هزاران کارگر شاغل در دو واحد صنعتی بزرگ کشور در استان خوزستان این روزها در اعتصاب بسر میبرند؛ کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و گروه ملی صنعتی فولاد ایران.
اعتصاب این کارگران که در شهرهای اهواز و شوش به خیابان کشیده شده و با تظاهرات و سر دادن شعار همراه بوده، اگر چه نخستین نمونه طی ماهها و سالهای گذشته نیست اما اینبار ابعاد متفاوتی پیدا کرده است؛ ابعادی که نشاندهنده وضعیت شکننده و آمیخته به استیصال نظام جمهوری اسلامی است.
مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه پیش از انقلاب سال ۵۷ به عنوان یکی از بزرگترین طرحهای توسعهای کشور بنیان گذاشته شد اما مانند بسیاری از مجتمعهای بزرگ صنعتی و تولیدی، جمهوری اسلامی توانست با بلاهتی باور نکردنی آن را فلج کرده و مشکلات آن را به کلاف سردرگمی تبدیل کند.
اوج بحران را مقامات دولتی زمانی ایجاد کردند که با برچسب «خصوصیسازی» درواقع اختصاصیسازی به راه انداخته و چنین مجتمع عظیمی را به چند فرد بدون سابقهی مدیریت اما دارای رانت و رابطه گسترده در حکومت واگذار کردند. مدیران ناشایست کارخانه را فلج کردند و حالا کارگرانی که اگر خصوصیسازی به معنای واقعی در این مجتمع اعمال میشد شاید حالا شاهد رونق کار و بهبود شرایط خود میبودند، چنان درمانده شدهاند که خواستار بازگشت کارخانه به دست دولت ناکارآمدی هستند که تیشه به ریشه آن زده است.
حکومت بجای راه حل برای کارگران سناریو آورد!
کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه از پانزدهم آبانماه در اعتراض به پرداخت نشدن چند ماه حقوق و همچنین فساد مدیران رانتی این مجموعه دست به اعتصاب زدهاند. پیوستن خانوادهها و جمعی از مردم شوش به کارگران و حضور آنها در مصلای نماز جمعه این شهر از جمله نکات مهمی بود که این اعتصاب را نسبت به اعتصابهای پیشین کارگران برجستهتر و آن را متمایز کرد.
مقامات و رسانههای حکومتی در ایران این اعتصاب را بیش از ۱۰ روز نادیده گرفتند اما پس از حضور کارگران در مصلای نماز جمعه شهر شوش و سر دادن شعار آگاهانهی «رو به میهن، پشت به دشمن» که به معنای تعیین تکلیف کارگران معترض با نظام است، ناگهان سیاست مقامات نسبت به این اعتراضات تغییر کرد و تلاش برای نشان دادن تصویر دیگری از اعتصاب آغاز شد.
در حالی که ۱۸ کارگر مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه که همگی از نمایندگان کارگران در بخشهای مختلف این کارخانه بودند با هدف به هم ریختن سازماندهی اعتصاب کارگران بازداشت شدند، رسانههای وابستهی داخل ایران نیز به انتشار گزارشهایی نیمبند از این اعتصاب پرداختند.
معاون وزیر کار به خوزستان رفت تا در حضور دوربینهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مقابل کارگران بنشیند و به آنها وعده پرداخت حقوق و آزادی همکاران زندانیشان را بدهد. با این وجود کارگران تأکید کردند به وعدههای سر خرمن مقامات توجه ندارند و تا عملی شدن خواستههایشان به اعتصاب ادامه میدهند.
سپس مقامات حکومتی پرده دیگری از سناریوی مضحک خود را به اجرا گذاشتند و چند روحانی و افرادی سازماندهی شده را با در دست داشتن تصاویر خمینی و خامنهای و دستنوشته «کارگر سرباز انقلاب است» به میان کارگران فرستادند. همزمان یک کانال تلگرامی با جعل نام سندیکای کارگری نیشکر هفت تپه آغاز به کار کرد و تمام تلاش خود را برای منحرف کردن اعتصاب با انتشار خبرها و تصاویری منتسب به کارگران به کار گرفت.
اتحاد و یکپارچگی رمز پیروزی
همزمان با شکست این تلاشها تا کنون، اعتصاب یکپارچه و پایدار کارگران نیشکر هفت تپه بار دیگر نام این مجتمع کشت و صنعت را به صدر اخبار ایران کشاند و توجه افکار عمومی را به حقوق پایمال شده کارگران توسط جمهوری اسلامی جلب کرد.
کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران نیز در اهواز از ۱۹ آبان اعتصاب کردهاند و در حالی که هر روز در خیابانهای اهواز تظاهرات کرده و شعارهایی علیه روحانی و دیگر مقامات نظام و در اعتراض به وضعیت معیشتی خود سر میدهند از کارگران نیشکر هفت تپه نیز حمایتی تمامقد به عمل آوردهاند.
اعلام حمایت از کارگران هفتتپه در ۲۰ روز گذشته از سوی دهها تشکل صنفی کارگران و آموزگاران، دانشجویان و همچنین از سوی افرادی که حقوق شهروندی و اقتصادی آنها به اشکال مختلف از سوی جمهوری اسلامی نقض شده و میشود، مانند مادر سهیل عربی وبلاگنویس زندانی، صورت گرفته است.
در کنار این اعلام حمایتها شهروندان شوش نیز با کارگران اعتصابی شهرشان همکاری ویژهای داشتند تا آنجا که یک راننده تاکسی اعلام کرده است به کارگران نیشکر و خانوادههایشان سرویس رایگان میدهد.
انقلاب ۵۷ سرآغاز روند تخریب
جدا از آنکه کارگران نیشکر هفت تپه تا کجا بتوانند اتحاد خود را در مقابل تلاش جمهوری اسلامی برای از میان برداشتن یکپارچگی خود حفظ کنند، اما آنچه طی سه هفته گذشته در این اعتصاب به نمایش گذاشته شد، یک پیام روشن دارد: دیگه تمومه ماجرا!
از فردای انقلاب سال ۵۷ همه زیرساختهای اقتصاد ملی کشور که با سالها برنامهریزی استراتژیک مهیا شده بود، مورد هدف حملهی مشترک انقلابیون اسلامگرا و چپگرا با آرمان ساخت «جامعه بیطبقه» قرار گرفت.
انقلاب که آبشخور اسلامی- چپ داشت با تزریق جو ضد سرمایهداری علیه بورژوازی ملی وارد عمل شد. انقلابیون اموال و کارخانجات بخش خصوصیِ در حال پاگیری را مصادره کرده و در صنایع عظیم دولتی نیز متخصصان و مدیران باتجربه را به بهانه ضدانقلاب بودن و متعهد نبودن اخراج کردند و همگی را به مدیران دولتی سیاسی- عقیدتی سپردند.
انقلابیون بیتجربه و ناکارآمد تنها به صرفِ مذهبی بودن بر کرسیهای کشورداری جلوس کرده و اقتصاد کشور را مانند دیگر بخشها از ریل حرکت منظم و رشد خارج کردند. این روند، تازه سرآغاز روندی تلخ و تخریبی بود که امروز هفت تپه و صدها مجتمع صنعتی و تولیدی کوچک و بزرگ دیگر را به قعر بحران و رکود پایدار کشانده است. سرنوشت واحدهای صنعتی و تولیدی ایران که از دههی بیست و سی خورشیدی تا شروع انقلاب پا گرفتند، سطر به سطر روایت ناکارآمدی، بیکفایتی، سوء استفاده، اختلاس، رانت و تخریب زیرساخت اقتصادی کشور است.
نظام همه شرایط فروپاشی خود را مهیا کرده است
این روزها تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران نیز به ابزاری تبدیل شده تا این سقوط اقتصادی چهل ساله سرعت بیشتری به خود بگیرد و همه کاستیهایی که با دغلکاری مسئولان نظام پنهان مانده بود عیان شود و از زیر پوسته اقتصاد ایران بیرون بزند.
در این میان شاید تنها راه نجات حکومتی که خود خویشتن را در لبه پرتگاه قرار داده، ایجاد اندکی رفاه اقتصادی در میان اقشار متوسط و فرودست جامعه باشد که اینهم به نظر نمیرسد میسر باشد. شبکه رانت و فساد گسترده در نظام سهم قابل توجهی از داراییهای کشور را در مسیر جیب خواص قرار داده؛ تحریمها منابع مالی دولت از جمله درآمدهای نفتی را به شدت محدود کرده و بر خلاف شعارهای انقلابی و پوچ، هیچ امیدی به تولید و رونق در داخل وجود ندارد.
در چنین وضعیتی، نظام در گوشه رینگ افتاده و شرایط را برای فروپاشی خود فراهم آورده است. از همین رو اتحاد و همبستگی اصناف و صفوف مختلف مردم که طی روزهای گذشته در همراهی با کارگران نیشکر هفتتپه کاملا ملموس بود، میتواند با پایداری و هدفمندی، یک تیر خلاص تاریخی بر پیکر فربه ولی به شدت فرسودهی نظام جمهوری اسلامی باشد.
روشنک آسترکی
[کیهان لندن شماره ۱۸۸]