رستاخیز مسیح، اصل ایمانی یا رویدادی تاریخی
علیرضا منافزاده
رستاخیز مسیح روایتی صرفاً ایمانی است. تحقیق دربارۀ چند و چون آن از عهدۀ مورخان بیرون است و کوشش آنان در جهت اثبات یا رد آن از نظر تاریخی کوششی بیهوده است. تنها کاری که آنان میتوانند در این زمینه انجام دهند، این است که سرآغاز اعتقاد مسیحیان را به این اصل ایمانی و بحثهای کلامشناسانِ تاریخ مسیحیت را در بارۀ آن گزارش کنند.
یکشنبۀ آینده شانزدهم آوریل، مسیحیان جهان عید پاک، بزرگترین عید مسیحی، را جشن خواهند گرفت. این عید به اعتقاد مؤمنان مسیحی، یادبود رستاخیزِ معجزه آسایِ عیسی مسیح در سومین روز پس از مصلوب شدنش به دست سربازانِ رومی است. رستاخیز یا قیام جسمانیِ مسیح یکی از اصول ایمانیِ الاهیات مسیحی و رکن اصلیِ آن یعنی مسیحاشناسی است. در نامۀ اول پولُس رسول به قُرِنْتیان که یکی از کهنترین نوشتههای مسیحیت است، چنین میخوانیم: اگر مسیح برنخاسته است، باطل است وعظ ما و باطل است ایمان شما نیز. در اعتقادنامۀ نیقیه، که همۀ مسیحیانِ راستینِ جهان یعنی کاتولیکها، ارتدوکسها و پروتستانها آن را اصل ایمانی خود میدانند، قیام جسمانی مسیح در سومین روز مصلوب شدنش روشن و آشکار آمده است.
چگونگىِ دستگيرى، محاكمه و به صليب کشیده شدن عیسی مسیح را هر چهار انجيل با تفاوتهايى جزئى نقل كرده اند. خلاصۀ داستان این است که عیسی را به دستور پونتیوس پیلاطُس، حاکم رومی بیتالمقدس از سال 26 تا 36 میلادی، در ساعت 9 صبح در تپۀ «جُل جُتّا» در نزدیکی دیوارهای دفاعی اورشلیم به صلیب کشیدند و او در ساعت 3 بعد از ظهرِ همان روز جان سپرد. یوسُف نامی از اهالی رامه که از حواریون و شاگردان عیسی بود، نزد پیلاطُس رفت و جنازۀ عیسی را از او خواست و او به یوسُف اجازه داد جنازه را ببرد. یوسُف کتان لطیفی خرید، جنازۀ عیسی را پایین آورد و در آن پیچید. سپس آن را در گوری كه از سنگ تراشيده بودند قرار داد و سنگ بزرگی بر در گور غلتاند. دو روز بعد، فردایِ روز شَبّات، یعنی روز یکشنبه، هنگامی که سه زن از پیروان عیسی برای تدهین جسد او رفتند، دیدند که سنگ بزرگ را به کناری غلتانیده اند. پس به درون گور شدند، مرد جوانی را با لباس بلند سفید در آنجا دیدند که به آنان گفت: تعجب نكنيد، شما عيساى ناصرى مصلوب را مى جوييد. او زنده شد و ديگر اين جا نيست.
مسیحیان، رستاخیز یا قیام جسمانیِ عیسی مسیح را در یکشنبۀ پاک، دو روز پس از آدینۀ مقدس، یعنی روز مصلوب شدن و درگذشت عیسی مسیح، جشن میگیرند و آن را اصلِ اساسیِ رستگاری میدانند. رستاخیز مسیح روایتی صرفاً ایمانی است. از همین رو، تحقیق دربارۀ چند و چون آن از عهدۀ مورخان بیرون است. به عبارت دیگر، مورخان نمیتوانند کوششی در جهت اثبات یا رد آن از نظر تاریخی بکنند. تنها کاری که آنان میتوانند در این زمینه انجام دهند، این است که سرآغاز اعتقاد مسیحیان را به رستاخیز عیسی مسیح گزارش کنند. نامههای پولُس رسول به رومیان و قُرِنْتیان نخستین منابع مسیحی اند که در آنها از رستاخیز مسیح سخن رفته است. آن نامهها را پولُس رسول در سالهای میان 50 و 60 میلادی نوشته است. به عقیدۀ بعضی از مورخان، آنچه او در آن نامهها دربارۀ رستاخیز مسیح گفته، همه را از یک سنت شفاهی گرفته است که در سالهای دهۀ 30 میلادی، چند سال پس از مصلوب شدن مسیح در میان مردم رواج یافته بود. بگذریم از اینکه پولُس رسول در نامۀ اول میگوید که مسیح پس از قیام جسمانی اش بر بسیاری از پیروانش از جمله خود او ظاهر شده است.
