PEZHVAKEIRAN.COM عباس فخرآور را بیشتر بشناسیم ( قسمت دوم )
 

عباس فخرآور را بیشتر بشناسیم ( قسمت دوم )
احمد باطبی

 

عباس فخرآور را بیشتر بشناسیم ( قسمت دوم )

آغاز سخن ...

در مقاله قبلی به چند نمونه ازابهامات موجود در گذشته پرسش برانگیز عباس فخرآور اشاره شد . در بخش دوم به عملکرد او پس از خروج از ایران  تا امروز خواهیم پرداخت .

در آغاز لازم به ذکر است ، نوشتن در باره عباس فخرآور نه تصمیمی فردی است و نه ریشه در مشکلات و مسائل شخصی دارد .

اودر سالهای اخیر با جعل سابقه برای خود و سوء استفاده از نام و هویت دیگران ، بسیاری از غیر ایرانی ها و همچنین هموطنان مقیم خارج را فریب داده است .

پرداختن به چنین فردی بنا بر خواست بسیاری از فعالین سیاسی و دانشجویی داخل و خارج کشور انجام شده ، تا ضمن روشن گری از تکرار تجربه مشابه توسط دیگر افراد شارلاتان و فرصت طلب جلوگیری شود .  

خروج از ایران و آغاز ادعای عحیب ... !

عباس فخرآور تنها چند روز پس از خروج پرسش برانگیزش  از ایران ، با گذرنامه اصلی و از طریق فرودگاه بین المللی امام خمینی ، ادعا های عجیب ، جعل سابقه و تخریب زندانیان سیاسی در بند  را آغاز کرد . 

مدتی پیش وبسایت ویکی لیکس سند محرمانه ای را بر روی خروجی خود قرار داد که در آن مامور سفارت آمریکا در دوبی ، نتیجه گفتگوی خود را با عباس فخرآور در زمان مراجعه او برای اخذ ویزای آمریکا به واشنگتن گزارش میکند . 

بر اساس گزارش مامور سفارت آمریکا از ادعا های عباس فخرآور ، او تلاش کرد تا با ارائه دروغ و مطالب کذب ذهن مقامات آمریکایی را نسبت به زندانیان و چهره های سرشناس سیاسی خراب کره و در عین حال برای خود سابقه ای درخشان را جعل کند . (  لینک - سند فریز صفحه )

مامور سفارت آمریکا در دوبی ادعا های مطرح شده توسط عباس فخرآور را برای واشنگتن این گونه گزارش میکند :

" ... ، جنبش مستقل دانشجویی شاخه ای از جنبش آزادی ایرانیان است که عباس فخرآور دبیر کلی آن را بر عهده دارد . این جنبش بیست هزار نفر در داخل ایران دارد که دوازده هزار نفر از آنها رسماً عضو گروه عباس فخرآور هستند . باقی مانده این تعداد از دانشجویان ، کارگران، فعالین حقوق زن و دانش آموزان دبیرستانی هستند . { عباس } فخرآور همچنین از اعضای ارشد " شورای عالی جنبش رفراندوم ایران " است. او اطمینان دارد که رژیم کنونی در ایران امکان برگزاری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت را نمیدهد . رفراندو م بهانه ای خواهد بود برای دور هم جمع کردن نیروها و گروه های مختلف ...
... به گفته { عباس } فخر آور، بیشتر ایرانیان به تغییر رژیم معتقدند اما گروه بسیار کوچکی از فعالین سیاسی همچون علی افشاری، اکبر عطری و محسن سازگارا ( که همگی اکنون در آمریکا بسر می برند) معتقدند که با فشار بین المللی می بایست حکومت ایران را به پذیرش انتخابات دمکراتیک مجبور کنند .
او به دیگر رهبران دنشجویی و خصوصاً اکبر عطری، علی افشاری، رضا دلبری و عبدالله مومنی انتقاد کرده و میگوید این افراد با رژیم پیوند و ارتباط نزدیک دارند . ... ... ، او خودش را مسلمان نامیده و می گوید که هر روز نماز میخواند . او همچنین مدعی است قرآن ، انجیل و تورات را نیز خوانده و ایمانش حقیقی است. عباس فخر آور میگوید اگر فرد مومنی نبود ، هواداری برخی از طرفدارانش را از دست میداد ... ... ، او میگوید که به مدت ۱۰ سال روی کتابی درباره اسلام ، تشیع و امام زمان کار کرده است . او امام دوازدهم شیعیان را با تمسخر " اسطوره گم شده " مینامد . عباس فخر آور مدعی است در شرایط کنونی چاپ این کتاب از او یک سلمان رشدی دوم میسازد و از این رومی باید منتظر فرصت مناسب بماند .
... ، او در حالی که تاکید میکند " طرفدار جنگ " نبوده و از حمله محدود نظامی به ایران نیز به صورت علنی دفاع نمیکند ، اما معتقد است که چنین حمله ای به تاسیسات هسته ایی ایران جامعه را به سمت شورش عمومی سوق میدهد .
هنگامی که ازعباس فخرآور در باره باور اکثریت ایرانیان مبنی بر تقویت احساسات وطن پرستانه ایرانیان در صورت جنگ احتمالی آمریکا با ایران پرسیده شد ، او با رد این نظریه گفت : هنگامی که عراق پس از انقلاب اسلامی به ایران حمله کرد ، ایرانیان برای حکومت جنگیدند ، چون از ماهیت آن بی اطلاع بودند . اما حالا که آگاه شده اند دیگر به نفع حکومت مبارزه نخواهند کرد . ... ... ، عباس فخرآور گفت ایرانی ها جنگجو نبوده و بطور کلی " تنبل" هستند . او میگوید ایرانی ها به خارجی ها برای " نجات خومان از خود " خوش آمد خواهند گفت ... ... ، { عباس } فخرآور هجده مرتبه دستگیر شده و زندانی سیاسی در زندان اوین بوده است که دورانی طولانی را هم در سلول انفرادی گذرانده است ... ... ، . وی بدون اینکه بگوید چگونه، اظهار می دارد شبکه اش ظرفیت انجام نظرسنجی در مورد موضوعات مختلف در داخل ایران را دارد ... "

پس از انتشار این سند محرمانه توسط ویکی لیکس ، عباس فخرآور  پیش از هر منبع دیگری خود متن گزارش را به فارسی ترجمه و منتشر کرد . (  لینک - سند - فریز صفحه )

روزنامه چاپ تهران نیز بخشی از متن ترجمه شده را به نقل از عباس فخرآور در ستون ویژه خود انتشار داد . (   لینک  )

 اما ترجمه ارائه شده از سوی عباس فخرآور ، بسیار متفاوت از آن چیزی است که در متن انگلیسی ویکی لیکس منعکس شده است .

او با تغییر برخی جملات ، افزودن بخش های تازه به متن اصلی ، و حذف عبارات و کلمه هایی که از دید ایرانیان حساسیت برانگیز است ، متن متفاوتی را به مخاطبان فارسی زبان ارائه کرد .

چند نمونه از تغیرات صورت گرفته توسط عباس فخرآور در ترجمه فارسی به شرح زیر است .

در بخشی از نسخه انگلیسی گزارش آمده :

" .... عباس فخرآور گفت ایرانی ها جنگجو نبوده و بطور کلی "تنبل" هستند . ... "

در متن فارسی ارائه شده از سوی عباس فخرآور نام " ایرانی ها " را حذف و به جای آن " ملا های ایرانی " گنجانده شده است . 

 

در بخش دیگری از متن انگلیسی عباس فخرآور میگوید نمیخواهد که در جنگ با ایران "  جوانان آمریکایی "  کشته شوند ، در متن فارسی منتشر شده از سوی عباس فخرآور نام " جوانان ایرانی " به " جوانان آمریکایی " افزوده شده است . 

در انتهای ترجمه فارسی بخش هجده " حمله محدود نظامی "  آمد است  :

" ... در این حال { عباس } فخر آور اعتقاد دارد در صورت وقوع چنین حمله ایی توسط یک نیروی خارجی، شرایط همانند دوران جنگ ایران و عراق نخواهد بود که مردم به جکومت اعتقاد داشتند و برای بقای آن جنگیدند. اینبار دست ملاعای حاکم را خوانده اند و حاضر نخواهند بود برای آن بجنگند. حکومت امکان جمع کردن مردم در زیر پوچم و هویت ملی و وطن پرستی را هم نخواهد داشت، چرا که در تمام سه دهه گذشته علیه هویت ملی ایرانیان موضع گرفته است.  ... "

در هیچ کجای متن انگلیسی گزارش ویکی لیکس چنین عباراتی وجود ندارد و عباس فخرآور در  ترجمه تحریف شده فارسی این موارد را به متن اصلی فزوده است . 

مرا در اطاق سفید ، با برنج سفید و کاغذ سفید و ... شکنجه سفید دادند ... !

زمانی که عباس فخرآور به خاک آمریکا وارد شد از مبارزین وچهره های سیاسی مطلع از گذشته او کسی در خارج از کشور حضور نداشت .

 این وضعیت فضایی ایجاد کرد تا او فارغ الحال به جعل سابقه برای خود بپردازد .

از این دست سابقه سازی ها میتوان  به  ادعای مضحک او در باره موضوع " شکنجه سفید " اشاره کرد ،  که نمونه بارزی است از عدم آگاهی عباس فخرآور از واقعیت های زندان و دروغ پردازی های او .

عباس فخرآور در همان ماه های ابتدایی ورودش به آمریکا گفتگویی را با سازمان عفو بین الملل انجام داد و در تشریح آنچه که از آن " شکنجه سفید  " یاد میشود مدعی شد :

" ... شکنجه  سفید نوعی از شکنجه های جمهوری اسلامی است که در آن زندانی را در اطاقی سفید ، با اشیائی سفید قرار میدهند و ..." (  لینک - سند  ) .

عباس فخرآور  به حدی با مفاهیم اینچنینی غریبه است که تصور میکند ، شکنجه سفید یعنی استفاده از مولفه های فیزیکی سفید در شکنجه افراد . 

در حالی که اگر کسی تنها چند مقاله ساده در این خصوص مطالعه کرده باشد میداند ، شکنجه سفید یعنی نوعی از تحت فشار قرار دادن زندانی ، اعم از شکنجه روانی و فیزیکی ، که اثری بر بدن زندانی باقی نمیگذارد . اطلاعات بیشتر :  ( مراحل مختلف شکنجه سفید چگونه اجرا می شود ، گفتگو با دکتر آنسون روانشناس - سند  )

حمله و تخریب  چهره زندانیان در بند ... !

یکی از اولین اقدام های عباس فخرآور پس از رسیدن به آمریکا ، حمله و تخریب افرادی بود که پیش از این در باره گذشته پرسش برانگیز او سخن گفته و یا ادعا های او را به چالش کشیده بودند . 

