حال حاضر بیش از 863 میلیون نفردر جهان در زاغه​ها به سر می​برند در حالی که این آمار در سال 2000 در حدود 760 میلیون نفر بوده است و در سال 1990 در حدود 650 میلیون نفر تخمین زده شده است و می​بینیم که به رغم تمام سیاست​های توسعه ای، نسخه پیچیدن​های سازمان ملل و نهادهای وابسته به آن که برنامه​های اقتصادی این سازمان را اجرا می​کنند، جز فقر و فلاکت برای مردم ثمره دیگری نداشته است.
 
این گزارش همچنین اضافه می​کند در حال حاضر به‌طور متوسط از هر هفت نفر جمعیت کره زمین یک نفر حاشیه‌نشین است که این آمار در کشورهای در حال توسعه یک نفر به ازای هر سه نفر را نشان می‌دهد. تا کنون پیش‌بینی‌های زیادی درباره میزان افراد حاشیه‌نشین در دهه‌های آینده صورت گرفته است. در ایران نیز یک‌سوم شهروندان حاشیه‌نشینند. (8)
"سید جلال فیاضی، عضو شورای شهر مشهد نیز در مقایسه حاشیه نشینی مشهد با کل ایران، بیان کرده است متوسط حاشیه نشینی در کلانشهرها 16 درصد جمعیت است اما مشهد 30 درصد جمعیت حاشیه نشین دارد.  چندی پیش شهرداری تبریز اعلام کرد از جمعیت 1.5 میلیون نفری این شهر، حدود 450 هزار نفر حاشیه نشین زندگی می​کنند. در واقع یک سوم جمعیت تبریز نیز مانند مشهد محل اسکان حاشیه نشینان است."(9)
برخی از این پیش‌بینی‌ها تعداد افرادی را که تا سال ۲۰۲۰ به‌عنوان حاشیه‌نشین معرفی می‌شوند ۱۴۰۰ میلیون نفر اعلام کرده است و همچنین بر اساس این گزارش از این میزان ۱۳۵۵ میلیون نفر آن در کشورهای در حال توسعه و پنج میلیون نفر آن در کشورهای توسعه یافته خواهد بود. برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد نیز با توجه به رشد جمعیت در سراسر جهان، جمعیت حاشیه‌نشینان در سال ۲۰۳۰ را حدود دو میلیارد نفر پیش‌بینی کرده است(10)
 
تاریخچه حاشیه نشینی در ایران
در ایران باستان بخصوص در دوره ساسانیان برای ساختن پل​ها و بناها، اسیران جنگی روم معمولا در خارج شهرها اسکان داده می​شدند که البته اینان به طور مستقیم به زور اسکان داده می​شدند اما شاید بتوان این اسیران جنگی را اولین حاشیه نشینان محسوب کرد. اما عده ای نیز معتقدند که حاشیه نشینی حاصل صنعتی شدن جوامع می​باشد و ماهیت آن با آنچه در ایران باستان وجود داشته متفاوت است.
شواهد مستند حاکی از این است که حاشیه نشینی در ایران به طور مشخص به سال​های 1300 بر می​گردد. پایین بودن در آمد در روستاها و نبودن فرصت​های اشتغال در جریان حرکت روستاییان به شهر​ها و رشد سریع جمعیت شهری، کمبود مسکن روزبه روز به مشکل عمده ای برای کشور تبدیل شده و تعداد جمعیت حاشیه نشینان افزایش یافته است. گرانی غیر متعارف زمین شهری در کلان شهرها به خصوص تهران راهی جز حاشیه نشین شهر شدن برای مردم باقی نمی​گذارد.
