قلب سیاه
نصیر نصیری
هرچه می گویی بگو
بگو یک سبد شوق اقاقی ها
بگو اقاقی ها
بگو ستارگان پولک جامه من اند
بگو ماه بانوی حجله ی من است
بگو
هر عطری
که سیب می دهد
هر شبنمی که بر دامان شقایقی می چکد
هر نسیمی که می وزد
از آن من است
بگو
شاخه ی گل دستم
روئیده در باغ های خوبی اند
بگو هر نفسی که می کشم جانی است در جان جان
هر اشکی که می ریزم
مرورایدی ست غلطان
هرچه می خواهی بگو
من پنجره قلبت گشوده ام
هزار چاه سیاهش
دیده ام.
نصیر نصیری
منبع:پژواک ایران