در همان روزها ابتدایی شهرام همایون مدیر کانال یک ، مصاحبه ای را با عباس فخرآور انجام داده و از او در باره نامه های افشاگرانه زندانیان سیاسی پرسید .

او در مواجهه با پرسش آقای همایون ، ضمن حمله به زندانیان سیاسی محبوس که دستشان از دنیای آزاد کوتاه بوده و امکان دفاع از خود را نداشتند ، تلاش کرد تا گذشته قهرمانانه ای را از خود برای مخاطبان ترسیم کند .
او در بخشی از این مصاحبه میگوید :
" ...  ، یک فیلم دوساعته است که من جلوی دوربین وزارت اطلاعات صحبت کردم  ... ، چهار پنج تا بازجو جمع شدند و دوربین را روشن کردند ... ، من { صحبت هایم } را دقیقا اینجوری شروع کردم ... ، آقای خامنه ای حیا کن ... ، من دو ساعت صحبت کردم و گفتم اگر مرد هستید این فیلم را ببرین برای آقای خامنه ای تا بفهمه که اگر به حرف ما گوش نکنه ، و مثل آدمیزاد نره یک گوشه ای زندگیش را نکنه ... "

به بخش هایی از این مصاحبه و نحوه پاسخ گویی و همچنین ادعا های مطرح شده از سوی او توجه کنید :

ویدئو برگرفته از یوتویوب

 

گریز از پاسخ گویی در باره گذشته و حال ...

عباس فخرآور پس از خروج پریش برانگیز خود از ایران ، هربار با طرح ادعا های کذب و حمله به دیگران ازپاسخ گویی در این خصوص گریخته است .

او در مواجهه با کسانی که ادعا هایش را به چالش گرفته اند ، اینگونه عمل کرد .

این افراد از دیدعباس فخرآور یا کمونیست هستند و به دلیل افکار راست گرایانه اش برعلیه او اقدام به دروغ سازی میکنند .  یا اصلاح طلب و مخالف تغییر رژیم هستند و به دلیل اعتقاد عباس فخرآور به براندازی اقدام به تخریب شخصیت او میکنند .  یا از عوامل وزارت اطلاعات هستند و به دلیل مبارزات او بر علیه نظام اسلامی تصمیم به ترور شخصیت او دارند . و یا از افراد مغرض و حسود هستند که توان دیدن موفقیت های او را در عرصه های مختلف ندارند ( لینک - سند - فریز صفحه ) ، (  لینک - سند - فریز صفحه )

بخشی از متن نوشته شده در وبسایت عباس فخرآور

او در گذشته نیز برای گریز از پاسخ گویی ، از این تکنیک فرار رو به جلو باتوسل به حمله و ایراد اتهام ، آن هم بدون ارائه سند و مدرک به طور مکرراستفاده کرده است . (   لینک – سند – فریز صفحه )

دکتر ناصر زرافشان، حقوقدان و وکیل پرونده جنجالی قتل های زنجیره ای که بیش از پنج سال را به دلیل دفاع از این پرونده در زندان سپری کرده نیز ، مدتی با عباس فخرآور هم بند بود . آقای زر افشان در خصوص این ادعای عباس فخرآور که پرسشگران از گذشته او کمونیست ، اصلاح طلب ، وابسته به نهاد های امنیتی حکومت و ... هستند میگوید :

" ... در سالهای زندان که من از آن حرف میزنم ، نود و پنچ درصد زندانیان غیر چپ بودند ، که همه از او متنفر بودند ، او یک آدم غیر سیاسی و در حدی نبود که چپ و یا راست با او مخالف باشد ... "

گفتگوی من را با دکتر ناصر زرافشان از اینجا بشنوید :

 
 
 

کنفداسیون دانشجویان ، از ربودن یک ایده تا سرقت تاریخ جنبش دانشجویی ایران

در سالهای ابتدایی و پیش از آنکه چهره و ماهیت واقعی عباس فخرآور برای جنبش دانشجویی آشکار شود ، فعالین و مبارزین این اجازه را به او داده بودند که مانند دیگر دانشجویان در کنار بدنه جنبش حضور پیدا کرده وحیات داشته باشد . 

اما طولی نکشید که رفتار نامتعارف ، اقدامات مخرب و عملکرد متضاد عباس فخرآور ، همه نسبت به او مشکوک و محتاط کرد .

فعالین دانشجویی خارج از زندان به صورت مکرر در خصوص رفتار های مشکوک عباس فخرآور ، و خصوصاً سوء استفاده او از نام و هویت افراد دیگر ، بدون اجازه و یا علی رغم میل آنها به زندانیان تذکر میدادند .

مدتی بعد خودم شخصاً هشدار فعالین دانشجویی را مبنی بر سوء استفاده عباس فخرآور از نام و هویت دیگران تجربه کردم .

عباس فخرآور در تاریخ جمعه هجدهم بهمن 1381 ( یعنی زمانی که من در زندان بودم ) ، نامه ای را به رشته تحریر در آورده و با وجود اینکه مشخصاً به وی تذکر داده بودم که حاضر به انتشار این نامه نیستم ، آن را به نام من و خودش در اینترنت منتشر کرد . ( سند )

پس از این اقدام عباس فخرآور ، من با کمک پدرم ، بیانیه ای را به خبرگزاری ها ارسال و همراهی خود را با عباس فخرآور در خصوص این نامه تکذیب کردم ، اما علی رغم این تکذیب ، عباس فخرآور مدتی بعد این نامه جعلی را به عنوان نامه مشترک احمد باطبی و عباس فخرآور به انجمن قلم کانادا ارسال کرده و بعد ها به شکل نامعلومی به عنوان عضو افتخاری انجمن قلم کانا دا معرفی شد . (  لینکسند فریز صفحه )

این اقدام توجیه ناپذیر انجمن کانادا در همان زمان مورد اعتراض بسیاری از افراد مطلع از هویت واقعی عباس فخرآور قرار گرفت . (  لینک – سند – فریز صفحه )

در میانه سال 1383 خورشیدی و در پی ادامه رفتار و عملکرد نامتعارف عباس فخرآور ، و اطمینان از عدم اصلاح او ،  من و بسیاری از فعالین دانشجویی رسماً از هر پروژه و یا ایده ای که عباس فخرآور در آن حضور داشت  کنار کشیده و تا به امروز از او دوری کردیم .

در آن روزها بسیاری از دانشجویان از فعالیت در دفتر تحکیم وحدت به دلیل برخورداری این تشکل از مجوز قانونی استقبال میکردند . اما بزرگ ترین مشکل این تشکل ، درون مایه اسلامی و محدودیت های اساسنامه ای آن در عدم فراگیری تمامی دانشگاه ها از جمله دانشگاه آزاد و پیام نور بود . ( سند )

از این رو برخی از فعالین دانشجویی با پیوستن به دیگر جریان ها همچون جبهه متحد دانشجویی به فعالیت مشغول بودند ، اما بازهم خلاء یک جریان فراگیر دانشجویی به شکل جدی حس میشد .

در آن شرایط برخی از فعالین دانشجویی تلاش داشتند تا با ایجاد یک جبهه و یا سازمان فراگیر دانشجویی ، تمامی گروه ها را زیر یک چتر واحد متمرکز کنند .

یکی از پیشگامان این عرصه پیمان عارف دانشجوی نخبه و ستاره دار دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود .

پیمان برای اولین بار پیشنهاد احیاء کنفدراسیون دانشجویان ایرانی را که سالها قبل از انقلاب اسلامی تاسیس شده بود مطرح کرد .

او با رایزنی و گفتگوی تلاش داشت تا ایده احیاء کنفداسیون را در بین دانشجویان فراگیر کند .

این موضوع همزمان شد با قبولی تعدادی از زندانیان سیاسی و دانشجویان زندانی در دانشگاه پیام نور .

با تلاش خانواده ها و تعدادی از نماینده گاه مجلس شورای اسلامی این امکان فراهم شد تا زندانیان در آزمون ورودی دانشگاه پیام نور شرکت کرده و وارد این دانشگاه شوند .

من هم در کنار بسیاری از زندانیان سیاسی همچون دکتر سعید ماسوری ، منوچهر محمدی ، رضا محمدی ، مرحوم سعید کمالی ها و ... ، در آزمون پذیرفته و در رشته جامعه شناسی واحد حسن آباد تهران مشغول تحصیل شدم .

دانشجویان پذیرفته شده حق شرکت در کلاس های درس را نداشتند و صرفاً برای امتحانات پایان ترم و به قید وثیقه میتوانستند به صورت مرخصی ساعتی و یا به صورت تحت الحفظ به دانشگاه اعزام شوند . 

در طول این مدت پیمان عارف با ارسال چند پیام به داخل زندان ، از من خواست تا در باره ایده احیای کنفداسیون فکر کنم .

قرار شد تا در یکی از مرخصی های ساعتی پایان ترم ، با پیمان ملاقات کرده و به صورت حضوری در این خصوص گفتگو کنیم .

به همراه چند نفردیگر از فعالین دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ، علامه ، آزاد و ... ، در رستوان ایران تک ، واقع در چهار راه ولیع عصر تهران حضور یافتیم .

پیمان عارف نیز در ساعت مقرر به همراه چند نفر از دوستانش در محل حضور یافت . هنوز چند دقیقه ای از آغاز بحث نگذشت که عباس فخرآور به همراه چند خانم وارد جلسه شد . دیدن او و همراهانش حاضرین را متعجب کرد . نارضایتی از حضور عباس فخرآور در جلسه به حدی بود که تقریبا تمامی افراد از شرکت در بحث خود داری کردند .

من با اساس ایده احیای کنفدراسیون موافق بودم ، اما بنا به دلایل مختلف اعتقاد داشتم که اجرای این ایده در آن شرایط ممکن نیست .

ازسویی حضور نامتجانس عباس فخرآور در جلسه و تجربه انتشار نامه جعلی با امضاء من فضای جلسه را بیش از پیش سنگین میکرد .

عباس فخرآور با ورود به تمامی مباحث تلاش داشت تا محوریت جلسه را در دست بگیرد .

در این میان یکی از خانم های همراه عباس فخرآور دوربین کوچک خود را روشن کرده و مشغول فیلم برداری از جلسه شد . این اقدام او با واکنش شدید من ، پیمان و دیگر افراد حاضر در جلسه مواجه شد . عباس فخرآور از خانم همراه خود خواست که فیلم برداری را متوقف کند و به حاضرین اعلام کرد که جای نگرانی نیست و دور بین خاموش است .

جلسه آن شب بدون هیچ نتیجه مشخصی به پایان رسید و بعد ها بنا به دلایل مختلف ایده احیاء کنفدراسیون عملاً به بایگانی ذهن ها سپرده شد .

‎مدتی بعد عباس فخرآور با گذرنامه حقیقی خود و از طریق فرودگاه امام خمینی بصورت قانونی و به شکل سوال برانگیزی خارج شد .