«از 1330 به بعد، صدها هزار خانوار تهیدست، بخشی از جریان طولانی و پیوسته مهاجرت از روستاها وشهرهای کوچک به شهرهای بزرگ را تشکیل می​دادند. برخی به دنبال بهبود وضع زندگیشان بودند و برخی دیگر فقط می​خواستند زنده ماندن شان را تضمین کنند.»(11)
«در ایران پیش از آغاز دهه چهل، شهر نشینی رشد کندي داشت و در آستانه دهه چهل حدود 33 درصد از جمعیت کشور در شهر​ها زندگی می​کردند. براساس اولین سرشماري شهر تهران در سال 1246 شمسی توسط عبدالغفار نجم الملک که حاکی از سکونت یک دهم سکنه شهر (حدود 17 هزار نفر) در خارج از حصارهاي شهر است و پیدایش نخستین اجتماعات آلونک نشین در تهران به سال 1311 مربوط می​شود. اما رشد و گسترش اجتماعات آلونک نشین به بعد از کودتاي 28 مرداد به خصوص از سال 1335 به این طرف بر می​گردد. نخستین اجتماعات حاشیه نشین در جنوب شهر تهران تمرکز یافتند. براین اساس رشد حاشیه نشینی در دهه​هاي 40 و 50 ابتدا از تهران شروع شده است. گسترش تأسیسات شهري و شبکه​هاي ارتباطی و همچنین افزایش درآمد حاصل از نفت، موجب رونق شهرها و ایجاد جاذبه​هاي شهري گردید و از سوي دیگر، اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون، دافعه​هاي روستایی را تشدید نمود. در یک بررسی گسترده که در سال 1351 در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران صورت گرفت مشخص شد که 91 درصد از سرپرستان خانواده​هاي حاشیه نشین در تهران روستایی بوده​اند 72 درصد آنان قبلاً دهقان محسوب میشدند و 59 درصد خرده مالک بوده اند. همچنین یافته​هاي پژوهشی مشابه در سال 1345 نشان داد که 62 درصد از حاشیه نشینان تهران کارگر ساده، 12 درصد کارگر نیمه ماهر 14 درصد کارگر ماهر بوده اند.» (12)
 
بررسی جمعیت ایران طی کمتر از شصت سال و یا حدود نیم قرن،نشان می​دهد که به طور کلی وضعیت سامانه جمعیتی و آرایش جمعیت ایران دگرگون شده است، یعنی جمعیت 27 یا 28 درصد شهرنشین و 72-73 درصد روستا نشین طی پنجاه سال و اندی نسبت کاملا معکوس پیداکرده است و ما امروز با حداقل 70 درصد شهرنشینی متمرکز روبرو هستیم.
بر اساس آمار و ارقام موجود حاشیه نشینی از بعد از سال 1357-1358 رشد بسیار سریعی داشته است. در شرایط بحرانی بعد از سرنگونی سلطنت پهلوی و نبود قانون و شعارهای حمايت از مستضعفین زمین‌های حاشیه شهرها توسط بي خانمان​ها تصاحب شد و به دنبال ساخت و سازهاي غير قانون، آب و برق و گاز نيز به همان شكل مورد استفاده قرار گرفت. (اصطلاح برق امام، به معني گرفتن برق غیر مجاز و مجانی از تيرهاي چراغ برق از همان دوران رايج شد)
طی شش دهه گذشته میلیون‌ها نفر از مردم ایران بر اثر از دست دادن زمین‌های کشاورزی و بیکاری و نداشتن در آمد به امید یافتن زندگی بهتر وادار به مهاجرت شدند. این مهاجرت‌ها از روستاها به شهرها، از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و از ایران به کشورهای دیگر صورت می​گیرد. اما براساس تحقیقات متعدد، اغلب این مهاجرت​ها نه تنها شرایط زندگی بهتری را به همراه نداشته بلکه به خصوص در داخل کشور منجر به مشکلات بسیاری در حوزه مسکن شده و به خصوص در دوره کنونی به تهدید بزرگی برای دولت تبدیل شده است. بر این اساس مسوولان در ایران معتقدند که رشد ناموزون و غیراستاندارد مناطق مسکونی در حاشیه کلانشهرها اخلال در امنیت عمومی را سبب گردیده است. با توجه به این دیدگاه قوانین ماده 119 ،67 ،687 ،176و156 قانون جزا را بازبینی و اجرای آن را ضروری و توسعه دادند.(13)
 
وضعیت زندگی حاشیه نشینان در ایران
خبرگزاری ایسنا در خلاصه گزارشی زندگی یکی از مناطق حاشیه‌نشین را چنین تصویرکرده است:
”این‌جا خبری از قصابی نیست. مردمش گوشت نمی‌خورند. محله‌ای که بقال‌ها سیاهه‌ای دارند از اسامی مقروضان. تک‌و توک؛ حتی نان را هم نسیه می‌برند، لواش یا بربری. دو تا و سه تا و پنج تا هم ندارد. حتی اگر قیمتش یک اسکناس سبز هزار تومانی باشد. قیمتش؛ قدر نداری‌شان است. این‌جا «نوروزآباد» است؛ محله‌ای اطراف اتوبان خلیج‌فارس و در حاشیه غربی تهران. سنجاق‌شده‌ای به منطقه 18“. (ایسنا30تیر93)
از این دست  گزارش ها در رسانه های داخلی بسیار زیاد منتشر شده است. بسیاری از این محل​ها در کنار جاهای است که از تخلیه کشتارگاه​ها، گورستان​ها و محل​های تخلیه زباله است. در بسیاری از این مناطق که در شرایط بسیار بدی بوجود آمده اند،. نه فاضلابی وجود دارد نه آب آشامیدنی مناسب. اکثر قریب به اتفاق حاشیه نشینان از بیماری‌های پوستی و انگلی در رنج هستند. نه امکان بهداشتی برای حمام رفتن وجود دارد و نه حتی صابون برای شست و شو. جمعیت در این محلات بسیار متراکم است. گاه دوازده نفر در يك اتاق چندمتري زندگی می​کنند. فروش مواد مخدر در این محلات، افزایش تن فروشی و سرقت در اين محلات به امري عادی تبدیل شده است. نگاهی به آمار زندان​ها نشان می​دهد که بیش از پنجاه درصد زندانیان از این بخش جامعه می​باشند. سطح تحصیلات در این مناطق در حد ابتدای است. عمده ساكنان حاشیه​هاي شهرها در بخش غیر تخصصی و غیرمولد مشغول به كارند. هر چند در سال​هاي اخير اين بافت اجتماعي حاشيه​ها تغيرات بسياري كرد ه است و اكنون با موج مهاجرت ناشي از تورم و گراني، تعداد نيروي متخصص و تحصيل كرده نيز در اين مناطق بسيار زياد شده است.
