وظیفهی شرعی مقلدان در حمله به نقد و منتقدان
هراس «تنها آلترناتیو دموکراتیک ایران»! از چیست؟
ناصر اسدی
مگر ایرج مصداقی در «گزارش ۹۲...» چه گفته است که «تنها آلترناتیو دموکراتیک»! بیش از ده روز است که همهی مقلدان ریز و درشت خود را برای حمله به او بسیج کرده است و هر روز یک اتهام تازهای آفریده و بر او میبندند و ناسزاگویی و تهمتپراکنی بر علیه منتقدان را وظیفهی شرعی آنان دانسته است؟
چرا این «تنها آلترناتیو دموکراتیک»! بجای صرف این همه وقت و انرژی، نخواستند و یا نتوانستند، با پاسخهای سنجیده و منطقی و درخور پذیریش برای همگان، این «غائله» را به سادگی خاموش کرده و با اثبات درست بودن اندیشه، سیاست و رفتارشان، همزمان بر «محبوبیت» خود در «قلوب» مردم بیافزایند و منتقدان را از اشتباه درآورده و حتا مخالفان خود را جذب کرده و موجب ریزش نیروها در صف دشمنان خود شوند؟
در آن «گزارش ۹۲...» ۲۳۰ صفحهای ایرج مصداقی که با رعایت ادب و احترام نیز نگاشته شده، مگر چه پرسشها و حرفهایی بیان شده است که این «تنها آلترناتیو دموکراتیک» را به چنین واکنشهای شتابزده، عصبی و نابخردانه برانگیخته است؟ آیا مردم نخواهند پرسید: اینها که از حل مسئلهای به این سادگی برنمیآیند و نمیتوانند با واکنشی عقلانی و منطقی، پاسخ یک منتقد را بدهند و اینگونه سراسیمه شده و از کوره به در میروند، چگونه ادعای حل دموکراتیک مشکلات جامعهی بحران زدهی ایران را دارند؟
میگویید که موضوعهای مطرح شده در «گزارش ۹۲...» «دعاوي و لجن پراكنيهاي هزار بارتكرارشده» رژیم بر علیه «اپوزيسيون اصلی» است. با این حساب، کار باید بر شما بسیار آسان باشد، پس این لشگرکشی غیرعاقلانه برای چیست؟ اگر این حرفها به گفتهی شما همهاش «کهنه» بوده و سی سال است از سوی دشمن تکرار میشده و میشود، پس چرا شما را به واکنشهایی برانگیخته که خود را در چشم همگان، آدمهای ناخویشتندار و خشن و بینزاکت و تهمتزن معرفی کنید که از هرچه نقد و پرسش هراسان و گریزان است؟
آن آقای هنرمند عضو شورای ملی مقاومت مجاهدین، که «به عنوان يك كمونيست، با تجربه سياسي 55ساله» چنان مقالهی خشن و زشتی را منتشر کرده، و در آن مدعی شده است که رهبری مجاهدین «دموكراتيك ترين نيروي مبارز» است، آیا میتواند دموکراسی و رفتار دموکراتیک را برای مردم هم تعریف کند تا منظورشان را بهتر دریابند؟ آیا رفتار «دموکراتیک» همانی است که ایشان نمونهای از آن را در مقالهاش در برابر یک نقد و یک منتقد به کار گرفته است؟ یا منظورشان همانی است که شورای ملی مقاومت از خود نشان داده و رسانههایی را تحریم کرده و رسما رکن چهارم دموکراسی را زیرپا گذاشته است؟ (از جمله سایتهای تحریم شده، دیدگاه و پژواک ایران بودهاند، یعنی سایتهایی که سالهای سال، هم از سوی رژیم و هم از سوی مخالفانِ «تنها آلترناتیو دموکراتیک ایران»، به وابسته بودن به مجاهدین متهم میشدند)
آیا منظورشان از «دموکراتیکترین»، همان رفتاری است که استالین «به عنوان کمونیستی با تجربه سیاسی ۶۰ ساله» در برابر منتقدان خود کرد؟
یک سازمان و حزب و یا «آلترناتیو دموکراتیک» که خواهان جذب بیشتر مردم سرزمیناش است، اتفاقاً از این نقدها بیشترین استفاده را کرده و از آن استقبال میکند و با برپا کردن کنفرانسهای مطبوعاتی، دست به شفافسازی میزند و همزمان از فرصت پیش آمده بهترین بهرهبرداری را کرده و میکوشد درستی برنامه و سیاستهایاش را توضیح دهد.