او پس از رسیدن به خاک آمریکا ، ایده طرح شده از سوی پیمان عارف مبنی بر احیاء کنفدراسیون دانشجویی را به نام خود و تحت عنوان یک شرکت غیر انتفاعی  ، در تاریخ سوم آگوست 2008 ، در ایالت ویرجینیا به ثبت رساند . ( لینک - برای دیدن اطلاعات ثبتی به لینک مراجعه کرده و سپس به  Information System و به Name Search All Entities رفته و نام Confederation of Iranian Students را جستجو کنید )

 

او همزمان با سرقت بیش از پنجاه سال تاریخ مبارزات دانشجویان ایران و ثبت نام "کنفدراسیون " که پنجاه سال پیش توسط دانشجویان آن زمان تاسیس شده به نام خود ، شرکت دیگری را نیز با عنوان " انستیتو آزادی ایرانیان " ثبت کرد .
عباس فخرآور استعداد خود را در کپی و ساختن نسخ جعلی در خارج از کشور نیز به کار گرفت .

او در عین حال نیم نگاهی نیز به سازمان های آمریکایی داشت .

او با کپی برداری از نام و ماهیت موسسه نئومحافظه کار امریکن اینتر پرایز ( American Enterprise Institute ) ، که یکی از حامیان اصلی او در آن زمان نیز محسوب میشود ، موسسه ایرانیین اینتر پرایز ( Iran Enterprise Institute ) را به شماره ( File No.: 263350 ) و با کمک ریچارد پرل به ثبت رسانید . 

نامهایی که جدا از نامشخص بودن ماهیت کاری و خروجی آن در زمینه مناسبات مالی و مالیاتی نیز با ابهامات فراوانی مواجه است و تنها کاربردشان در زیرنویس کردن نام آن در شوها و مصاحبه های عباس فخرآور است . ( لینک – سند – فریز صفحه ) ( دانلود فایل پی دی اف ) - ( لینک ثبتی ) - ( لینک اطلاعات مالی  ... ، برای دیدن این لینک ابتدا باید حساب کاربری بسازید. ( دیگر لینک های مرتبط ، یک ، دو ، سه  و ... )

گفتنی است که ثبت یک شرکت ، اعم از حقوقی و تجاری و ... در آمریکا با حضور تنها یک نفر و هزینه  ۲۰۰ دلار در طی ۲۴ ساعت امکان پذیر است . ( قوانین ثبت شرکت در آمریکا )

عباس فخرآور و ادعای رهبری جنبش مستقل دانشجویی ایران ... !

عباس فخرآور در ایالات متحده آمریکا برای کسب مشروعیت و پیوند دادن شرکت تازه تاسیس خود با جنبش دانشجویی ایران ، هیچ مرز و محدودیتی از لحاظ تاریخی ، قانونی و یا اخلاقی قائل نشد .

او برای شرکت تازه تاسیس خود وبسایتی را تاسیس کرده و در تشریح چگونگی تاسیس این شرکت ، تمام تاریخ حیات جنبش دانشجویی ایران را به خدمت گرفت .

عباس فخرآور با تقسیم بندی تاریخ جنبش دانشجویی به سه بخش مارکسیتی ، اسلامی و لیبرال ، از روی داد های تاریخی جنبش نیز با روایتی تحریف شده و البته به نفع خود وام میگیرد .

بخشی از متن نوشته شده در وبسایت عباس فخرآور

او جنبش دانشجویی معاصر را نیز به دو بخش وابسته و مستقل از حکومت تقسیم و دفتر تحکیم وحدت را رهبر بخش حکومتی ، و خود را " دبیر کل جنبش مستقل دانشجویی " معرفی میکند .

او در این خصوص مینویسد :

" ... هجدهم تیرماه صحنه نبرد حکومت جمهوری اسلامی با خواسته های نسل جوان ایرانی بود و از سوی دیگر صحنه رو در رویی آشکار گرایشات اسلامگرایانه ، به رهبری انجمنهای اسلامی و دفتر تحکیم وحدت ...

.... تیتر معروف روزنامه خرداد در ۱۹ تیرماه ۱۳۷۸ که توسط امیر عباس فخر آور، دبیر کل جنبش مستقل دانشجویی تدوین شد، آشکارا گویای این تفاوت دیدکاه و رفتار جنبش مستقل دانشجویی و جنبش وابسته دانشجویی (دفتر تحکیم وحدت) در قیام دانشجویی هجدهم تیرماه ۱۳۷۸ بود...

.... قیام دانشجویی تیرماه ۱۳۷۸ در نهایت با خیانت آشکار اصلاح طلبان حکومتی و شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت با پرداخت هزینه های سنگین حیثیتی توسط سران حکومت به کنترل نیروهای امنیتی درآمد ...

.... تیرماه ۱۳۸۳ برای نخستین بار در جلسه ای با حضور پیمان عارف، هلیا هنرمند و امیر عباس فخر آور که دوران هشت ساله زندان را میگذراند و برای ۳ روز به مرخصی برای عیادت مادر بیمارش آمده بود، در کافه ۴۶۸ خیابان ولی عصر تهران، ایده تاسیس کنفدراسیون را پیمان عارف روی میز گذاشت ...

.... فخر آور پس از گذراندن بیش از پنج سال از دوران هشت ساله زندانش موفق به فرار از زندان و سپس فرار از کشور شد و با حمایت دولت آمریکا خیلی زود به واشینگتن رسید و توانست رسما کنفدراسیون را به ثبت برساند. ..." (  لینک – سند – فریز صفحه )

عباس فخرآور در توضیح تاریخچه کنفدراسیون با اشاره به ویدئو جلسه دانشجویی که عباس فخرآور به صورت مخفیانه تهیه و منتشر کرده است و ذکر  تنها نام پیمان عارف و " خانم همراهش " این جلسه را  به نفع خود مصادره میکند . 

 

 

بخشی از صحبت های عباس فخرآور در باره

نقش خود در جنبش دانشجویی ایران 

فیلم برداری مخفیانه و سوء استفاده از نام و هویت افراد ... !

اما اقدام تعجب برانگیز تر از سرقت پنجاه سال تاریخ جنبش دانشجویی ایران و  ثبت آن به نام عباس فخراور ، اقدام او در انتشار ویدئو جلسه آن شب رستوران ایران تک است .

در حقیقت دوربین فیلم برداری " خانم همراه عباس فخرآور " علی رقم اعتراض حاضرین در جلسه و اعلام شخص عباس فخرآور مبنی عدم فیلم برداری ، در تمام مدت جلسه روشن و در حال فیلم برداری بود .

او چند سال بعد و پس ثبت شرکت خود در آمریکا  این ویدئو را به صورت دستکاری شده و با تدوینی گزینشی و هدف مند ، و به شکلی که در ذهن مخاطب محوریت عباس فخرآور را در جلسه مذکور القا کند در اینترنت منتشر کرد .

ویدئو منتشر شده توسط عباس فخرآور

عباس فخرآور در کانال یوتویب مربوط به شرکت خود " کنفدارسیون دانشجویان ایرانی " ، این ویدئو را به عنوان یکی از اسناد مشارکت عمومی دانشجویان سرشناس داخل کشور در تاسیس کنفدراسون ، و در نتیجه مشروعیت این شرکت معرفی کرده و نوشته است :

جلسه نهایی با حضور نمایندگان گروههای مختلف دانشجویی درون ایران برای بررسی راههای تشکیل کنفدراسیون دانشجویان ایرانی " (  لینک –  سند – فریز صفحه )

پیمان عارف صاحب ایده احیاء کنفدارسیون ، در گفتگویی با من در خصوص جلسه آن شب ، سرقت ایده احیاء کنفداسیون و نحوه تهیه ویدئو مذکور میگوید :

" ... ایده کنفدراسون از جانب من ارائه شد ... ، دور هم جمع شده بودیم تا مباحث ابتدایی را باهم مطرح کنیم ...، آن مباحثه منتج به تاسیس هیچ نهادی نشد ... ، عباس فخرآور بدون توجه به ماهیت ایده ، آن را در آمریکا ثبت کرد ...، این کنفدراسیون هیچ ارتباطی با آن چیزی که مطرح شده بود ندارد .... ، دخترخانمی که همراه عباس فخرآور در آنجا حضور داشتند اقدام به فیلم برداری کرد ، این کار او با عتراض مواجه شد ... ، قرار بود این دروبین خاموش شود ، اما ظاهراً اینطور نشد ... "

گفتگوی من با پیمان عارف را از اینجا تماشا کنید :

بهنام امینی ، دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران و یکی دیگر از حاضران در جلسه آن شب نیز در این باره میگوید :

" در آن جلسه پیمان عارف ایده کنفدراسیون را مطرح کرد ، و جلسه ای بود به حالت نظرخواهی ... ، وقتی فخرآور را دیدم شکه شدم ... ، دوربین دست خانمی بود ... ، من اعتراض کردم ... ، منطق اینکه باید فیلم گرفته شود را نمیدانستم ... ، فیلم کاملا گزینشی پخش شده ... ، در توضیحی که در یوتیوب هم برای آن نوشته اند کاملا تحریف شده است و ... "

گفتگوی من را با بهنام امینی از اینجا ببینید :

البته سوء استفاده از اعتماد دیگران و تهیه فیلم و عکس از آنها توسط عباس فخرآور تنها به این مورد محدود نمیشود . از دیگر موارد میتوان به طور مشخص موضوع علی افشاری مسئول واحد سیاسی دفتر تحکیم وحدت اشاره کرد .

عباس فخرآور به بهانه درخواست راهنمایی و مشورت در مورد زندان  در یک کافه قنادی با افشاری قرار گذاشته و مخفیانه از او فیلمبرداری کرد .

عباس فخرآور بعد ها و پس از خروج از ایران این ویدئو را نیز مانند ویدئو مربوط به جلسه دانشجویان در کانال یوتوب شرکت خود قرار داده و در قسمت توضیحات ویدئو اینگونه مینویسد :

" گفتگوی دوستانه ای بین امیر عباس فخر آور (دبیر کل جنبش مستقل دانشجویی)و علی افشاری (دبیر کل دفتر تحکیم وحدت) .... " (  لینک - سند - فریز صفحه )

اما علی افشاری در باره پشت پرده این ملاقات روایت متضادی دارد . او در این باره میگوید :

" ... من ایشان را نمیشناختم ، عباس فخرآور مرا در خیابان دید و از من خواست تا او را راهنمایی کرده و تجربیات زندانم را در اختیارش قرار دهم ... ، میگفت که او هم زندانی بوده و در دادگاه انقلاب پرونده دارد ، من پذیرفتم و بعد ها با او در کافه قنادی سهیل قرار گذاشتم ... ، روز دیدار او شروع به فیلم برداری کرد و گفت که این فیلم را برای شبکه های لوس آنجلسی تهیه میکند .... ، گفتم قرار ما چنین چیزی نبود و من مصاحبه نمیکنم ... ، او دوربینش را پیایین گرفت و اعلام کرد که آن را خاموش کرد ... ، من به او مشکوک شدم ... ، از آن به بعد من به سوالات او به صورت غیر جدی جواب دادم ... ، این دیدار فقط بین فرد من و عباس فخرآور بود نه نماینده دو سازمان ... ، این فرد به من گفته بود که دوربین خاموش است اما او اینگونه نبود ... ، این کار را عباس فخرآور در قبال خیلی های دیگر نیز انجام داده است ... "

گفتگوی من با علی افشاری را از اینجا تماشا کنید :

تلاش برای نزدیک شدن به افراد سرشناس و گرفتن عکس دو نفره یکی از تکنیک های قدیمی عباس فخرآور است که در بین سیاسیون از آن به شکل طنز گونه ای یاد میشود .