این مردم از ابتدایی​ترین حداقل​ها محروم می​باشند اگر چه در کنار تلاش بسیار زیادی توانسته اند حداقل​هایی را برای ادامه حیات خود به دست آورند اما شغل معینی با درآمد و امکانات رفاهی ندارند. شغل اغلب آنان دستفروشی و انجام کارهای روزمزد و سخت مانند باربری و حمل ونقل وسایل منازل یا بارهای بسیار سنگین در ساختمان​های بلند با پله​های متعددی می​باشند. برخی از آنان کارگر نظافت در منازل می​باشند که با انواع مواد شوینده سمی سروکار بسیار دارند. بسیاری از آنان با گرو گذاشتن شناسنامه خود در شرکت​های پیمانی به محل کارهای موقت معرفی و در مقابل بخشی از دستمزدشان به جیب این شرکت​ها می​رود.
 
اعتراضات حاشیه نشینان
همان گونه که گفته شد حاشیه نشینی یکی از مشکلات بزرگ ایران به عنوان کشوری است که براساس گزارش مسئولین دولتی یک سوم جمعیت آن حاشیه نشین هستند و به رغم شعار حمایت از مستضعفین در سال​های ابتدایی پس از سرنگونی رژیم سلطنتی، این مساله از سال 1360 رشد بسیار سریعی داشته است. اما آنچه مسئولین را بر آن داشته تا از افزایش آمار و شرایط بد حاشیه نشینان صحبت کنند نه از سر دلسوزی و برای یافتن راه حل​های منطقی کاهش این معضل، بلکه ناشی از وحشت شورش​های اجتماعی در این مناطق است که قابل پیش بینی وکنترل نیستند و با توجه به شرایط کنونی جامعه شاید هرگز نتوانند این خروش عظیم را مهار کنند.
شورش​های بسیاری از سوی مردم این مناطق در این سال​ها رخ داده است. از مهمترین شورش حاشیه نشینان در این سال​ها باید به شورش افسریه اشاره کرد که با سرکوب شدید نیروهای دولتی مهار شد. همین طور شورش 9 آبان که اکنون به محله​ی 13 آبان معروف است.
از این گونه شورش​ها در شهرستان​ها هم رخ داده است. در نهم خرداد سال 1371، پس از آنکه تلاش ماموارن شهرداری برای تخریب خانه‌های مسکونی غیرمجاز ساخته شده در حاشیه شهر مشهد منجر به نارضایتی شدید اهالی یک محله شد، درگیری گسترده‌ای در سطح شهر اتفاق افتاد که به کشته شدن حداقل شش نیروی پلیس، خسارات شدید به اماکن دولتی و اعدام تعداد نامعلومی از تظاهرات‌ کنندگان انجامید.
در روز پانزدهم فروردين سال 1374 رانندگان ميني‌بوس‌ در اسلامشهر در اعتراض به وضعیت موجود دست به اعتصاب زدند. فقدان وسيله نقليه عمومی براي رفتن به سر كار مورد اعتراض عده‌ای از مردم جنوب غرب تهران، در اكبرآباد و اسلام‌شهر قرار گرفت اما نارضایتی‌های موجود درباره کمبود بنزین و افزایش 30 درصدی کرایه حمل و نقل باعث شد طي چند ساعت تظاهرات بزرگی با حضور 50 هزارتن به پا شود که دامنه آن به رباط‌‌كريم، سلطان‌آباد و صالح‌آباد نيز رسید. سیل جمعیت در کل شهر و به خصوص در مسیر حرکت به سمت تهران اقدام به تخریب ساختمان‌های دولتی و زد و خورد با نیروهای بسیج و سپاه کردند و موفق شدند جاده تهران- ساوه را مسدود کنند.
