PEZHVAKEIRAN.COM آتش سوزی مدفن جناب عبدالبهاء و نگرش بهائیت به یهود
 

آتش سوزی مدفن جناب عبدالبهاء و نگرش بهائیت به یهود
مازیار شکوری گیل‌چالان

"پیام بیت العدل اعظم خطاب به محافل روحانی ملی

خطاب به:  محافل روحانی ملی                               تاریخ:   ۸ آوریل ۲۰۲۲

امروز آتش سوزی عمده ای در محل بنای ساختمان مقام حضرت عبدالبهاء رخ داد. آتش اکنون خاموش گشته و کسی مجروح نشده است. صدمه ای به مکان مقدس باغ رضوان وارد نگردیده است.

ارزیابی میزان خسارت وارده و مرمت های لازم مدتی طول خواهد کشید. هنگامی که اطلاعات بیشتر در این باره به دست آید، در جریان امور قرار خواهید گرفت.

اگر چه وقوع این حادثه سبب دشواری قابل توجهی در انجام این پروژه می گردد، اقدامات لازم برای ترمیم خسارت و ادامه کارهای ساختمانی در اسرع وقت آغاز خواهد شد.

بیت العدل اعظم

 

رونوشت:  دارالتبلیغ بین المللی

هیئت های مشاورین قاره ای

مشاورین ارجمند"

 

بنابر پیام بیت العدل در جمعه ، مورخه نوزدهم فروردین ماه آتش سوزی در محل بنا قبر آقا عبدالبهاء رخ داده است که فیلم آن در همان روز در فضای مجازی قرار گرفته بود. راقم در این مقال بر آن است تا به تحلیل یک گمانه زنی در این مورد پرداخته و احتمال وقوع این آتش سوزی از سوی یهودیان تندرو ساکن در اسرائیل را مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور طبق روال گذشته سعی بر آن است تا همواره به اسناد و کتب امری بهائیت بیت العدلی استناد شود. در این نوشتار پاره ای از اسناد یهودی ستیزی از سوی رهبران بهائیت به مانند بهاء الله، عبدالبهاء و شوقی ربانی و همچنین علی محمد باب مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بر اساس اسناد یهودی ستیزی سران بهائیت این گمانه میتواند بی راه نبوده باشد که محل مذکور مورد حمله یهودیان تندرو قرار گرفته و دچار حریق شده باشد.

 

سند اول:

"کشف الغطا؛ ابوالفضل گلپایگانی ملقب به ابوالفضائل؛ صفحه ۳۶۷"

"آیا مستر برون میخواهد که بهاء الله هم مثل باب حکم به تخریب و هدم جمیع هیاکل و کنائس و مساجد و مشاهد و بقاع و قباب نماید و مکه و بیت المقدس و هرچه کنیسه و هرچه مسجد و هرچه تربت است بابیها بریزند و خراب کنند"

نتیجه:

*تخریب و هدم جمیع هیاکل یعنی تخریب دیوار دیوار براق که یهود آن را دیوار ندبه می نامد.

**علی محمد باب حکم بر تخریب بیت المقدس داده است که یهود این مکان را ارض مقدس خود می داند.

***هر چه تربت است باید تخریب شود من جمله قبور پیامبران بنی اسرائیل.

توضیح:

در باب تخریب هیاکل و قبور و معابد و مقابر رجوع شود به کتاب بیان فارسی محمد علی باب ، باب ثانی عشر از واحد رابع.

 

توضیحات: کتاب کشف الغطاء توسط میرزا ابوالفضل گلپایگانی در پاسخ به کتاب نقطه الکاف نوشته مستر برون بابی نگاشته شد تا ردیه ای از سوی بهائیان بر عقاید بابیه یا به عبارتی ازلیان باشد، اما مدتی بعد به عللی این کتاب از سوی بهائیان جمع شد و بهائیان معتقدند این کتاب از آثار امری نبوده است که توضیح مطلب از این مقال خارج است. اما در باب سندیت و جایگاه کتاب کشف الغطاء در بهائیت به کتاب "شرح احوال جناب میرزا ابوالفضائل گلپایگانی" تألیف روح الله مهرابخانی رجوع خواهد شد. در صفحات ۴۴۴ الی ۴۴۹ این کتاب مرقوم است:

" به هر حال این طایفه برای اثبات امر خود کتابی جعل نموده و آن را به نام تاریخ میرزاجانی به برون دادند که طبع و منتشر نماید و مقصود از جعل آن کتاب نیز اثبات ولایت ازل و تخطئه امر مبارک بود و مستر برون آن را با مقدمه ای که میرزا محمد خان قزوینی به نام وی نوشت طبع و منتشر نمود. در این مقدمه برون میگوید که من این کتاب را نسخه واحد بدست آوردم در حالیکه بنا بفرموده حضرت عبدالها محال بود بابیه که علاقه مند تاریخ خود بودند از چنین کتابی نسخ متعدده تهیه ننمایند. دلایل رد این کتاب در کتاب کشف الغطا ذکر شده و در اینجا فقط آنچه مربوط به جنبه تاریخی این کتاب یعنی کشف الغطا دارد ذکر میشود:

حضرت عبدالبها به حسب لوحی که در دست است دستور فرمودند که در ایران نسخه ای از تاریخ میرزاجانی بدست آید چون بدست آمد معلوم شد که در نسخه نقطه الکاف تحریفات زیاد کرده اند. بعضی از احبا در ایران و نقاط سائره مشغول تحریر جواب بر آن کتاب شدند و حضرت عبدالبها امر فرمودند که مطلعین جواب بنویسند و پیش جناب ابوالفضائل بفرستند تا جمع و تدوین گردد. . . بالجمله بعد از فوت جناب ابوالفضائل آثار به ارض اقدس و از آنجا به عشق آباد ارسال شده مرحوم آقا سید مهدی گلپایگانی مأمور انجام این امر در ایران به مساعدت آقایان فوق الذکر یعنی جنابان میرزا نعیم و ادیب و ابن ابهر که هر یک کتابی در این خصوص مرقوم نموده بودند شد و این کتاب  تدوین گشت و به نام آقا سید مهدی که جمع آن یادداشت ها را نموده بود مشهور گردید . . ."

 

توضیح:

*کتاب "شرح احوال میرزا ابوالفضائل گلپایگانی" ممهور به مهر امری از سوی لجنه آثار امری بیت العدل بوده و در صفحه دوم این کتاب نوشته شده است "مؤسسه ملی مطبوعات امری ۱۳۱ بدیع"

بر این اساس این کتاب جایگاه ویژه کتابکشف الغطاء را بر همگان عرضه مینماید.

**این کتاب به امر عبدالبهاء در پاسخ به بابیه و کتاب نقطه الکاف مستر برون بابی نگاشته شده است.

***پس از مرگ ابوالفضل گلپایگانی آثار یعنی نوشته های ابوالفضل گلپایگانی به ارض اقدس یعنی حیفا ارسال شد و از آنجا برای نشر به عشق آباد ارسال شد تا منتشر شود. بنا بر این کتاب کشف الغطاء در ارض اقدس مورد تأیید و سپس برای نشر به عشق آباد ارسال شده است.

 

سند دوم:

"ایقان؛ بهاء الله ؛ صفحه ۱۷۹"

"چون ايّام موسی گذشت و انوار عيسی از فجر روح عالم را احاطه نمود جميع يهود اعتراض نمودند که آن نفس که در تورات موعود است بايد مروّج و مکمّل شرايع تورات باشد و اين جوان ناصری که خود را مسيح اللّه می نامد حکم طلاق و سبت را که از حکم های اعظم موسی است نسخ نموده. و ديگر آنکه علائم ظهور هنوز ظاهر نشده چنانچه يهود هنوز منتظر آن ظهورند که در تورات مذکور است. چقدر از مظاهر قدس احديّه و مطالع نور ازليّه که بعد از موسی در ابداع ظاهر شده و هنوز يهود به حجبات نفسيّه شيطانيّه و ظنونات افکيّه نفسانيّه محتجب بوده و هستند و منتظرند که هيکل مجعول با علامات مذکوره که خود ادراک نموده‏اند کی ظاهر خواهد شد"

*یهود به جهت انکار عیسی ع در حجبات نفسیه شیطانی بوده و همچنان در همان حجبات نفسانیه شیطانیه باقی مانده اند.