عباس فخرآور قبل و پس از خروج از ایران ، بارها عکسهای دونفر خود و دیگران را در اینترنت منتشر و مدعی ارتباط نزدیک با آنها شد .

در تصاویر زیر عباس فخرآور در یک روز بهاری به دیدار اصلاح طالبان سالهای پیش رفته و با ذوق فراوان تلاش میکند تا آنها را ببوسد و با آنها عکس بگیرد .

او بعد ها همین عکس ها را به عنوان سند ارتباط نزدیک با این ارائه کرده است . (  لینک سندفریز صفحه )

کنفدراسیون شاخه ای از دفتر تحکیم وحدت است ... !

اما شگفت انگیزتر از تمامی ادعاها و تحریف های منحصر به فرد صورت گرفته از حقایق جنبش دانشجویی ، انتساب کنفدراسیون عباس فخرآور به دفتر تحکیم وحدت است .

 او همزمان در صفحه دیگری از سایت شرکت خود  ، علی رغم تخریب های مکرر و حمله به دفتر تحکیم وحدت ، بخشی از گزارش اشتباه و غیر مستند کنگره آمریکا را منتشر کرده است که در آن به زبان انگلیسی ادعا شده  کنفدراسیون عباس فخرآور  شاخه ای از د فتر تحکیم وحدت است !

نکته جالب تر اینکه عباس فخرآو نه تنها این ادعای کذب را رد نمیکند ، بلکه با تحریف ترجمه فارسی این گزارش ، شرکت تازه تاسیس خود را رقیب جدی و در سطح دفتر تحکیم وحدت معرفی میکند . ( لینک - فریز صفحه )

بخشی از متن وبسایت کنفدراسیون مربوط به عباس فخرآور

تلاش برای نزدیکی به کنفدراسیون قدیمی و کسب مشروعیت ... !

اما داستان به همین جا ختم نمیشود ، عباس فخرآور به موازات پیوند زدن خود به دفتر تحکیم وحدت ، تلاش میکند تا شرکت تازه تاسیس خود را به کنفدراسیون قدیمی ، که سالها پیش از انقلاب توسط دانشجویان ایرانی تاسیس شده نزدیک کند .

از جمله این تلاش ها میتوان به برگزاری جلسه ای مشترک ، با شرکت عباس فخرآور به عنوان عضو کنفدراسیون تازه تاسیس ، و دکتر شاهین فاطمی عضو کنفدراسیون پیشین دانشجویان ، در 28 آپریل 2009 ، در کالج نووا ایالت ویرجینا اشاره کرد . (  لینک سندفریز صفحه ) ( دانلود کتاب کنفدراسیون دانشجویان ، تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور - نوشته افشین متین )

پوستر مربوط به جلسه مشترک عباس فخرآور و دکتر شاهین فاطمی در کالج نووا

 

کنفدراسیون بیش از هفت هزار عضو در سراسر دنیا دارد ... !

عباس فخرآور در همین سایت مدعی شده که کنفدراسیون تازه تاسیس او بیش از هفت هزار عضو در نقاط مختلف دنیا دارد . ( لینکسندفریز صفحه )

اما در سراسر کارنامه این شرکت در طول چند سالی که در خاک آمریکا به ثبت رسیده ، هیچ فعالیتی دیده نمیشود که حتی ده نفر از اعضای آن به صورت یک جا دیده شده باشند .

در صفحه (CIS Leadership ) وبسایت کنفدراسیون ، در پنج بخش (CIS Board of Directors , CIS Founders , Non-Iranian Board Members , Former CIS Board Member , CIS Press Editorial Team ) در مجموع 48 نام وتصویر به عنوان اعضاء ،مسئولین و گرداننده گان کنفدراسیون درج شده است .

اما با قدری دقیق شدن در نام و ترکیب تصاویر به نکات جالبی پی خواهیم برد .

برخی از آنها تکرار نام و تصویر خود عباس فخرآور ، برخی تکرار نام و تصاویر دیگران ، برخی از اعضای خانواده عباس فخرآور و برخی حتی مجهول و بدون هویت حقیقی هستند . (  لینکسندفریز صفحه )

از آن سو برای افرادی که نام و تصویرشان در این صفحه درج شده ، در هیچ کجای سایت صفحه شخصی ( Profile ) و یا معرفی وجود ندارد که از طریق آن بتوان به سابقه فعالیت مبارزاتی ، تحصیلات ، موقعیت کنونی و ... این افراد پی برد .

جستجوی نام این افراد هم در اینترنت هم بی فایده است و تمامی نتیجه های کسب شده در نهایت به همین کنفدراسیون ختم میشود ( مثالمثالمثالمثالمثال - مثال و .... )

پیمان عارف ، سلمان سیما ، بهروز جاوید تهرانی و ... در کنفدراسیون عباس فخرآور ... !

اما نکته عجیب در صفحه معرفی افراد منتسب به کنفدراسیون عباس فخرآور ، نام و تصویر تعدادی از دانشجویان و زندانیان سیاسی سرشناس سالهای اخیر ایران همچون پیمان عارف دانشجوی ستاره دار، سلمان سیما، بهروز جاوید تهرانی و ... به عنوان بنیانگذاران این شرکت ( Founders ) به چشم میخورد .

نه تنها در این مورد ، بلکه در تمام سالهایی که این افراد در زندان بودند ، عباس فخرآور به کرات از نام و چهره آنها به شیوه های مختلف استفاده کرده است .

پس از آزادی پیمان عارف از زندان در روزهای اخیر ، و اجرای حکم شلاق او به دلیل توهین به محمود احمدی نژاد ، عباس فخرآور با انتشار مطالب متعددی مدعی شد :

" ... حکم شلاق پیمان عارف ، از پایه گذاران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی اجرا شد ... " (  سند - فریز صفحه )

او جملات مشابه ای را نیز در صفحه فیس بوک خود نوشت :

از پیمان عارف در باره استفاده از عکسش در وبسایت کنفدارسیون پرسیدم ، پیمان ضمن تکذیب عضویت و یا همکاری خود با عباس فخرآور گفت :

" ... من عضو نیستم ... ، هر کسی که اعای عضویت میکند باید یک برگه عضویت ، کارت عضویت و ... داشته باشد ... ، عباس فخرآور پنج سال است که از ایران خارج شده اما هنوز موضوع ایشان دامنگیر من است ... ، من خواهش میکنم ایشان به شکلی عمل کنند که دیگر این فایل بسته بشود ... "

گفتگوی کامل من را با پیمان عارف از اینجا ببیند :

سوء استفاده از نام و موقعیت پیمان عارف از سوی عباس فخرآور در حالی انجام میشود که پیمان سالها پیش در وبلاگ خود " تجدد نامه " بر عدم همسویی خود با عباس فخرآور تاکید کرده بود . ( ینکسند فریز صفحه )

با سلمان سیما فعال دانشجویی و زندانی سیاسی پیشین نیز همین پرسش را مطرح کردم ، سلمان مانند پیمان عارف ضمن تکذیب این موضوع میگوید :

" ... من اصلا روحم هم خبردار نیست .... ، مدتی پیش دوستان نسبت به این موضوع تذکر دادند ، من ایمیل محترمانه ای به عباس فخرآور زدم و از او خواستم که اسمم را بردارند ، اما ایشان با بی اخلاقی اسم من را در وبسایت نگه داشتند ... ، من هیچ رابطه ای با این گروه ندارم ... ، عباس فخرآور در مصاحبه ها و سخنرانی هایش یا از شهید اکبر محمدی مایه میگذارد ، و یا از بهروز جاوید تهرانی ... ، چرا ؟ چون اینها { به این دلیل که یا فوت کرده اند و یا سالهاست در زندان بوده و به بیرون دسترسی ندراند } چون اینها اساساً امکان تکذیب { ارتباط با عباس فخراور } را ندارند ... "

گفتگوی کامل من را با سلمان سیما از اینجا ببینید :

بیانیه بهروز جاوید تهرانی اززندان :

عباس فخرآور عامل اطلاعات قوه قضائیه است .

با قدری جستجو در فضای اینترنت ، و مرور مطالب قدیمی میتوان دیدگاه بهروز جاوید تهرانی ، تنها بازمانده فاجعه کوی دانشگاه در زندان گوهردشت کرج را نیز در باره عباس فخرآور پیدا کرد .

بهروز در تاریخ شنبه 12 فروردين 1385 ، برابر با 1 آوريل 2006 به همراه شش تن دیگر از زندانیان محبوس در زندان اوین و گوهر دشت ، بیانیه ای را در مورد عباس فخرآور به شرح زیر منتشر کرده بود :

" ... اخیرا باخبر شدیم که فردی به نام امیرعباس فخرآور خود را بنام سخنگو و نماینده زندانیان سیاسی اعلام کرده است.

ما زندانیان زیر ضمن تکذیب این ادعا اعلام می داریم که امیر عباس فخرآور عامل اطلاعات قوه قضائیه بوده که به جرم اعمال منافی عفت به زندان افتاده و در زندان قصر در سال 82 همکاری خود را با حفاظت زندان آقای عباسی که در زندان مسئول اطلاعات آنجا بوده آغاز و شروع به اطلاع رسانی و آدم فروشی می کرده است. وي سپس به زندان اوین و بند سیاسی انتقال یافت و با معرفی خود به عنوان "فعال دانشجوئی" سعی در نفوذ به هسته زندانیان سیاسی در بند یک اندرزگاه هفت نمود. اما بزودی افشاء گشته و در زندان تبدیل به مهره سوخته گشت.فخرآور پس از مدتی ماندن درزندان، و با اينكه مدت محكوميت اش به نصف نرسيده از حدود يك سال است که به بیرون از زندان انتقال یافته و کوشش مي کرد که خود را به خارج از کشور برساند. ...