آنچه که در تمامی پرسشها و موضوعهای مطرح شده در آن گزارش ۲۳۰ صفحهای نهفته است، پافشاری نویسنده بر یک نکتهی مهم است: روابط و رفتار رهبری سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت آن، غیر دموکراتیک است و خود را در برابر هیچ کس و نیرویی پاسخگو نمیدانند و حاضر به بازنگری و نقد گذشته و سیاستهاشان نیستند. چکیدهی تمام پرسشهای بیان شده در «گزارش ۹۲...» این است که در سپهر سیاست، هر سازمان و حزبی که نقد را برنتابد و به اعضا و هواداران و افکار عمومی پاسخگو نباشد، بیشک سر از دیکتاتوری، کیش شخصیت و برپایی یک حکومت توتالیتر درخواهد آورد. این گزاره، یک پیشگویی و حدس و گمان نیست. همهی فاکتها و سندها در این گزارش نیز برای اثبات این موضوع مهم است. نویسندهی «گزارش ۹۲...» علت عقبافتادگیها و حتا بازگشت به افکار و رفتار ارتجاعی در این سازمان را در همین پاسخگو نبودن و برنتافتن نقد و مناسبات غیردموکراتیک حاکم بر آن میداند.
مردمی که بیش از چهار دهه است بهای خانمانبرانداز یک رژیم مذهبی و ارتجاعی را میپردازند؛ مردمی که میدانند چگونه فریب خورده و این قوم بداندیش بدکردار بر آنان حاکم شده است، حق دارند که تمامی افکار، گفتهها و رفتارها و ادعاهای سازمانها، احزاب و شخصیتهای سیاسی اپوزیسیون را زیر ذرهبین گرفته و پیش از آنکه به آنان اعتماد کرده و سرنوشت خود را به ایشان بسپارند، خواهان شفافسازی باشند. این مردم نمیخواهند دیگربار فریب خورده و با دست خودشان، تراژدی دیگری را برای خود و فرزندانشان رقم زنند. آیا مقلدان رهبری مجاهدین و آن هنرمند «کمونیست، با تجربهی ۵۵ ساله» میتوانند این موضوع ساده را درک و هضم کنند؟ آیا ایشان میتوانند این نگرانی مردم را دریافته و با رفتار صبورانهی خود و با گفتوگو و بیان دلیلها و توضیحهای منطقی، ایشان را از شک و دودلی دربیاورند و سرچشمهی اعتماد و امید شوند؟
هراس «تنها آلترناتیو دموکراتیک ایران»! از چیست؟ که باب پرسش و نقد در میان اعضا و هواداران ایشان گشوده شده و از رهبران خود، پاسخگویی را درخواست کنند؟ یا اینکه آن خیل جداشدگان لب فروبسته، جسارت کرده رسم شهروندی را بجای آورند و ایشان را به چالش کشند؟
این برخوردهای نابخردانه و شتابزده و هراسان و این لشگرکشی بیسابقه بر علیه منتقدانی که فقط آرزوی اصلاح این جریان را داشتهاند، آیا نشان دهنده درستی نقدها و تأییدی بر پرسشهای عمیق این منتقدان و شهروندان با شهامت نیست؟ آیا هراس ایشان از این نیست که منتقدان، دیگران را به اندیشیدن و پرسیدن دعوت کردهاند؟
ناصر اسدی
منبع:پژواک ایران