اما این وضعیت دیری نپایید. قرارگاهثارالله در اولین عملیات خود از زمان تشکیل آن در همان سال، مسئول حفظ امنیت شد و آنها را در ورودي تهران و در منطقه چهاردانگه، زير آتش سنگين سلاح​های نيروهاي ويژه قرار داد. در این عملیات به گفته شاهدان عینی حتی از هليكوپترهاي مسلح نیز در کشتار مردم استفاده شد که مانند آن تا کنون اتفاق نیفتاده است.(14)
گرچه رسانه​های کمی آن زمان اشاره بسیار اندکی به این وقایع کردند اما انعکاس این شورش​ها در دیدگاه رسانه​های دولتی و مسئولین بسیار بزرگ و خطرناک برآورد شده است. سایت فارس نیوز به این رویدادها گونه به آن اشاره می​کند:
« سپاه پاسداران از ابتداى تشكيل تا كنون مهم​ترين نقش را در پاسدارى از انقلاب اسلامى و دسـتـآوردهاى آن ايفا نموده است ." دفـع شـورش​هاى كـور كـه در دهـه 70 در شـهـرهـايـى مثل اراك، مشهد، قزوين و اسلامشهر به وجود آمد...»(15)
«شورش‌هاي خياباني در اسلام‌شهر، اراک، قزوين و مشهد در سال‌هاي 73 و 74 همچنان در كام شخصیت​های سیاسی، مسئولان امنيتي و انتظامي ‌تلخ و فراموش نشدني است. همان اتفاقاتي كه با منشأ اقتصادي رخ داد و موجب شد كه ساليان سال اصلاحات اقتصادي به تعويق بيفتد و هر زمان كه موضوع اصلاح قيمتي يا تغيير در شيوه‌هاي پرداخت يارانه شود، از یک سو با چراغ قرمز مقامات امنيتي و نظامي‌روبه‌رو شود و از سوی دیگر تبدیل شود به نقطه امیدی برای رسانه‌های بیگانه که به زعم خود می‌توانستند از آن صیدی داشته باشند.»(16)
"سال​های سال است که ما شاهد لودرهایی هستیم که توسط دولت به مناطق حاشیه​نشین رفته و زمانی که تصمیم به خراب کردن خانه​های مردم دارند مردم برای دفاع از این حداقلشان با آنها درگیر شدند به عنوان مثال در درگیری منطقه 6 شهرداری اهواز در حین تخریب خانه​های باصطلاح غیرقانونی راننده لودر توسط مردم عصبانی جان خود را از دست داد." (17)
قیام اسلام شهر در اوایل دهه 70 خورشیدی توان اعتراضگری بالای جمعیت​های حاشیه نشین را نشان داد. به دنبال همین شورش بود که دولت ایران با همکاری مرکز ملی تحقیقات فرانسه برخی پژوهش​های جامعه شناختی را در این منطقه از جنوب تهران آغاز کرد تا به طور دقیق خطرات اجتماعی-سیاسی جمعیت آن را برآورد کنند. به دنبال این شورش بود که «واحد ویژه ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» ( گارد ضد شورش) بنیان گذاشته شد.
در پایان سال 1382دولت با توجه به مشکلاتی که پیش بینی می​شود در آینده پیش رو دارد، ستاد ملی توانمند سازی و ساماندهی سکونت​گاه​های غیر رسمی را تشکیل داد. دلیل این امر طبق ادعای مسئولین جلوگیری از زمین خواری در حاشیه شهرها عنوان شد اما می​توان تصور کرد که دلیل واقعی وحشت از شورش​های احتمالی در این مناطق است. در این شورا وزیران مسکن و شهرسازی،کشور، بهداشت، درمان وآموزش پزشکی، کار و امور اجتماعی، صنایع و معادن، اطلاعات، دادگستری و روسای حفاظت محیط زیست و مدیریت و برنامه ریزی کشور شرکت دارند. در همین زمان نیز سند ملی برای حل این مشکل تدوین شد. (18)
اما با توجه به تشکیل این ستاد و بودجه فراوان ما شاهد هیچ تغییر مثبتی در جهت عملی کردن اهداف و وعده​های این ستاد نیستیم و می​بینیم نه تنها هیچ حرکت مثبتی برای توانمندسازی و ساماندهی مناطق حاشیه نشین و زاغه نشینان صورت نگرفته بلکه شهرها و شهرک​های کارگری که تا حد زیادی توسط خود مردم ساماندهی شده است، به تدریج به علت عدم تخصیص بودجه و امکانات و فقر روزافزون مردم تبدیل به زاغه​های جدیدی می​شوند.
از طرفی دیگر این ستاد باور به ریشه و علل و مشکلات زاغه نشینی ندارد و این مشکلات را بیشتر ناشی از سوء مدیریت شهری می​داند تا فقر و گرانی و بیکاری و عدم توانایی مردم در تهیه مسکن در خور نیاز، در نتیجه با آن به شیوه ای ناکارآمد برخورد می​کند و حتی برنامه تدوین شده سازمان ملل را نادیده می​گیرد، برنامه ای که توسط بانک جهانی تدوین شده و شامل حداقل​هایی​​​ است و اقدام به تهیه سند راهبردی برای حل این مشکل عظیم می​کند. برنامه ای وسیع برای توانمند سازی و ساماندهی زاغه​ها تهیه می​شود اما در آن به زاغه​های جدیدی اشاره ای نمی​شود که هر ساله در سراسر کشور به ویژه در حاشیه شهرهای بزرگ تشکیل می​شود و دلایل بوجود آمدن این زاغه​ها نیز گویا در دل این برنامه جایی ندارد.