... ، متاسفانه زندانیان که ماهیت ایشان همواره برای آنها روشن بوده است از معرفی او به جامعه، ازترس ناامید شدن هموطنان مبارز به ويژه در خارج از کشور خودداری کردند ... ، ... ، اینک که گستاخی را به حدي رسانده که شخصیت پلید و منفی خود را زیر لوای نماینده سخنگوی زندانیان سیاسی مخفی کند چاره ای ندیدیم جز آنکه به افشاء ماهیت واقعی او بپردازیم. متعاقبا در چند روز آینده تاریخچه مختصری از فعالیتهای پلید این عنصر نفوذی ارائه خواهیم داد.... " (  لینکسندفریز صفحه ) ، ( ینک سندفریز صفحه )

محمد رضا ، برادر عباس فخرآور در تلویزیون حکومتی ایران

تصویر نفرسمت راست بالا در پوستر مقابل عباس فخرآور ، برادر کوچکتر او محمد رضا ( آرش ) فخرآور است .

او در ماه های اخیر نام برادر خود را همواره در کنار دانشجویان زندانی قرار داده و مدعی است که محمود رضا توسط عوامل جمهوری اسلامی ربوده شده است .

محمد رضا فخرآور پس از انتخابات بحث انگیر ریاست جمهوری 1388 به عراق گریخته و سپس به فرانسه رفت .

عباس فخراور در وبلاگ خود داستان ربوده شدن برادرش را اینگونه تایپ میکند :

".... جمعه نهم اردیبهشت یکهزار و سیصد و نود، در حالی که خسته از سخنرانی موفق شب گذشته ام در شیکاگو برای دقایقی چشمهایم را بسته بودم، با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم. برادر کوچکم محمد رضا (آرش) پشت خط بود. با صدای آرام و وحشت زده ای گفت: امیر، مامورا منو با یه ماشین آوردن انداختن توی هواپیمای ایران ایر دارن میبرن منو ایران. میدونم کشته میشم ولی بدونید که من تا آخرین لحظه با خامنه ای می جنگم ....

آرش با صدای لرزان سعی کرد به من حالی کند که توسط مامورین سفارت جمهوری اسلامی ربوده شده است .

باور نکردم تا وقتی صدای مهماندار هواپیمای ایران ایر را شنیدم که از مسافران برای تاخیر پیش آمده در پرواز عذر خواهی می کرد و می گفت منتظر یک مسافر دیگر هستند و تا چند دقیقه دیگر پرواز خواهند کرد.

دنیا پیش چشمانم سیاه شد و شروع کردم سر آرش فریاد کشیدن. بغض گلویش را گرفته بود و فریادهای مرا تحمل می کرد و می گفت کاری از دستش بر نمی آید و مامورین وزارت اطلاعات بیرون درب هواپیما هستند.

آخرین جمله اش این بود که : امیر به روح بابا قسم آبروی تو و آبروی خانواده را در زندان و زیر شکنجه حفظ خواهم کرد. حلالم کن داداش. به خدا من ترسو نیستم و تا آخرش می جنگم... " (  لینک سند )

اما هنوز چند روز از انتشار این داستان در وبلاگ عباس فخرآور نگذشته بود که وبسایت های حکومتی در داخل ایران ، با انتشار مطالب متعددی نوشتند که پس از بازگشت محمدرضا مدحی به کشور و ماجرای نفوذ وی به درون ضد انقلاب یکی دیگر از فریب خوردگان ضد انقلاب به ایران بازگشت .

... ، شنیده های خبرنگار ما حاکی از آن است که از لحظه ورود محمد رضا فخرآور به ایران تاکنون برخوردی با نامبرده نشده است . (  لینکسند )

در پی انتشار گسترده خبر بازگشت داوطلبانه محمد رضا به ایران ، عباس فخرآور با راه اندازی کمپین های متعدد و جمع آوری امضاء ، مجدداً بر ادعای خود مبنی بر ربوده شدن برادرش تاکید کرد . ( لینک - سند )

اوحتی بارایزنی موفق شد تا سازمان عفو بین المللی را واراد کند تا در خصوص محمد رضا فخرآور و ‎شیوا کمالی پور، یکی از دیگر افرادی که فخرآور مدعی است در کنفدراسیون او عضویت داشته و اکنون در بند است‫!‬ موضع گیری کند، هویتهایی که نشانی از صحت ادعا های مطرح شده در باره آنان وجود ندارد . ... (  لینک سند )

اما تنها چند هفته بعد در تاریخ 17 تیرماه 1390 ، شبکه سوم تلویزیون حکومتی ایران در یک برنامه ویژه با عنوان " ماموریت در بنبست " محمد رضا فخرآور را نشان داد که صحیح و سالم مقابل دوربین سفارت ایران در فرانسه نشسته و به برعلیه اپوزیسون خارج از کشور سخنرانی میکند .

بخشی هایی از این فیلم را از اینجا ببیند :

پس از انتشار این فیلم از تلویزیون حکومتی ایران ، ادعای عباس فخرآور مبنی بر ربایش برادرش به به چالش کشیده شد . ( لینکسند )

عباس فخرآور برای گریز از پاسخ گویی در قبال افتضاح به بار آمده ناچاراً به فرانسه رفت و تلاش کرد تا با استخدام دو وکیل یهودی ساکن فرانسه ، بازگشت داوطلبانه و همکاری برادرش را با جمهوری اسلامی رفع و رجوع کند . ( لینکسند - فریز صفحه )

اما انتشار ویدئو یی از محمد رضا فخرآور پرونده بسیاری از ابهامات را روشن کرد .

در این ویدئو محمد رضا فخرآور در کمال آزادی و صحت عقل ، در یکی از میادین اصلی پاریس و در جمع ده ها نفر از ایرانیان مقیم این شهر میکروفون را در دست گرفته و میگوید :

" ... من آرش فخرآور هستم ... ، یک هفته است که به اینجا آمده ام ... ، امروز رفتم به سفارت ایران تا برگردم و مبارزه ام را در کنار جوانان ایران ادامه بدهم ... ، اگر امروز سفارت ایران بسته بود فردا خودمو معرفی میکنم که برگردم ایران "

ویدئو صحبت های محمد رضا فخرآور را در بین تضاهرکننده گان ایرانی در شهر پارسی را از اینجا تماشا کنید :

مهرداد حیدر پور ، داماد خانواده عباس فخرآور اما روایت متفاوتی داشته و این ویدئو را اساساً دلیلی بر مظلومیت و بی گناهی محمد رضا فخرآور میدارند .

او معتقد است داستان محمد رضا فخرآور اینگونه که مطرح شده نیست و برخی از این موضوع به عنوان ابزاری برای حمله به عباس فخرآور استفاه میکنند .

او میگوید محمد رضا از ابتدا تمایلی به خارج شدن از ایران نداشت و تنها به دلیل درخواست او و برای همراهی خواهرش از ایران خارج شد .

حیدر پور مدعی است که محمد رضا فخرآور پس از رسیدن به خاک فرانسه توسط یک شبکه جاسوسی وابسته به حکومت ایران فریب خورده و در سفارت ایران تحت فشار از او فیلم تهیه شده است .

محمد رضا  در نهایت با وعده اینکه در ایران خطری او را تهدید نمیکند ، بدون اطلاع خانواده به کشور باز گشته و حکومت ایران نیز او را در همان فرودگاه " امام " خمینی بازداشت کرده است .

حیدرپور همچنین معتقد است سکوت خانواده فخرآور در قبال ابهامات موجود به دلیل نگرانی از بحرانی شدن وضعیت محمد رضا در زندان است و او نیز به دلیل اینکه خود را مسئول ایجاد چنین شرایطی میداند ، تا آخرین لحظه از محمد رضا فخرآور دفاع خواهد کرد .

به هر ترتیب حتی اگر روایت آقای حیدپور صحیح هم بوده و محمد رضا فخرآور به دلیل جوانی ، عدم تجربه کافی و ... فریب خورده باشد ، او نه تنها توسط عوامل جمهوری اسلامی " ربوده " نشده بلکه در همان پاریس و پیش از بازگشت به ایران مقابل دوربین تلویزون حکومتی قرار گرفته و با ایفای نقل اول فیلم ماموریت در بن بست، پس از سردار مدحی در دومین پروژه تخریب چهره اپوزیسیون شرکت کرده است . و این در حالی است که گفته های محمد رضا در این برنامه تلویزونی و شیوه های مورد استفاده اش برای آنچه به آن می تازد ، باور این ادعا که او تنها یک جوان کم تجربه فریب خورده است را به بیش از پیش سخت تر میکند . 

از این رو عباس فخرآور نمیتواند برادرش را به عنوان یک زندانی سیاسی بی گناه به افراد بی اطلاع از موضوع معرفی کرده و کما فی السابق از امتیازات مادی و معنوی آن در خارج از کشور بهره مند شود .

 

افشاگری اعضای جدا شده کنفدراسیون :

هرکس با این مجموعه ارتباط داشته ، گرفتار شده است ... !

دراین شرایط شاید اولین پرسشی که در ذهن مخاطب شکل میگیرد این است که آیا واقعاً در عصر رسانه و ارتباطات ، ممکن است کسی اینگونه " شرم آور " از نام و هویت دیگران سوء استفاده کند ؟

حالا که اینگونه " فخرآور " بی محابا از نام وهویت افراد سرشناسی همچون پیمان عارف ، سلمان سیما ، بهروز جاوید تهرانی و ... سوء استفاده میکند ، با افراد کمتر شناخته شده چه میکند ؟

شاید بهترین کسی میتواند در باره این موضوع پاسخ دهد ، اعضای جدا شده کنفدراسیون عباس فخرآور باشد .

امیر اردلان که مدتی به عنوان عضو در کنفدراسیون حضور داشته تجربه مشابه ای از عباس فخرآور روایت کرده و از برخی مسائل دیگر نیز پرده بر میدارد :

" ... من از وقتی که به اروپا آمدم هیچ فعالیتی با عباس فخرآور نداشتم ، اما عکس من تا مدت ها جزء افراد کادر مرکزی روی سایت این آقا بود ... ، این ادعا عباس فخرآور که ما یک گروه بزرگ هستیم کذب است ... ، چند تا دختر را دور خودش جمع کرده برای سکس مجازی و تبلیغات ... ، سالی هم یکی دو بار به ترکیه و دوبی میرود برای سکس با این دختر های بیچاره ... ، به همه آنها هم قول ازدواج و قول آمریکا را می دهد ... ، جالب اینجاست هر کس که با این مجموعه ارتباط داشته { توسط نهاد های امنیتی } گرفتار شده ، چرا ؟ این پرسشی است که باید عباس فخرآور پاسخ گو باشد .... "

گفتگوی من را با امیر اردلان از اینجا ببینید :

از ویژگی های منحصر به فرد کنفدراسیون عباس فخرآور ، معرفی افراد گمنام تحت عنوان روزنامه نگار ، دانشجو ، فعالی سیاسی و ... است که دست بر قضا همه آنها از بانوان بوده و در عین حال نیز از اعضای کنفدراسیون او محسوب میشوند .

