پاسخ به ادعاهای احمد فراستی یکی از کارکنان ساواک تهران
پرویز معتمد
آقای احمد فراستی
از شما سپاسگزارم که به فکر من بودید و به آقای مصداقی تذکر دادید. شما آگاه بودید من طی ۳۷ سال در خارج از کشور تلاش بسیاری کردم تا کثافت‌کاری‌های چند نفر از همکارانم را بپوشانم.
من دو سال، شب و روز از آقای مصداقی درخواست کمک می‌کردم که خاطرات من را منتشر کنند. سال ۲۰۱۳ که درخواستم را پذیرفت بهترین روز زندگی‌ام بود.
من در آلمان چند روزی مهمان خودتان بودم و شما چهار جلد کتاب خاطرات ایشان را به من کادو کردید، حالا چی شده که سوزن عوض کردید. من ۵ سال پیش مورد این دو برادر [ارژنگ و ناصر شام‌اسبی شایگان] را برای شما تعریف کردم و شما از همان موقع در جریان بودید؟ حالا کار و گفته‌ام را زیر سؤال می‌برید و ادعا می‌کنید محمود نادری در صفحه فلان فلان اینطور نوشته و مصداقی کپی‌برداری کرده! آن موقع آقای مصداقی روح‌اش هم از این ماجرا خبر نداشت.
آقای احمد فراستی شرم‌آور است روایت لحظه به لحظه ی من از تعقیب و مراقبت حمید اشرف را که آقای مصداقی با حفظ امانت آورده، کپی‌برداری از کتاب محمود نادری توسط ایشان معرفی می کنید. حتماً انتظار دارید من چیز‌هایی را که به چشم خودم دیدم و به گوش خودم شنیدم کنار بگذارم و به روایت محمود نادری بچسبم که باب طبع شماست.
آقای فراستی نوشته‌ی شما توهین به من بود. آن‌چه آقای مصداقی انتشار داده گفته‌های من است. مصداقی عزیز من، مستقل عمل میکند. تجربه ۵۷ سال من که بابت آن هزینه سنگینی را پرداخت کردم این را می‌‌گوید. تفاوت من و شما در همان جمله‌ای است که در مورد حمید اشرف نوشته‌اید. من به خوبی او را می‌شناسم. حتماً ادعا نمی‌کنید شما حمید اشرف را بهتر از من می‌شناختید؟ برعکس شما شناخت من از حمید اشرف کتاب کذایی محمود نادری نیست. من او را بهتر از هرکس می‌شناختم. من تنها مأموری هستم که چهره‌‌ی او را هم دیده‌ام. آقای فراستی من تمام مکالمات حمید اشرف را گوش کردم و امروز افسوس می‌خورم منش و خواست او به مصداقی شباهت داشت.
آقای احمد فراستی موضوع به قتل رساندن سرهنگ علی وجدانی افسر فرمانداری نظامی روبروی منزل حاج‌سیدجوادی را بطور ناشیانه در اختیار امید دانا قرار دادید. چرا یک کیس مهم من را که مایل نبودم هرگز برای هیچ کس گفته شود بدون اجازه‌ی من به امید دانا انتقال دادید؟
آقای فراستی درخواست می‌کنم من را فراموش کنید. مایل نیستم با شما تماس داشته باشم.
پرویز معتمد
۱ ژوئن ۲۰۱۶
ادعاهای احمد فراستی یکی از کارکنان ساواک تهران
حمید اشرف
همکار گرامی من آقای معتمد با عرض سپاس از ایشان، در گفتگویی با آقای ایرج مصداقی آگاهی هایی در راستای فرار، آدم کشیها و جنایات حمید اشرف بیان کردند که بسیار خواندنی و گویا بود و در حقیقت برای هم میهنانی که اهل کتاب خواندن نیستند و زحمت خواندن ده ها و صد ها مقاله و کتاب هایی را که در این زمینه منتشر شده است را به خود نمیدهند میتواند جذاب باشد . جناب مصداقی در مقدمه کتاب اظهار نظر فرموده اند که، تقریبا به جز کتاب چریک های فدایی خلق نوشته آقای محمود نادری که با بهره گیری از اسناد موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی انتشار یافته است ، روشنگری های گویا یی در مورد سازمان چریک ها و حمید اشرف انتشار نیافته و کم کاری در این زمینه چشم گیر است. من این نوشتار را چند با ر مرور کردم و به مقایسه با سایر آگاهی رسانیها در راستای فعالیت های حمید اشرف به ویژه فرار و آدم کشیهای او که پس از فرار از خانه تیمی تهران نودرج و روشنگری شده بود پر داختم و دیدم یا آقای مصداقی کتاب آقای محمود نادری را نخوانده اند و یا مطالب ان را فراموش کرده اند زیرا مطالب مقاله ایشان تقریبا کپی برداری از جلد اول صفحات ۶۴۱ تا ۶۶۸ همان کتاب آقای محمود نادری است، با این تفاوت که تلاش شده است در مقاله آقای مصداقی نقش حمید اشرف در کشتن ناصر و ارژنگ شایگان شام اسبی دو کودک خردسال که چشم بسته در خانه تیمی تهران نو بودند بسیار کم رنگ جلوه داده شود و یا نفی گردد، به ویژه اینکه همکار من فرموده اند که تا پیش از اخطار با بلند گو به ساکنان خانه، صدای تک تیر نشنیده اند
نخست به این قسمت از فرمایشا ت همکارم که مورد بهره برداری آقای مصداقی در پوشش مقاله قرار گرفته است میپردازم .
