PEZHVAKEIRAN.COM آیا قبای رهبری جنبش مهسا بر تن آهو دریایی گشاد نیست؟
 

آیا قبای رهبری جنبش مهسا بر تن آهو دریایی گشاد نیست؟
شیوا آذرنوش

احتمالا اظهار نظر من مورد قبول بسیاری قرار نخواهد گرفت ولی در مقابلِ تک صدایی، بد نیست که صدایی ناموافق را هم شنید. 

در میانه ی بحران های فجیع و سایه ی شوم جنگ بر سرزمین مان، رویداد دختر دانشجوی علوم و تحقیقات، فضای مجازی ( بویژه در میان ایرانیان خارج نشین ) و البته ذهن بخشی از جامعه ی ایران را درگیر کرده است. 

از نقطه ی آغازگرِ کنشِ این دختر سند و اطلاع دقیق و قابل اعتمادی در دست نیست. روایت ها همچون همیشه فراوان و گاهی متناقض هستند. آنچه تاکنون گفته شده است اینکه عاملِ این عمل بصورت ناگهانی، تحت فشار روحی و از هم گسیختگی فکریِ ناشی از تذکر حجاب در محیط عمومی دانشگاه لباسها را از تن کنده و برهنه شده است. گرچه برخی با بکارگیری واژه برهنه شدن مخالفند ولی حداقل در فرهنگ محاوره ای پارسی جز برهنگی نمی توان نامی دیگر بر آن عمل نهاد. 

در ویدیویی که در شبکه های اجتماعی مشاهده شده، دخترانی دانشجو از پشت پنجره های کلاس درس مشغول فیلمبرداری از این اتفاق هستند و گفته هایشان بیانگر واکنشی است که آمیزه ای از بهت، هیجان، سرخوشی و تحسینِ اندام او و در انتها ناباوری، ترس و نگرانی می باشد.

 در گفتگوی آنها و نیز در چهره ی ناظرانِ ماجرا در محوطه ی بیرونی کمتر نشانی از تشویق و یا تحسین شاهدیم، حتی نوعی بی تفاوتی خارج از انتظار در رفتار افراد حاضر در صحنه حس می شود. شاید رخداد فوق آنقدر دور از انتظار و وحشت از واکنش ماموران حراست چنان شدید بوده که شاهدین ترجیح می دهند تظاهر به ندیدن کنند. حداقل می توان گفت کسی با او همراهی و همدلی نکرد. 

نکته ی دیگر اینکه برخلاف آنچه از یک واکنش عصیانگری انتظار داریم، او با آرامش و طمأنینه در مقابل دیدگان دیگر دانشجویان و ماموران حراستِ دانشگاه دقایقی را به قدم زدن و نشستن بر روی سکویی می گذراند و سپس پا در خیابان می نهد در حالیکه دوربین گوشی های دیگران بویژه دانشجویان دختر یکی از کلاسها که مشرف به صحنه ی حادثه است، حرکات او را دنبال می کند. اینکه قبل از دستگیری در خیابان، لباس زیرش را از پای درآورده و به راه رفتن ادامه می دهد شاید نمادی از جنون ناگهانی باشد. 

در اینکه او مستاصل و آسیب دیده است و نیاز به کمک دارد شکی ندارم. تکانه ای او را به جایی رساند که دست به این عمل زد. چرا برهنه شدن را برگزید؟ چرا یک مرد این راه را برای اعتراض برنمی گزیند؟ پاسخ در رفتار حکومتی است که دهه هاست فشارِ جنسِ دوم بودن را بر زنان جامعه تحمیل کرده و آزادی انتخاب پوشش را در کنار سایر آزادی ها از زنان سلب نموده است. پس این دختر نیز در لحظه ای که به هر دلیلی صبر و تحملش لبریز گشت، برهنگی را به مانندِ واکنشی ضد حمله بکار برد. 