البته جستجو در فضای اینترنت و آرشیو ها برای کسب اطلاعات از سابقه حرفه ای و مبارزاتی این افراد نیز بی نتیجه است ، چون منبع تمام اخبار موجود در باره آنها تنها کنفدراسیون عباس فخرآور ، و سوابقی است که از ناحیه آن ادعا میشود . ( لینک - سند - فریز صفحه ) ، ( نتیجه جستو در گوگل )

موضوع روابط عباس فخرآور با بانوان و اعضای مؤنث کنفدراسیونش پیش از این چندین بار از سوی افرادجدا شده از او مطرح شده و پرداختن به جزئیات آن موضوع این مقاله نیست . 

اما موضوع با اهمیت سرنوشت افرادی است که تا به امروز به او و کنفدراسیونش نزدیک شده اند .
به استناد گفته های امیر اردلان ، و دیگر اعضای سابق کنفدراسیون ، چرا هر کس که با عباس فخرآور ارتباط داشته { توسط نهاد های امنیتی } گرفتار شده است ؟

امیر اردلان در مورد تحربه شخصی اش در ایران میگوید :

" ... زمانی که من دستگیر شدم ، فرمها و تقاضای عضویت من در کنفرداسیون روی میز بازجو بود ، در صورتی که این فرم را تنها عباس فخرآور در اختیار داشت . سوال بزرگی است که باید او پاسخ دهد ... "

این گفتگو را از اینجا ببیند :

ملاقات پنهانی عباس فخرآور با عوامل جمهوری اسلامی در لندن و جدایی اعضای معترض کنفدراسیون

امیر اردلان اما در پاسخ به این پرسش که چرا فرم های تقاضای عضویت در کنفدراسیون عباس فخرآور سر از میز بازجویان وزارت اطلاعات در میآورند ، از موضوع دیگری پرده بر میدارد .

او با اشاره به دیدار عباس فخرآور با عوامل جمهوری اسلامی در لندن میگوید :

" ... این موضوع را ارسلان اردلان ، یکی از اعضای کفدراسیون که به همین دلیل { دیدار عباس فخرآور با عوامل جمهوری اسلامی در لندن } از عباس فخرآور جدا شده شنیدم ، من ابتدا باور نکردم ، تا اینکه خود { برادر عباس فخرآور } هم این مو ضوع را تایید کرد . و گفت که برادرش با نماینده گان جمهوری اسلامی نشست داشته است ... "

گفتگوی من ما امیر اردلان را از اینجا ببینید :

از ارسلان اردلان دیگر عضو جدا شده کنفدراسیون در خصوص ملاقات عباس فخرآور با عوامل جمهوری اسلامی در لندن پرسیدم ، او ضمن تایید این موضوع در خصوص جزئیات این ملاقات میگوید :

" ... سال دو هزار و هفت ، سالن تهیه دیده بودیم . قرار بود برنامه { کنفدراسیون } را برگزار کنیم . عباس فخرآور قرار بود برود به پراک و سپس به پاریس بیاید تا باهم در مورد برنامه ها صحبت کنیم ... ، من و عسل { عضو دیگر کنفدراسیون } با هم دائم در ارتباط بودیم ، .... ، وقتی عباس فخرآور به پراک رفت عسل به من اطلاع داد که برنامه عباس فخرآور بهم خورده و به پاریس نمیآید ... ، دو روز بعد به عسل زنگ زدم ، او گفت که من ایرلند هستم و برای کاری رفتم ... ، { مدتی بعد } خواهر عسل روی یاهو { مسنجر } پیام داد و گفت از عسل خبری ندارید ؟ من نگران هستم ، به او گفتم آخرین خبری که دارم این است که عسل به ایرلند رفته ، خواهر عسل گفت نه او لندن است ، او با عباس فخرآور به لندن رفته ، ... ، این شد که من فهمیدم اینها لندن هستند و دروغ گفتند ... ، بعدا از عسل پرسیدم جریان چیست ... ، عسل گفت که اگر ما به تو نگفتیم برای این بود که جلسه خیلی مهم بود و نباید کسی میفهمید ... ، در آن جلسه نماینده گان جمهوری اسلامی هم بودند که عباس فخرآور با آنها هم صحبت کرده است ، من نامه ای نوشتم و از عباس فخرآور در این خصوص سوال کردم ... ، او گفت من هیچ پاسخی ندارم به کسی بدهم ... "

گفتگوی من با ارسلان اردلان را از اینجا ببینید :

اما جدا این موارد که بخش کوچکی از واقعیت های پشت پرده را به نمایش میگذارد ، آنچه که در مقابل پرده و در عرصه عمومی روی دهد چگونه است ؟

 

عباس فخرآور در عرصه عمومی

اقدامات عباس فخرآور در آمریکا به شکلی بود که خیلی زود ماهیت واقعی او را برای بسیاری از ایرانیان خارج از کشور مشخص کرد . 

تسلط جامعه ایرانی به زبان فارسی و مرور اخبارو اطلاعات کشور ، در کنار آشنایی آنها با فرهنگ و مناسبات ایرانیان باعث شد تا اکثر افراد و جریانهای سیاسی اصیل و صاحب شناسنامه ، به سرعت به ماهیت عباس فخرآور پی برده و نسبت به او موضع گیری کنند .

از این دست موضع گیری ها میتوان به مرزبندی جبهه ملی ایران با عباس فخرآور ، در سمینار این جبهه اشاره کرد .

در بخشی از بیانیه کمیته روابط عمومی جبهه ملی ایران در تاریخ 15 خرداد 1387 آمده است :

" ... به آگاهی میرساند که حضور آقای امیر عباس فخر آور در این سمینار بدون هماهنگی با جبهه ملی، شرکت کنندگان و حضار بوده است و اصولا هیچ دعوتنامه شخصی٬ از سوی جبهه ملی برای هیچ یک از حضار ارسال نشده بود. حضور حاضران تنها با میل شخصی افراد بوده است ... " ( لینک - سند - فریز صفحه )

یا در نمونه ای دیگر ، در بیانیه مربوط به تعلیق و اخراج عباس فخرآور از شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ايران
در بخشی از این بیانیه آمده :

... ، رفتار ایشان { عباس فخرآور } در همان نخستين جلسهء شورای هماهنگی جديد و منتخب مجمع عمومی، کلاً سرشار از اتهام زنی، مجادله کاری، و حتی تخاصم بوده است. و با اين رفتار، فضائی زهرآلوده و مخرب را آفريده اند که کاملاً با فضای همدلانه ای که شورا در راستای خلق آن کوشيده است در تضاد می باشد.
آقای فخرآور با رفتار خود روحيهء صميميت و داوطلبانگی موجود و مسلط بر شبکه را که برای ادامهء حيات آن ضروری است به مخاطره انداخته اند. ايشان از طريق همسان ساختن شبکهء سکولارهای سبز با رژيم منفور مسلط بر ايران، دشمنی خود را نسبت به این شبکه نشان داده است.
اما مهمترين عامل تعليق عضويت آقای فخرآور در شورا سلب اعتماد اعضاء شورا از ايشان بوده است. اعضاء شورا بر اين عقيده اند که گفتار، کردار و مقاصد ايشان مناسب با حيثيت شبکه نبوده است، لذا نمی توان به ايشان بعنوان يکی از اعضاء شورای هماهنگی برای حضور و درخواست انجام وظيفه ای اعتماد کرد.

دلايل شورا برای درخواست اخراج از شبکه:

... ، با کمال تأسف، آقای فخرآور پس از جلسهء نخست شورای جديد نيز به دشمنی و حملات شفاهی و کتبی خود به اين شبکه ادامه داده و موقعیت خويش را برای اخذ رأی مجمع عمومی وخیم تر کرده است. آقای فخرآور همچنين به ايراد اتهامات نادرست عليه اعضاء شورا و اعضاء انجمن سکولارهای سبز شهر تورنتو اقدام کرده است. و همچنين کوشيده است تا اعضائی از شبکه را به ترک آن ترغيب کند. ايشان بمنظور ايجاد ترديد در مورد صحت انتخابات اخير شبکه، بصورت گسترده ای با اعضاء شبکه تماس گرفته است. آقای فخرآور دست به تحريف اهداف شبکه و ارتباطات سياسی آن زده است. ايشان کوشيده است تا روابط حسنهء شبکه با اشخاص و سازمان های ديگر را نیز مخدوش سازد. ايشان از اعتمادی که شورا به ايشان داشته سوء استفاده کرده و اخبار داخلی شورا را با اشخاص خارج از شبکه در ميان نهاده اند.
شورا به اين نتيجه رسيده است که نداشتن حسن نيت، عدم صميميت، و نشان دادن نادرستی آشکار ايشان حکايت از آن می کند که مقاصد و اهداف آقای فخرآور با آنچه شبکهء سکولارهای سبز برای آن برپا شده مغايرت دارد. بخصوص که بر ما ثابت شده که وفاداری ايشان با شبکه ما نبوده بلکه با گروه های ديگر است. در نتيجه، ما ناگزير شده ايم که از اعضاء شبکهء سکولارهای سبز تقاضا کنيم که عضويت ايشان را در اين شبکه لغو کنند. (  لینک - سند - فریز صفحه )

 

جعل عنوان روزنامه نگاری ... !

پس از فاصله گرفتن افراد و جریانهای شناسنامه دار و با اصالت از عباس فخرآور ، او تلاش کرد تا خود را به جامعه غیر ایرانی آمریکا نزدیک کرده و پایگاه تازه ای را در میان آنان بنا کند .

او بهترین فضا را برای اجرای هدف خود ، در میان گروه های یهودی فعال در این کشور یافته و با استفاده ازخلاء حضور پررنگ سیاسیون و چهره های سیاسی ایرانی در میان این طیف ، به ابراز عشق و علاقه و تکرار خواسته های این طیف پرداخته و تلاش کرد تا اعتماد آنان را به خود جلب کند . 

عباس فخرآور با دروغ و جعل عنوان خود را دانشجوی حقوق دانشگاه تهران، روزنامه نگار و یکی از رهبران جنبش دانشجویی ایران معرفی کرد . 

غیر ایرانیان بی اطلاع بدون بررسی ادعا های او و با این تصور که با یکی از قهرمانان سرشناس عرصه دمکراسی خواهی ایران مواجه شده اند ، او را به عنوان شایسته ترین فرد برای در یافته جایزه " شجاعت در روزنامه نگاری " انتخاب کرده و جایزه " آنی تیلور " را به او اختصاص دادند .