دکتر پرویز پیرا ن در نشست این ستاد در تیرماه سال 1393 می​گوید:
"در طراحی شهرهای جدید تمام دانش شهرسازی کشور درگیر شدند و گروه​های زیادی در کنار هم کارکردند اما هیچ یک از آنها به معنای واقعی شهر نشدند در حالی که مردم با وجود موانع مختلف شهرهایی مانند ماهدشت، مشکین دشت و محمد شهر را شکل دادند، باید بررسی کنیم که چگونه دانش شهرسازی متخصصان کشور برای ساخت شهر موفق نبوده است اما مردم با وجود موانع و مشکلات، حدود 30 شهر در اطراف تهران ساخته اند."
رئیس ستاد ملی بازآفرینی شهری با اشاره به زندگی نزدیک به ۱۸ میلیون نفر از ۵۵ میلیون نفر جمعیت شهری در حاشیه‌های شهرها که نزدیک به یک سوم شهرنشینان کشور را تشکیل می‌دهد، خاطرنشان کرد: بسیاری از این شهروندان خود را شهروند درجه دوم احساس می‌کنند که از سوی دیگر شهرنشینان به حاشیه رانده شده‌اند؛ خواه ساکنان مناطق واقعا حاشیه‌ای باشند و خواه ساکن مناطق مرکزی شهرها که از نظر فیزیکی حاشیه‌نشین نیستند اما از نظر روانی احساس حاشیه‌نشینان را دارند.
اعتراف مسئولین به ارقام بالای تعداد حاشیه نشینان در حالی که تصمیم مناسب برای مشکل مسکن مردم و به ویژه مزدبگیران گرفته نمی شود بلکه بسیاری از شهارهای دور از پایتخت و مرکز استان​ها نیز به تدریج به مناطق حاشیه نشین تبدیل می​شوند بدون آن که برای آنها چاره ای اندیشیده شود .
دولت و به ویژه نیروی انتظامی معتقدند می​باید حاشیه نشینان را بلافاصله و حتی با استفاده از قوای قهریه از مرکز شهرها دور ساخت. به باور آنان ریشه بسیاری از ناکامی​ها و معضلات اجتماعی (مانند دزدی، خریدوفروش موادمخدرو...) حاشیه نشینی و در پی آن فقر، تعارض فرهنگی و ... است بنابراین باید حاشیه نشینی را از شهرها با زور اسلحه پاک کرد و براساس این باور است که می​بینیم بارها به مناطق حاشیه نشین حمله کرده و با بولدوزر اقدام به خراب کردن این مناطق می​کنند، گرچه در بسیاری موارد با مقابله حاشیه نشینان مواجه می​شوند. بارها این مناطق به طور کامل تخریب شده اند و صد البته زمین​های این مناطق به منابع خوبی برای سازندگان و سرمایه گذاران در بخش مسکن تبدیل شده و می​شود.
یکی از اولین هجوم​ها برای نابود کردن این گونه مناطق آتش زدن و تخریب قلعه «شهرنو» بود. شهر نو در جنوب‌غربی تهران و در ضلع جنوبی بیمارستان فارابی واقع شده بود و ١٣٥هزارمترمربع وسعت داشت. این مکان در روزهای قبل از پیروزی انقلاب توسط عده‌ای از مردم مورد هجوم، تخریب قرار گرفت و بخش‌هایی از آن طعمه آتش‌سوزی شد. ساکنان این محل که بعضا در خیابان‌های مجاور (محله جمشید) و در درون قلعه اسکان داشتند، در این ایام متواری و قلعه‌شهرنو به مکان مخروبه‌ای بدل شد که فقط معتادان به موادمخدر، ولگردان و برخی افراد بی‌خانمان در آن تردد داشتند. در این ایام تعدادی از زنان قلعه (روسپیان) به خانه مرحوم طالقانی پناهنده شدند و متقاضی کمک بودند و ایشان موضوع رسیدگی و ساماندهی این زنان و بهسازی ویرانه‌های شهرنو را به معاونت امور اجتماعی و رفاه شهرداری ارجاع دادند.(19) محله بازسازی شد. پارکی در آن احداث شد اما همان طور که می​بینیم بعد از تخریب قلعه شهرنو مساله روسپیگری نه تنها حل نشد بلکه برمبنای گزارشات رسمی سن روسپیگری بسیار کاهش یافته است.