 

سند سوم:

"اقتدارات و چند لوح دیگر؛ بهاء الله؛ صفحه ۱۱۸ و ۱۱۹"

"از اوّل دنيا تا حين نفسی باين بلايا مبتلا نشده مشاهده در رسول اللّه نما مع قدرت ظاهره در غزوه خندق بعضی از اصحاب آن حضرت که بر حسب ظاهر کمال خدمت و جان فشانی اظهار مينمودند فی الخلآء اسرّوا بهذا القول انّ محمّداً يعدنا ان نأکل خزينة کسری و قيصر و لن يأمن احد منّا ان يذهب الی الغائط و اين امر در سنين معدودات من غير غلبه ظاهره و حکم ظاهر جمال قدم بين مدّعيان بوده معلوم است در اينصورت چه واقع شده و ميشود.  طعمه يکی از اصحاب آن حضرت بود شبی زرهی سرقت نمود علی الصّباح يهود جمع شدند و باثر و علامت آن پی بردند و بعد از اطّلاع بين يدی حضرت حاضر معلوم است يهود عنود چه کردند.  حضرت توقّف فرمودند و نخواستند اين ذنب بر اسلام ثابت شود چه که سبب تضييع امر اللّه مابين عباد بود"

 

*بهاء الله در این بیان یهود را با عنوان یهود عنود خطاب نموده است.

 

سند چهارم:

 

"مکاتیب حضرت عبدالبها جلد اول؛ صفحه ۳۴۸"

 

"چون ندای هاتف غيبی را بگوش جان شنيديد که ميفرمايد يا ايّتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربّک الحمد

للّه رجوع الی اللّه نموديد و از بيداء هلاک نجات يافته بسر چشمه حيات رسيديد پرده و حجاب دريديد ونور

حقيقت ديديد اين از فضل و موهبت حضرت کبرياست که ديده بسته را باز نمود و از مفازه بی فوز و

فلاح بساحل بحر الطاف وارد نمود حال وقت آنست که آن قوم عنود را از جحود يهود خلاص نمائيد و به

جمال موعود هدايت کنيد و بر ورد مورود وارد و از رفد مرفود نصيب بخشيد و در ظلّ ممدود در آريد

و بمقام محمود رسانيد"

 

*عبدالبهاء نشانه عناد  و گمراهی را قوم یهود دانسته و به این جهت هر آن کس را که با او عناد دارد به قوم یهود تشبیه نموده و گفته است " که آن قوم عنود را از جحود یهود خلاص نمایید و به جمال موعود هدایت کنید"

 

سند پنجم:

"منتخباتی از مکاتیب حضرت عبدالبها؛ جلد دوم صفحه ۲۱۰"

 

"يا من ثبت فی امر اللّه ، از مفتريات اهل فتور مکدّر مشو و از اراجيف زاغان خريف گريبان مدر . شأن غراب نعيب است و صفت ذئب افتراس و درندگی بعيد و قريب البتّه خفّاش پرخاش بر مدّاح آفتاب کند و لابدّ دبّاغ بد دماغ مذمّت گلشن و باغ نمايد يهود جحود از نفحات مسيحائی محروم و ابوجهل عنود از جمال محمود محجوب . پس صبر و تحمّل کن و از قصور اهل فتور اغماض نما و بحقّ حواله کن . اين نفوس ضعيفند و در ادراک خفيف بايد مدارا کرد و با اين اطفال تحمّل بسيار بلکه ندامت آيد و پشيمانی حاصل نمايند و اگر چنانچه مصرّ گردند سطوات ملکوت ابهی  کفايت است و آيات قهر ملأ اعلی مسلّط بر اهل هوی"

 

*عبدالبهاء یهود را همتراز ابوجهل قرار داده و این هر دو را از مصادیق بارز افترا گویان و اراجیف پردازان و خفاش پرخاشگر و . . . عنوان نموده است.