بدیهی است تا زمانی که ساکنان خانه تهران نو متوجه محاصره و اخطار نشده بودند دلیلی نداشت که حمید اشرف بچه ها را بکشد و این رویداد پس از ان رخ داده است که حمید اشرف ابتدا نارنجک پرتاب میکند و سپس به اتفاق دیگران به تیراندازی میپردازند و تیر اندازی متقابلی نیز از سوی مامورین صورت میگیرد و در فاصله این تیراندازیها چه کسی میتواند صدای تک تیر را تشخیص دهد. که جناب معتمد فرموده اند صدای تیری نشنیده اند و صد البته هم درست گفته اند زیرا در ان گیر ودار شنیدن صدای تک تیر غیر ممکن است. با نتیجه گیری ضمنی از این سخنان در مقاله وانمود شده است که کودکان ممکن است به وسیله ماموران کشته شده باشند .
این فرض به هیچ روی نمیتواند صحت داشته باشد زیرا که دستگیری زنده آنان برای ماموران ارزنده بود و نه جنازه آنان برابر عکسی که در پزشکی قانونی از جنازه های کودکان گرفته شده است و نیز گزارش پزشک قانونی کودکان با دو گلوله که به مغزشان شلیک شده بود کشته شده بودند و نه در تیراندازی ها، یعنی قاتل شلیک کننده زمان لازم را به گونه ای برای نشانه گیری به جمجمه کودکان داشته است که، تنها ، ساکنان خانه تیمی این فرصت را داشته اند.
زمانی که حمید اشرف با شیرین معاضد در خانه تیمی خیابان سلیمانیه شناسایی و برابر قانون به آنها اخطار میشود که خود را تسلیم نمایند در تیراندازی متقابل شیرین تیر به پایش میخورد ولی موفق به فرار میشود ، اما شیرین در تک نویسی سایر دستگیر شدگان تعریف کرده است که حمید اشرف هنگام محاصره به او گفته است میتوانی فرار کنی یا من وظیفه چریکی خود را انجام بدهم که همانا قصد کشتن او بوده است و شیرین گفته است که میتواند فرار کند. یعنی کشتن حتا یاران خودی نیز در صورت لزوم هیچ گونه قبحی نداشته چه رسد به کشتن دو کودک اسیر و ترس از دستگیری و دادن اطلاعات بوسیله آنها.
در تک نویسی سایر دستگیر شدگان از این سازمان اعتراف کرده شده که حمید اشرف این کشتار را بدون نام بردن کودکان توجیه
و تایید کرده است که وظیفه چریکی او بوده است.
در گزارشات ساواک نیز آمده است که ماموران در بدو ورود به خانه تیمی با جنازه دو کودک مواجه شده ا ند .
کارشناسان خبره شهربانی هم نوع اسلحه و فشنگ را شناسایی و تشخیص داده اند که اسلحه مورد استفاده برای کشتار اسلحه روسی بوده است.
پرسش من از جناب مصداقی این است که چه انگیزه را با درج این مطالب برای تطهیر حمید اشرف پیگیری میفرمایند ، حمید اشرفی که در کارنامه ۶ ساله تروریستی خود ۱۵ کشتار را به گردن دارد . چرا جناب مصداقی دلایل و قراین و اسنادی را که ذکر کردم و باور دارم که بسیار بهتر از من هم در جریان رویداد ها بودند و هستند اینگونه رسالت خود را برای آگاهی نسل جوان و نسل های آینده خدشه دار مینمایند و با تحریف رویداد های واقعی ان ها را واژگون نشان میدهند،دوست گرامی این وظیفه را جمهوری اسلامی سال ها است که به عهده گرفته است. با احترام
احمد فراستی آلمان
منبع:پژواک ایران