هرمان ساموئل رایماروس، ادیب و فیلسوف آلمانی قرن هیجدهم، یکی از نخستین اندیشه گران اروپایی بود که رستاخیز مسیح را داستانی ساخته و پرداختۀ حَواریون دانست. اما به عقیدۀ داوید فردریش اشتراوس، مورخ و کلام شناس آلمانیِ قرن هیجدهم، وارنست رنان، لغت شناس، تاریخدان و فیلسوف فرانسوی قرن نوزدهم، قیام جسمانی مسیح اسطوره ای بود که در میان نخستین جامعههای مسیحی زاده و پرورده شد. زیرا پیروان مسیح از مرگ او سخت دلشکسته و آزرده بودند. قرآن، به صلیب کشیدن و کشته شدنِ عیسی مسیح را گمان و پندار میشمارد، اما عُروج او را به آسمانها میپذیرد. بر پایۀ گزارش آن کتاب، مسیح اکنون زنده است و در نزد خدا جای دارد. در سورۀ آلِ عِمران آیۀ 55 میخوانیم : به یاد آر هنگامی را که خداوند فرمود: ای عیسی، من تو را به نزد خود بالا می برم و از معاشرت کافران پاک می گردانم.
گزارش قرآن از کشته شدنِ مسیح در سورۀ نساء آمده است. در آیۀ 157 آن سوره چنین میخوانیم: «و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنان مُشتَبِه شد و همانا آنان که دربارۀ او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالِم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود می رفتند و به طور یقین مسیح را نکشتند». بدینسان، قرآن پایههای ایمان مسیحی یعنی «تصليب»، «قربانی شدن» و «رستاخيز» عیسی را نمیپذیرد و او را پیامبری از پیامبران پیش از محمد میشمارد که اکنون در نزد خدا جای دارد. با این حال، با پذیرفتن عُروج عیسی قرآن نیز مانند انجیلها از منطق سادۀ بشری دور میشود.
از نظر کلیسای کاتولیک، رستاخیزِ مسیح نشانۀ قدرتِ بیکرانِ خداوندی است. درواقع، خداوند با آن رویداد توانایی شگفتانگیزش را آشکار کرد. کلیسای کاتولیک همچنین معتقد است که با آن رویداد وعدههای عهد عتیق، کتاب مقدس یهودیان، و موعظۀ عیسی مسیح به واقیعت پیوست. بر پایۀ آموزشهای کلیسا، آن رویداد از سویی نشانۀ الوهیت عیسی است و از سوی دیگر، مژده آورِ رستاخیزِ آدمیان.
و اما روایتهای مربوط به ظهور عیسی مسیح را بر پیروانش در قرن دوم میلادی بر انجیلها افزوده اند. به گفتۀ سیمون کلود میمونی و پییر ماراوال، دو مورخ معاصر فرانسوی، تفاوتهای چشمگیر این روایتها نشان میدهد که آنها را از سنتهای گوناگون گرفته و به انجیلها افزوده اند.
بعضی از مورخان نیز عید پاک را که یکشنبۀ آینده مسیحیان جهان به یادبود رستاخیز مسیح جشن خواهند گرفت، در اصل عیدی عُرفی میدانند که مسیحیان آن را از تمدنهای خاور میانه و بینالنهرین گرفته اند و سپس مضمون دینی به آن داده اند. به عقیدۀ آن مورخان، عید پاک، درواقع، عید زایش و بیداری دوبارۀ طبیعت پس از خوابی دراز در ماههای سرد زمستان است که کنعانیها و بابلیها آن را جشن میگرفتند. این عید در بعضی از آن تمدنها گاه با بیداری و بازگشت الوهیتی همراه بود.
منبع:رادیو فرانسه