"طبق آمار مرکز پژوهش​های مجلس سن” روسپی گری” در ایران به کم تر از 15سال کاهش یافته و این در حالی است که 11درصد از این آمار به شهر تهران اختصاص دارد." (20)
نمونه دیگر آن تخریب منطقه ی خاک سفید در تهران پارس است که در اسفند 1379 توسط نیروی انتظامی تخریب شد. "ساخت و ساز در محله خاک سفید از اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 پس از اعلام نظر آیت الله خسروشاهی مبنی بر این که زمین مال خداست و هرکس آن را آباد کند صاحب آن است، آغاز گردید. اولین ساکنان محله غربتی​ها بودند که اندک اندک، هم کیشان، هم ترازان و خویشاوندان خویش را به گرد خود جمع کردند."(21)
این محله به مکانی برای توزیع مواد مخدر تبدیل شده بود که هر گونه خلافی در آن رخ می​داد به همین بهانه نیز محله "غربتی​های خاک سفید" تخریب شد. این محله اکنون گلشن نام دارد و در پی تقسیمات شهرداری در سال 1387 بخشی از اراضی خود را از دست داد. به گونه ای که زمین​های فعلی محله تهران پارس شرقی تا قبل از این تقسیمات جز محله گلشن بوده است. توجه به قیمت مسکن در تهران پارس شرقی سود سرشاری را نشان می​دهد که از این تخریب و ساخت و ساز محله ی جدید نصیب سرمایه داران بخش مسکن شده است. اما به گفته ساکنان و همچنین گزارش​های موجود چیزی از ناامنی و میزان خلاف​های آن کاسته نشده تنها از صورت متراکم در یک محله و چند کوچه و خیابان به سطح منطقه گسترده شده است. (22)
کارتن​خوابی
علاوه بر حاشیه نشینی تهران و سایر شهرهای بزرگ، کارتن خوابی نیز معضل دیگری از جامعه سرمایه داری است. کارتون خواب​ها و آواره​ها مردم فقیر و بی پناهی هستند که سقف بالای سرشان آسمان است و از داشتن هرگونه امکانات اولیه حتی یک وعده غذای گرم نیز محروم می​باشند. اینان کسانی هستند که حتا نتوانسته اند سرپناهی در این حاشیه​ها و زاغه نشین​ها برای خود فراهم کنند. هرچند برای بسیاری از آنان زندگی در آلونک​های حاشیه شهرها تفاوتی با خوابیدن در خیابان و پارک ندارد و چه بسا در بعضی مواقع، مانند تابستان​ها، خوابیدن در پارک برایشان دلپذیرتر هم باشد تا در آلونک​های کوچک و گرم و دم کرده حاشیه​ها. در بعضی از گزارش​ها نیز اشاره شده است که کودکان کار نیز در این گروه قرار می​گیرند.
اگر شخصا شاهد نبودیم، اما بارها در اخبار و گزارش​ها شنیده و خوانده​ایم که کارتون خوابی در اثر سرما ویخبندان مرده است.در دی ماه سال 1382 خود شاهد بودم که تعداد زیادی از کارتون خواب​ها با خوردن غذای ناسالم مسموم و جان خود را از دست دادند. مرگ آنها دل هیچ کس مگر عابری را، برای لحظه ای بیش نیازرد. این فاجعه ای است که هر روز وسعت بیشتری می​گیرد، هر چند مسئولین مدام این اخبار را تکذیب می​کنند. (23)
مسئولین از ایجاد گرمخانه برای حدود دو هزار یا شاید کمی بیشتر خبر می​دهند در حالی که بر اساس گزارش رسانه​های دولتی فقط 120 هزار نفر در منطقه 12 تهران کارتون خواب می​باشند... (24) در کنار شعارهای ایجاد گرمخانه​ها این روزها ما شاهد درگیری و آتش زدن محل زندگی کارتون​خواب​ها از طرف عوامل تحریک شده محلی هستیم که توسط مسئولین دولتی حمایت می​شوند.(25) مسوولینی که می​خواهند این گونه، نتایج بی کفایتیشان را از بین ببرند.
گاه گاهی هم این مسوولان با ارائه طرح​های ابتکاری هوش از سر همه می​برند، طرح​هایی مانند "عقیم کردن زنان کارتن خواب" برای جلوگیری از شیوع ایدز و تولد نوزادان بیمار؟! طرحی که آن چنان غیرانسانی بود که بلافاصله پس از انتشار عمومی مورد تکذیب قرار گرفت، هر چند هدف ظاهری آن (جلوگیری از شیوع ایدز و تولد نوزادان مبتلا) بسیار ضروری و لازم است. طرحی که دلایل افزایش زنان کارتن خواب و فجایعی را نادیده می​گیرد که در حق آنان روا می​شود، مردانی را نادیده می​گیرد که از آنان سوءاستفاده می​کنند و بدین طریق نه تنها وجود و حضور آنان را به رسمیت می​شناسد، بلکه به نوعی ضروری هم می​داند و بدین ترتیب فقط راه حل را عقیم کردن آنان، (زنان نه مردان کارتن خواب) می​داند تا خیال مردان کارتن خواب و مشتریان سکس ارزان قیمت و رایگان را کمی آسوده کند.!!!