اینکه عباس فخرآور کی و کجا به حرفه روزنامه نگاری مشغول بوده موضوعی است که بانیان جایزه شجاعت در روزنامه نگاری باید به آن پاسخ دهند  ، اما من در این مورد از حنیف مزروعی روزنامه نگاری که تقریباً در تمامی روزنامه های دوران اصلاحات حضور داشت پرسیدم :

" ... در زمان فعالیت شما خصوصا در نیمه دوم دهه هفتاد و نیمه اول دهه هشتاد ، آیا فردی را به نام عباس فخرآور میشناسید که در مطبوعات ایران ( خصوصاً روزنامه مشارک ) به عنوان روزنامه نگار ، خبر نگار و یا هر عنوان دیگری فعالیت و حضور و فعالیت داشته باشد ؟ ..."

حنیف در پاسخ گفت :

" ... در خصوص سوالی که پرسیدید من تنها چیزی که می توانم شهادت بدم این هستش که در طول دوران فعالیت روزنامه نگاری ام در روزنامه ها اسم این فرد را هیچوقت بعنوان عضو تحریریه یا همکار یا خبرنگار نشنیدم ... "

 

برای اطمینان بیشتر به سراغ رجب علی مزروعی "دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران " رفتم و پرسیدم :

" ... شما در زمانی که در روزنامه مشارکت و انجنمن صنفی حضورداشتیدآیا فردی بنام عباس فخرآور به عنوان خبر نگار ، روزنامه نگار و یا عنوان دیگری در روزنامه و یا انجمن عضو بود ؟ ... "

دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران در پاسخ گفت :

" ... من بخاطر ندارم ... "

نیک آهنگ کوثر روزنامه نگار و بازرس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در باره ادعای عباس فخرآور مبنی بر روزنامه نگاری میگوید :

" ... به عنوان بازرس انجمن و یکی از مسوولان کمیته عضویت که پرونده همه اعضا را بازبینی کرده است، در آن سال ها، هیچ مدرکی دال بر روزنامه نگار بودن آقای فخر آور ندیده ام. این به معنای نفی نوشتن مطلب از سوی ایشان در جایی نیست، اما روزنامه نگار تعریف خودش را دارد ... " (  لینک - سند  )

 

جعل عنوان استاد دانشگاه  ... !

عباس فخرآور با استفاده از اعتبار همین جایزه و  کمک برخی  آمریکایی های " عموماً بی اطلاع " به موسسه آموزشی با عنوان " انستیتو سیاست جهانی " معرفی شد . 

انستیتو سیاست جهانی " The Institute of World Politics "  به گفته خودش برای تامین آموزش حرفه ای در کشورداری ، امنیت ملی ، و بین المللی تاسیس شده است . 

مسئولین انستیتو سیاست جهانی به اعتبار افرادی که عباس فخرآو را به آنها معرفی کرده بودند و این تصور که با یک روزنامه نگار ، زندانی سیاسی و متخصص امور ایران طرف هستند ، از او برای سخنرانی در این موسسه دعوت کردند .  

عباس فخرآور بلا فاصله پس از حضور در انستیتو سیاست جهانی ، در همه جا خود را استاد میهمان این موسسه معرفی کرد .

بخشی از مصاحبه عباس فخرآور در برنامه صدای آمریکا
که در آن خود را استاد میهمان این دانشگاه معرفی میکند 

 اعطای عنوان استاد دانشگاه برای عباس فخرآور بسیار عجیب به نظر میرسید چون عموم اساتید دانشگاه در آمریکا دست کم یک مدرک PHD در یک رشته دانشگاهی دارند .

در نتیجه تحقیق از انستیتو سیاست جهانی به این نتیجه رسیدم که عنوان عباس فخرآور در این موسسه تنها پژوهش گر و سخنران مهمان است نه استاد دانشگاه .

انستیتو سیاست جهانی عبارتی را که در صفحه مربوط به  عباس فخرآور برای معرفی او به کار برده " Research Fellow " ، به معنای محقق است . 

با این وجود بر چه مبنا عباس فخرآور خود را استاد دانشگاه مینامد ؟

در پاراگراف اول و در توضیحات انگلیسی این صفحه ، عنوان عباس فخرآور در این موسسه محقق و سخنران میهمان " Research Fellow and Visiting Lecturer " عنوان شده است . (  لینک - سند فریز صفحه )

لغت نامه معتبر آکسفورد "  Oxford Dictionaries" در باره معنی کلمه " Lecturer " مینویسد : فردی که به دلیل آگاهی از موضوعی در باره آن سخنرانی میکند . در هیآت عملی دانشگاه بدون تصدی حضور داشته و مقام آن از استاد و استاد یار پایین تر است . ( سند )
معنی عبارت " Visiting Lecturer " در انگلیسی یعنی سخنران مهمان ، ( سند ) اما " Lecturer " به تنهایی به جز معنی سخنران ، مدرس و تدریس کننده نیز معنی میشود . ( سند )

 

 

تعدد معنی عبارت " Lecturer " بهترین فرصت را در اختیار عباس فخرآور داد تا پس از جعل عناوینی همچون روزنامه نگار ، مبارز سیاسی ، متخصص مسائل ایران و ... اینبار عنوان "  استاد دانشگاه " را نیز جعل کند . 

 

منافع مالی عباس فخرآور با استفاده از سابقه جعلی ... !

عباس فخرآور با استفاده از عناوین جعلی همچون روزنامه نگار و برنده جایزه شجاعت در روزنامه نگاری ، استاد دانشگاه سیاست خارجی واشنگتن ، زندانی سیاسی پیشین و متخصص امور ایران و ... اقدام به فریب برخی از سرمایه داران آمریکایی شده و پولهای کلانی را به بهانه فعالیت سیاسی از آنها دریافت کرد .

عباس فخرآور خود در این خصوص میگوید :

" ... ما به سرمایه داران خصوصی مراجعه کردیم ... ، آنهایی که درد آزادی را دارند ... ، برای مثال باشگاه فیلادلفیا فلایرز ... ، آنهابخشی از هزینه های کنفرانس های ما را متقبل میشوند ... "

گفتگوی عباس فخرآور را با علی رضا میبدی از اینجا ببیند :

او در گفتگوی خود با علی رضا میبدی به برگزاری کنفرانس اشاره میکند .

کنفرانس های اینچنینی بخشی از تعهداتی است که عباس فخرآور در قبال دریافت این پول ها ملزم به انجام آن است .

اما ماهیت کنفرانس هایی که عباس فخرآور از آن سخن میگوید و نحوه برپایی آن چگونه است ؟

برای بررسی این موضوع به آخرین کنفرانسی که در تاریخ 9 جون 2011 ، برابر با یک شنبه 29 خرداد 1390 در دانشگاه جورج واشنگتن شهر واشنگتن برگزار شد میپردازیم .

او با کمک مالی سرمایه داران آمریکایی و همینطور حمایت برخی افراد و سازمانهای فعال در عرصه سیاست آمریکا ، مقدمات برگزاری این کنفرانس را فراهم کرد .

عباس فخرآور در وبسایت خبری کنفدراسیون خود پیش از برگزاری این کفنرانس نام برخی از چهره های سرشناس همچون مجتبی واحدی را بدون موافقت آنها به عنوان شرکت کننده در این کنفرانس درج کرد ، تا با استفاده از نام این افراد مردم را به آنجا بکشاند . (  لینک - سند - فریز صفحه )

این کار عباس فخرآور بلافاصله مورد توجه رسانه های حکومتی قرار گرفت و روزنامه کیهان یک هفته پیش از برگزاری کنفراس ، خبر کذب شرکت مجتبی واحدی در کنفرانس عباس فخرآور منتشر کرد ( لینک - سند )

کنفرانس عباس فخرآور درنهایت با حضور برخی چهره های ایرانی و آمریکایی همچون کنتث کتزمن رئیس گروه تحقیق کنگره آمریکا در امور ایران و خاورمیانه ، کاسپین ماکان نامزد ندا آقا سلطان و ... برگذار شد.

اما با وجود حمایت ها ی علنی و پشت پرده صورت گرفته ، کیفیت برگزاری این کنفرانس ها به چه شکل و موفقیت آن تا چه اندازه بود ؟

مراجعه به نشریات محلی و گزارش روزنامه نگاران مستقل حاضر در جلسه کمک فراوانی به یافتن پاسخ خواهد کرد .

روزنامه ایرانیان چاپ واشنگتن ، به مدیریت هنرمند سینما و روزنامه نگار قدیمی ساکن این شهر اما روایتی متفاوت دارد .

او تیتر گزارش خود را با این جملات آغاز میکند :

" علی رغم کوشش های بسیار برگزارکننده گان و هزینه های فراوانی که صرف آن شد ، دومین کنفرانس گذار به دمکراسی در ایران رونق چندانی نداشت "

 

روزنامه ایرانیان ضمن گزارش کامل رویداد های آن روز ، به موضوع عدم استقبال مردم از این کنفرانس میپردازد .

موضوعی که اساساً اصلی ترین هدف یک کنفرانس محسوب شده و میزان اعتبار و موفقیت هر کنفرانسی با توجه به آن سنجیده میشود .

در نمونه ای دیگر میتوان به گزارش تلویزیون " ایران ما " به مدیریت خانم شهره عاصمی روزنامه نگار و هنرمند تاتر اشاره کرد .

خانم عاصمی که عموماً تمامی رویداد های اینچنینی را در تلویزیون خود پوشش میدهد از کنفراس عباس فخرآور اینگونه روایت میکند :

" ... مجموع کسانی که در این کنفرانس حضور داشتند ، از سخنرانها گرفته تا برگزارکننده گان و رسانه های حاضر در محل و .... حد اکثر به چهل یا چهل و پنچ نفر میرسید ... ، به نظر من یکی از دلایل شکست این برنامه ، نگاه مردم ما به حمایت های مالی و معنوی خارجی ها است ... ، این شایعه نیست خود عباس فخرآور هم این موضوع را جلوی میکروفون گفتند ... ، برای همه بلیط خریداری شده بود ، هتل تدارک دیده شده بود ، شام ترتیب داده بودند و ... ، پس چرا مردم استقبال نکردند ؟ پخش کردن سرود ملی آمریکا در این کنفرانس یک پیام است ، به این معنا که ما داریم با کمک آمریکایی ها این جلسه را برگزار میکنیم ... ، البته یک مشکلات شخصی هم هست ، عباس فخرآور پیش از این نشسته اند جلوی دوربین ترور شخصیت افرادی را کردند که همان موقع در زندان بودند و یا از زندان بیرون آمده و متحمل شکنجه های فراوانی شده بودند ... ، کسانی که قدرت دفاع از خودشان را نداشتند ... "

صحبت های خانم شهره عاصمی را از اینجا ببینید :

اما صرف نظر از افراد و جریانهایی آمریکایی که به دلیل عدم آگاهی از گذشته عباس فخرآور ، در انجام پروژه های اینچنینی به او کمک کرده اند ، پشت سر او  رد پای پررنگ " افراد و جریانهای مشکوک فعال در عرصه سیاست آمریکا " به چشم میخورد .