دل انسان بدرد می آید که یک زن جوان به کجا می رسد که راهی جز برهنه شدن نمی یابد که در جامعه و فرهنگ و عرف ایرانی برابر با خودکشی است. شاید اشاره به برهنگی او از دید برخی خوانندگان متن، نوعی واپسگرایی فرهنگی، فناتیک بودن یا هم ردیفی با گفته های موافقان رژیم اسلامی معنا شود. بویژه که تعداد قابل ملاحظه ای از هم وطنان ساکن خارج کشور با تاکید بر حق زنان بر بدنشان، به تحسین این اقدام پرداخته و او را مظهر شجاعت و دلیری، قهرمان دوران، نماد جنبش زنان و ادامه دهنده ی خیزش زن زندگی آزادی نامیده اند. 

زنان ایرانی در مبارزه با استبداد نظام اسلامی پیشرو بوده اند ولی واکنش های هیجانی و فورانی این دوستان، مرا به یاد هیجان زدگی های بخشی از جامعه ایران در اوایل انقلاب ۵۷ تا به امروز می اندازد. رهبرسازی ها و مقدس سازی هایی که بدون شناخت و با تکیه بر آرزوهای ذهنی شکل گرفت و پس از فروکش کردن هیجانات ابتدایی یا به فراموشی سپرده شد یا واقعیت تلخ آن گریبانگیرشان شد و مایوس شان ساخت.

 برای دختر دانشجوی علوم و تحقیقات که آهو دریایی نامیده شده باید نگران بود. وارد بحث پروژه سازی نمی شوم بلکه از جنبه ی انسانی و عاطفی به این اتفاق نگاه می کنم. اما از او قهرمان هم نمی سازم و او را در ردیف مهسا و دیگر دختران پرپر شده جنبش زن، زندگی، آزادی قرار نمی دهم.

 از نگاه من، رفتار او نمی تواند الگوی مبارزاتی یک زن ایرانی در مقابل رژیم اسلامی باشد. چه تعداد از بانوان ایرانی برای تقابل با رژیم مایل به برهنه شدن ( بخصوص حرکت پیش از دستگیری او ) هستند؟ مگر می شود تفاوت های فرهنگی جامعه ایران را با جامعه ی غربی انکار کرد؟ گرچه باید پرسید اگر یک زن یا یک مرد در آمریکا یا در یک کشور اروپایی در خیابان لباس زیر خود را درآورده و قدم بزند آیا این عمل از دید عابران و سیستم نظارتی نرمال است؟ آیا تبعات قانونی برای او در پی نخواهد داشت؟

 در خوشبینانه ترین حالت، در نگاه من، او زن جوانی است احتمالا با مشکلات روحی که در اثر یک محرک بیرونی ( تذکر و رفتار خشونت آمیز مامور حراست) در لحظه ای از دنیای اطراف گسسته شد و دست به کاری زد که در حالت عادی امکان انجامش از سوی او نزدیک به صفر می باشد. او را متهم به فریب و پروژه سازی نمی کنم چون  اطلاعی از پیشینه اش ندارم و انصاف نیست که با توجه به آگاهی از حقوق پایمال شده زنان ایرانی، احتمال رنج و گرفتاری او را در نظر نگیرم. بدون شک او نیاز به حمایت دارد و حتی شاید نیازمند درمان برای رفع مشکلات روحی اش نیز باشد. باید پیگیر حال و وضعش و نگران آینده اش بود، همانطور که باید نگران دیگر اسیران این رژیم در زندان‌ها بود. 

 برای من، او نماد آزادیخواهیِ زن ایرانی و رهبری خیزش زن، زندگی، آزادی نیست. نهایتا شاید بتوانم بگویم که در نظرم حرکت او در حد انقلابیون هیجان زده و فاقد دوراندیشی در سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ بود که حتی از جانشان مایه گذاشتند ولی برای هیچ! 

 

نوامبر ۲۰۲۴ 

 

منبع:پژواک ایران