 
نتیجه گیری
پدیده کارتون خوابی، حاشیه نشینی یا هرشکلی از زندگی انسان​هایی که سهمی از حداقل​های موجود رفاه اجتماعی ندارند بیانگر فاصله طبقاتی روزافزونی است که حاصل نظام سرمایه داری و روابط حاکم بر جامعه می​باشد. اما این که جایگاه اقتصادی یا اجتماعی این اشخاص چگونه تعریف می​شود و ضرورت پرداختن به آنها در دوره کنونی دارای بر کسی پوشیده نیست و ضروری است که نیروهای مترقی از کنار این موارد به آسانی عبور نکنند.
از نگاه کارشناسان امنیتی دولت​ها، شرایط زندگی حاشیه نشینان همیشه توام با بحران و شورش​های اجتماعی بوده است. برخی از نظریه پردازان اعتراض حاشیه نشینان را از جنبه یک جنبش اجتماعی بررسی نمی کند بلکه این اعتراض​ها را تحت عنوان شورش بررسی می​کنند:
 " شورش یک حرکت جمعی تخریبی است که عده ای از مسئله ای ناراضی اند و اعتراض می​کنند، درحقیقت نوعی حرکت جمعی است که نقشه زیاد مشخصی برای آینده ندارد، افراد شورشی تنها به آن عامل تحریک کننده ای توجه می​کنند که فکر می​کنند قربانی آن هستند."(26)
جامعه شناسان حکومتی وضعیت حاشیه نشینان را از بعد جامعه شناسی - جرم شناسی و در انتها چگونگی سرکوب شورش​های ناگهانی بررسی می​کنند، ولی هیچگاه به مساله تهیه و فراهم کردن امکانات اجتماعی، ایجاد اشتغال برای جوانانی نمی پردازند که در این مناطق زندگی می​کنند و با مشکل بیکاری و فقر درگیر می​باشند. بسیاری از تئوریسن​های آکادمیک نیز به دنبال توجیه این مشکل بزرگ تحت تئوری​های اقتصادی و جامعه شناسی سرمایه داری هستند در حالی که این مساله جزء ذاتی نظام سرمایه داری است.
برخورد نادرست با این پدیده از سوی فعالان و مبارزان اجتماعی که در پی تغییر بنیادین جامعه هستند، در برخی موارد سبب تحلیل​های اشتباه شده است که این اعتراضات و شورش​ها را گاه با خوش بینی بیش ازحد تحلیل کرده اند و گاه بر عکس.
گرچه حاشیه نشینی یکی از پیامدهای نظام سرمایه داری است اما مردم حاشیه نشین به دلیل روی آوری به سمت کارهای سیاه دارای انسجام طبقاتی و تشکیلاتی نیستند. در میان این قشر گرایشات لمپنی بسیار شدید است و نظام سرمایه داری از آنها در جهت تحت فشار قرار دادن نیروی کار رسمی استفاده می​کند. در حقیقت آنان ارتش ذخیره ی بیکارانی هستند که هم در تشدید رقابت نیروی کار از آنان استفاده می​شود و هم با استخدام آنان در نیروهای نظامی و انتظامی در سرکوب اعتراضات.
هرچند با توجه به این که شرایط سخت اقتصادی جامعه هر روز بیش از گذشته کارگران و مزدبگیران را به حاشیه شهرها و روستاها سوق می​دهد، شاهد تغییر فرهنگ این اقشار هستیم.
 
این بخش جامعه به دلیل شرایط زندگی شان و برای به دست آوردن ساده ترین امکانات زیستی، همه روزه با نیروهای پلیس و شهرداری و ... درگیرند. اینان که حتا زنجیری هم به پایشان نیست تا از دست بدهند، به خاطر محرومیت بیش از حد بسیار فداکار و در راه مبارزه برای زنده ماندن دارای از خود گذشتگی بسیار بالایی هستند. به همین دلیل سرکوب و یا مصادره زمین و خانه آنها برای حکومت​ها کار ساده ای نیست. در همه جای دنیا نیروهای امنیتی از آنها بسیار می​ترسند و سعی می​کنند که آنها را تک تک دستگیر کنند. اما اگر به مبارزه جذب شوند بهترین​ها خواهند بود. تا قبل از فروپاشی دیوار برلین این بخش به عنوان نیروهای مبارز جدی بودند. ایرلند و جنبش مقاومت ایرلند بیشترین نیرویش از این بخش بود. محلات حاشیه نشین امروز در بسیاری از کشورهای غربی محل اعتراض پایین ترین بخش​های جامعه هستند. هر چند شاهدیم که متاسفانه نیروهای بنیادگرا نیز برخی از آنها را جذب کرده اند.