 

سند ششم:

"خاطرات خلیل شهیدی؛ صفحه

۱۲۲ و ۱۲۳"

"حضرت عبدالبها گاهی اوقات به طبریه تشریف می بردند. قاضی حیفا عریضه ای به حضور مبارک نوشته بود و سئوال از چگونه گی طبریه نموده بود. در ضمن جواب عریضه میفرماید:

اذا ان تسال عن طبریه حجارها اسود سکانها یهود وجوه هم کالقرده"

یعنی اگر سئوال از چگونه گی طبریه میکنی سنگ هایش سیاه است ساکنینش یهود است صورتهایشان مانند میمونان است"

*جناب عبدالبهاء در پاسخ نامه قاضی شهر حیفا، در نامه ای رسمی چهره ساکنین یهودی طبریه را همانند چهره گاو می داند.

 

سند هفتم:

"توقیعات مبارکه؛ شوقی ربانی؛ صفحه ۶۰۰"

 

"در کل حین در دست شمر کین و خولی بیدین و شدا و عناد و نمرود مردود و فرعون ملعون و یهود عنود و ابوجهل حسد و قابیل بغضاء مبتلا بوده و هستم"

 

*جناب شوقی یهود را موصوف به صفت عنود نموده و هم ردیف با فرعون ملعون قرار داده است.

 

سند هشتم:

"توقیعات مبارکه؛ صفحه ۱۹۴"

 

".. . و معاندين و مخالفين حضرت باب و پيروان آن حضرت را به اشدّ عقاب مبتلا ساخت. مردم جاهل و خونخوار را نيز که به پيروی از رؤسای دين و زمامداران پر کين بقتل و غارت و نهب و اسارت مظلومان پرداخته بودند گرفتار صدمات گوناگون نمود مردمی که فی الحقيقه از يهود عنود درايّام حضرت مسيح متعصّب تر و در جهل و نادانی و بيرحمی و خونخوارگی از اقوام دوره جاهليّه پست تر و شرير تر بودند"

 

*جناب شوقی مجدد از یهود با عنوان یهود عنود نام برده و یهود زمان حضرت عیسی را در جهل و نادانی و بیرحمی و خونخوارگی و پست و شریر خوانده است.

 

سند نهم:

"قرن بدیع؛ شوقی ربانی؛ صفحه ۲۵۲ و ۲۵۳"

"شرايط سلوک سالکين سبيل حقيقت وطالبين صراط احديّت را معلوم و مکشوف ميساخت و در انتظار وقايع و مصائب هولناکی که آن وجود اقدس را در کمين بود مصائب حضرت سيّد الشّهداء را در ارض طفّ و رزايای حضرت رسول اکرم را در حجاز و بلايای حضرت روح را در چنگال يهود عنود و مصائب حضرت موسی را در قبال فرعون و فرعونيان و محن و آلام حضرت يوسف را در جبّ حسد برادران بيوفا متذکّر ميگشت و در خاطر مصوّر و مرتسم مينمود"

*جناب شوقی مجدد یهود را با صفت عنود عنوان نموده و هم راستای فرعون و فرعونیان قرار داده است.

 

نتیجه:

بزرگان بهائیت به همراه علی محمد باب در کتب خود که ممهمر به مهر امری میباشند بارها به یهود توهین نموده اند که راقم چند مورد از این اسناد را در این نوشتار ارائه داده است. قبور سه تن از شخصیت های مقدس بهائیت یعنی علی محمد باب، جناب بهاء الله و جناب عبدالبهاء مدفون در حیفا و عکا میباشند. اگر چه در مورد محل تدفین علی محمد باب بابیه نظر خلاف این داشته و معتقدند علی محمد باب در ایران مدفون است. اما به هر روی بنا بر اعتقاد و ادعای بهائیت بیت العدلی سه تن از سرشناسان مقدس بهائیت که از توهین کنندگان به یهود بوده اند در حیفا و عکا مدفون میباشند. بنا بر این این گمان میتواند تقویت شود که یهودیان متدین با عنوان مقابله با نمادهای یهودی ستیزی محل دفن جناب عبدالبهاء را به حریق مبتلا نموده باشند.

 

 

منبع:پژواک ایران