از این دست افراد میتوان به کنث کتزمن رئیس گروه تحقیق کنگره آمریکا در امور ایران و خاورمیانه اشاره کرد .

او با وجود آشنایی فراوان و تخصصی نسبت به ایران ، درگزارش 25 می 2010 خود در برای کنگره آمریکا ، " بدون اینکه منبع گزارش خود را برای مخاطبانش ذکر کند " از عباس فخرآور به عنوان فعال دانشجویی باسابقه و یکی از تاثیرگزار ترین افراد حاضر در جنبش دانشجویی نام برده است . ( سند در وبسایت اصلی - دانلود گزارش )

عباس فخرآور به کمک این گزاش توانست اعتماد بسیاری از آمریکایی های کم اطلاع از واقعیت های ایران را جلب کرده و از امکانات آنان بهره مند شود .

به عنوان نمونه در ویدئو زیر  عباس فخراور در یکی از پنل های سیاسی واشنگتن  خود را به استناد همین گزارش " دومین نیروی تاثیر گذار در درون و بیرون ایران  " به مقامات آمریکایی معرفی میکند :

صرف نظر از ادعای عجیب کنث کتزمن در خصوص میزان تاثیر گذاری عباس فخرآور در تحولات ایران ، او اطلاعات نادرستی را نیز در گزارش خود درج کرده بود که از آن جمله میتوان به موضوع ارتباط دفتر تحکیم وحدت با کنفدراسیون عباس فخرآور اشاره کرد .

در پی انتشار این گزارش و سوء استفاده مکرر عباس فخرآور از آن در محافل مختلف آمریکایی ، بیش از صد نفر از رهبران و چهره های سرشناس جنبش دانشجویی ایران از طیف های مختلف تحکیم ، لیبرال ، مذهبی ، چپ و ... ، طی نامه محرمانه به کنتث کتزمن ، ضمن گوشزد کردن پیشینه عباس فخرآور و نقش واقعی او در جنبش دانشجویی ایران ، از او خواستند تا برای جلو گیری از عواقب ناشی از اعتماد به این گزارش غلط ، اشتباهات خود را تصحیح کند .

این نامه توسط یک وکیل و به صورت قانونی و البته با تاکید شفاف بر محرمانه بودن نامه ، به دفتر کنث کتز من ارسال شد .

اما کتزمن پس از دریافت این نامه نه تنها تغییری در گزارش های اشتباه خود به کنگره ایجاد نکرد ، بلکه نامه محرمانه دانشجویان را در اختیار عباس فخرآور قرار داد .

او نیز نامه را با ترجمه ای غلط و به صورتی تحریف شده ، به همراه نام و مشخصات تمامی امضاء کننده گان در وبسایت خود قرار داد . (  لینک - سند - فریز صفحه )

روزنامه کیهان نیز همانند گذشته به ترجمه تحریف شده عباس فخرآور را برداشته و با قدری دستکاری منتشر کرد . (  لینک - سند )

کنث کتزمن پس از آن نیز و باوجود شهادت بیش از صد نفر از چهره های سرشناس جنبش دانشجویی ایران در خصوص ماهیت عباس فخرآور ، در آخرین گزارش خود در تاریخ 26 اکتبر 2011 ، ضمن تکرار ادعای کذب خود مبنی بر نقش پرنگ عباس فخرآور  ، موارد تازه ای را نیز به به گزارش افزود ه است . ( سند - دانلود گزارش )

کتزمن در گذشته نیز در هر یک از گزارش های خود به طور مرتب به عباس فخرآور میپرداخت و هر ماه با به روزرسانی بخش مربوط به عباس فخرآور در گزارش خود ، اطلاعات تازه ای را به آن افزوده است .

اطلاعاتی که بخش عمده ای از آن اشتباه یا جعلی است . ( سند - دانلود سند ) ، ( سند - دانلود سند ) ، ( سند - دانلود سند ) ، ( سند - دانلود سند ) ، ( لینک گزارش - دانلود سند ) و ...

 

جدایی مایکل لدین و ریچارد پرل از عباس فخرآور ... !

عباس فخرآور از جمله افرادی است که در خصوص سابقه شیادی و فرصت طلبی و همینطور نزدیکی های گاه و بیگاهش با نهاد های امنیتی حکومت ایران ، ده ها سند و مدرک وجود داشته و بسیاری از افراد و چهره های شناخته شده و صاحب شناسنامه اپوزیسیون ایران نیز نسبت به این موضوع شهادت داده اند .

از این روز  حامیان پیشین عباس فخرآور با پی بردن به ماهیت واقعی او یکی پس از دیگری از او فاصله میگیرند .

کنث تیبرمن ، روزنامه نگار سرشناس آمریکایی در مقاله انتقادی خود در اول نوامبر 2011  نوشته است ،  ریچارد پرل و مایکل لدین از عباس فخرآور جداشده و حتی نام خود را از وبسایت فخرآور بیرون کشیده اند . (  لینک - سند ) ( ترجمه این مقاله در سایت مشرق نیوز )

در چنین شرایطی این پرسش مطرح است که چرا " برخی افراد و جریانهای خاص فعال در عرصه سیاست آمریکا " همچون کنث کتزمن و ... دیگر عناصر پشت پرده  ، با وجود اطلاع از گذشته عباس فخرآور به نحو غیر متعارف و سئوال برانگیزی همچنان سعی در حمایت او دارند ؟

پاسخ این سوال را شاید بتوان از وزارت خارجه ، کنگره ، سنا و مطبوعات این کشور و البته پلیس فدرال آمریکا FBI دریافت کرد .

 

کلام آخر ...

موش منفوری در حفره ی خود یک سرود زشت مهمل را با وقاحت می خواند جیر جیری سمج و نامفهوم لحظه ای فانی را چرخ زنان می پیمود و روان می شد بر سطح فراموشی

فروغ فرخزاد

چه در آن سالهای سیاه زندان که مرا قهرمان و یا مبارز می نامیدند ، ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - (سند ) و ...

و چه بعد از خروجم از ایران که همان آدمها ، خشمگین از عدم بازگشتم به زندان به من می تاختند ، ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) - ( سند ) و ...

و چه امروز که همان داستان به شکلی دیگر در جریان است ، هیچگاه مدعی چیزی فراتر از واقعیت وجودی خودم نبودم .

هرگاه و هرجا کسی من را از سرلطف و یا چاپلوسی قهرمان نامید ، به صراحت گفتم که قهرمان آنهایی بودند که رفتند و من یک فرد معمولی هستم مثل شما ، و شاید با قدری تجربه ی متفاوت .

در این سالها تلاش کردم تا هر کاری که در توانم است صادقانه انجام داده و از زیر بار هیچ مسئولیتی شانه خالی نکنم .

عمداً زندگی عمومی و خصوصی ام را در مقابل دید و نقد عموم قرار داد م و مسئولیت اشتباهات و کاستی هایم را پذیرفتم .

اما در خصوص عباس فخرآور اعتراف میکنم که عدم واکنش مناسب من ، علی رغم شناخت زود هنگام از ماهیت او باعث رشد انگل گونه این عنصر فرصت طلب شد .

فضای باز و دمکراتیک ایالات متحده آمریکا و فرصت های عمومی این کشور بهترین فضا برای حیات فردی همچون عباس فخرآور است .

دمکراسی موجود و بی اطلاعی آمریکایی ها از جزئیات امور ، این فرصت را در اختیار افراد فرصت طلب و شارلاتان قرار میدهد تا با صرف قدری وقاحت و بی شرمی در مدت زمان کوتاهی رشد انگل گونه خود را تکمیل کنند .

با این شرایط امروز این هشدار را به کنش گران سیاسی و فعالین جنبش دانشجویی میدهم که بی تفاوتی در قبال اقدامات این فرد و جریان خطرناک حامی اش در آینده ای نچندان دور ، همه گان را پشیمان خواهد کرد .

 و در پایان :

 عباس فخرآور درراستای دروغ پراکنی ها ی  خود و تامین خوراک روزنامه کیهان شایعه کرده بود که دلیل پایان همکاری من و دیگر دوستانم با صدای آمریکا ، لو رفتن همکاری ما با نهاد های امنتی حکومت ایران و دخالت پلیس فدرال FBI بوده است .

رسانه های جمهوری اسلامی نیز با نقل قول از عباس فخراور تلاش کردند تا این موضوع را دامنه دار کرده و در ذهن مخاطبان رسوب دهند .

در پی این وضعیت وکیل ما به صورت رسمی دلیل این اقدام صدای آمریکا را جویا شد .

در پاسخ دریافت شده از سوی وکیل BBG  ( سازمان مادر ، که صدای آمریکا یکی از شاخه های آن محسوب میشود ) ، ضمن توضیح وضعیت قرارداد کاری ما به صراحت عنوان کرده که پایان همکاری  با این رسانه ، تنها به دلیل عدم نیاز آنها به تولیدات رسانه ای ما در این مقطع زمانی است و نه چیز دیگری .

هرچند این پاسخ نیز از دید ما قانع کننده نبوده و همچنان این نامه نگاری حقوقی برای دریافت پاسخ منطقی درجریان است ، اما این نامه پاسخ روشنی است به شبهات موجود و شناخت بیش از پیش عباس فخرآور و روزنامه کیهان .

در پایان این دو مقاله قضاوت در باره عباس فخرآور با توجه به تمامی موارد ذکرشده را به شما میسپارم

 

ارادت مند

احمد باطبی

پاییز 2011 - واشنگتن دی سی

عباس فخرآور را بیشتر بشناسیم ( قسمت اول )

پی نوشت :

در این مقاله به نام و عملکرد بسیاری از افراد مرتبط با عباس فخرآور پرداخته شده بود  . اما به دلیل شناخت آنها از عباس فخرآور و دوری جستن از او و البته به درخواست خود آنها ، نام و مطالب آنها از مقاله حذف شد . اما در صورت بروز شرایطی متفاوت ، متن کامل این مقاله منتشر خواهد شد . 

شماره بعدی این مقاله به تجربیات و مشاهده های شخصی من از عباس فخرآور ، و انتشار اسناد و مدارک مربوط به آن اختصاص دارد .

مصاحبه ها ی منتشر شده در این مقاله بخشی از مصاحبه هایی است که از این افراد تهیه شده و در مقاله های بعدی ادامه آن منتشر خواهد شد .

اسناد و مدارک بسیاری در خصوص عباس فخرآور در اختیار است که به دلیل موانع قانونی این کشور امکان انتشار عمومی آن قبل از اجازه دادگاه وجود ندارد . از این رو در آینده احتمال ارائه آن هست .

این مقاله به انگلیسی ترجمه شده و در اختیار رسانه ها و مخاطبان انگلیسی زبان قرار خواهد گرفت .

منبع:سایت احمد باطبی