 حاشیه نشینان به رغم وجود خصلت​های لمپنی در شرایط خاص، در کمترین زمان می​توانند روحیه انقلابی عظیم خود را نشان دهند. چرخش برای تغییر بنیادی در این بخش تنها در گرو آموزش است و این آموزش را نیروهای کارگری باید به آنها بدهد. می​توان تصورکرد حاشیه نشینان کنونی قادرند در صورت آگاهی از قدرت خود، در مقابل هر گونه ستمی ایستادگی و تا رهایی خود و جامعه از بندهای سرمایه داری مبارزه کنند.
سازماندهی مردمی که در بدترین شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی به سر می​برند و هر روز با مشکلات بسیاری دست وپنجه نرم می​کنند از عمده​ترین وظایف تشکل​های مستقل کارگری جامعه می​باشد و باید پذیرفت تا زمانی که بخش حاشیه جامعه در کنار نیروهای مبارزاتی قرار نگیرد، راه به جایی نخواهند برد.
انسجام مبارزات و خواسته​های آنان در پیوند با کل طبقه ی کارگر امکان پذیر است. بدون وجود یک تشکل سراسری کارگری و طبقاتی، مبارزات این قشر از جامعه به دست بخش​هایی از نظام سرمایه داری افتاده و ابزار لشگرکشی یک جناح علیه جناح دیگر می​شود.
 
منابع و زیرونویس ها:
 
3- بررسی​ها نشان داده است در مشهد به ازای هر سه نفر یک نفر حاشیه نشین وجود دارد! و در واقع از جمعیت نزدیک به سه میلیون نفری این شهر بیش از یک میلیون نفر آن حاشیه نشین هستند.
حسن موسوی چلک رییس انجمن مددکاران ایران چندی پیش اظهار کرده بود: «اهمیت بحث حاشیه نشینی در مشهد جایی به چشم می آید که بدانیم در جمعیت هفت میلیاردی کره زمین از هر هفت نفر، یک نفر در حاشیه شهرها زندگی می کند ولی متاسفانه این میزان در مشهد به یک سوم می رسد.»
7- علی کائیدی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی ایران، نسبت به شیوع بیماری​های واگیردار و عفونی از جمله ایدز در حاشیه شهرهای ایران هشدار داده و گفته است که اگر تلاشی در جهت جلوگیری از رشد مشکلات بهداشتی در میان جمعیت حاشیه نشین کشور صورت نپذیرد، پی‌آمدهای سنگین اجتماعی آنها در ابعادی به مراتب بزرگتر گریبان کشور را خواهد گرفت.
محمد مهدی ایازی، معاون وزیر بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی، در اظهاراتی مشابه گفته است که شیوع بیماری‌های عفونی و واگیردار نظیر ایدز و همچنین بیماری​های پوستی و گوارشی مهمترین معضلات بهداشتی حاشیه‌نشینان ایران هستند که عملاً از حمایت‌های درمانی محرومند، مضاف بر اینکه غالب مناطق حاشیه نشین ایران از خدمات بهداشتی و شهرداری بی بهره اند و انباشت زباله در این مناطق از مهمترین منابع آلودگی و بیماری​های واگیردار به شمار می‌رود
 
(سیاست​های خیابانی ،جنبش تهی دستان در ایران،نویسنده آصف بیات، ترجمه سید اسدالله نبوی خاشعی)11-
20  گزارش هشدار جدی در رابطه با کاهش سن روسپی گری در ایران که توسط خانم زینب نیک صفت، جهت انتشار در مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است.
http://www.hidoctor.ir/50416_%D9%87%D8%B4%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AC%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%D8%A7%D9%87%D8%B4-%D8%B3%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%B3%D9%BE%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%DB%8C.html/
21- تحقیق میدانی /خراطها، 1378
22- (گزارش اعتماد و سلامت نیوز از منطقه خاک سفید  که در اسفند 93 منتشر شده است)
 http://www.salamatnews.com/news/115183/-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%84%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%83-%D8%B3%D9%81%D9%8A%D8%AF-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86
24«تهران / خبرگزاری صدا و سیما / اقتصادی 1394/08/11 - رئیس سازمان نوسازی شهر تهران از کارتن خوابی حدود 150 هزار تا 200 هزار نفر در منطقه 12 تهران خبر داد. - عبادالله فتح الهی در گفتگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی با بیان اینکه بیشتر این کارتن خواب​ها در خیابان لاله زار زندگی می کنند، اظهار داشت : بیشترین مشکلات در حوزه شب مردگی در منطقه 12 است که روزانه یک و نیم میلیون نفر در این منطقه رفت و آمد دارند»
26- یوسف اباذری
 
 

منبع:پژواک ایران